قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / «اقتصادنا»ی شهید صدر، نقطه شروع ادبیات اقتصاد اسلامی

«اقتصادنا»ی شهید صدر، نقطه شروع ادبیات اقتصاد اسلامی

عضو هیئت‌علمی مؤسسه امام خمینی(ره) به تشریح جایگاه شهید صدر در اقتصاد اسلامی پرداخت و اظهار کرد: وی کسی است که اولین اندیشه مدون در زمینه اقتصاد اسلامی را در کتاب «اقتصادنا» ارائه داده است.

به گزارش شبکه اجتهاد، شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان مسلمان به ویژه در قرن چهاردهم هجری است که به شهید خامس نیز لقب گرفته است. شهید صدر بدون تردید یکی از متفکران بزرگ در زمینه اقتصاد اسلامی است که آثار زیادی هم در این زمینه از ایشان برجای مانده است اما آنچه مسلم است این است که در مجامع علمی و دانشگاهی جوامع اسلامی و مخصوصا در ایران، چندان به بررسی و تدریس آثار ایشان پرداخته نشده است. یکی از افرادی که در این زمینه به بررسی پرداخته و کتابی درباره شهید صدر در دست تدوین دارد، محمدجواد توکلی، عضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) است. وی در گفت‌وگویی به بررسی جایگاه و اندیشه‌های شهید صدر در اقتصاد اسلامی پرداخته که از نظر می‌گذرد:

با توجه به اینکه شما کتابی با عنوان «شهید صدر؛ پدر اقتصاد اسلامی» در دست تدوین دارید، ابتدا می‌خواهم از شما بپرسم که چرا شما از ایشان با عنوان پدر اقتصاد اسلامی یاد می‌کنید؟ همچنین درباره جایگاهی که شهید صدر در اقتصاد اسلامی دارند توضیح دهید.

