از لحاظ منطقی، گسست میان دین و پیشرفت ممکن نیست؛ آنچه سبب عقبماندگی جوامع اسلامی است، عقبماندگی در دین است که نمونه آن در داعش کنونی متجلی است؛ همان طور که نمیتوانیم دین را به خاطر وجود داعش، جنایتکارانه بدانیم، نمیتوانیم همه فتاوای فقها را هم به دین نسبت دهیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمد ساجدی، رئیس انجمن علمی هماندیشی پیشرفت، در دومین کنفرانس قرآنپژوهی پیشرفت در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) قم با اشاره به نظام برنامه این انجمن گفت: نظام برنامه این انجمن دارای هشت گام است که رصد و ساماندهی مستمر نظام مسائل پیشرفت نخستین گام در این زمینه است.
وی افزود: اینکه متدینین در دنیای کنونی با چه تحولاتی مواجهاند؛ بررسی تاریخ دو سده تجربه توسعهای در ایران و حوزه و نهاد مرجعیت در نسبت با نظام علم، اخلاق و حکمرانی و نقد مستمر گفتمانی و هنر، ادبیات مرتبط با بحث پیشرفت از موضوعاتی است که در این گام مورد بحث قرار میگیرد.
رئیس انجمن هماندیشی پیشرفت با بیان اینکه گام دوم درک روشن از نظریهخواهی پیشرفت است، بیان کرد: گام سوم شکلگیری فهم تاریخی با رویکرد آیندهنگاری راهبردی است، همچنین گام چهارم بسط مبانی نظری الگوی پیشرفت است.
ساجدی با بیان اینکه در گام پنجم، شکلگیری روشمند رویکردهای پژوهشی مورد بحث است، تصریح کرد: در گام ششم ورود به نظامشناسی و نظریهسازی مرجع است که اجتهاد جامع در فقه اکبر در این گام مورد بحث است؛ یعنی تمدن اسلامی را قرار است، بر چه مبنایی استوار کنیم که البته فقه در دین مبنای اصلی است.
وی افزود: همچنین در گام هفتم وارد دوره نظامسازی میشویم که ولایت فقه در دین نقطه عزیمت این بحث است و مباحثی چون تمدن الهیاتی و تمدنسازی و .. مورد بحث است و در گام هشتم هم دوره نقد و پایش و بازخورد توسعهای نظام دولت ملت جمهوری اسلامی است.
ساجدی در پایان تصریح کرد: گفتمانپردازی پیشرفت از دیگر کارهای اساسی انجمن محسوب میشود.
تابو شدن نقد فقها، مهمترین عامل تهمتها به دین است
جعفر نکونام، استاد دانشگاه قم نیز در این کنفرانس گفت: پیشرفت مقولهای مدرن و جهانی است و دین مقوله تاریخی است، لذا دین نمیتواند عامل پیشرفت باشد.
وی با بیان اینکه چون پیشرفت جهانی است، همه ملتها و دولتها آن را دنبال میکنند، بیان کرد: پیشرفت در ارزشهای اخلاقی مانند عدالت و حقوق انسانی و … جهانی هستند و خاص یک دین نیستند. همچنین باورهای دینی و مناسک دینی مانند نماز و روزه و حج و … نقشی در پیشرفت ندارند، زیرا باورمندان دنیای کنونی از پیشرفت، عقب ماندهاند و غرب صرفاً براساس رنسانس علمی به پیشرفت رسیده است و نه بر اثر دینداری.
استاد دانشگاه قم با بیان اینکه دین مقوله تاریخی و متناسب با مقتضیات تاریخی پدید آمده است، افزود: بیشک شرایط تاریخی تفاوت میکند و دین باید متناسب با مقتضیات تعریف شود.
وی بیان کرد: همچنین آموزههای دین فصلالخطاب نیست، زیرا هرکسی از دین تلقی خود را دارد و از طرف دیگر دین در موضوعات مدرن، سکوت کرده است، زیرا بسیاری از مسائل، مستحدث است. همچنین برخی آموزههای دین، ضدپیشرفت است، از این رو دین، نقش کارکردی دارد و نه معرفتشناسی.
استاد دانشگاه قم اظهار کرد: بردهداری، جزیه گرفتن از اهل کتاب و رخداد مسائل مستحدث مانند تفکیک قوا، انتخابات، شبیهسازی و تلقیح خارج رحم و … مقولاتی است که نشان میدهد دین، تاریخی است و پاسخگوی نیازهای امروز نیست و برخی از اینها قابل اجرا نیست.
نکونام بیان کرد: هر کسی میگوید آنچه من میفهمم، دین است و فهم دیگری دین نیست، مثلاً جواز تمتع از دختران شیرخوار در کتب فقهی آمده است. بنابراین ما باید دنبال ارائه پیامهای جهانی دین باشیم و این پیامها نیز سبب حاجت ما به آموزههای دینی برای پیشرفت نخواهد بود؛ دین جنبه ارشادی به فهم عقل دارد و نه معرفتشناسی و رفع جهل بشر. نکونام تصریح کرد: میان دین و پیشرفت اتصال تامی وجود ندارد.
