حجتالاسلام حکیم مباحث مرتبط با فقه الحدیث احادیث فقهی را سهگانه خواند و گفت: در مورد فقه الحدیث احادیث فقهی سه جهت پژوهشی جدی نمود و بروز دارد: ۱. مباحثی که پیشنیاز فقه الحدیث احادیث فقهی است؛ ۲. مباحث مرتبط با مراحل تحلیل دلالی حدیث فقهی؛ ۳. مباحث پیرامونی اثرگذار بر تحلیل دلالی حدیث فقهی.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام دکتر سید محمدحسن حکیم، پژوهشگر و مدرس سطوح عالی حوزه علمیه در کرسی ترویجی «بایستههای فقه الحدیثی احادیث فقهی» که با حضور طلاب و اساتید حوزه علمیه شهید صدوقی (ره) قم برگزار شد، با اشاره به ماهیت تاریخی حدیث، فهم شایسته حدیث را مشروط به نگاه تاریخ پژوهانه دانست.
وی با اشاره به سیالیت زبان و واژگان در بستر تاریخ و اثرپذیری آن از زمانه و فرهنگ، واکاوی تحولات و تطورات زبانی و ظرافتهای معنایی واژگان در بستر تاریخ را برای فهم حدیث امری ضروری دانست و تأکید کرد: توجه به معنا و مفهوم واژگان حدیث در زمان صدور اهمیت ویژه دارد. در بازشناسی دقیق مفاهیم تاریخدار التفات و توجه به جو حاکم و بستر و فضای تاریخی صدور حدیث و بازشناسی گفتمان جاری در دوره صدور روایت ضروری است.
حکیم با اشاره به تقسیمات موضوعی مشهور حدیث که مشتمل بر گونههای اعتقادی، اخلاقی و فقهی است، وجه تمایز حدیث فقهی را از دیگر گونههای موضوعی حدیث، در «اعتباری و تابع جعل» بودن حدیث فقهی دانست و گفت: همین امر است که سببساز حساسیتهای ویژه در مورد حدیث فقهی شده است. چراکه از یکروی «اعتبار و جعل» راه احراز جایگزین بهغیراز گزارش و نقل ندارد؛ و از سوی دیگر اثرگذاری جدی بر زندگی فردی و مناسبات اجتماعی انسان دارد. این در حالی است که مثلاً گزارههای اخلاقی راههای احراز وجدانی و گزارههای اعتقادی راههای احراز عقلی دارند که گاه حتی بر قبول و برداشت از حدیث نیز مقدم میشود. این ویژگی حدیث فقهی بر فقه الحدیث این گروه موضوعی از احادیث نیز اثرگذار است.
این مدرس حوزه علمیه، حساسیت فقهاء بر منابع حدیث فقهی را نیز از دیگر نمودهای تابع ویژگی مذکور در باب احادیث فقهی دانست و اظهار کرد: از آغاز تدوین و نگارش بلکه از ابتدای گزارشگری حدیث، نسبت به تفکیک و تمییز گزارههای فقهی و تدوین مدونات حدیث فقهی، در بین مسلمین ـ و بهطور ویژه در میان امامیه ـ التفات و توجه بلکه تعمد وجود داشته است. این نکته مورد احتجاج فقیهان نیز قرار گرفته است چه در تمسک به روایتی و چه در نفی امکان تمسک به حدیثی خارج از منابع تمهید شده برای گزارههای حدیث فقهی.
حکیم در ادامه گفت: احادیث فقهی از آغاز همواره با التفات به ضمائم دلالی داخلی روایت و یا ضمائم دلالی وارد شده در گزارشهای مرتبط مورد مطالعه و فهم قرار گرفته است. نهتنها در بحث فقهی بلکه حتی در مدونات حدیثی که با غرض فقه نوشته میشد مثل کتاب «فقیه شیخ صدوق» این ضمائم تمهید و تدارک جدی شده است.
پژوهشگر فقه الحدیث سپس ابراز کرد: با توجه به این ویژگیها منبع شناسی حدیث فقهی و پیشینه شناسی فقه الحدیث احادیث فقهی ضرورتی انکارناپذیر و پررنگتر از دیگر حوزههای موضوعی حدیث مییابد.
وی منابع فقه الحدیثی احادیث فقهی را به دو گروه: ۱. شرح الحدیثهای نگاشته شده بر منابع حدیث فقهی همانند: روضه المتقین و ۲. کتابهای فقه استدلالی امامیه؛ تقسیم کرد و گفت: بخش بسیار مهمی از پیشینه فقه الحدیثی احادیث فقهی، در هر دو بعد روشی و دلالی در کتب فقه استدلالی امامیه قرار دارد که متأسفانه گاه مورد غفلت واقع میشود. توجه به بحثهای فقه الحدیثی وارد شده در میان بحثهای فقه استدلالی نمایانگر سابقه دانشی متصل تا زمان معصوم برای این حوزهی اندیشه است.
حکیم در ادامه مباحث مرتبط با فقه الحدیث احادیث فقهی را سهگانه خواند و گفت: در مورد فقه الحدیث احادیث فقهی سه جهت پژوهشی جدی نمود و بروز دارد: ۱. مباحثی که پیشنیاز فقه الحدیث احادیث فقهی است؛ ۲. مباحث مرتبط با مراحل تحلیل دلالی حدیث فقهی؛ ۳. مباحث پیرامونی اثرگذار بر تحلیل دلالی حدیث فقهی.
