اجازه اجتهاد، یکی از اقسام اجازات متداول و مرسوم در حوزه علمیه است که قدمت آن حداقل به دوران وحید بهبهانی میرسد. در سیامین سالروز رحلت مرحوم امام خمینی رحمتالله علیه، به یک مسئله رایج که حتی در میان اهل علم نیز مرسوم است میپردازیم و آن، اجازات اجتهاد مرحوم امام خمینی است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: مشهور در میان اهل علم این است که مرحوم امام خمینی از شخصی از علما، اجازه اجتهاد ندارند و حتی برخی از شاگردان مرحوم امام، خاطراتی را از ایشان مبنی بر عدم استجازه اجتهاد ایشان از سایرین نقل فرمودهاند. حقیر بنا به تحقیقی که در این زمینه انجام دادهام این ماجرا را مورد نقد قرار میدهم.
مرحوم امام بعد از اتمام دروس سطح در زادگاه خود، در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی به شهر اراک سفرکرده و در جمله شاگردان شیخ عبدالکریم حائری یزدی، از علمای بزرگ آن زمان، قرار میگیرند.
مرحوم حائری یزدی در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، با اصرار زیاد علما به قم رفته و در آنجا، حوزه علمیه قم را تشکیل میدهند و شاگردان ایشان ازجمله مرحوم امام نیز، همراه ایشان به قم آمده و حوزه تازه تأسیس قم را رونق میدهند.
در همان سالها، بهمرور کلاه پهلوی به میان مردم آمد و حکومت وقت با روشهای مختلفی، مردم را ترغیب به استفاده از آن میکرد. این امر تا سال ۱۳۰۷ ادامه داشت تا اینکه در ششم دی ماه ۱۳۰۷، قانون وحدت لباس در مجلس شورای ملی، باوجود مخالفت شدید نمایندگان مذهبی به تصویب رسید.
مطابق این قانون، کلیه اتباع ایران بهجز ۸ طبقه، باید لباسی موسوم به لباس پهلوی را میپوشیدند و افرادی که از این قانون تخطی میکردند در صورت شهری بودن به جزای نقدی از یک تا پنج تومان (که برای آن زمان رقم قابلملاحظهای بود) و حبس از یک روز تا هفت روز و در صورت شهری نبودن فقط به مجازات حبس مذکور محکوم میشدند.
یکی از مهمترین طبقاتی که از این قانون معاف بود، کسانی بودند که از مراجع مسلم تقلید، اجازه اجتهاد داشته باشند. در نظامنامه این قانون، هفت نفر بهعنوان مراجع مسلم تقلید معرفی شدند:
مرحومان میرزا محمدتقی شیرازی (م ۱۲۹۸)-آخوند خراسانی (م ۱۲۸۹)-سید محمدکاظم یزدی (م ۱۲۹۷)-شیخ عبدالله مازندرانی (م ۱۲۹۱) و سه نفر از مراجع زنده در آن سال که عبارت بودند از میرزا محمدحسین نائینی (م ۱۳۱۵) و سید ابوالحسن اصفهانی (م ۱۳۲۵) و شیخ عبدالکریم حائری عراقی (یزدی)(م ۱۳۱۵)
با اجرای این قانون، سیل مراجعات به سه مرجعی که نامبرده شد برای گرفتن اجازه اجتهاد راه افتاد و این سه بزرگوار نیز برای اینکه طلاب، شامل این قانون نشوند و بتوانند بهراحتی به فعالیتهایشان ادامه دهند، امتحاناتی را برگزار کرده و طبق آن، اجازه اجتهاد میدادند. هرچند برخی از افرادی که از این بزرگواران اجازه اجتهاد داشتند در درجات عالی علمی بودند. بعدها تحقیقاتی در این زمینه شد که مهمترین آنها متعلق به حضرت حجتالاسلاموالمسلمین استاد باقری سیانی است که از استادان حقیر به شمار میآیند. ایشان در کتابشان «اجازات آیهالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی» که در سال ۸۸ به چاپ رسید، تعداد زیادی از این اجازات را که مرحوم اصفهانی صادر کردند نام برده و تصویر بعضی از آنها را قرار دادهاند. ایشان در حال تکمیل این کتاب هستند و خداوند به ایشان توفیق تکمیل کتابشان را بدهد انشاء الله.
یکی از کسانی که پس از گذراندن امتحانات شفاهی و کتبی از محضر مرحوم حائری یزدی، از ایشان اجازه اجتهاد گرفت مرحوم امام خمینی بود که بنا به نقلی، این اجازه را در سال ۱۳۱۳ شمسی از مرحوم حائری اخذ کردند.
به علت تواضع فوقالعاده مرحوم امام، این اجازه ایشان منتشر نشد و متأسفانه تصویر یا متن این اجازه تا این لحظه یافت نشده است. ولیکن در گزارشهای مختلف میتوان این مسئله را مشاهده کرد.
مهمترین سندی که در این زمینه وجود دارد گزارشی از سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) است که در جواب به نامه به شماره ۱۲/۴۸۰۸ تاریخ ۲۸ شهریور ۲۵۳۵ شاهنشاهی (۱۳۵۵ شمسی) در گزارشی به شماره ۲۰ /۲۳۸۵۴ ه ۱۲ آمده:
«درباره (آیتالله) روحالله خمینی… چند سال بعد پس از گذراندن امتحانات کتبی و شفاهی از آیتالله حائری یزدی موفق به اخذ درجه اجتهاد شد. (آیتالله) خمینی پس از اخذ ورقه اجتهاد ناگهان مسیر علمی خود را تغییر داد و رفت نزد مرحوم میرزا علیاکبر قمی…»
در این گزارش به اجازه اجتهاد مرحوم امام خمینی از حضرت آیتاللهالعظمی عبدالکریم حائری یزدی اشارهشده است.
مرحوم امام غیر از این اجازه، اجازات روایی متعددی نیز داشتند که در اول کتاب «اربعین حدیث» چهار مورد از آنها را معرفی کردهاند و این حقیر از استاد سید عزیزالله امامت کاشانی، اجازه روایی کتبی و از سخنران شهیر، استاد حسین انصاریان، اجازه روایت شفاهی دارم که هردو بزرگوار از مرحوم امام، اجازه روایت داشتند.
خدای رحمان، علمای ماضی را رحمت کند و به علمای در قید حیات، سلامتی و توفیق نوکری بیشتر برای اهلبیت علیهمالسلام را عطا بفرماید.