قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / اگر تمام دوره فقه با نگاهی زنانه تحلیل شود، مسائل و نقاط کور زیادی وجود دارد که باید حل شوند
تضعیف مرجعیت، مجموعه‌ی تشیع را تضعیف می‌کند/ بیوت و اصحاب مراجع باید به اصل انتقاد توجه کنند و نه زبان بیان آن

‌حجت‌الاسلام بهجت‌پور:

اگر تمام دوره فقه با نگاهی زنانه تحلیل شود، مسائل و نقاط کور زیادی وجود دارد که باید حل شوند

مدیر حوزه‌های علمیه خواهران می‌گوید: اگر تمام دوره فقه با نگاهی زنانه تحلیل شود، مسائل و نقاط کور زیادی وجود دارد که باید حل شوند و این وظیفه حوزه علمیه خواهران است.

به گزارش شبکه اجتهاد، ‌حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت پور از اساتید حوزه و صاحب نظر در عرصه تفسیر قرآن کریم و دارای سوابق اجرایی در حوزه علمیه قم که هم اکنون مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران سراسر کشوررا برعهده دارد در گفت و گو با دو هفته نامه «نمای حوزه» (ارگان رسمی مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران) برنامه‌ها و فعالیت‌های مرکز مدیریت حوزه خواهران را تشریح کرده که تقدیم مخاطبان گرامی‌ می‌شود:

در حقیقت انتظاری که در وضعیت فعلی کشور از حوزه‌های علمیه می‌رود و مطالعات دینی و قرآنی ما نشان می‌دهد، این است که اصل انتظار پس از دوره پیامبر و اوصیا از علما است چراکه علما و طلاب کسانی هستند که در دستگاه‌ معرفتی و دستوری دین نفوذ می‌کنند و راسخ در علم می‌شوند و پس از رسیدن به فهم عمیق در دین، بار رشد و تربیت مردم را به دوش می‌گیرند.

بار رشد تربیتی مردم بر عهده روحانیون است

وقتی صحبت از بار رشد تربیتی مردم می‌شود منظور صرفا انتقال سلسله آموزه‌های دین به دیگران نیست بلکه بار رشد در زمینه‌های مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی بر دوش روحانیون است و به‌اندازه تاثیرگستری روحانیون، طلاب خواهر یا برادر چرخه گسترش و رشد دین و همچنین حفظ جامعه دینی و برپا کردن تمدن اسلامی بالاتر می‌رود.

دوستان شاید اطلاع پیدا کرده‌ باشد که بیشترین مطالعات بنده در حوزه مباحث قرآنی معطوف به بحث تحول است و قریب به سه دهه است که بسیار از کارهای من در سمت و سوی تحول دینی است و تاکنون تالیفات و محور‌های فعالیت‌هایم در این راستا بوده است که چگونه تحول را می‌توان بر پایه قرآن مهندسی و به جامعه منتقل کرد.

علت اینکه بنده این مسئولیت(مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران) را قبول کردم به دلیل این بود که احساس کردم نقش حوزه‌های علمیه و طلاب بیشتر به سمت انتقال معارف دین به دیگران رفته است و نقش‌های تربیتی، تحولی و اقدامات عملی کمتر مورد اهتمام قرار دارد در حالی که علما همان نقش پیامبر را دارند و در جایگاهی هستند که پس از نزول وحی بر پیامبر تمام رسالت‌هایی که پیامبر داشتند را باید به صورت شایسته انجام دهند.

طلاب باید قدرت تحول در مردم داشته باشند

طلبه زمانی می‌تواند یک عنصر مفید باشد که افزون بر اینکه انتقال مفاهیم دینی را به خوبی انجام دهد، قدرت ایجاد تحول در مردم را داشته باشد و بتواند مردم را تربیت فردی و اجتماعی کند.

