باید جریان امام حسین(ع) را طوری تحلیل کنیم که برای همگان تا روز قیامت تکلیف آور باشد. چیزی که برای ما تکلیف آور باشد فهمش واجب است. فهم قضیه امام حسین(ع) از دید فقهی یکی از واجبات برای ماست، چرا امام حسین(ع) کشته شد؟ باید بفهمیم، درست تحلیل کنیم، نیائیم خود ما هم در این زمان باز بر مظلومیت امام حسین(ع) اضافه کنیم. اگر امروز حرکت امام حسین(ع) را اشتباه تحلیل کنیم ما هم در ظلم نسبت به حضرت سهیم خواهیم بود.
شبکه اجتهاد: عاشورا حادثه بزرگی است که عقل و عشق انسان به حقیقت خویش بازمی گردد، قیام امام حسین(ع) سرشار از عقلانیت و میدان مبارزه حق و باطل بود، اما شواهد نشان میدهد که امروز در مجالس عزاداری حضرت جنبه عاطفی پر رنگ تر از جنبه عقلانی این حرکت است. آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم و رییس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) میگوید: اگر فقط پای عشق به میان آید این سوال مطرح میشود که چه لزومی دارد ما تبعیت کنیم، عشق الزام آور و تکلیف آور نیست، اگر انسان در مراحل معنوی به مرتبه عالیهای برسد و با معشوق خود معاشقه کند، این اصلاً برای دیگران قابل تحصیل نیست!
او معتقد است: آنان که حادثه عاشورا را در این عنوان و قالب طرح میکنند با صدها سوال بی پاسخ مواجه شده و آنگاه مجبور میشوند یک سری خرافات و بدعتها و اضافات را به این حادثه عظیم تاریخی اضافه کنند. روی همین مبناست که میگویند حال که باید دین و عقل را کنار گذاشت، ما بر مبنای عشق مان باید کار کنیم ببینیم عشق ما چه فرمانی میدهد؛ خرافاتی مطرح میکند که واقعاً این حادثه را موهون میکند. ما اگر امروز میخواهیم حادثه عاشورا را به دنیا معرفی کنیم، باید روی همین جنبه عقلانی آن تکیه کنیم، بگوییم کار امام حسین(ع) از شهادت خودش تا شهادت طفل شیرخواره اش مبتنی بر مسائل عقلی مسلم بود.
وی تأکید کرد: باید قیام امام حسین(ع) را بفهمیم، درست تحلیل کنیم، نیائیم خود ما هم در این زمان باز بر مظلومیت امام حسین(ع) اضافه کنیم و با تحلیلها و حرفهایمان ظلمی نسبت به وجود مقدس امام حسین(ع) و این حادثه عاشورا روا نکنیم؛ در این میان وظیفه بزرگان دین و روحانیت است که در مقابل هرگونه انحراف و بدعتی ایستادگی کنند. متن گفت وگوی شفقنا با آیتالله فاضل لنکرانی را میخوانید:
مطلبی مشهور شده و میگویند در حادثه عاشورا عقل عاجز است، میدان میدانِ عقل نیست، نباید سراغ توجیهات عقلی برای حادثه عاشورا رفت بلکه باید از عشق و ابزار عشق و آثار عشق سخن گفت، آیا کلام درستی است و با معارف دینی ما سازگاری دارد یا خیر؟ اگر بخواهیم حادثه عاشورا را با دید عقل و عقلانیت بررسی کنیم کار صحیحی است؟
فاضل لنکرانی: عرض بنده بطلان این مطلب مشهور است ولو اینکه بیان آن مجال وسیع میطلبد. اما این بحث خیلی مهم است و عاشوراییان باید به نقش عقل که یکی از رموز عاشوراست توجه کنند. در قرآن کریم مکرّر خدای تبارک و تعالی آیات و نشانههای خود را بیان میکند و بعد میفرماید: «أَفَلَا تَعْقِلُونَ»، اشخاص را مذمت میکند چرا تعقّل نمیکنید؟! واقعاً عجیب است. افرادی به دنیا میآیند و از دنیا میروند اما یک آن به این نعمت بزرگی که خدا به بشر داده، یعنی «عقل»، توجه نمیکنند و انسانی که غافل از این نعمت بزرگ باشد اصلاً حیات انسانی را درک نکرده و مفهوم اصلی زندگی را نمیفهمد.
عاشوراییان باید به نقش عقل که یکی از رموز عاشوراست توجه کنند
ما وقتی به آیات و روایات مراجعه میکنیم میبینیم در مورد عقل مطالب فراوانی مطرح شده، عقل چیست؟ آنچه موجب تکامل عقل است چیست؟ آنچه مانع از رشد عقل و موجب فساد آن است چیست؟ اجزاء عقل چیست؟ اینها مطالبی است که واقعاً ما باید به آن توجه پیدا کنیم و راهش همین آیات و روایات است. مرحوم کلینی در اصول کافی قبل از شروع به بحث از توحید و مباحث اعتقادی، اولین مطلبش کتاب العقل است و در این کتاب روایات مهمی در مورد عقل وجود دارد. به کلمات امیرالمومنین علی(ع) در کلمات قصار نهج البلاغه مراجعه کنید، با یک احصاء اجمالی امیرالمومنین ۲۵۸ کلمه در مورد عقل دارد که واقعاً راجع به هر یک از اینها باید ساعتها بحث کرد و حیف است ما که در طریق دین هستیم و این سفره آماده برای ما مهیاست، از آن استفاده نکنیم، فقط باید یک مقدار با آیات و روایات ارتباط پیدا کنیم و مفاهیم آن را درک کرده و در خود محقق کنیم تا مسیر زندگی مان را یک مسیر عقلانی کنیم.
در یک روایت صحیحه امام باقر(ع) فرمود: «لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ اَلْعَقْلَ اِسْتَنْطَقَهُ» خدا وقتی عقل را آفرید، آن را به سخن درآورد. مراد از عقل در این روایات یعنی آن قوهای که شما توسط آن خیر را از شر، خوبی را از بدی، حق را از باطل تشخیص بدهید، وقتی انسان سوال میکند چه شد حادثه عاشورا به وجود آمد؟ تمام ریشه یابیها به این برمی گردد که مردم آن زمان عقل خودشان را پوشاندند، اصلاً دنبال تشخیص حق از باطل نرفتند! امام حسین(ع) فرمودند: «لا یُکمَلُ العَقلُ اِلّا بِاتِّباعِ الحَق» عقل فقط با تبعیت از حق کامل میشود یعنی آنها که دنبال تبعیت از حق میروند افراد عاقلی هستند، آنان که جانشان را به میدان شهادت میآورند، اعقل انسانها هستند. امام حسین(ع) عاقل ترین انسانهای دوران است، شهدای ما هم همینطور.
نگوییم امام حسین(ع) را عشق به خدا به میدان کربلا آورد
ما نگوییم امام حسین(ع) را عشق به خدا به میدان کربلا آورد، اگر فقط پای عشق به میان آید این سوال مطرح میشود که چه لزومی دارد ما تبعیت کنیم، عشق الزام آور و تکلیف آور نیست، اگر انسان در مراحل معنوی به مرتبه عالیهای برسد و با معشوق خود معاشقه کند، این اصلاً برای دیگران قابل تحصیل نیست! آنان که حادثه عاشورا را در این عنوان و قالب طرح میکنند با صدها سوال بی پاسخ مواجه شده و آنگاه مجبور میشوند یک سری خرافات و بدعتها و اضافات را به این حادثه عظیم تاریخی اضافه کنند. روی همین مبناست که میگویند حالا که باید دین و عقل را کنار گذاشت، ما بر مبنای عشق مان باید کار کنیم ببینیم عشق ما چه فرمانی میدهد؟ خرافاتی مطرح میکند که واقعاً این حادثه را موهون میکند. ما اگر امروز میخواهیم حادثه عاشورا را به دنیا معرفی کنیم، باید روی همین جنبه عقلانی آن تکیه کنیم، بگوییم کار امام حسین(ع) از شهادت خودش تا شهادت طفل شیرخواره اش مبتنی بر مسائل عقلی مسلم بود، اصلاً در فرهنگ دینی ما اطاعت خدا موجب کمال عقل انسان است، آن فردی که در خانه مینشیند و کاری ندارد که امروز دین از بین میرود یا نمیرود، هجمه به اسلام در کار هست یا نیست! این آدم اصلاً آدم عاقلی نیست، آدم عاقل آن است که به میدان میآید فریاد میزند، دفاع میکند، آنجایی هم که لازم باشد جان خودش را میدهد.
عدهای حرکت امام حسین(ع) را از مدار عقلانیت خارج میکنند
آنچه امروز در مراسم عزداری امام حسین(ع) منظور اشعاری است که مداحان استفاده میکنند، آیا بر پایه عقل است و توانسته عقلانیت قیام امام حسین(ع) را به تصویر بکشد یا بخش عاطفی و تراژدی آن بر بخش عقلانیت غلبه کرده است؟
فاضل لنکرانی: امام حسین(ع) حتی علی اصغرش را که در راه خدا داد بر مبنای عقلانیت بود، نه عشق. آنچه که متأسفانه در شعر بعضی از شعرا مشاهده میشود، اینها میخواهند قضیه امام حسین(ع) را از مدار عقلانیت خارج کنند، این به نظر من از بدترین تحریفهایی است که در قضیه عاشورا صورت گرفته است. باید به مردم بگوییم نهضت امام حسین(ع) براساس عقل بوده، عقل انسان را وادار به اطاعت خدا میکند، عقل انسان را وادار میکند به میدان جهاد رفته و شهید شود. ما که از قافله شهیدان عقب ماندیم عقل مان را به میدان نیاوردیم درست استفاده نکردیم و به کمال و اوج عقلانیت نرسیدیم، اگر ما عقل صحیح و سلیم را به میدان آوریم، جلوی خیلی از خرافات، بدعتها و انحرافها گرفته میشود.
کمتر به این سوال پاسخ داده شده که مظلومیت امام حسین(ع) در چه بود؟
این سوال همیشه مطرح است که چرا حادثه کربلا جاودانه شد؟ چرا هیچ گاه به فراموشی سپرده نمیشود و بلکه هر سال آن طور که ملاحظه میکنیم گرایش و توجه مردم به این حادثه بیشتر میشود؟ چرا گفته میشود همانا قتل حسین(ع) در قلبهای مومنین حرارتی شعله ور میسازد که هرگز سرد نخواهد شد؟
فاضل لنکرانی: در پاسخ باید گفت یکی از علل بسیار مهم آن، عنصر مظلومیت است، عناوین که زیاد به گوش ما رسیده و آن را بسیار مطرح میکنیم اما برای بررسی این عنصر تامل و درنگی نکرده ایم. این مقداری که من اطلاع دارم کمتر تأمل و درنگ شده که مظلومیت امام حسین(ع) در چه بود؟ آیا سایر ائمه معصومین یا خود امیرالمومنین که در رأس ائمه است مظلوم نبود؟ این تعبیر از امیرالمومنین است که فرمود به اندازه ریگهای بیابان به من ظلم شده، نسبت به سایر ائمه هم همین طور. ولی مظلومیت امام حسین(ع) با سایر ائمه معصومین خیلی تفاوت دارد. لذا ما باید در این بحث تأمل و بررسی کنیم و از آن درسها بگیریم که بحث عمیق و گسترده است و آثار فراوانی دارد.
پیاده شدن دستورات الهی در جامعه، میتواند نتیجه ارتباط با امام حسین(ع) باشد
چه کسی اراده میکند عشق مردم هر سال و هر زمان به امام حسین(ع) بیشتر شود؟ آیا فقط همین عشق ظاهری و عرض ارادت و خاکسار بودن ظاهری به این باب کافی است؟
فاضل لنکرانی: خیر. بدون معرفت به این مشعل هدایت، امکان رستگاری بشر وجود ندارد. بدون معرفت اساساً فلسفه خلقت یعنی عبادت بر مبانی معرفت امکان پذیر نیست. ما اگر بخواهیم فلسفه خلقت را جستجو کنیم، تمامش را در همین قضیه عاشورا میتوان یکجا مشاهده کرد و دید که اسلام چقدر عزیز است، دین چقدر عزیز است، حکم خدا چقدر محترم است، حدود خدا چقدر اهمیت دارد که حجت خدا باید جانش را برای حفظ آن فدا کند، ظلم و ذّلت چقدر قبیح است که باید حجّت خدا و اهل بیت و یارانش در مقابل آن بایستند و مبارزه کنند. محک رشد انسانیّت هر فرد به این است که هر سالی که از عمر او میگذرد و هر محرمی که فرا میرسد ببیند به امام حسین(ع) و اهداف او نزدیک تر شده یا نشده، ببیند چه مقدار روح دین در قلب او بیشتر نفوذ کرده و چقدر به دین نزدیک تر شده و چقدر عشق به نماز پیدا کرده و چقدر به دفاع از اسلام بیشتر توجه پیدا کرده است. اینها نتیجه این سرّ الهی است، همان نتیجهای که در آن روایت خود امام حسین(ع) فرموده و فهمش هم خیلی مشکل است. امام حسین(ع) میفرمایند: قسم به خدا که خداوند چیزی را در عالم خلق نکرده مگر اینکه آن را مأمور کرده که از ما اطاعت کند! اطاعت حجّت و ولیّ خدا، غایت تمام این حرکتهاست، دفاع از دین، دفاع از قرآن، دفاع از احکام خدا، پیاده شدن دستورات الهی در جامعه، میتواند نتیجه ارتباط با امام حسین(ع) باشد.
به مظلومیت امام حسین(ع) اشاره کردید، ما میگوییم اسلام یک دین جامع و کامل است، این اسلام چه برخوردی با ظلم، ظالم و مظلوم دارد؟ برخورد دین با ظلم چیست؟
فاضل لنکرانی: در بحثهای کلامی و فلسفی یک اصل مسلّم به نام قبح ظلم وجود دارد که همه آن را قبول دارند الا اشاعره. امامیّه و معتزله قبول دارند که عقل میگوید ظلم بد است و قبیح. دین هم خیلی گسترده تر و وسیع تر از عقل، ظلم را تقبیح میکند. به طوری که اگر تمام عقول بشر هم جمع شود، آن حدّت و شدّتی را که دین در تقبیح حرمت ظلم بیان نموده است نمیتوانند درک کنند. همین جا ارزش دین روشن میشود؛ کسانی که میگویند ما عقل داریم پس نیازی به دین و کتاب نداریم، آیا عقل بشر در مورد ظلم این نکات را به بعضی از آنها اشاره میکنم میتواند درک کند یا نه؟ قرآن کریم برای ظلم یکسری آثار دنیوی و اخروی ذکر کرده است. در آیاتی میفرماید اقوام و گروههایی را هلاک کردیم نه بخاطر اینکه حرف نبی ما را قبول نکردند یا انکار کردند یا احکام ما را اجرا نکردند، بلکه میفرماید هلاکشان به این جهت بود که ظلم کردند، فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ أَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَهٌ چه بسیار شهرهایی که نابود کردیم چون مردمش ظلم کردند، این آیه میفرماید: یکی از آثار ظلم؛ عذاب و عقاب دنیوی است، قرآن منشأ اصلی هلاکت اقوام را ظلم بیان مینماید. حتی در مسائل شخصی ریشه هلاکت و نابودی یک انسان، به ظلمی برمی گردد که برخودش میکند. اما در مورد آثار اخروی میفرماید: فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ یَوْمٍ أَلِیمٍ ظالم منتظر عذاب دردناک روز قیامت باشد، خیلیها ظلم کردند و شاید هم به مرگ طبیعی از دنیا رفتند ولی عذاب الیم منتظر آنهاست. یَوْمَ لَا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ از کسانی که در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمیگیرند ظالم است، لَا یَنْفَعُ مَعْذِرَتُهُمْ یعنی هر چه هم عذر بیاورند در پیشگاه خدا مورد قبول قرار نمیگیرد. عقل کجا میتواند این آثار دنیوی و اخروی ظلم را بفهمد، عقل چگونه ارتباط بین طوفان و ظلم را میتواند درک کند؟ رابطه بین عذاب الهی و ظلم یک جامعه را عقل چه مقدار میتواند درک کند؟ عقل اینها را درک نمیکند، آن به همین اندازه میفهمد که ظلم کار بدی است، اما عواقب ظلم را قرآن بیان کرده است. همچنین پیامبر(ص) به همه انسانها خطاب میکند از ظلم بپرهیزید، کاری که مصداق ظلم است نکنید. تجسّم ظلمی که انسان در دنیا مرتکب میشود در روز قیامت ظلمت و تاریکی است. و این شامل ظلم به نفس، ظلم به خانواده، ظلم به جامعه و دین، ظلم به نظام میشود، هر ظلمی ظلمات است، تجسّم هر ظلمی در قیامت ظلمات است. ظلمات یعنی چه؟ قیامت روزی است که به حسب طبیعتش ظلمات است ولی در مورد ظالم ظلمات مضاعف است که دستش از همه جا کوتاه میشود و کسی را نی تواند صدا کند. امیرالمومنین علی(ع) فرمود: اگر مسلمانی از اموال غیر مسلمانی که تحت ذمّه مسلمین هستند و ظالمانه چیزی را بردارد به خدا و رسول خدا و به همه مومنین خیانت کرده است. برخورد اسلام با ظلم آن هم نسبت به یک کافر ذمی چنین است. در روایتی که در کافی آمده، خدای تبارک و تعالی به یکی از انبیاء خود فرمود برو به این حاکمی که حکومت میکند بگو، من تو را به این کار نگماردم که خونریزی کنی و مال مردم را چپاول نمایی، بلکه من تو را قرار دادم بر اینکه صدای مظلومم را بشنوی. یکی از تکالیف مهم حاکم اغاثه مظلوم است، هر حاکمی که میخواهد باشد. لذا در ادامه روایت میفرماید من نمیپذیرم که تو به اینها ظلم کنی ولو اینکه کافر باشند. این حدیث یک مقدار از روایت قبلی توسعه اش بیشتر میشود یعنی اسلام حتی اجازه ظلم به کفار را هم نمیدهد.
مردم زمان امام حسین(ع)، قرآن را شنیدند، کلمات رسول خدا را شنیدند، موضع گیریهای دین راجع به ظلم را میدانستند لذا نمیتوان گفت آنها که به جنگ با امام حسین(ع) آمده بودند این مطالب را فرامش کرده بودند،
فاضل لنکرانی: خیر فراموش نکردند، این کلمات در اذهان و افکار آنها بود…
پس چطور همه را یک جا کنار گذاشتند و این ظلم بزرگ را نسبت به امام حسین(ع) و اولاد آن حضرت انجام دادند؟
فاضل لنکرانی: من در پاسخ بحث امامت و خلافت و… را کنار میگذارم؛ آنها فرزند رسول خدا را با بدترین وجه به شهادت رساندند، فوق این ظلم قابل تصور نبوده و نیست و این ظلم متأسفانه امروز هم وجود دارد. امروز اگر حادثه کربلا را درست بیان و تحلیل نکنیم، اگر بخواهیم حادثه کربلا را حادثهای از سر عشق و در مقابل عقل و عقلانیت قرار دهیم، این هم خودش ظلم بزرگی است. اصلاً به نظر میرسد فهم قضیه عاشورا یکی از واجبات بر انسان است، البته انسانی که قدرت فهم و تحلیل داشته باشد. امام حسین(ع) یک حرکتی را انجام داد که برای ما تکلیف میآورد. حرکت امام حسین(ع) یک حرکت کاملاً عقلانی بوده است. چنانچه ما حرکت امام حسین(ع) را فقط براساس عشق به شهادت و… تحلیل کنیم که البته اینها هم بوده، اما اگر آن را فقط در این دایره قرار دهیم برای ما تکلیف آور نمیشود. باید جریان امام حسین(ع) را طوری تحلیل کنیم که برای همگان تا روز قیامت تکلیف آور باشد. چیزی که برای ما تکلیف آور باشد فهمش واجب است. فهم قضیه امام حسین(ع) از دید فقهی یکی از واجبات برای ماست، چرا امام حسین(ع) کشته شد؟ باید بفهمیم، درست تحلیل کنیم، نیائیم خود ما هم در این زمان باز بر مظلومیت امام حسین(ع) اضافه کنیم مثل اینکه یک کسی در مقام دفاع از حق کشته شود و دیگران بگویند بخاطر مسائل مادی و دنیوی بوده! این هم یک ظلم به آن مقتول است. اگر امروز ما حادثه امام حسین(ع) را درست نفهمیم و خدای ناکرده غلط تحلیل کنیم ما هم در ظلم نسبت به حضرت سهیم خواهیم بود. بیاییم مسئله مظلومیت امام حسین(ع) را درک کنیم از خود امام بخواهیم و به خود امام متوسل شویم که گوشهای از مظلومیتش را درک کنیم چون قدرت درک کامل آن را نداریم. لااقل ما با تحلیلها و حرفهایمان ظلمی نسبت به وجود مقدس امام حسین(ع) و این حادثه عاشورا روا نکنیم.
اگر امام حسین(ع) برای اسلام کشته شده که این مایه فخر و عزّت است، پس گریه چه معنایی دارد؟ حتی بعضی از اهل سنت روایاتی را جعل کرده و به خلیفه دوم نسبت دادند و گفتند پیامبر(ص) فرموده است نباید بر کسی که از دنیا رفته گریست چون اگر بگریید او اذیت و عذاب میشود!
فاضل لنکرانی: آنها به خیال خام خودشان گفتند با این بهانه گریه را از شیعیان بگیریم. آنها جاهل به این امر هستند که در اعتقادات ما گریه و اشک برای امام حسین(ع) در کنار اشک برای خوف از خدا قرار داده شده، یک قطره از این اشک گناهان انسان را تماماً تطهیر میکند و از بین میبرد. آمدند این را از شیعه بگیرند، کتابها نوشتند، حرفها زدند، اما نتوانستند و نمیتوانند. این روایت جعلی به قدری جعلی بودنش آشکار بود که فراید عایشه درآمد که این روایت درست نیست و پیامبر چنین نگفته است، چطور میشود فردی این جا اشک بریزد، خدا آن کسی را که از دنیا رفته عذاب کند! این با آیات قرآن که میفرماید: «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ اُخْرَی» سازگاری ندارد! وهابیت امروز به شدّت دنبال خاموش کردن این عزاداریها و توسل به اهل بیت است، اما جاهلاند و نمیدانند، که این حرکت در اختیار ما نیست. اراده خدا بر این است که سال به سال این جلسات و عزاداریها با شکوه تر شود، میلیونها کتاب مینویسند و به این طرف و آن طرف میفرستند، اما با یک اربعین تمام توطئههایشان خنثی میشود و با یک عزاداری به تمام شبهات آنها پاسخ داده میشود، پیر و جوان، زن و مرد، با پای تاول زده به سمت مرقد امام حسین(ع) حرکت میکنند، این چه رمزی است و چه سری در آن وجود دارد؟ هیچ عقلی نمیتواند این را در دایره اختیارات بشر تفسیر کند! این در دایره اراده خدای تبارک و تعالی است. ما معتقدیم این بیداریهایی که امروز در دنیای اسلام و حتی در جوامع غیر مسلمان به وجود میآید اگر ریشه یابی شوند به همین قضیه برمی گردد. خلاصه اینکه هدایت بدون ارتباط با امام حسین(ع) امکان پذیر نمیباشد هر که حسینی تر بشود هدایتش هم قوی تر میشود، هر حرکت و بیداری، هر جنب و جوشی که برای رهایی انسان صورت میگیرد در اثر ارتباط با این حادثه واقع میشود.
وظیفه بزرگان دین و روحانیت آن است که در مقابل هرگونه انحراف و بدعتی ایستادگی کنند
قیام عاشورا متأسفانه به دور از تحریف نیست، تحریفهایی که شاید به برخی از باورهای مردم آسیب وارد کند، مراجع، روحانیون و علما در قبال تحریف و تخفیف وقایع و تواریخ مذهبی مثل آنچه که در سخنرانیها یا مداحیها درباره حادثه عظیم کربلا صورت میگیرد، چه وظیفهای دارند؟
فاضل لنکرانی: وظیفه بزرگان دین و روحانیت معظم آن است که در مقابل هرگونه انحراف و بدعتی ایستادگی کنند. یکی از وظایفی که در اسلام بر دوش علما و بزرگان قرار داده شده است آن است که هنگامی که بدعتی را در جامعه ملاحظه کردند از علم و دانایی خود استفاده کنند و در مقابل آن بایستند. باید روشنگری نمایند و به مردم عزیز ابلاغ کنند و به آنان آگاهی دهند. خوشبختانه در مورد همین تحریفهایی که در مورد حادثه عاشورا اتفاق افتاده است بزرگانی مانند شهید مطهری روشنگری نموده اند. در زمان ما نسبت به برخی از تعابیر هنگامی که از مراجع بزرگ تقلید مانند حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی و سایر مراجع عظام سوال شده همه در پاسخهای محکم چنین تذکرهایی را دادهاند و تصریح فرمودهاند که برخی از این عبارتها از مصادیق واضح شرک است. حتی در یکی از استفتائاتی که از معظم له شده است و سوال شده برخی میگویند در جریان عاشورا نباید فقه را داخل کرد چون حادثه عاشورا از دایره فقه خارج است. فرموده اند: هیچ امری از امور عالم از دایره فقه خارج نیست چطور امام حسین(ع) برای احیاء امر به معروف و نهی از منکر که دو اصل از فروع دین است قیام کنند آن وقت بگوییم حادثه عاشورا ربطی به احکام فقهی ندارد؛ چطور میتوان گفت این حادثه جدای از فقه است با اینکه اساس آن مبارزه با ظلم و فساد بوده است که یکی از مسائل مسلم در فقه است. آیا مگر امام حسین نفرموده: «اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِی امّه جدّی»
مردم در برابر تحریفات یا بیان مقاتل ساختگی و دون شأن معصوم چه وظیفهای دارند؟
فاضل لنکرانی: مردم عزیز باید توجه کنند که از سخنرانان معتبر، یعنی کسانی که اطلاعات صحیح و دقیق و کامل دینی دارند استفاده کنند و همین طور از ذاکرینی استفاده کنند که اشعار دقیق و مصائل صحیح را به کار میگیرند. چطور مردم برای معالجه یک کسالت جزئی در مورد دکتر متخصص تحقیق مینمایند، پس باید برای تغذیه روحی و تهذیب نفس و تکامل و عروج روح و فکر از کسانی استفاده کنند که اطمینان به صلاحیت آنان داشته باشند. ما به مردم عزیز توصیه میکنیم همان طوری که پیشینیان مقید بودند و از سخنران و یا ذاکر و مداح، مستند قول او را میپرسیدند، اکنون هم از هر سخنرانی مدرک و سند مطالبه نمایند. میتوانیم بگوییم یکی از معیارهای صحیح برای تشخیص خطیب توانا از غیر از آن همین امر است، یعنی کسی که کلام خود را به صورت مستند و همراه با مدرک آن بیان میکند، این چنین شخصی قابل اعتماد است و خطیبی است توانا.
عزاداری باید به همان نحو سنتی باشد
بهترین صورت عزاداری برای اهل بیت(ع) به ویژه برای مصائب امام حسین(ع) و خاندانش با توجه به سنت ائمه معصومین(ع) در این زمینه، چه عزاداری است؟
فاضل لنکرانی: همان طوری که بزرگان ما فرموده اند، عزاداری باید به همان نحو سنتی باشد. در این شیوه تکیه اساسی بر بیان زندگی ائمه معصومین و بیان دستورات آنان و اهمیت دادن آنان به دین و احکام دین بوده است. عزاداری در صورتی چهره واقعی خود را پیدا میکند که عزادار و سوگوار را متوجه اهداف اصلی حادثه عاشورا کند. با هر یک از امور گریستن و گریاندن و سینه زدن و زنجیر زنی به بُعد خاصی از این اهداف توجه میشود. باید در این امر مهم از افراط و تفریط خودداری نمود. لازم است طبق دستورات خود ائمه که نسبت به گریه و بکاء اهمیت میدادند توجه نموده و در کنار آن به ظلم ستیزی و مقابله با کسانی که در صدد هدم دین هستند تأکید نمود.
در مجالسی شرکت کنید که خطیب و مداحل کلام خود را به صورت مستند و همراه با مدرک آن بیان میکند
باید به مردم گفت یکی از واجبات برای انسان مومن، حفظ دین است و در زمانی که احساس کند دین در خطر است برای بقاء آن باید جان خود را تسلیم نماید. به هر صورت باید عزاداری جهت دار باشد و در کنار عزاداری بلکه در متن آن شعرها و شعارها از تبیین اهداف عاشورا غفلت نشود و اینکه امامان معصوم تأکید بر حفظ عزاداری و بیان واقعه عاشورا و گریستن بر امام حسین(ع) و اصحاب و اولاد آن حضرت داشتهاند به جهت آن بوده است که اهداف این قیام مقدس باقی بماند، چرا که در این صورت است که مردم با تمسک به کشتی نجات وسیله هدایت خود را فراهم کرده اند.