حجتالاسلام سیدمحمود طیبحسینی، دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، گفت: روایاتی داریم که از نظر سندی ضعیف و از نظر معنا هم معنای تعجببرانگیزی دارد و اینها را باید بازتحلیل کنیم؛ مثلاً در تفسیر عیاشی روایتی نقل است: «لو قری القرآن کما انزل …؛ اگر قرآن را همانطور که نازل شده بود قرائت میکردید، ما اهل بیت(ع) را با اسممان در قرآن مییافتید. آیتالله خویی با صراحت این روایت را در تعارض با قرآن دانسته و آن را رد کرده است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود طیبحسینی، دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در نشست علمی «واکاوی واژگان قرآن از منظر روایات اهل بیت (ع)» گفت: این موضوع بیش از ۲۰ سال ذهن بنده را به خود درگیر خود کرده بود و در نهایت موفق شدم که در سال ۱۳۹۷ آن را به پایان برسانم و هماکنون مراحل نشر را به پایان میرساند.
وی با بیان اینکه از سوی اهل سنت و حتی در دنیای مسیحیت اقداماتی در بحث واژگان قرآن انجام و همین مسئله سبب شده است که بنده از منظر روایات اهل بیت (ع) به این مسئله بپردازم، اضافه کرد: به صورت رسمی از سال ۱۳۹۵ به بحث تحلیل ادبی زبانی روایات اهل بیت (ع) پرداختم و آقای محمدعلی مروجی طبسی هم کمک بسیاری کردند. میراث تفسیری روایی اهل بیت (ع) آنقدر گسترده است که اگر ما سالها به تحلیل و رمزگشایی آنها بپردازیم، شاید بعد از دهها سال موفقتر از امروز با قرآن، پاسخگوی نیازهای عصر خود خواهیم بود.
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: اهل بیت (ع) کلیدهایی برای فهم قرآن به ما دادهاند که باید با تحقیقات زیاد آن را در خدمت فهم درستتر قرآن قرار دهیم و به مشکلات اجتماعی پاسخ گوییم. کتاب را به دو بخش تقسیم کردهام و هدفم ارائه تحلیل ادبی و زبانی از اهل بیت (ع) براساس روایات تفسیری و تأویلی و نیز هر پیامی از اهل بیت (ع) درباره قرآن است؛ مراد از کلمه تفسیر در روایات اهل بیت (ع) عمدتاً معانی باطنی آیات است نه چیزی که امروز به عنوان تفسیر شناخته میشود.
طیب حسینی تصریح کرد: بخش نخست کتاب مباحث نظری و بخش دوم مصداقی است، یعنی کلمهای در یک روایت تفسیری انتخاب، کاربردهای مختلف آن در لغت عربی بررسی شده و در گام بعد احتمالاتی که بعید است در نظر معصوم (ع) وجود داشته باشد حذف شده است؛ در نهایت هم چند احتمال باقیمانده و درباره معنای معصوم (ع) با معانی مختلفی که در لغت داشته برقرار شده است؛ مثلا کلمه «مفاتح» سه بار در قرآن ذکر شده است. یکی در آیه نماز غفیله و آیه ۷۶ قصص «إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیهِمْ وَآتَینَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَهِ أُولِی الْقُوَّهِ» و آیه ۶۱ نور. اگر به ترجمهها و تفاسیر قرآن بنگریم، فقط یک ترجمه این واژه را به گنجینه و خزانه معنا کرده است و مابقی آن را کلید معنا کردهاند؛ بسیاری از مفسران و مترجمان مفاتح را جمع مفتاح گرفتهاند و آن را کلید معنا کردهاند، در حالی که به نظر میرسد این معنا درست نباشد و جمع مفتَح به معنای گنجینه است. در مورد قارون فرموده است که آنقدر به او ثروت دادیم که وقتی میخواست آن را حمل کند، چندین گروه هم قادر به این کار نبودند.