بنده براساس مطالعات قرآنی روش‌هایی را به منظور ایجاد تحول به دست آورده‌ام که امیدوارم بتوانم به تدریج پس از حل برخی مشکلات پیرامونی،‌ این روش‌ها را اجرایی کنم و سازمان را به آن سمت حرکت دهم تا توانایی سازمان را برای نقش‌های عملیاتی و تحول آفرین در کشور بالا ببرم و به نظرم این‌ کار حلقه‌ای است از مجموعه مطالعاتی که تاکنون انجام شده است

مدرسه محوری باید به گفتمان عمومی در حوزه‌های علمیه خواهران است

مدرسه محوری شعاری است که انتخاب شده است و در تلاش هستم تا این شعار تبدیل به یک گفتمان عمومی در سطح حوزه‌های علمیه خواهران سراسر کشور شود چراکه باور دارم که حوزه‌های علمیه سه رکن دارد که یک رکن مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه است که ما در آن حضور داریم، دومین رکن مدیریت استانی و سومین رکن مدیریت‌ شهرستانی است.

زمانی که ما مسئله‌ تربیت و رشد طلبه و گسترش نقش‌های علمی، فرهنگی و تربییتی طلاب را مورد توجه قرار می‌دهیم میان سه رکن، آن رکنی که باید کار در آن‌جا جوشش بخورد و حرکت در آن به نحو شایسته انجام شود‌ کدام است

گاهی نگاه ما اینگونه است که حوزه علمیه مانند دستگاه‌ آموزش و پرورش یا آموزش عالی در سطح کشور است که همه مشروعیت و مجوز‌ها و ظرفیت‌ها به این است که وزیر تصمیم بگیرد و تیم وزارت و ستاد مرکزی فعالیت‌ها را طراحی و توزیع ماموریت را انجام دهند، در ادامه دستورالعمل به استان‌ها و ادارات کل ارسال می‌شود و در نهایت مدیر مدرسه مجری فرامین بالا است؛ در این صورت بودجه از مرکز و ستاد تأمین می‌شود و تصمیم‌گیری و طرح‌ها نیز در ستاد صورت‌ می‌گیرد و ستاد و مرکز محور است و علامت این نوع کار اینگونه است که اگر ستاد یا اداره کل در استان‌ها تعطیل شود دلیلی برای ادامه فعالیت مدارس باقی نمی‌ماند و تمام نظام از بین می‌رود اما حوزه‌های علمیه اینگونه نبوده است.

حوزه‌های علمیه دستگاه‌هایی بوده‌اند که بر محور مدرسه چرخیده‌اند

حوزه‌های علمیه دستگاه‌هایی بوده‌اند که بر محور مدرسه چرخیده‌اند، به عنوان مثال در نظام تربیت پیامبر، پس از ایشان صحابه‌ حضرت در زمینه‌های مختلف هرکدام یک مدرسه تشکیل دادند و آن مدرسه علمی و فکری محور بود و نسل به نسل شاگردانی تربیت می‌شدند

در واقع نظام دینی ما از ابتدا بنا را بر این گذاشت که با شکل گیری شخصیت‌ها خود بتواند یک مدرسه بزرگ شود و همه این‌ها به صورت هماهنگ در یک مدرسه و تدبیر بزرگتر،‌ در واقع زمانی که شخصی مانند علامه در بغداد و نجف حوزه را تاسیس می‌کند این بدان معنا نیست که در دنیای اسلام و تشیع حوزه وجود نداشته است و دیگر مدارس نیز به شکل انتخابی خود را با این مدرسه هماهنگ می‌‌کنند.

موسس حوزه جهانی علامه حلی نیست بلکه ایشان حوزه نجف و بغداد را تاسیس کرده‌اند و مدارس دیگر نیز خود را این مدارس هماهنگ می‌کردند و حوزه‌های علمیه همواره این گونه بوده است که مدارس علمیه خود را با مدارس اصل هماهنگ می‌کرده‌اند.

مدرسه اصل نیز یک مدرسه و صف بسیار قوی بود که دیگران با آن هماهنگ می‌شدند و این وضع طبیعی ما است و زمانی که شوراهای مرکز برای ساماندهی مدارس شکل می‌گیرد، این مجموعه‌های مرکزی چه سیاستی باید داشته باشند، آیا باید سیاستشان این باشد که ظرفیت‌های مدارس را خالی کنند و توزیع قدرت و توزیع تصمیم‌گیری‌ها اینگونه باشد که سیاست‌گذاران به مرکز مدیریت مجموعه اختیارات را بدهند و مجموعه مدیریت سر ریز اختیارات خود را به استان و استان نیز سر ریز اختیارات خود را به مدارس واگذار کند و این ستاد محوری است.

حوزه باید مدرسه محور باشد است و همه فعالیت‌های برای این است که آن شخصی در مدرسه کار می‌کند بتواند به خوبی نقش‌های خود را ایفا کند و مورد حمایت قرار گیرد و حتی اگر در آینده مدرسه‌ای را تشکیل می‌دهیم باید به سرعت در سطح دیگر مدارس قرار دهیم تا کارآمدی‌های خاص خود را داشته باشد

تصمیمات باید با هماهنگی مدارس صورت گیرد

مدیر باید سهمی از تصمیم را داشته باشد، تیم مدیریتی مدرسه سهمی در تصمیم‌سازی باید داشته باشند یعنی تصمیماتی که در مرکز نیز گرفته می‌شود باید با هماهنگی و مشورت آ‌ن‌ها باشد

برنامه‌هایی که برای اجرا در نظر گرفته‌ می‌شود باید برنامه‌هایی باشد که در مدرسه و از مدرسه بجوشد و بعد از مدرسه نوبت به استان برسد و اگر ظرفیت در مدرسه اشباع شد و کاری در مدرسه بود که تنها هنگام هماهنگی با دیگر مدارس ممکن بود که اجرا بشود در این صورت است که استان برای هماهنگ سازی مدارس اقدامات لازم را انجام دهد

مرکز مدیریت نیز به همین صورت باید باشد، فعالیت، برنامه و طرحی اجرا نمی‌کند مگر اینکه پایه‌اش را در مدرسه گذاشته باشد و استان نیز توان اجرای آن را نداشته باشد و به عنوان فعالیت در مرکز مورد توجه قرار گیرد نه اینکه در ابتدا فعالیت‌های ملی و استانی و در نهایت نیز فعالیت مدارس تعریف بشود.

بنابر این مدرسه محوری عبارت از این است که شما به جوشش‌های درون مدرسه توجه کنید، ریشه جوشش‌ها از مدارس باشد و طلاب فرصت پیدا کنند تا با فعالیت‌های خود نقش اجتماعی خود را در مدرسه تامین کنند

مدرسه محوری می‌گوید که در ابتدا باید به ظرفیت مدارس توجه شود و ظرفیت‌های مدارس اشباع شود، ‌دغدغه‌‌ها و مشکلات تیم مدیریتی مدارس رفع شود و به آن‌ها فرصت داده شود تا بتوانند فعالیت‌های فوق برنامه داشته باشند و نقش‌های بایسته را در میان طلاب توزیع کنند.

مدرسه محوری می‌گوید که از مدارس حمایت مالی کن و دغدغه‌ها را از بین ببر و حتی برای ارتقای مهارت‌ها تدبیر کن و در نهایت به گونه‌ای مدرسه را سامان بده که اگر روزی به هردلیلی مدیریت‌های استانی و یا مرکز مدیریت نبودند، مدرسه بتواند به فعالیت خود بدون مشکل ادامه دهد

مراد از مدرسه محوری جوشش فعالیت‌ها از مدارس است

وقتی صحبت از مدرسه محوری به عنوان سیاست و راهبرد اساسی مطرح می‌شود،‌ در ذیل آن انواع برنامه‌ها و طرح‌ها تدارک دیده می‌شود و قطعا مراد ما از مدرسه محورس تفویض همه امور به مدارس نیست بلکه توجه به جوشش فعالیت از مدرسه است.

