استاد رضا استادی گفت: امام خمینی فرمود ما حوزه را لازم داریم و اهمیت حوزه به فقه و مقدمات فقه است؛ فقه هم فقه جواهری است یعنی در قم اگر تحولات در این مسیر و برای ترویج فقه و ملاشدن باشد، خوب است؛ لذا کسانی که دنبال تحول هستند، در هر تحولی باید یادشان باشد که آیا به فقه جواهری ضرر میرساند یا سود؟ ایشان فرمودند اگر فقه بماند، همهچیز خواهد ماند؛ گویی اصل ماندگاری جمهوری هم به فقه است.
به گزارش شبکه اجتهاد، به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد بازگشت امام خمینی(ره) به قم، نشست علمی «امام خمینی(ره) و تحول در حوزههای علمیه» با سخنرانی استاد رضا استادی و استاد ابوالقاسم علیدوست در مدرسه تخصصی فقه امام خمینی(ره) برگزار شد.
استادی: قابلانکار نیست که حوزه فعلی با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست و بهخصوص امکانات آن و از جهات مختلف دیگر رشد کرده است.
یک بحث این است که چه تحولاتی شده و چه تحولاتی باید شود؟ امام خمینی (ره) این تحولاتی که شده و باید شود را قبول دارد یا خیر؟ میشود گردن ایشان گذاشت و گفت این تحولات به خاطر امام شده است؟ تحولی که قابلانکار نیست مقایسه حوزه علمیه فعلی با حوزه ۵۰ – ۶۰ سال قبل است بهخصوص در امکانات و رفاهیات.
وقتی ما قم آمدیم، مدیریت مدرسه فیضیه آقای ساقداری بود و تقریباً حوزه آن زمان متمرکز در فیضیه بود، برای سربازی اقدام نکرده بودم، یکسال دیر شده بود. رفتم خدمت ایشان. نپرسید که چرا طلبه شدی؟ گفت میروی سربازی، برمیگردی به طلبگی؛ یعنی مدیریت مدرسه باید از جوانی که آمده بپرسد چرا دیر شده، چرا زود شده. مدرسه حجتیه هم ادارهشان اینگونه بود که چه کسی حجره بگیرد، چه کسی حجره نگیرد.
ماه رمضانی در قم منزل یکی از مراجع بودم. خانمی آمده بود میگفت همسر ما از این بیت نامه گرفته و رفته تبلیغ. الآن به ایشان نیاز داریم و باید با ایشان تماس بگیریم. مسئول دفتر آن مرجع گفت که نمیدانیم. ایشان رفته تبلیغ و هرجایی رفته، رفته؛ اما الآن جایی ثبت و ضبط میشود و میتوانند با ایشان تماس بگیرند. مدیریت آن روز آقای ساقداری بود، مدیریت امروز ۱۰ تا معاون دارد غیر از خودش که شبانهروز کار میکند. اینها تحول است. تحول مگر چیست؟
بنده درس آقای اعتمادی میرفتم که مطول میگفت. ما روی حصیر مینشستیم و درس میخواندیم یا در محیطی که نمور بود، روی آن درس میخواندیم. آیتالله خوشوقت به همین دلایل سالها درد پا و بیماری از این ناحیه داشتند. آن روزها اصلاً بهداشت آنچنان معنا نداشت؛ اما ما را دعوت کردند دو سه سال پیش برای آقایان اطبا صحبت کنیم، به ما کیفی دادند و گفتند هرروز صبح باید فشار خود را بگیرید. نمیدانم چهکار کنید و… اینها همه تحول است. اگر تحول به این معناست که تحول انجام شده است.
در کل کتابخانه فیضیه ۴ جلد مکاسب بیشتر نیست!
از طلبهای پرسیدند چرا بعد از نماز آقای اراکی، تعقیبات نماز را نخوانده به کتابخانه میروی! او جواب داده بود چون در کل کتابخانه فیضیه ۴ جلد مکاسب بیشتر نیست و دیر برسم دیگران آنها را برمیدارند؛ یعنی کل کتابخانه قم، کتابخانه مدرسه فیضیه بود با این شرایط. حالا میگویند بهترین کتابخانهها از حیث امکانات، از حیث جامع بودن در قم است؛ مثلاً یک کتابخانه فقط برای فقه است، یک کتابخانه فقط برای اصول است. در امکانات خیلی تحول شده که اگر بخواهیم بگوئیم باز هم کم گفتیم.