این مدرس حوزه علمیه قم، پیشنیازهای فقه الحدیثی احادیث فقهی را ناظر به «اثبات صدور حدیث فقهی» و «احراز سلامت متن» دانست و بر ویژگیهای صدوری حدیث فقهی مانند ویژگیهای راوی که اثرگذاری بر تحلیل متن دارد، تأکید کرد.
وی احراز سلامت متن از آفات تاریخی آمده بر سر حدیث، چون: نقل به معنا، تصحیف، تقطیع و… را ضرورت پیشین برای تحلیل دلالی متن دانست و نمونههایی از آفات تحلیلی تابع بیتوجهی به پیشنیازها را مورد اشاره قرار داد.
حکیم، فرایند تحلیل دلالی متن حدیث فقهی را نیز در قالب مراحل ششگانهای تبیین نمود و اولین مرحله از تحلیل دلالی متن را «ساختار شناسی» متن حدیث فقهی توصیف کرد و مرحله دوم را «تشخیص موضوع» متن دانست.
ارائه دهنده نشست گفت: مرحله گذاریهای رایج در نگاشتههای مرتبط با فهم حدیث عادتاً گرفتار سوگیریهای تحلیلی به جهت اهل زبان نبودن نگارندگان شده و تابع همین سوگیریها «واژه پژوهشی» اولویت یافته و بر مراحل تحلیل دلالی مقدم شده است.
وی تأکید کرد که واژه پژوهشی بهویژه در حوزه تحلیل متون تاریخی از اهمیت ویژه برخوردار است، اما معانی پایه لغوی واژه، آخرین حل و آخرین مستمسکی است که برای کشف معانی واژگان دیریاب مورد استناد قرار میگیرد.
این مدرس حوزه تشخیص محورهای اصلی متن یا همان پاراگرافها را منوط به فهم موضوع متن دانست و از همین روی آن را در مرحله سوم تحلیل متن قرار داد.
حکیم فهم و تحلیل دلالی جملات را در ضمن مقاطع و محورهای اصلی یا همان سیاق و فهم واژگان را در پرتو جمله، مراحل بعدی تحلیل دلالی متن دانست و واژه پژوهی تفصیلی را منحصر در مواردی دانست که با طی این مراحل، همچنان معانی روشن و قابل تحلیلی از آنها به دست نمیآید.
در ادامه این نشست حجتالاسلام حکیم به گونه سوم از بایستههای فقه الحدیثی احادیث فقهی یعنی مباحث پیرامونی اثرگذار بر تحلیل دلالی متن حدیث فقهی پرداخت و ابراز کرد: متن فقهی متن یکپارچهای است که از شارع واحد صادر شده و در فهم و تحلیل هر جزء آن هماهنگی میان اجزاء باید مورد ملاحظه و محفوظ باشد.
این پژوهشگر فقه الحدیث تأکید کرد: در خوانش و تحلیل متن حدیث فقهی همواره نگاه جامع به مجموع گزارههای حدیث فقهی و بلکه مجموع گزارههای شرعی کتابا و سنتا مورد دقت فقیهان بوده و هست. شرح الحدیثهای موجود در مباحث فقه استدلالی بهخوبی نمایانگر این نگاه به حدیث فقهی و انعکاس دهنده تلاش جدی فقهاء در تتبع گزارههای مرتبط و منظومه سازی گزارهها برای دستیابی به مراد جدی و فهم مقصود از صدور حدیث فقهی است.
حکیم افزون بر لزوم توجه به یکپارچگی متن شرعی تمییز و تفکیک «قضایای حقیقیه» از «قضایای خارجیه» را در تحلیل گزارههای حدیث فقهی امری ضروری دانست و اشاره کرد: گاه بیدقتی در تفکیک گزارههای ناظر به قضایای خارجیه از گزارههای دال بر قضایای حقیقیه موجب شکلگیری تصور تعارض میان گزاره و مخل به تلقی یکپارچگی متن شرعی شده و نمونههایی از آن را متذکر شد.
این مدرس حوزه علمیه گزارههای حدیثی و فقهی مذاهب اسلامی که ناظر به دوران حضور معصوم است را از دیگر موارد پیرامونی اثرگذار بر تحلیل دلالی حدیث فقهی دانست و گفت: این گزارهها را در بازسازی فضای صدور روایت و تشخیص گفتمان محوری در عصر معصوم که سببساز کشف مسأله مطروحه در آن عصر است دانست.
وی اشاره کرد که این توجه و دقت دانشی از برکات آیتالله بروجردی است که بر نقش جدی گزارههای حدیثی منتشره در آثار مذاهب اسلامی و آراء فقهای هم عصر معصوم، در بازسازی فضای صدور روایت و دستیابی به مسائل مطروحه در عصر معصوم، تأکید کردهاند.
حجتالاسلام حکیم در پایان سخنان خود افزود: از گزارههای مذاهب اسلامی برای ساماندهی به مسائلی چون «احتمال نقل معنا» در گزارههای حدیث فقهی نیز میتوان بهره گرفت.