مدرسه محوری برای تضعیف توانایی‌های تربیتی نیست که بگوییم که از این پس به خودشان واگذار شده است و از این پس ما دیگر کاری نداریم و نظارت می‌کنیم بلکه مدرسه محوری یه این معناست که ما باید بدانیم خانه و کانون اصلی فعالیت‌های ما مدرسه است و همه باید برای رساندن مدرسه به توانایی‌ها و ایفا کردن نقش تربیتی فعال باشیم.

کاری که ما باید انجام دهیم تفویض امور به مدارس نیست، بلکه کار ما این است که از ظرفیت‌های قابل قبول تیم مدرسه و طلاب استفاده کنیم. کادر مدارس باید تثبیت بشود و اگر کادر مدرسه و کادر آموزشی مدرسه تثبیت نشود و توان بالا نداشته باشند با کادری که مثل محله بیایند و بروند نمی‌توان یک برنامه هوشمندانه و رو به جلو و دارای چشم‌انداز را طراحی کرد.

به عنوان مثال اگر مدرسه علمیه سطح دو را تدریس‌ می‌ کند، قاعدتا تیمی که این مدرسه را اداره می‌کند باید از نظر علمی حداقل یک رتبه علمی بالاتر از آن باشد و نمی‌توان با تیم سطح دو مدرسه سطح دو را اداره کرد، اولین کار این است که در حین کار به برنامه بورسیه را تنظیم کنیم و فرصت آموزش را فراهم کنیم که این افراد در مدرسه سه تا چهار سال از نظر علمی نیز پیشرفت کنند.

حتما باید به رفع نگرانی‌های حقوقی فکر کنیم و باید برای تثبیت تیم آموزشی و مدیریت مدرسه فکر کنیم و بعد از اینکه خیالمان راحت شد که این‌ها در حد قابل قبولی ارتقا پیدا کرده‌اند در این صورت اختیاراتی که ممکن باشد را به مدارس واگذار می‌کنیم و این باید به عنوان یک پروژه تعقیب کنیم تا در چند فاز واگذاری و تفویض اتفاق بیفتد و الا اگر الان براساس شعار مدرسه محوری بخواهیم اختیارات را تفویض کنیم رفتار نکوهیده و دور از تدبیری خواهد بود.

 تصمیم‌گیری در حوزه‌های علمیه خواهران بر اساس مطالعات و مشاهدات میدانی خواهد بود

تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی تفاوت‌هایی دارند، تصمیم‌سازی نیازمند نظر مشاوران و کارشناسان است و به چند مدل اجرا می‌شود که یکی از آن‌ها این است که گروهی از نخبگان را جمع‌آوری و از پیشنهادات آن‌ها استفاده کنیم، مدل بعدی تصمیم‌سازی استفاده از گروه‌های اندیشه‌ورز به همراه نگاه و توجه به ظرفیت میدانی است که با این مدل می‌توانیم ظرفیت حرکت مجموعه موردنظر خود را برآورد کنیم.

به عقیده بنده بهترین تصمیم‌گیری در حالی شکل می‌گیرد که مراحل تصمیم‌سازی در بدنه نیز شکل‌گرفته باشد و اگر بتوانیم در سطح ملی ایده‌های خود را با همه‌کسانی که می‌توانند ما را یاری دهند در میان بگذاریم، تصمیم‌گیری‌های مناسب‌تری در سطح کشور خواهیم داشت.

بنده اولین کاری که پس از منصوب شدن به‌عنوان مدیر حوزه علمیه خواهران انجام دادم این بود که برای فهم نظرات میدانی،‌ در سطح میدان و مدارس علمیه خواهران این پرسش را مطرح کردم که اگر به‌جای بنده بودید چه اموری را در اولویت خود قرار می‌دادید.

پاسخ‌های زیادی از مدارس علمیه خواهران به ما ارسال شد و از اولین کارهای بنده مطالعه پیشنهادات میدانی بود که به استفاده از آن‌ها‌، پشتوانه‌ای از نیازها و آسیب‌های موجود را برآورد کردم و در ادامه نیز از معاونت‌های مربوطه تقاضا کردم تا از مجموعه نظرسنجی‌های گذشته نیز استفاده کنم و مدیری باشم که بیشتر از آنکه سخن بگویم، بپرسم و بدانم که در حوزه علمیه خواهران چه می‌گذرد.