در اوایل طلبگی با یک جوان تهرانی هم حجره بودیم البته از طلبگی رفت و چند سال قبل که بنده درجایی با ایشان صحبت داشتم، گفت در دیوان لاهه هستم؛ به دوستان گفتم او را دعوت کنید بیاید امروز قم را ببیند، چون آن روز قم را دیده بود؛ بنابراین، حوزه امروز و دیروز از هیچ حیثی قابل قیاس نیست. تحول انجام شده است و همه قبول دارند ولی باز باید تحول انجام شود.
بنده و دیگران گرفتار خودمان هستیم!
البته باید از خود بپرسیم که آیا تحول مدنظر امام در حوزه پیدا شده است؟ به نظر بنده لنگی کار در اینجا است و بنده و دیگران گرفتار خودمان هستیم. آن تحولی که امام در جوانان دیده بود، باید در حوزه هم باشد. در کتاب «حیات الحیوان» کمالالدین دمیری که کشکولوار است، خواندم آقایی از دنیا رفته بود؛ سر قبر او یک قاری برای قرائت گذاشتند و این قاری آن متوفی را خواب دیده بود که به او گفته است دیگر قرآن نخوان چون مایه عذاب من است زیرا هر آیهای میخوانی، عمل نکردهام.
من به جلسات آقامیرزا جعفر آشتیانی میرفتم و همیشه در منبر، سر در کتاب داشت و گویی اصلاً مخاطبی ندارد و برای خودش میخواند. ما باید ببینیم چقدر براساس مصادیق روایات، پایبند به سخنانی هستیم که برای مردم میگوییم؟! اگر خود ما بیشتر از مردم به فکر دنیا باشیم، تحول انجام نمیشود. امام فرمود ما حوزه را لازم داریم و اهمیت حوزه به فقه و مقدمات فقه است ولی فقه هم فقه جواهری است یعنی در قم اگر تحولات در این مسیر و برای ترویج فقه و ملاشدن و باسوادشدن باشد، خوب است.
در هر تحولییادتان باشد که آیا به فقه جواهری ضرر میرساند یا سود؟
کسانی که دنبال تحول هستند، در هر تحولی باید یادشان باشد که آیا به فقه جواهری ضرر میرساند یا سود؟ ایشان فرمودند اگر فقه بماند، همهچیز خواهد ماند؛ گویی اصل ماندگاری جمهوری هم به فقه است. اینکه منطق مظفر یا منطق دیگر خوانده شود، بدون این تحول معلوم نیست سودی داشته باشد. مسأله بیمه از ۲۰۰ سال قبل در هند و جاهای دیگر مطرح بوده و بعد از نیمقرن در نجف و قم مطرح شد؛ بنابراین مسائل مستحدثه هم اگر قرار است حل شود، باید با فقه جواهری باشد نه اینکه کسی چند کتاب بخواند و برخی جملات را کنار هم بگذارد؛ بنابراین باید نظر امام یعنی همان تحول درونی در حوزه را دنبال کنیم.
وقتی میتوان به قم خیلی اهمیت داد که بگوییم همه واقعاً در طریق ملاشدن هستند؛ امام حوزه را با همه نواقص دیده بود و میگفت باید باشد، بنابراین برخی بهانه نکنند که اصل حوزه را بزنند. اگر واقعاً در جوانان چنان تحولی پیدا شد که از جان و زندگی و همهچیز گذشتند و به جبهه رفتند، باید در روحانیت و حوزه هم رخ دهد تا آبروی کشور و دنیا و جلوی چشم مردم باشد. باید بپذیریم که ما تا خوب نشویم، جامعه هم خوب نخواهد شد.
امام (ره) تمدن اسلامی را تمدن فقه میدانست
استاد علیدوست: وقتی تحول با نام امام خمینی پیوند بخورد، مقصود تحول متکامل است، تحول میتواند در فقه، کلام، فلسفه فقه و فقههای مضاف و غیره رخ دهد؛ ولی امام تمدن اسلامی را تمدن فقه میدانست و آن را گرانیگاه قرار داده بود و صحبت بنده هم معطوف به فقه و پیرافقه است.
اگر بخواهم ازنظر علمی، آموزشی و پژوهشی قضاوت کنم و در قیامت روی آن بایستم، تحول امیدوارکنندهای رخداده است و این حرف را از روی اطلاع میگویم. مثلاً در بحث فلسفه فقه، قبل از ۴۴ سال گذشته چیزی بهطور نهادینه و تعریف شده از فلسفه فقه نداشتیم و بهصورت نانهادینه و کارتن خواب و باری به هر جهت گوشههایی از فلسفه فقه مطرح شده بود.