لزوم فهم دقیقتر واژگان قرآن
طیب حسینی اضافه کرد: امام معصوم (ع) فرمودند که زن خانه لازم نیست در خوردن اموال خانه از شوهر اجازه بگیرد و حتی میتواند به اندازه توان شوهر صدقه هم به دیگران بدهد. امام در تبیین حقوق زن به این واژه استناد کرده و زن خانه را مصداق دارا بودن مفاتح بیان فرموده است. ما از روایت استفاده میکنیم که معنای مفاتح به گنجینه برمیگردد. از دید امام معصوم (ع)، کسی که کارهای باغ شما به او واگذار شده است حق دارد که بدون اجازه از میوههای آن بخورد.
طیبحسینی با بیان اینکه بیشتر روایات منقول از اهل بیت (ع) سند معتبر ندارند و عمدتاً مرسل هستند، اظهار کرد: به همین دلیل ما وارد بحث سندی نشدیم و هدفمان تحلیل ادبی زبانی از روایت و لغات بوده است و معتقدیم حتی اگر سند روایات ضعیف باشد، سند ضعیف مساوی کذب و جعل نیست و صرفاً آن را از اعتبار اعلایی میاندازد، مانند تفسیر عیاشی که با وجود اینکه صحت سندی و رجالی لازم را ندارد، مورد اعتنا و اعتماد علما در طول تاریخ است.
این پژوهشگر در پاسخ به این پرسش که آیا با روایاتی روبهرو شدهاید که در تضاد آشکار با مباحث ادبی و زبانی و بلاغی باشد؟ گفت: فقط روایاتی را که کذب آنها قطعی است مورد بحث قرار ندادیم. لذا با ناسازگاری چندانی روبهرو نشدیم. روایاتی داریم که از نظر سندی ضعیف و از نظر معنا هم معنای تعجببرانگیزی دارد و اینها را باید بازتحلیل کنیم؛ مثلاً در تفسیر عیاشی روایتی نقل است: «لو قری القرآن کما انزل …؛ اگر قرآن را همانطور که نازل شده بود قرائت میکردید، ما اهل بیت (ع) را با اسممان در قرآن مییافتید.
وی ادامه داد: آیتالله خویی با صراحت این روایت را در تعارض با قرآن دانسته و آن را رد کرده است ولی ما علامت سؤالی جلوی روایت گذاشته و به ریشه واژه «مسمین» در روایت فوق پرداختیم؛ اسم در قرآن و لغت عرب در چند معنا به کار رفته است؛ یکی نام، دومی ویژگی و صفت؛ ما به این معنای دوم اعتقاد داریم یعنی اگر قرآن را با همان اغراض و فضایی که نازل شد قرائت کنید صفات و ویژگیهای ما اهل بیت (ع) را در آن خواهید یافت؛ بنابراین لازم است که قرآن را در همان فضای نزول بازخوانی کنیم و در این صورت دهها آیه در قرآن وجود دارد که جز بر اهل بیت (ع) بر کس دیگری قابل تطبیق نیست.
طیب حسینی بیان کرد: اهل بیت (ع) در تبیین واژگان قرآن هم از قرآن، هم از روایات ائمه ماقبل و هم از لغات و فرهنگ عرب بهره گرفتهاند؛ مواردی نشان دادهایم که امام در تبیین لغت مستقیما به فرهنگ عرب ارجاع دادهاند و البته نمونههای غیرمستقیم هم به فرهنگ عرب ارجاع داده شده است؛ مثلا کلمه مفاتح که ذکر شده یکی از این نمونههاست. نمونهای که ائمه (ع) در تبیین واژه از خود قرآن بهره گرفتهاند واژه لهو الحدیث است که به غنا، شبههافکنی و استهزاء احکام دین تعبیر شده است. به باور ما قرآن ظاهری دارد که مطابق با زبان قوم یعنی عربی مبین است؛ اگر قرآن به زبان عربی مبین نازل شده لایه رویین آیات برای همه مخاطبان با تفاوت درجه قابل فهم است و این مسئله مورد تایید اهل بیت (ع) بوده است.
وی تاکید کرد: روایاتی وجود دارند که به قرائت قرآن سفارش کرده و از فضیلت آن گفته است؛ ما فارسی زبانان چون زبان مادری عربی نداریم، فکر میکنیم عرب معاصر پیامبر از قرآن چیزی نمیدانسته در صورتی که قابل تصور نیست قرآن نازل شود عرب آن دوره چیزی نفهمد؛ بنابراین اهل بیت (ع) دنبال بیان معنای ظاهری نبودند و دنبال ذکر معارفی فراتر از معنای ظاهری و بیان مصادیق و تاویل بودهاند.
رسالت ائمه (ع) تاویل بوده نه تفسیر
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه رسالت اهل بیت (ع) بیان معنای ظاهری نبوده است، مگر در دو مورد، توضیح داد: یکی اینکه مخاطب در دریافت معنای ظاهری دچار خطا شود که در قرن دوم به اوج رسید به خصوص در آیات متشابه؛ یا در جایی که مخاطب سؤالی از ظاهر قرآن پرسیده باشد و یا ایشان قصد توسعه مصادیق را داشته باشند. ائمه (ع) دنبال روش تفسیر قرآن به شکل امروزی نبود زیرا آنانهادیان جامعه و مبینان قرآن هستند و تفسیر را به علما ارجاع دادهاند و خودشان بر آن نظارت کردند.
استاد حوزه بیان کرد: به نظر بنده همه روایات اهل بیت (ع) قابل تحلیل زبانی و ادبی هستند و اگر کسانی این روایات را به عرفی و فراعرفی تقسیم کردهاند چندان قابل فهم برای بنده نیست، مانند حروف مقطعه که ما آن را جزء تفسیر نمیدانیم. طبق روایات، این حروف رمزهایی بین خدا و پیامبر (ص) بوده است بنابراین در وادی تفسیر قرار ندارند. برخی اصرار دارند که لؤلؤ و المرجان را در سوره الرحمان به فرزندان امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و برزخ را به پیامبر و مرج البحرین را به خود امام و همسرشان نسبت دهند ولی ما روایاتی داریم که در مقام تمثیل است نه تاویل؛ بنده معتقدم که اصلا امام صادق (ع) در مقام تفسیر و تبیین ظاهر و باطن آیه نبودهاند، بلکه قصدشان این است که ائمه (ع) وجودهای مقدسی هستند و جایگاه آنها به واژگانی مانند لؤلؤ و مرجان تمثیل شده است که این تبیین با آلاء (نعمات) در سوره رحمان سازگارتر است.
طیبحسینی افزود: درباره تعبیر قرآنی «وَبِئْرٍ مُعَطَّلَهٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ» هم روایاتی هست که فرموده القصر المشید، امام ناطق و بئر المعطله، امام الصامت؛ امام موسی بن جعفر (ع) قصد تفسیر این دو واژه را ندارند بلکه برعکس حال اهل بیت (ع) را به این دو واژه تمثیل کرده است. امام در خفقان شدیدهارون بودند و قصد بیان این مسئله را دارند که ما مانند قصرهای تاراج رفته و غارت شده و چاههای پر آبی هستیم که تعطیل شده است.
وی با اشاره به ۷ کارکرد برای روایات در تبیین واژگان تصریح کرد: کارکرد اول؛ ارائه معنای دقیق مانند عرش است که به علم معنا شده؛ برخلاف کسانی که عرش را مادی گرفتهاند؛ دوم؛ تعیین یک واژه دقیق برای یک کلمه در موارد مهم؛ سوم؛ بیان معانی متعدد برای کلمات قرآن؛ از امام باقر (ع) در مورد فاسعوا در سوره جمعه پرسیدند و ایشان آن را به معنای مهیاشدن برای نماز با غسل و ناخن گرفتن و پوشیدن لباس پاکیزه معنا کردند و معنای دیگر واژه، اینکه با شتاب بروید. این دو معنا در طول هم هستند. در مورد وانحر هم معانی مختلفی بیان شده از جمله قربانی کردن شتر و بالا آوردن دست که هر دو در عرض هم هستند. همچنین بیان لوازم معنا، بیان عینی معنا، بیان مصداق و بیان تشبیه هم از دیگر کارکردهای این روایات تفسیری است.
منبع: ایکنا