 امسال، سال رفع آسیب‌های حوزه‌های علمیه خواهران است

بنده سال ۱۳۹۷ را برای حوزه علمیه خواهران سال رفع آسیب‌ها نام‌گذاری کردم و تاکنون سعی کردم که آسیب‌ها را بشناسم و در این راه از استان‌های مختلف نیز بازدید به عمل آوردم تا به‌صورت میدانی آسیب‌های حوزه‌های علمیه خواهران را مشاهده کنم.

ما تصمیم گرفتیم ‌سال ۹۷ سالی باشد که به امید خدا آسیب‌های فعلی حوزه‌های علمیه خواهران مرتفع شود و این تصمیم‌گیری با استفاده از مطالعات گسترده صورت گرفت.

بنای ما بر این است که کیفیت رفع آسیب‌های حوزه‌های علمیه خواهران را با مدارس علمیه خواهران در میان بگذاریم، بعد از ماه رمضان برنامه‌ریزی خواهیم کرد که همایش مدیران حوزه‌های علمیه خواهران را با حضور همه مدیران برگزار کنیم تا کمیسیون‌هایی را درزمینهٔ آسیب‌های حوزه‌های علمیه خواهران تشکیل دهیم و پس‌ازآن‌ برنامه‌ها و طرح‌هایی را که رفع آسیب‌ها را در برداشته باشد اجرایی کنیم.

فرهنگ به معنای این است که یک رسم، باور، ارزش و یا رفتار را نهادینه و به نسل بعد منتقل کنیم.کار فرهنگی امر بسیار ظریف، دقیق و دوراندیشانه‌ای است، کار فرهنگی همان تنها فعالیت تبلیغی و کار تعلیمی نیست و این دو تنها بخشی از فرهنگ و فرهنگ‌سازی هستند.

 طلاب باید توانایی فرهنگ‌سازی و تقابل بافرهنگ‌های غلط را داشته باشند

ما برای فرهنگ‌سازی باید مراحل متعددی را طی کنیم، در این مسیر باید مؤلفه‌های اصلی در فرهنگ‌سازی یا تقابل با یک فرهنگ را از قرآن بیاموزیم، ما باید عناصر فرهنگی و تبدیل کردن آن‌ها به ارزش و تثبیت کردن و پایش و مراقبت از آن‌ها را از قرآن استخراج‌کنیم و اگر کسی این قدرت را نداشته باشد توانایی فرهنگ‌سازی را نخواهد داشت.

انتظار ما در عرصه فرهنگ از حوزه‌های علمیه خواهران بسیار بالا و درعین‌حال طبیعی است، انتظار ما این است که یک طلبه پس از تحصیل در حوزه‌های علمیه خواهران توانایی فرهنگ‌سازی و تقابل بافرهنگ‌های غلط را داشته باشد و بداند که باید از چه روش‌هایی در این زمینه استفاده کند.

عرصه فرهنگ بسیار پیچیده، عمیق و سخت است و مجموعه تلاش‌های حوزه‌های علمیه خواهران خادم بخش فرهنگ است. مهم‌ترین دغدغه ما در فرهنگ‌سازی این است که طلاب به‌خوبی بتوانند نقش‌های فرهنگی خود را ایفا کنند و بتوانند همه عناصر موردنیاز را در بخش فرهنگی به کار بگیرند و در انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر موفق باشند.

طلاب باید در موضوعات متفاوت فرهنگی متخصص شوند

قدم اول برای این مسئله این است که طلبه‌های حوزه‌های علمیه خواهران تمرین مدیریت فرهنگی داشته باشند و یاد بگیرند که در موضوعات خاصی مانند فرهنگ عبادت، فرهنگ تهذیب، فرهنگ مطالعه و سایر خرده‌فرهنگ‌ها متخصص شوند.

یکی از انتظارات ما از طرح مدرسه محوری این است که خواهران طلبه ما گروه‌های خودجوشی را تشکیل بدهند که هرکدام از آن‌ها بخش خاصی از موضوعات فرهنگی را مدنظر خود قرار دهد و در آن زمینه متخصص شوند، این موجب می‌شود تا طلاب نقش تأثیرگذار اجتماعی داشته باشند.

فعالیت‌های فرهنگی باید از سلسله آموزش‌های سراسری در کل کشور به خرده فعالیت‌های موزاییکی تبدیل بشود و خواهران طلبه بتوانند مهارت‌هایی به دست بیاورند و با این مهارت‌ها بتوانند در آینده در عرصه فعالیت‌های فرهنگی کلان و در اجتماع وارد شوند.

ضرورت وجود تعریف اجمالی روشن از ساختار فرهنگی حوزه علمیه خواهران

باید یک تعریف اجمالی روشن از نحوه فعالیت‌های فرهنگی توسط معاونت فرهنگی داده شود تا مخاطبین ما بدانند ما به دنبال چه ساختار فرهنگی هستیم، این مسئله اهمیت‌ها، اولویت‌ها و برنامه‌های ما را هدفمند می‌کند و اگر معاونت‌ها و بنده بتوانیم در این امر موفق باشیم کار بزرگی را انجام داده‌ایم.

ما در عرصه فرهنگی باید مجموعه انتظارات و اهداف خود را تعریف کنیم و به آن‌ها برسیم، البته این انتظارات نه باید به‌قدری بالا باشند که تبدیل به آرمان دست‌نیافتنی شوند و نه به فعالیت‌هایی بی‌هدف تبدیل شود.

ما باید بتوانیم تعریفی ارائه دهیم که روشن شود در دوره ۷ ساله برای طلاب چه مهارت‌ها و آموزه‌هایی به طلاب ارائه می‌شود و این فرایند باید چه بازدهی باید داشته باشد.

بنده در پیام عید خود به طراحی نظام جامع اشاره کردم و گفتم که مجموعه آموزش پژوهش و تربیت حوزه‌های علمیه خواهران باید در هم‌آمیخته شوند و هر طلبه باید بداند که در سال‌های اولیه خود لازم است به چه حد و مرحله‌ای در عرصه فرهنگی برسد و برای رسیدن به این امر داشتن یک تعریف اجمالی برای بخش فرهنگ الزامی است.

پژوهش به معنای یک فعالیت عمیق شناسایی است و بر پایه سؤال شکل می‌گیرد و تا کسی ذهن پرسوالی نداشته باشد، نمی‌تواند در پژوهش موفق شود. درواقع پژوهشگر پاسخگوی سؤالات نیست، بلکه پژوهشگر در حقیقت یک پرسشگر دقیق است که با ذهنی پرسوال به دنبال پاسخ سؤالات خود است و ما نیز باید برای موفقیت در بخش پژوهش، طلاب را به افرادی با ذهن پرسشگر تبدیل کنیم.

باید استادان حوزه برای طلاب زمانی را فراهم کنند که طلاب ابهامات و بخش‌ها و شاخه‌های متفاوت و ناگفته دروس را مورد پرسش قرار دهند و اگر این اتفاق بیافتد شروع خوبی در امر پژوهش انجام داده‌ایم.

بنده پژوهشگر را در وهله اول یک پرسشگر می‌دانم، تربیت طلاب با ذهنیتی پرسشگر لازمه‌هایی دارد و یکی از آن‌ها این است که متون ما به حدی باشد که فرصت پرسشگری برای طلاب وجود داشته باشد که برنامه‌ها در این زمینه کم کردن حجم متون و دروس است.