واقعیت امر، این است که بحث از تاریخ عقاید اقتصاد اسلامی، یکی ازحوزه‌هایی است که در ادبیات اقتصاد اسلامی کمتر به آن پرداخته شده است و حتی به گونه‌ای شاید گفت درس تاریخ عقاید اقتصاد اسلامی در رشته اقتصاد هم یکی از دروس مغفول است و بسیاری از اساتید اقتصاد گفته‌اند، کسی‌که می‌خواهد اقتصاد را خوب بفهمد باید آن را بستر تاریخی‌اش درک کنند که چگونه شکل گرفته است؟ از کجا مطرح شده و به کجا رسیده است؟ نکته خاصی که راجع به تاریخ عقاید اقتصاد اسلامی مطرح است و می‌توان به گونه‌ای گفت که می‌تواند یکی از کارکردهای تاریخ عقاید اقتصاد اسلامی باشد، جنبه هویت‌سازی در دانش است و در واقع در اقتصاد متعارف با نوشتن تاریخ عقاید اقتصادی، هویت اقتصاد متعارف شامل اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک و چیزهایی که با عنوان اقتصاد متعارف شناخته می‌شود را متفکران بازسازی کرده‌اند و مدام تکرار می‌کنند که علم اقتصاد از آدام اسمیت و از کتاب «ثروت ملل» او شروع شده است که البته بخشی از آن واقعیتی است که وجود داشته است و بخشی از آن هویت‌سازی است؛ به این معنی که ما باید بگوئیم این دانش، دارای شناسنامه‌ای است و از فلان جا شروع شده است و انگار به گونه‌ای تلقی می‌شود که مغرب‌زمین محل تولد دانش اقتصاد است، هرچند که برخی از اقتصاددانان مسلمان این ادعا را رد می‌کنند و کارهایی که بخصوص راجع به ابن‌خلدون صورت گرفته است و ایشان را به گونه‌ای پدر علم اقتصاد معرفی می‌کنند در همین راستا است. در اقتصاد اسلامی کارهایی از این قبیل که ما به دنبال بازسازی هویت اقتصاد اسلامی باشیم کم صورت گرفته است و ما با بررسی‌‌هایی که در آثار ایشان داشتیم، این اعتقاد را پیدا کردیم که شهید صدر را می‌توان پدر اقتصاد اسلامی نامید، به این دلیل که ایشان نگاه جامعی به مباحث اقتصاد اسلامی داشته است که قبلا این نگاه‌ها بیشتر نگاه‌های پراکنده و غیرمنسجمی بوده است و درباره آدام اسمیت هم همین سخن را می‌گویند که قبلا در مکتب اسکولاستیک در زمان قرون وسطی بحث‌های اقتصادی جریان داشت اما کسی که به صورت منسجم و هماهنگ، مباحث اقتصادی را مطرح کرد آدام اسمیت بود.
پس شما با همین معیار جامعیت و اثرگذاری، این سؤال را مطرح کردید که اگر بخواهیم شناسنامه اقتصاد اسلامی را دریابیم باید از کجا شروع کنیم؟
بله. برخی از اندیشمندان، شهید صدر را به گونه‌ای به عنوان پدر اقتصاد اسلامی و نه خیلی صریح به این اسم مطرح، اما بر روی اثرگذاری ایشان تأکید کرده‌اند. برخی گفته‌اند که ایشان علم اقتصاد نوین را پایه‌گذاری کرده و آنچه‌که ما در این کتاب می‌خواهیم پایه‌گذاری کرده و بر روی آن استدلال کنیم این بحث است که شروع یا عرضه‌کننده دانشی به نام اقتصاد اسلامی و کسی که اندیشه مدونی در این زمینه ارائه داده باشد را می‌توان پدر اقتصاد اسلامی نامید و ما این اندیشه مدون را در شهید صدر و بخصوص کار بسیار جامع ایشان در کتاب «اقتصادنا» مشاهده کردیم که عملا نقطه شروع ادبیات اقتصاد اسلامی است که درآن بحث نظام‌های اقتصادی و مقایسه نظام اقتصادی اسلام و دو نظام رایج یعنی نظام سرمایه‌داری و سوسیالیسم را مطرح کرده است و این مورد، نکته دیگری است که می‌توان ایشان را پدر اقتصاد اسلامی نامید به این دلیل که قبل از ایشان، مباحث مقایسه سیستمی، خیلی صورت نگرفته و بیشتر بحث‌ها، مباحث فقه‌الاقتصاد و از این قبیل بوده است.
شما در این زمینه چگونه پیش می‌روید که شخصی را مبدع یک دانش بنامید و این نظریه را هم عمق ببخشید؟ منظورم این است که معیار شما در این تئوری چیست و چگونه آن را اثبات می‌کنید؟
خوشبختانه در بررسی‌هایی که در حال انجام آن هستیم، چون قبلا تصور می‌کردم در جهان عرب و به گونه‌ای اقتصاددانان مسلمان خارج از ایران کمتر با شهید صدر آشنا هستند اما متأسفانه مشاهده کردم که آنها بیشتر از ما با اندیشه‌های شهید صدر آشنایی دارند و برخی از سرفصل‌های درسی در برخی دانشکده‌های اقتصاد اسلامی در برخی کشورهای اسلامی همانند عربستان را مشاهده کردم که پایه‌ای‌ترین کتاب‌ها در سرفصل‌هایشان کتاب «اقتصادنا» شهید صدر بود، در حالی‌که در دانشگاهای ما شاید دانشجویان اصلا با این اثر آشنا نیستند و ترجمه‌های ضعیفی هم از این اثر صورت گرفته و کار بسیار اندکی درباره شهید صدر انجام شده است. بنده معتقدم هرچه درباره شهید صدر کار کنیم کم کار کرده‌ایم و من همیشه به دوستان خود در کلاس درس می‌گویم که غربی‌ها سنتی دارند که مدام متفکران خود را ارج می‌نهند و بزرگ می‌کنند. الان با اینکه نزدیک به سیصد سال از حیات آدام اسمیت می‌گذرد هنوز هم رساله و تفاسیر زیادی راجع به ایشان نوشته می‌شود. گاهی مواقع من به طنز می‌گفتم که برخی متفکران فعلی وقتی می‌خواهند نکته‌ای را بگویند سعی می‌کنند یک ویرگولی را در کلمات آدام اسمیت پیدا کرده و مستند کنند که آدام اسمیت چنین حرفی را در یکی از جملاتش گفته است و این فقط تائید نظریه ایشان نیست بلکه به گونه‌ای سعی می‌کنند میراث علمی خود را هم بازسازی کنند و به همین دلیل ما درگیر این کتاب درباره شهید صدر هستیم.
اگر بخواهیم خارج از جایگاه ایشان در اقتصاد اسلامی سخن بگوئیم، به نظر شما مهمترین نکته یا نکاتی که شهید صدر در اقتصاد اسلامی باب آنها را باز می‌کند چه مواردی هستند؟
شاید یکی از بحث‌هایی کلیدی که شهید صدر مطرح کرده است بحث ایشان راجع به نظام اقتصادی اسلام است. ایشان سعی کرده‌اند مؤلفه‌های نظام اقتصادی اسلام که این نظام را از یک نظام سرمایه‌داری متمایز می‌کند بازشماری کنند، از جمله اینکه به بحث نوع مالکیت در نظام اقتصادی اسلام اشاره کرده و موضوع مالکیت مختلط را در کنار مالکیت خصوصی در نظام اقتصادی سرمایه‌داری و مالکیت دولتی در نظام سوسیالیستی را مطرح می‌کند و شاید یکی دیگر از مهمترین مباحثی که ایشان مطرح می‌کنند بحث فلسفه اقتصادی یا به گونه‌ای مبانی انسان‌شناسی اقتصاد اسلامی است و یکی از دستاوردهای برجسته شهید صدر که ما کمتر به آن توجه کرده‌ایم این است که یکی از محورهایش در اقتصاد اسلامی رویکرد قرآنی ایشان نسبت به انسان است و اینکه انسان به عنوان خلیفه‌الله مطرح شده را ایشان برجسته کرده و می‌فرماید که وقتی انسان به عنوان خلیفه‌الله، جانشین خداست و می‌تواند آنقدر تکامل وجودی پیدا کند که جانشین خدا شود پس اگر هم چنین تربیتی برای انسان حاصل شود، همه معادلات اقتصادی عوض شده و رفتارهای اقتصادی و کارکردهای نظام اقتصادی متمایز می‌شود. شاید بتوان گفت یکی دیگر از نکات برجسته در اندیشه اقتصادی شهید صدر، بحث روش‌شناسی اقتصاد اسلامی در آثار ایشان است که به روش کشفی شناخته شده است که نوعی روش‌شناسی علوم انسانی در نگاه شهیدصدر است. ایشان با تبحری که در علم اصول داشتند، می‌گفتند که ما اگر بخواهیم دیدگاه‌های اسلام نسبت به اقتصاد و اداره اقتصاد جامعه و حتی نسبت به مسائل دیگری همانند سیاست و غیر از اقتصاد را بررسی کنیم، روش متداول استنباط، کافی نیست، به همین دلیل ایشان روش کشفی را مطرح می‌کند که ما باید گزاره‌های دینی، به علاوه احکام را کنار هم بگذاریم و آن چیزی که مد نظر شارع است را استنباط کنیم؛ چیزی که گاهی اوقات اقتصاددانان مسلمان در ادبیات فعلی اقتصاد اسلامی با عنوان مقاصد شریعت از آن یاد می‌کنند و این بحث روش‌شناسی ایشان یک بحث برجسته‌ای است. نوآوری دیگری که شهید صدر دارد بحث بانکداری اسلامی یا الگویی است که شهید صدر برای اجرای بانکداری اسلامی ارائه می‌دهد و به گونه‌ای اولین الگوی عملی در بانکداری اسلامی را ایشان در کتاب «البنک لا الربوی» مطرح کرد و گسترش داد. یکی دیگر از نظریات برجسته شهید صدر، بحث‌هایی است که ایشان درباره نظام توزیع قبل و بعد از تولید مطرح می‌کند و بر همین مبنا نظریه عدالت ایشان شکل می‌گیرد که ایشان معتقد هستند در اسلام برای اینکه جامعه عادلانه باشد در مبدأ توزیع منابع هم باید مراقبت ‌صورت گیرد و اجازه داده نشود که ثروت‌ها در دست عده‌ای محدود انباشت شود.
یکی از موضوعاتی که در اندیشه‌های ایشان بسیار مشهود است موضوع نقد مکاتب اقتصادی سرمایه‌داری و سوسیالیستی است. درباره منابع ایشان برای این نقدها توضیح دهید و اینکه روش و رویکرد ایشان در این زمینه چگونه است؟ و دلایل موفقیت ایشان در این زمینه‌ها را چه می‌دانید؟
نقدهای شهید صدر در کتاب «اقتصادنا»، نقد مبنایی و فلسفی است، یعنی ریشه‌های فکری نظام‌های سرمایه‌داری و سوسیالیستی را مطرح کرده و مثلا وقتی ایشان وارد نقد سوسیالیسم می‌شود به صورت بسیار گسترده به نقد پایگاه یا مبانی فلسفی این مکتب می‌رسد که فلسفه دیالکتیک هگل و فلسفه مادیت تاریخی مارکس است و این را بخوبی بررسی، تحلیل و رد کرده و بر این اساس نقدش نقدی مبنایی است. وی هنگامی‌که وارد نقد نظام سرمایه‌داری می‌شود هم به آن روحیه مادی‌گری و فردگرایی در سرمایه‌داری اشاره کرده و باز نقدش مبنایی است. البته اشاره‌هایی هم به بحث عملکرد هم دارد ولی عمدتا رویکرد ایشان رویکرد فلسفی است و این به دلیل تسلطی است که بر اندیشه‌های مارکس و دیالکتیک هگل داشتند و این روش را در پیش گرفتند. شاید یکی از جنبه‌های موفقیت شهید صدر همین بوده است که اندیشه‌های این دو مکتب را با توجه به مبانی فلسفی‌شان تحلیل کرده و همین نقد مبنایی باعث نوعی عمق و انسجام در نقد ایشان شده است و پایه فکری ایشان ماندگار شده است.

در پایان اگر سخنی دارید بفرمائید.
همانگونه که عرض کردم متأسفانه ما تاکنون توجه چندانی به اندیشه‌های شهید صدر نداشته‌ایم و به نظر می‌رسد ما باید بر روی اندیشه‌های ایشان کار کرده و عمق و غنایی که در کتاب‌های ایشان همانند «اقتصادنا»، «البنک لا الربوی» و «الاسلا یقود‌الحیات» که در اواخر حیات خود نوشتند توجه کنیم، چراکه می‌تواند زمینه‌ساز استخراج نظریات دیگر ایشان باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics