اصطلاحات فقهی؛ حرف «ف»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش نوزدهم: حرف «غ»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «غ»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش هجدهم: حرف «ع»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ع»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش هفدهم: حرف «ظ»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ظ»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش چهاردهم: حرف «ص»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ص»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش سیزدهم: حرف «ش»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ش»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستوششم: حرف «ه»
هبه: بخشش هدیه: تحفه، ارمغان.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستوپنجم: حرف «ن»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ن»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستوچهارم: حرف «م»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «م»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستوسوم: حرف «ل»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ل»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستودوم: حرف «ک»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ک»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستویکم: حرف «ق»
قبل: پیش (کنایه از عضو جنسی که در جلو بدن زن یا مرد قرار دارد). قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قتل: کشتن. قرائت: خواندن – خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیه. قروح: دملها، زخمهای چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه، علامت، همانند. قسامه: قسم یاد کردن شهود در مورد جنایات در دادگاه که شرایط خاص دارد. قصاص: کیفر، نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده میباشد؛ مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد که اولیای دم حق دارند او را زیر نظر …
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش شانزهم: حرف «ط»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ط»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستوهشتم: حرف «ی»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «ی»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات فقهی؛ بخش بیستوهفتم: حرف «و»
اصطلاحات فقهی؛ حرف «و»
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بیان قولی
هر گفتاری که توضیح دهنده کلام مجمل باشد، بیان قولی نامیده میشود.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بیان فعلی
فعل رافعِ ابهام یا اجمال یک شیء را بیان فعلی گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بیان تفصیلی
رافع ابهام یا اجمال یک شیء به طور تفصیلی را بیان تفصیلی گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بیان اجمالی
خطاب ناظر به تکلیف سابق ، به منظور توضیح اجمالی آن را بیان اجمالی گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بل اضرابیه
بل اضرابیه لفظ مفید تصحیح کلام قبل یا تأکید یا حصر کلام بعد هست.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بطلان ظاهری
بطلان مستفاد از حکم شرعی ظاهری را بطلان ظاهری گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بساطت وجوب
بسیط بودن و جنس و فصل نداشتن مفهوم وجوب را بساطت وجوب گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: برائت عقلی
حکم عقل به برائت ذمه مکلف، نسبت به تکلیف مشکوک، بعد از جست و جو را برائت عقلی گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: برائت عقلایی
بنای عقلا بر برائت ذمه مکلّف از تکلیف مشکوک، بعد از جست و جو را بنای عقلایی گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: برائت شرعی
حکم شارع به برائت ذمّه مکلف از تکلیف مشکوک، بعد از جست و جو را برائت شرعی گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: بدار
بدار به انجام وظیفه اضطراری در اول وقت را گویند.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: اورعیت راوی
اورعیت راوی در دو معنا به کار می رود: ۱. اورعیت راوی پرهیزگارتر بودن راوی؛ ۱. عامل ترجیح روایت، هنگام تعارض .
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: اوثقیت راوی
اوثقیت راوی در دو معنی به کار می رود: ۱. ثقه تر بودن راوی؛ ۲. عامل ترجیح روایت، هنگام تعارض.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: اوامر
اوامر یکی از عناوین اصلی مباحث الفاظ علم اصول فقه می باشد.
توضیحات بیشتر »اصطلاحات اصولی: اهل ترجیح
مجتهدِ قادر بر ترجیح از میان روایات منقول از امام یک مذهب فقهی را اهل ترجیح گویند.
توضیحات بیشتر »