هوش مصنوعی و برچیدن بساط اصول عملیه/ حامد محمدجانی

دیدگاه و نظر؛
هوش مصنوعی و برچیدن بساط اصول عملیه/ حامد محمدجانی

شبکه اجتهاد: وقتی ابزار، جعل را بر سکوت ترجیح می‌دهد، دیگر در مقام جهل نیست؛ در مقام جعلِ اعتبارِبی‌مبناست. اصول عملیه بر جهل بنا شده‌اند؛ اما هوش مصنوعی جهل را برنمی‌تابد.

تعارض ساختاری هوش مصنوعی با اصول عملیه

تعارضی که هنوز دیده نشده، در نگاه نخست، نسبت هوش مصنوعی با فقه و اصول، نسبتی ابزاری به نظر می‌رسد: ابزارِ تسهیل، نه مزاحمِ مبنا. اما این تلقی، از یک تعارض بنیادین غفلت می‌کند؛ تعارضی که نه در سطح کاربرد، بلکه در سطح منطق جعل و اعتبار رخ می‌دهد.

مسئله این نیست که هوش مصنوعی خطا می‌کند. مسئله این است که نمی‌تواند نادان باشد اصول عملیه در منطق اصول فقه، پاسخ به جهل نیستند؛ پاسخ پس از پذیرش جهل‌اند. یعنی شارع، پیش از  جعل هر قاعده‌ای، یک چیز را به رسمیت می‌شناسد این‌که مکلف، پس از فحص عقلایی، حق دارد بایستد و بگوید: «نمی‌دانم».

این ایستادن، خود یک موضع معرفتی است؛ نه خلأ، نه نقص، بلکه وضعیت معتبر اعتباری. برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب، همگی بر شانه‌های همین توقف عقلانی بنا شده‌اند.

اکنون پرسش این است «ابزاری که اساساً «ایستادن» در قاموس وجودی‌اش تعریف نشده، چگونه می‌تواند در این مقام ایفای نقش کند؟»

هالوسینیشن؛ جعلِ اعتبار در غیاب موضوع

در فلسفه اعتباریات، جعل همواره متقوم به موضوع است. اعتبار بدون موضوع، لغو نیست؛ محال است. لکن هالوسینیشن دقیقاً در همین نقطه رخ می‌دهد، سامانه، در فقدان علم، به‌جای توقف، اعتبارسازی می‌کند؛ نه از سنخ جعل شرعی، نه حتی جعل عقلایی، بلکه نوعی «شبه‌اعتبار» که موضوع آن مفقود است.

به تعبیر دقیق‌تر هالوسینیشن، جعل حکم در مقام فقدان موضوع جعل است. این خطای آماری نیست، لغزش داده‌ای نیز حادث نشده است. بلکه خطای فلسفی در نسبت میان جهل و جعل است.

ناتوانی ساختاری از «نمی‌دانم»

در اصول فقه، «نمی‌دانم» یک گزاره نیست؛ یک مقام است. مقامی که پس از فحص، عقل عملی را مجاز – بل موظف – به رجوع به اصول عملیه می‌کند. اما هوش مصنوعی، به‌لحاظ ساختاری، برای تولید طراحی شده است، نه برای توقف.

در منطق درونی آن یا داده هست که نتیجه‌اش «پاسخ» است یا داده نیست که باز هم نتیجه ارسال «پاسخ» (با پرکردن شکاف)

از همین‌رو، هالوسینیشن را باید چنین تعریف کرد ناتوانی سامانه از به‌رسمیت‌شناختن مقام جهل، و جایگزینی آن با جعل پاسخ.

تعارض پنهان با فلسفه اصول

در فلسفه اصول فقه، میان این امور تفکیک می‌شود (کشف / جعل) ، واقع / اعتبار) و (حکم واقعی / وظیفه ظاهری) اما هوش مصنوعی، در هالوسینیشن، این تفکیک‌ها را فرو می‌ریزد. نه کشفی در کار است، نه جعل معتبر؛ بلکه جعلی‌ است در غیاب هر دو.

از این‌رو، تعارض هوش مصنوعی با اصول عملیه، تعارضی سطحی یا کاربردی نیست؛ بلکه تعارض دو منطق وجودی است منطق فقه، که جهل را می‌فهمد و برای آن ساختار دارد؛ و منطق سامانه، که جهل را تحمل نمی‌کند و آن را با تولید می‌پوشاند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics