اختصاصی شبکه اجتهاد: حکم قضائی رهبر فعلی جریان موسوم به طب اسلامی، یکی از جنجال برانگیزترین اقدامات قضایی در این اواخر بود. از آنجا که نهادهای علمی مختلف ما عادت ندارند پیش از تولید چالش در یک موضوع، به نقد و نظر پیرامون آن بپردازند، چالش یادشده شروعی بود برای چند بحث کلامی که مدتها بود جریان نداشت.
نشستن پای سخن ناقدان طب اسلامی، به ما نشان داد که باورهای کلامی تا اندازهی زیادی، در بیباوری به اضافهی «اسلام» به «طب» و سختپذیری روایات طبی نقش داشته است. البته این اعتقادات کلامی، یکسان نیستند. دو سرِ طیفِ ناقدان، فاصلهی زیادی از یکدیگر دارند که نشاندهندهی اختلافات کلامی بین خود ایشان نیز هست.
گروهی بر این باورند که امامان علیهمالسلام علم به همه چیز دارند و هر چه میگویند عن علمٍ میگویند؛ اما اینکه همه چیز را گفتهاند محل تردید است. رسالت ایشان، بیان معارف و احکامی است که سعادت اخروی بشر را تضمین کند و ایشان در این عرصه از هیچ کوششی دریغ نکردهاند. اما در آنچه مربوط به دنیای بشریت است، الزاما همه چیز را نگفتهاند؛ زیرا وظیفهای که خداوند بر عهدهی ایشان گذاشته است، بیان امور دنیوی نیست. این گروه منکر وجود برخی بیانات و آموزههای پزشکی نیستند؛ اما به شدت منکرِ وجود یک بستهی کامل طبی روایی که بشریت را از وابستگی به طب نوین برهاند هستند.
گروهی دیگر، گفتاری به سانِ گروه قبل دارند. ایشان نیز با ارائهی یک بستهی سلامت بی کم و کاست روایی مخالفند و البته همین روایات پزشکی موجود را بخشی از رسالتی میدانند که امامان عهدهدار آن بوده اند. امامان آگاهند که اولویت در بیان، با گزارههای معارفی و اعتقادی و شاید اخلاقی است. سپس احکام شرعی و فقه اصطلاحی را باید متذکر شد. در مراحل بعد نیز اگر مجالی بود در حوزهی طب و سایر علوم نیز ورود پیدا خواهند کرد. اما قطعا شرایط تاریخی و موانع بر سر راه انتقال اعتقادات، احکام و اخلاق به حدی بوده است که ایشان فرصتی تاریخی برای ارائهی نظام طبی اسلام که اولویت دوم هم نیست نداشته باشند.
در میان منتقدان، گروهی بر این باورند که خاستگاه روایات طبی، اطلاعات امام و تجارب شخصی ایشان است. به همین دلیل نمیتوان به این روایات اعتماد کرد. ایشان به این اجمال بسنده کردهاند و توضیح ندادهاند که اطلاعات امام و تجارب شخصی ایشان اگر خطاپذیر نباشد، نباید اشکالی در پذیرش روایات یادشده وجود داشته باشد. باطنِ سخن این گروه، نکتهای است که اعتقادات شیعه برنمیتابد.
گروهی که به مناقشات سندی احادیث پزشکی پرداختهاند، معتقدند که بسیاری از راویان آن، در دستهی غالیان جای دارند و از این رو نمیتوان به این احادیث دل داد. این مناقشه نیز کلامی است؛ زیرا تعریف غلو و رمی روات به آن، کاملا به اعتقادات کلامی ما در حوزهی امام شناسی وابسته است.
آیا گزارشات طبی واصله، جاودانه و جهانی است؟ عدهای با ورود دادن این بحث کلامی معتقدند که اگر این گزارشات جاودانه باشد، معلوم نیست جهانی باشد. بسیاری از نسخههای امامان علیهمالسلام، با توجه به مزاج، ریشهی بیماری و شرایط آب و هوایی محل زندگی راوی است. ایشان این ملاحظات را داشتهاند؛ ولی در کلام بیان نشده است. هدف بهبود شخصی خاص با شرایطی خاص بوده که حاصل شده است.
اما آنچه ذهن پژوهشگرِ نکتهبین را به خویش مشغول میسازد، ادامهای است که این اعتقاداتِ کلامی در تمام علوم پیدا میکند. اگر رسالت امامان یا حداقل رسالت اصلی ایشان بیان آموزههای حوزهی سلامت نیست، به همان دلیل در حوزهی اقتصاد، روانشناسی و فقه نظام نیز با مشکل مواجه میشویم. به دیگر سخن طب اسلامی، خاکریزی است که مدافعانِ دینِ حداکثری نمیخواهند آن را از دست بدهند که اگر از دست بدهند، این شکست سر آغازی خواهد بود برای فتوحات بعدی مهاجمانِ باورمند به دینِ حداقلی.