اگر در نظام آموزشی فرصت برای تفکر و طرح نقطه خلأهای دروس ایجاد شود، ذهن‌های پرسشگری تحویل حوزه‌های خواهران خواهیم داد. بفهمیم طلاب ما اذهان پرسشگری دارند باید به فعال بودن آن‌ها در کتابخانه بنگریم، اگر ذهن دانش‌آموختگان ما به دنبال حل پرسش‌های علمی خارج از متن دروس باشند می‌فهمیم که نظام آموزشی ما موفق بوده است. ذهن پرسشگر آرام ندارد و دائماً به دنبال طرح پرسش و حل آن است و لذت بسیار زیادی را از حل مسائل و پرسش‌های خود می‌برد.

باید پژوهش در سطح مدارس علمیه خواهران گسترش پیدا کند

به نظر بنده برای اینکه پژوهش در سطح مدارس علمیه خواهران گسترش پیدا کند باید مجال پرسشگری گسترده شود و برای این امر باید اولاً متون درسی اصلاح شوند و دوما استادان شجاعانه مجال طرح سؤال را به طلاب بدهند.

راه دیگر برای تشویق طلاب به پرسشگری و پژوهش این است که برخی امتیازات آموزشی را برای کسانی در نظر بگیریم که به دنبال مسائل پژوهشی فراتر از متن درس هستند و بخش دیگری از این امتیاز را به کسانی بدهیم که بتوانند ارائه علمی در کلاس داشته باشند و در مواجهه پرسش‌های طلاب و استاد قرار بگیرند. اگر این چند مؤلفه رعایت شوند، به‌طور طبیعی طلاب پژوهشگر و پرسشگر تربیت می‌شوند و استعدادهای پژوهشی بروز شکوفا می‌شوند.

پژوهش باید در نظام آموزشی به‌گونه‌ای شکل بگیرد که از دل آن پژوهشگر تربیت شود و تنها در نظر گرفتن ساعاتی برای پژوهش طلاب در مدارس دردی را دوا نمی‌کند.

الحمدالله در حوزه‌های علمیه خواهران ازنظر میزان پژوهش‌ و پیشرفت در عرصه پژوهشی در نقطه ارزشمندی قرار داریم و بخش پژوهش حوزه‌های علمیه تاکنون بسیار افتخارآفرین بوده است.

بعدازاینکه در دوره عمومی حوزه علمیه خواهران مسئله پژوهش و پرسشگری سامان گرفت، باید به سمت پژوهش حرفه‌ای و تخصصی پیش برویم که بسیار حائز اهمیت است.

حوزه علمیه خواهران باید بتواند دستگاه‌های پژوهشی پشتیبان را شکل بدهد، ما به مراکز پژوهشی، مجلات علمی پژوهشی و مجلات علمی ترویجی نیاز داریم و باید به طلاب برای حضور در عرصه‌های پژوهشی میدان بدهیم.

نظام آموزشی نباید مطول و خسته‌کننده باشد

ظرفیت‌های ارزشمندی مانند مرکز تحقیقات زن و خانواده وجود دارند که مجموعه باارزشی زیر نظر حوزه‌های علمیه خواهران است، اما ارتباطات میان دانش‌آموختگان سطح سه و چهار حوزه‌های علمیه خواهران و این مرکز وضع مطلوبی ندارد‌.

حجم کتاب‌های درسی حوزه‌های علمیه خواهران بسیار بالا است. ما در بسیاری از عرصه‌ها می‌توانیم خواهران طلبه را به مراکز پژوهشی معرفی کنیم، ما نمی‌توانیم پژوهشگران را تنها در فضای بسته‌ای نگه‌داریم، بلکه پژوهشگر باید همواره در میدان باشد.

حوزه‌های علمیه خواهران باید نقش مرجعیت حوزه دین برای بانوان را ایفا کنند

چشم‌انداز حوزه علمیه خواهران باید توضیح دهد که این مرکز باید ازنظر تربیتی آموزشی و فرهنگی به چه مرحله‌ای برسد. به نظر بنده باید حوزه‌های علمیه خواهران به حدی برسند که نقش مرجعیت حوزه دین برای بانوان و نهادهای مطالعه کننده درزمینهٔ بانوان را ایفا کنند.

