بدانیم آنچه باید از آن بیزار بود، عمل زشت و منکر است؛ نه عامل آن. آنچه واجب است نهی از «منکر» و مقابله با «منکر» است؛ نه انزجار از مرتکب آن. روایات بسیاری داریم که طبق آنها باید مسلمان و دوستدار اهل بیت را دوست داشته باشیم؛ گرچه از عملکرد آنها بیزار باشیم. حتی برخی فقها بغض نسبت به مومن را حرام دانستهاند و این شامل مومن عاصی هم میشود.
به گزارش شبکه اجتهاد، دکتر محسن اسماعیلی در یکصد و سی و ششمین جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، با تأکید بر ضرورت درک و شناخت صحیح معروف و منکر، گفت: ملاک معروف و منکر سلیقه و تمایلات من و شما نیست. معروف یعنی هر چه که از نظر عقل یا شرع پسندیده و واجب باشد و منکر یعنی هر کاری که از نظر عقل، زشت یا از نظر شرع حرام باشد.
عضو مجلس خبرگان رهبری، نخستین شرط وجوب امر به معروف و نهی از منکر را شناخت حکم خدا دانست و افزود: کسی که میخواهد امر و نهی کند، باید بداند که آنچه شخص مکلف بجا نمیآورد، واقعاً واجب است و آنچه بجا میآورد را واقعاً باید ترک کند و بر کسی که معروف و منکر را نمیشناسد، امر به معروف و نهی ازمنکر واجب نیست.
وی با اشاره به پاسخ حضرت صادق(ع) به سوالی مبنی بر اینکه «آیا امر به معروف و نهی از منکر بر همه مردم واجب است یا نه؟»، افزود: امام صادق(ع) فرمودهاند: «خیر بر همه واجب نیست. امر به معروف و نهی از منکر فقط بر کسانی واجب است که نیرومند باشند و مردم از آنها اطاعت کنند؛ یعنی تأثیر داشته باشند و معروف را از منکر بشناسند، نه بر ضعفایی که نمیدانند که به چه طریق و از چه راهی بگویند، لذا از حق به باطل میگویند.»
اسماعیلی در بخش دیگر سخنانش به تفاوت گنهکار با اهل گناه پرداخت و اظهار داشت: اگر کسی یک بار گناه کرد، گنهکار هست؛ اما نمیشود نام او را اهل معصیت گذاشت. وجوب نهی از منکر نیز در جایی است که گنهکار اصرار بر تکرار گناه داشته باشد. پس اگر بدانیم که پشیمان شده و دیگر مرتکب آن گناه نمیشود، نهی او واجب نیست.
وی با طرح این سوال که «آیا هر کس منکر و گناهی مرتکب شد یا معروف و واجبی را ترک کرد، اهل معصیت است و باید از او دوری جست و با او قطع رابطه کرد؟ آیا هر گنهکاری فاجر است؟»، خاطرنشان کرد: از نظر شرعی نمیتوان هر گنهکاری را فاجر یا فاسق نامید. هر گنهکاری عاصی هست، ولی فاجر یا فاسق نیست، بلکه فقط وقتی این دو واژه بر او صادق است که ارتکاب گناه به صورت عادت و رفتار معمول برای او درآمده باشد.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: این طرز تفکر که هر گنهکاری را فاجر و فاسق و مصداق اهل معاصی بدانیم، بسیار خطرناک و نشانه ورود به جرگه خوارج است. آنها بودند که مرتکب کبیره را از دین اسلام خارج دانسته و با همین نگاه علی(ع) را هم جزء کفار میدانستند. امیرمومنان این روحیه را فتنهای بسیار خطرناک دانسته، و نام آن راهاری گذاشتند و افتخار میکند که این بیماری را ریشهکن کرده است.
اسماعیلی در این باره به یکی از فرمایشات امیرالمومنین(ع) اشاره کرد که میفرمود: «أَیهَا النَّاسُ فَإِنِّی فَقَأْتُعَینَ الْفِتْنَهِ، وَلَمْ یکُنْ لِیجْتَرِیءَ عَلَیهَا أَحَدٌ غَیرِی بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَیهَبُهَا وَاشْتَدَّ کَلَبُهَا»؛ای مردم، من بودم که چشم فتنه را کور کردم، و کسی جز من بر آن جرأت نداشت، بعد از آنکه تاریکی فتنهها همه جا را گرفته، و سختیهاری آن رو به فزونی نهاده بود.
وی خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگر این است که بدانیم آنچه باید از آن بیزار بود، عمل زشت و منکر است؛ نه عامل آن. آنچه واجب است نهی از «منکر» و مقابله با «منکر» است؛ نه انزجار از مرتکب آن. روایات بسیاری داریم که طبق آنها باید مسلمان و دوستدار اهل بیت را دوست داشته باشیم؛ گرچه از عملکرد آنها بیزار باشیم. حتی برخی فقها بغض نسبت به مومن را حرام دانستهاند و این شامل مومن عاصی هم میشود. امام کاظم(ع) فرمودند: «فاسق فاجر کسی است که ما را انکار کند و دشمن دوستان ما باشد. خدا نمیپذیرد که شیعیان ما فاجر نامیده شوند؛ حتی اگر چنان کارهایی مرتکب شوند. آنچه شما میتوانید بگویید این است که عمل او فسق و فجور است، اما خودش مومن است؛ کارش زشت است، اما روح و جسمش پاک!» اسماعیلی در ادامه در تشریح سیره پیامبر(ص) در رفتار با گنهکاران، گفت: در گفتار و رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله با گنهکاران نیز مثل همه موضوعات دیگر اسوه حسنهای برای ما وجود دارد که نباید از آن غفلت کرد. شفقت و مهربانی ایشان اختصاصی به گنهکاران نداشت، بلکه شامل کفار و مشرکان نیز میشد.
بنابر گزارش مهر، دکتر اسماعیلی در پایان افزود: پیامبر(ص) چنان به سرنوشت آنان علاقمند و نسبت به آنان دلسوز بود که به تعبیر دو آیه از قرآن، گویی از غصه انتخاب غلط آنان جان میداد. در یکجا میفرماید: «گویی میخواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند!»
امر به معروف و نهی از منکر وظیفه دینی و از واجبات است و چون از ابتدا در مواردی سهل انگاری صورت گرفت به مرور هم دستگاه های دولتی سلیقه ای رفتار کردند که به اختلاف طبقاتی نیز دامن زده است. در شمال تهران امر به معروف اجازه دخالت ندارد ولی در مرکز شهر و پایین شهر و برای مسافرین و اقلیت ها، آمران اجرایی برای ثبت فعالیت و از روی ناچاری مامور و معذورند که هر رفتاری از خود بروز دهند.
البته برخورد با بی حجابی که خودش فحاشی می کند و اصلاح نمی پذیرد باید قاطعانه و مانند روزهای اول انقلاب باشد که از ما خواهران در شهرستان ها برای ارشاد در محلات خودمان کمک می گرفتند و برای اجرای حد مجرمان و زنان بی بندو بار به کمیته انقلاب می رفتیم و در رفتار یکسان بود و بالاشهر و پایین شهر نداشتیم.