امروز همایشات متعدد و کتاب و مقاله در مورد این مباحث داریم، از جمله در بحث گستره شریعت که ریشه آن به دوره فضل بن شاذان برمیگردد. یکی از اختلافات اساسی میان مشروعه خواهان و مشروطهطلبان بر سر همین بود زیرا مشروطهطلبان میگفتند ما امور شرعی و عرفی داریم و باید امور عرفی را از غیر شریعت بگیریم و بعد زمزمه موافقت و عدم مخالفت قوانین با شریعت هم از آنجا پیدا شده است؛ این اندیشه خیلی هم قابل دفاع نیست.
سوگمندانه باید بگوئیم مباحث روشی دست کسانی است که اهل این کار نیستند
بحث ظرفیتهای فقه مانند عرف و کارآیی سندی و ابزاری و غیره در این دوره بهصورت نهادینه بحث شده و الآن سه دهه است که فلسفه فقه جای خود را باز کرده است. در بحث روششناسی هم به خاطر دارم در ابتدای انقلاب خدمت یکی از بزرگان رسیدیم و بحثی درباره روش شیخ اعظم داشتیم ولی آن استادان هم در بحث روش توجیه نبودند، درصورتیکه اگر بحثهای روش شناسانه میشد، میدیدیم در اندیشه فقهی شیخ اعظم، انصاف چقدر جا دارد یا اگر شیخ انصاری در اصول چیزی را رد کرده است برای کارآیی سندی اجماع است.
کارهای روشی خوبی انجام شده است، اما سوگمندانه باید بگوئیم مباحث روشی دست کسانی است که اهل این کار نیستند و بیجهت عهدهدار میشوند. البته حجاب مشمئز کننده معاصرت نمیگذارد تلاشهای حوزه دیده شود. من یک طلبه هستم و کارهای نیستم ولی میسوزم از اینکه چرا نباید این تحولات و دستاوردها دیده شود.
باید سالگرد شهید مطهری شود که فرد بسیار بزرگی بود و در تلویزیون بگویند حوزه بعد از ایشان چه کرده است؟ این در حالی است که امروز در یک موضوع ۹۰۰ صفحه کتاب و مطلب و مقاله داریم ولی دیده نمیشود. این حجاب معاصرت، تحول امیدوارکننده را تحتالشعاع قرار داده است و واقعاً مسئولان حوزه باید تدبیری بکنند.
شهادت میدهم حوزه در عرصه نظریهپردازی پیشتاز است
در کرسیهای نظریهپردازی هم این بحث مطرح است و شهادت میدهم حوزه در این عرصه پیشتاز است، چون بنده در این کار مسئولیتی دارم ولی مصرف این نظریات وجود ندارد؛ یک کتاب با چه سختی کتاب سال میشود ولی خیلی از مقامات برای تجلیل از آن نمیآیند و تلویزیون هم که خبر میدهد بعد از افتتاح مرغداری و گاوداری و جاهای دیگر در حد چند ثانیه مطرح میکند البته کتبی که درباره دفاع مقدس است، مفصل بحث میشود.
کتب علمی، حفرههای تئوریک نظام را حل میکند؛ اما تکثیر شاخهها و تراشیدن عناوین انتزاعی از جمله آسیبهای دیگر در بحث تحول است؛ یعنی وقتی گفته میشود ما چندصد شاخه علمی مانند فقه فلان و فقه بهمان و غیره را دنبال میکنیم، خوب نیست. در مقالهای به نام فقه سینما آمده بود که یک خانم باید دست خود را تا مچ و صورت را بهاندازه شرعی باز بگذارد آیا این فقه سینما است؟ چون این زن به بقالی هم که میرود این را باید رعایت کند.
آسیبی به نام کشاندن فقه به حوزههای نامرتبط
آسیب دیگر در این زمینه، کشاندن فقه به حوزههای نامرتبط است؛ حریم فقه باید نگهداشته شود و نباید دائماً بار اضافه بر دوش فقه بگذاریم در این صورت همه ناکامیها بهحساب فقه گذاشته خواهد شد. کتبی مینویسند که مثلاً فقه در مورد گرانی چه نظری دارد. اگر چیزی جزو گستره شریعت نیست، چرا باید آن را به فقه بچسبانیم؟! عدم خلق ابزارهای مناسب از دیگر آسیبها است؛ ما تراث گذشته را ابزار مناسب میدانیم ولی کافی نیست.
ممکن است امروز در برخی ساحات برخی مسائل را به اصول فقه اضافه کنیم. معتقدم در اصول فقه مباحث زاید وجود دارد، ولی بسیاری از مسائل هم باید اضافه شود. از جمله در بحث شئون معصوم چقدر کار کردهایم؟ فقط امام سه شأن درست کردهاند. روایات زیادی داریم که پیامبر(ص) و امام بهعنوان مصلح و حاکم و قاضی حکم کردهاند و بنده این تعداد را به ۱۲ مورد رساندهام. فردی مصاحبه کرده است که ما با اصول عملیه میتوانیم نظام را اداره کنیم ولی آیا واقعاً شدنی است؟ به نظر بنده خلق ابزارهای مناسب لازم است و آنچه داریم شرط لازم است ولی کافی نیست.
در فقه نیازمند توسیع و تکمیل هستیم
کسانی صرفاً بر فقه جواهری بدون توجه به پویایی تأکید دارند، اگر فقه جواهری به معنای انضباط فقهی و حفاظت از تراث باشد درست است ولی این پایایی فقاهت را تضمین میکند نه پویایی؛ امام بر فقه جواهری تأکید داشتند ولی بر پویایی آن هم تأکید میکردند؛ البته برخی میگویند همان فقه جواهری کفایت دارد ولی باید دراینباره بحث شود. آنچه مدنظر این عالم بزرگ بود فقه پایا، پویا و منضبط که ذرهای نباید از آن عدول شود ولی باید اقتضائات لازم هم رعایت شود، لذا در فقه نیازمند توسیع و تکمیل و تعمیق هستیم. فقهای ما خیلی کارکردهاند ولی خیلی خیلی هم باقی مانده است.
بنده به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) این پیشنهاد را دارم که موضوع امام و تحول را بهعنوان پروژه علمی مدنظر قرار دهند و روی آن کار شود. همچنین در مورد تحولات رخداده و آیندهپژوهی و پیشرانهای تعمیق و تکمیل فقه کار شود.
این مطلب که سطح علمی حوزه نسبت به قبل انقلاب پایین آمده ، مطلب روشن و واضحی است نمی دونم چه طور برخی آقایون این مطلب را انکار می کنند بلکه تازه ادعا می کنند که سطح علمی حوزه بالاتر هم رفته البته اگه این حرف را نزنند خودشون زیر سوال می رن و به اصطلاح فرار رو به جلو می کنند . مرحوم آیه الله گلپایگانی می فرمودند : «شهر گلپایگان در زمان ما ۲۵ مجتهد داشت» الان شهر گلپایگان دو مجتهد مسلم هم نداره . در همین استان خوزستان ، قبل از انقلاب سه استوانه علمی داشت ۱- آیه الله محمد تقی شوشتری صاحب قاموس الرجال که در علم رجال اعجوبه بود ۲- آیه الله سید علی بهبهانی که امام خمینی از ایشان تعبیر به ابوالعلماء کرده بود ۳- آیه الله مروج صاحب هدی الطالب فی شرح المکاسب و منتهی الدرایه فی شرح المکاسب الان نسل این علماء در استان خوزستان کجاست ؟ همین طور سائر بلاد ، همگی از علماء و مجتهدین طراز اول خالی هستند . سطح مرجعیت هم نسبت به سابق بسیار پایین آمده . خدواند مراجع عالی قدر شیعه رو حفظ کند . افراد جدیدی که اسمشون به عنوان مراجع جدید مطرح است نسبت به سابق ضعیفتر هستند . این ها همه شاهد است بر این که سطح علمی و فقهی در حوزه پس از انقلاب پایین آمده و هر تحولی که قرار است انجام شود در این راستا باشد
سطح علمی پایین تر نیامده ساختار حوزه تغییر کرده. اگر تا قبل از انقلاب یک ساختار بسیط فقه محور محدود بود الآن تخصص های حوزوی افزایش پیدا کرده حتی در علوم انسانی و بر خلاف نظر شما قوت علمی دارند فقط باید خودتان هم قدرت ارزیابی داشته باشید. نباید از دور و تک بعدی همه چیز را تحلیل کرد. کجا قبل انقلاب حوزه توان گفتگو با دانشگاه را داشت؟ جز شهید مطهری و چند نفر از بزرگان که کسی نبود.
البته با ادعا چیزی حل نمیشود و باید یک مطالعه دقیق و میدانی صورت گیرد اما فقط جهت نمونه توان گفتگو با دانشگاه اگر قبل از انقلاب نمیبود، انقلابی هم رخ نمیداد و اکثریت قشر دانشجو از یک مرجع تقلید سنتی پیروی نمیکرد.
اما الآن کدام دانشجویی از لحاظ فکری تحت تأثیر حوزه و حوزویان است؟! حتی در رشتههای مرتبط مانند فقه و حقوق نیز (که از منابع حوزوی فی الجمله استفاده میشود) بر خلاف توقع اولیه، به هیچ وجه سخنان فقها خریداری ندارد…