ما باید حتماً این چشم‌انداز را ببینیم و در آینده نه‌چندان دوری به آن برسیم که البته برای این امر باید اتفاقات زیادی صورت گیرد که یکی از آن‌ها مشخص کردن حوزه فعالیت و حضور حوزه‌های علمیه خواهران است.

ما باید درختواره دانش‌‌های خود را درراه مرجعیت دینی امور بانوان طراحی کنیم و رشته‌های مناسب با این مسئله را موردتوجه قرار دهیم، ما اگر بتوانیم ۲۰ رشته را درزمینهٔ بانوان طراحی کنیم و این رشته‌ها در زمینه‌هایی باشند که مراکز دیگر کمتر به آن توجه داشته باشند، می‌توانیم دررسیدن به این مرجعیت موفق باشیم.

مرجعیت دینی حاصل دوراندیشی و به‌گزینی و پیدا کردن میدان‌های منحصربه‌فرد حوزه‌ علمیه خواهران است و اگر نتوانیم این نقاط ویژه را پیدا کنیم، تنها مسیر حوزه‌های علمیه برادران را طی کرده‌ایم.

اگر تمام دوره فقه با نگاهی زنانه تحلیل شود، مسائل و نقاط کور زیادی وجود دارد که باید حل شوند و این وظیفه حوزه علمیه خواهران است، همچنین مسائل تربیتی فرزندان نیز از اموری است که حوزه‌های خواهران عهده‌دار آن هستند.

ممکن است برخی از بانوان نتوانند فرصت تحصیل، تحقیقات و مطالعه تخصصی را داشته باشند، اما برخی از خواهران طلبه ازنظر خانوادگی و شخصی استعداد و فرصت کافی را برای حضور در عرصه علوم تخصصی را دارند که ما باید آن‌ها را یاری کنیم.

ما پیش از اینکه بخواهیم بخش آموزش را توسعه بدهیم، باید سازوکارها و شیوه‌های عمل در آموزش، رابطه میان تحصیل و مسائل جانبی مانند ازدواج و فرزند آوری و انبوهی از این مسائل را طرح کنیم.

ما به معاونت آموزش دستور دادیم که کارگروهی تشکیل داده و حدود پانزده آسیب که درراه تحصیل خواهران طلبه وجود دارد را بررسی کرده و راه‌حل‌هایی برای آن‌ها طرح کند.

نظام آموزشی حوزه‌های علمیه خواهران باید شاداب باشد

باید فضا را برای یک نظام آموزشی شاداب فراهم کنیم، در بخش‌نامه‌ای که اخیراً به مدارس ارسال شد، اعلام کردیم که ما در حوزه‌های علمیه خواهران تنها ۱۹۰ واحد آموزشی داریم و این ۱۹۰ واحد ظرفیتی برای همه معاونت‌های آموزش، پژوهش و فرهنگی است و در همین ساعات باید همه امور موردنظر خود را انجام دهیم.

حجم آموزش مدارس علمیه خواهران ۱۹۰ واحد است که در حقیقت با در نظر گرفتن ساعات فرهنگی و پژوهش به ۲۵۰ واحد تبدیل‌شده است و باید اصلاح شود؛ این ۱۹۰ واحد آموزشی باید شامل امور پژوهشی فرهنگی شود و حتی اگر بتوانیم باید مباحثه را نیز در این ساعات بگنجانیم؛ ما حتی باید برای شاداب‌سازی فضای مدرسه بخشی از ساعت‌ها را به ورزش اختصاص بدهیم.

ما نمی‌توانیم بانوانی را تربیت کنیم که نسبت به شادابی بی‌تفاوت هستند و نباید نظام آموزشی و تربیتی ما خودش را نسبت به این امور بی‌تفاوت بداند.

این تصور که حوزه علمیه تنها باید به دنبال علم و معرفت و گریه و اشک و غم باشد باید اصلاح شود و بانوان ما در کنار این امور باید شاداب‌ترین افراد باشند که بتوانند مدل و الگوی مومن واقعی را به نمایش بگذارند و مصداق روایت «المومن حزنه فی قلبه و بشره فی وجه» باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky