شبکه اجتهاد: وحدت از اصول اساسی و غیرقابل چشم پوشی در سیره امام علی (ع) است. ژرفنای اثرگذاری و عمق حضور این اصل در سلوک حضرت تا آنجا است که میتوان گفت آن حضرت همانطور که امام عدل، امام تقوا و امام آگاهی و دانش است، امام وحدت امت اسلامی نیز به حساب میآید. آن امام همام وحدت را همواره به مثابه یک اصل کلان، بسترساز و پربسامد، و امتداد یافته در زوایا و ابعاد مختلف جامعه پی میجسته و میخواسته است؛ به گونهای که ما اکنون میتوانیم به روشنی ردپای نگرش وحدت گرایانه امام (ع) را در شرایط و مقاطع مختلف زندگی آن حضرت بیابیم و به تحلیل آن همت گماریم.
در این نوشتار به اصولى میپردازم که امام علی علیهالسلام با لحاظ وحدت اسلامى به مثابه موقعیتی پایهای و مبنایی و به منظور حفظ و تقویت این مبنا و پایه روابط در جامعه، با قدرت و قوت، پی میگرفتند و نسبت به آنها اهتمام داشتند:
اصل اول: اخوت اسلامی
آنچه در سیره امام علی مشاهده میشود تطبیق آیه شریفه «انما المومنون اخوه» به صورت تمام و کمال، و صد درصدی، بر واقعیت زندگی اجتماعی مسلمانان است. این اصل را حضرت (ع) در زندگی مسلمانان جاری و در تعاملات روزمره ایشان برقرار میخواستند. رویکرد امام (ع) به “انما المومنون اخوه” واقع گرایانه و تهی از هرگونه تعارف یا ملاحظه معطوف به موقعیتی خاص و شرایطی مقطعی بود. در نگاه آن حضرت (ع) ضرورت داشت تا تعاملات اجتماعی مسلمانان گرداگرد این اصل محوری سامان یابد و بر اساس آن تحقق پیدا نماید.
امام علیبن ابیطالب (ع) اختلافات عقیدتی و مذهبی درون امت را مجوز، عامل و یا خاستگاهی برای بر هم زدن اخوت اسلامی نمیدیدند؛ بلکه اخوت اسلامی را چتری گسترده و فراگیر مییافته است که در هر حال، و به صورتی پایدار، بر امور امت سایه میگسترانده است. در سخنی از امام (ع)، که در نهجالبلاغه آمده است، خطاب به مسلمانانی که در حکومت او میزیستند فرموده است: انما انتم اخوان علی دینالله، یعنی شما کسانی هستید که بر اساس دین خدا برادر هم شده اید.
نکته جالب آن که امام (ع) پس از این سخن، عامل اختلاف درون جامعه در روزگار خود را درونی معرفی میکند. از این نکته میتوان نتیجه گرفت که امام اختلاف بین امت را بر اساس مذهب به هیچ وجه به رسمیت نمیشناسد. ایشان تنها از یک اختلاف سخن به میان میآورد و آن هم اختلافی است که منشاء آن درون های نامطلوب و هوای نفس میباشد.
برای فهم آن چه آمد باید توجه نماییم که این سخن خطاب به مسلمانانی از جانب امام علی (ع) اظهار گردیده است که همه صرفا اهل سنت یا شیعه نبودند؛ بلکه اصحاب و یاران هر دو مذهب اعتقادی مخاطب حضرت (ع) بودند؛ اگر چه جمعیت سنیانای بسا بیشتر بوده است. به هر روی بی گمان این فرمایش حضرت (ع) تطبیق آیه شریفه «اخوت» است بر زندگی مسلمانانی که در سایه حکومت ایشان میزیستند.
اصل دوم: جلوگیری از تاثیر گذاری اختلاف در عقیده بر مناسبات اجتماعی امت
بر اساس این اصل امام (ع) به هیچ وجه مسائل اختلافی عقیدتی را در ملا عام و در ساحت سیاست و سیاستگذاری و ارتباطات و تعاملات فیمابین امت اسلامی منعکس نمیکردند؛ هرچند امیرالمومنین (ع) از عقاید خود که مبنا و منعکس کننده عقائد شیعه است در حوزه عقیده (که امروزه از آن در کرسیهای علمی و بحثی یاد میشود) سخن میگفت؛ اما این سخن گفتن به قدری هوشمندانه، دلسوزانه، در پیوستگی با عقلانیت دینی و اجتماعی، و به دور از هرگونه اکراه و اجبار ارائه میشد که به هیچ وجه از آن بوی طرد و نفی اجتماعی مسلمانان معتقد به عقائد دیگر یا نفی همگرایی با آنان به مشام نمیرسید.
اصل سوم: تقویت هویت امت به مثابه چارچوبی فراگیر و دربرگیرنده برای همه مذاهب
حضرت (ع) به هیچ وجه اجازه نمیدادند که “هویت اسلامیِ جمعیِ امت” در سایه اختلافات اعتقادی، کوچک و محدود شود. به زبان دیگر ایشان نمیخواستند که هویت امت تحت تاثیر هویت هاى مذهبی تضعیف شود و کارکردی ضمنی یابد و تبدیل به «هویت دست دوم» گردد. در سیره آن حضرت (ع) هویت اسلامی بخشی مؤثر و پررنگ از تصویر گسترده جامعه به حساب میآمد؛ به گونهای که ادبیات، مفاهیم و رویکردها و همه ظرفیت های اجتماعی و فرهنگی با نگاه به هویت اسلامی و از خاستگاه آن معنا و عینیت پیدا مینمود. بدین ترتیب ذیل هویت اسلامی جامعهای که او در آن میزیست، هویت اعتقادی شیعی یا سنی خود را در دل امت اسلامی تعریف میکرد و به مثابه بخشی از این امت بروز و ظهور مییافت.
اصل چهارم: محبت اجتماعی
آن حضرت محبت اجتماعی را بدون هرگونه ظاهر سازی یا مصلحت گرایی مقطعی و موضعی میان همه مسلمانان میپراکند و نسبت به تشدید و تقویت زمینه های منتهی به گسترش و ژرفنایابی آن اقدام مینمود. حضرت (ع)، به یک معنا، محبت ورزی اجتماعی در میان امت را وجهه همت خویش ساخته بود و صادقانه و آگاهانه در پی توسعه و ارتقاء آن بود.
اصل پنجم: اصل تناصح اجتماعی
حضرت علی (ع) در ساحت های اجتماعی و فعالیتهای مربوط به امت، نصیحت و خیرخواهی اجتماعی را به صورت یک رویکرد جدی و عیاری برای رونق بخشی به مناسبات اجتماعی صحیح و سالم پی میگرفت و تعقیب مینمود. آن حضرت (ع)، همانطور که در تاریخ منعکس است، نصیحت های خود را آنجا که به جامعه اسلامی مربوط میشد و به آبادانی، دین، سلامت و وحدت جامعه باز میگشت، بیدریغ و بی هرگونه کناره گیری از امر عمومی و حوزه اجتماعی به همگان از جمله خلفای زمان خود عرضه مینمود. آنگاه که خود به خلافت رسید ابعاد نصیحت گرایی اجتماعی امام (ع) در سطوح مختلف گسترد و عرصه های گوناگون را درنورید. حضرت (ع) از نزدیکان گرفته تا عموم، و از شیعه گرفته تا سنی، همگان را مشمول سنت ارزنده نصیحت گری خویش نمود و به صورتی بی نظیر، حرکت خیرخواهانه را بر همه ارزانى داشت. نصیحت گرایی اجتماعی حضرت (ع) ابعاد مختلفی دارد و در سطوح گوناگون آن را میتوان مطالعه کرد؛ از جمله آن که نسبت آن با اصل خیرخواهی عمومی در سلوک امام (ع) چه بود و نمودها، جلوهها، راهکارها، شیوه ها و قالب های بروز و ظهور آن کدام ها بوده اند؟ پاسخ گویی به این پرسش و پرداختن به زوایای مختلف این بحث طبعا مجال دیگری میطلبد.
اصل ششم: اصل تواصل
واژه تواصل واژهای روایی است. این اصطلاح در روایات ما وارد شده است و به معنای تبادل ارتباط و اتصال در جامعه اسلامی میان افراد به کار رفته است. تواصل به رویکردی میان شیعیان اشاره دارد که انزوای از اجتماع را برنمی تابد و هم دلی و همراهی به مسلمانان را از شیعیان میخواهد. مشخصا در سیره امام علی (ع) کشیدن دیوار به دور شیعیان و جدا کردن صف ایشان از صف اهل سنت به هیچ وجه مطلوبیت ندارد و در عمل به چشم نمیخورد؛ برعکس رفتار آن حضرت (ع) رویکرد به رفت و آمد اجتماعی، تماس اجتماعی، سخن گفتن با یکدیگر و مشارکت در شادی های و غم های اجتماعی همه مسلمانان به روشنی و به صورتی گسترده به چشم میآید. اساساً بخشی از کلمات امام علی حامل ادبیات و مفاهیم و فضای فکری معطوف به ایجاد ارتباط پیوسته اجتماعی افراد درون امت با یکدیگر است.