مهمترین هدف دین، معرفتبخشی است
در ادامه این نشست، سلیمان خاکبان، استاد دانشگاه قم به نقد مطالب نکونام پرداخت و گفت: دین مقولهای کاملاً معرفتی است و برای همین هدف آمده است؛ قرآن فرموده که خدا انسان را خلق کرده و او را هدایت میکند.
وی افزود: دین آمده تا نفس معرفتی ما را تکمیل و هم خطاهای معرفتی ما را اصلاح کند؛ مثلاً یکی از نیازهای بشر نیاز به تغدیه است، ولی آیا میدانیم چه بخوریم و چه نخوریم؟ چون بشر ممکن است در اینجا دچار خطا شود، خداوند انبیاء را فرستاده تا بگوید طیبات را بخورید و خبائث را نخورید که آموزهای کاملاً معرفتی است.
نظر یک فقیه نظر دین نیست
همچنین حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی، استاد جامعه المصطفی(ص) در نقد نکونام بیان کرد: فقیهی عقد رضیع را گفته است؛ این نظر یک فقیه است، نه نظر دین و نباید به استناد نظر یک فقیه، مطلبی را به دین نسبت دهیم.
وی بیان کرد: اینکه بگوییم دین جهانشمول نیست، کدام مفهوم دین جهانشمول نیست؟ ابتدا دلیل بیاورید که دین این حرف را زده و بعد نقد کنید؛ همچنین شما که دین را قومی میدانید، بدانید دین در قوم آمده ولی قومی نیست.
میرزایی تصریح کرد: تابو کردن نقد اندیشههای فقهی و فتوای فقها یکی از دلایل متهم کردن دین است؛ اینکه دین در دوره حاضر کارآمد نیست، علتش این است که زمان، در خوانشهای فقهی حذف شده، زیرا فقیه با اقوال کار میکند؛ فقه، بشرساز است، نه سنت رسولالله و ممکن است کل منطق فقهی یک فقیه غلط باشد.
میرزایی بیان کرد: از لحاظ منطقی، گسست میان دین و پیشرفت ممکن نیست؛ آنچه سبب عقبماندگی جوامع اسلامی است، عقبماندگی در دین است که نمونه آن در داعش کنونی متجلی است؛ همان طور که نمیتوانیم دین را به خاطر وجود داعش، جنایتکارانه بدانیم، نمیتوانیم همه فتاوای فقها را هم به دین نسبت دهیم.
فقه احکام الهامدهنده پیشرفت نیست
همچنین حجتالاسلام والمسلمین احمد آکوچکیان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه(رشد)، گفت: دانش الهامدهنده رشد، فقه احکام نیست، بلکه فقه در دین است؛ بنابراین مدلی که برای تحول و پیشرفت داریم بر مبنای تفقه در منظومه کلی دین است.
آکوچکیان افزود: با توجه به دامنه مسائل جهان جدید، نبود ظرفیت کافی برای تحول اندیشهای در حوزه، اندیشه مرجع حوزوی دانش «فقه احکام» را مرجع دانش دینی توسعهای مینگارد؛ بنابراین نیازمند بازسازی بنیادین در پارادایمهای مرجعیت فکر دینی هستیم.
انقلاب پارادایمی در راه است
این استاد حوزه علمیه بیان کرد: عقل و نقل در مناسبات با هم زمینهساز الگوی مرجع تحول هستند که طبیعتاً روششناسی و منطق معینی خواهد داشت. کمکم دامنه مسائل خودش را به پارادایم مرجع تحمیل کرده و فقه دیگری مرجع میشود؛ امروز فربهی مسائل و مدیریت تکهتکه در کشور به مرحله انقلاب پارادایمی رسیده و فلسفه دینی جدیدی در حال اتفاق افتادن است.
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) با بیان اینکه دانش تولیدشده در حوزههای دینی پشتیبان الگوی پیشرفت دانش معاصری نیستند، اظهار کرد: در اینجا نظریه تفسیری پیشرفت شناخت مطرح میشود تا بنیانگذار فهم جدیدی از متن و پشتیبان اندیشهای باشد که برای ولی فقیه و در سازه مدیریتی تحول ایجاد کند.
وی افزود: امروز عنصر انسانی تحول رو به غفلت است. این اتفاق سیاسی نیست، بلکه فلسفی است، یعنی فهم مطلوب انسان صورت نگرفته است و ناگزیر باید رویکرد جدیدی در تفسیر متن اتخاذ کنیم؛ تفاسیر موجود با اینکه به همت بزرگان نوشته شده، ولی پشتیبان تولید علم در کشور نبوده است. اتفاقات چهار دهه گذشته نشان از ورود ما به انقلاب گسترده پارادایمی دارد که باید از سوی حوزههای دینی مدیریت و شناسایی و تفسیر شود.
آکوچکیان، در بخش دیگیری از سخنان خود با تأکید بر اهمیت نظریهپردازی براساس مرجعیت دین برای پیشرفت جامعه، گفت: مشکل ما در این موضوع، در بخش نخبگانی است؛ زیرا هنوز وفاق لازم برای جهتدهی اندیشه تحول را در نظام اسلامی اجرا نکردهایم.
وی افزود: بسیاری از بزرگان با حلقات شهید صدر مخالف بودند و امروز هم این مخالفت با اندیشه وی وجود دارد؛ لذا در بخش نخبگانی که قرار است، برای عموم حرف داشته باشد وفاقی برای مرجعیت اندیشه دینی وجود ندارد.
پارادایم شهید صدر به وفاق تبدیل نشده
آکوچکیان با بیان اینکه هنوز پارادایم شهید صدر به وفاق تبدیل نشده است، بیان کرد: به همین دلیل میبینیم برداشتهای مختلفی در بحث نظامسازی صورت میگیرد؛ رحیمپور ازغدی دیدگاه خود را دارد و اگر آیتالله اراکی هم از فقه نظام سخن میگوید، مرادش فقه حاکمیت است نه فقه سیستم و تغییر و نظامات اجتماعی شهید صدر؛ زیرا فقه حاکمیت جزیی از فقه نظاممند شهید صدر است.
آکوچکیان بیان کرد: فاجعه است که تصور کنیم منهای توجه به حقیقت دین رهسپار تحقق دین خواهیم شد. برای هر مدیریت تحول دانش مرجع لازم است و حوزه و دانشگاه باید این دانش مرجع را تولید کنند که همان معرفتشناسی است.
ظهارنظر استاد پناهیان
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اظهارنظر استاد پناهیان در چند روز اخیر افزود: ایشان مطلبی بیان کرد، ولی باید پرسید که آیا حکمت مدنظر او منهای بازشناسی حکمت مرجعیت دینی معنا دارد؟ آیا اصول موجود حوزههای دینی برای استنباط این حکمت و دانش مرجع کفایت میکند؟
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) با اشاره به تقابل فکری مرحوم آخوند خراسانی و شیخ فضلالله، افزود: مردم یزد نامه به آخوند نوشتند که در شهر ما یهودیان و پیروان ادیان دیگر وجود دارند و ما باید با آنان تعامل کنیم و آخوند گفت که آنان در حقوق اجتماعی با شما برابر هستند، ولی شیخ فضلالله نامه برای آخوند میفرستد و او را بیدین خطاب میکند؛ یعنی دو دینپژوه عالم و بزرگوار دو نظریه متفاوت دارند؛ مشروطیت از نظر فضلالله به مشروعیت معطوف است و آخوند خراسانی در چشمانداز عقلانیت دیدگاه متفاوتی دارد.
نقد بر مرکز الگوی پیشرفت
وی با اشاره به سخنان چند سال قبل رهبری در مورد پیشرفت بیان کرد: رهبری راهبردیترین مسئله را الگوی پیشرفت برشمردند و در ابلاغیه اخیر هم بر نقد و اصلاح الگو تأکید فرمودند؛ ده سال است که دوستان در مرکز الگو فعال هستند، ولی متاسفانه جهتگیری پردازش پیشرفت در مرکز الگو قابل نقد است.
وی تصریح کرد: بر این اساس، نظام برنامه دیگرگونهای را مطرح کردیم و مهمترین مختصات آن ابتناء بر فهم اجتهادی قرآن کریم است. برنامهریزی توسعه نباید مدیریت تحول را معطل کند، ولی نظریهپردازی و اندیشهپردازی مرجع باید صورت بگیرد، زیرا علم اصیل مرجع برای تمامی نظریات، قرآن کریم است.
انتظار از دین تفاوت نسل امروز و دیروز
آکوچکیان با بیان اینکه نسل جوان امروز قابل مقایسه با نسل پیشین نیست، زیرا در نسل جدید با انتظار از دین و نه نیاز به دین تعریف میشود گفت: جوانان میپرسند آیا دین قرآنی پاسخگوی نیازهای ما هست؟ امروز هر گونه تفسیر از دین برایند نظام نیازهاست؛ اینکه آشپزخانه میتواند اپن باشد یا نه و اشراف ساختمانها چه مقدار است؟ البته وقتی به یک دین واحد ایمان آوردیم، در اینجا بحث نیاز به دین مطرح میشود.
وی با بیان اینکه سکولاریسم گویا یک امر واقعی جهان جدید است افزود: پرسش نسل جدید در دنیای امروز این است که آیا در دنیای جدید میتوان دیندار زیست کرد؟ آیا میتوانیم شهر دینی داشته باشیم و آیا همین که مردم نماز خواندند و سر هم کلاه نگذاشتند، شهر، دینی خواهد شد؟ یا باید چیزی دیگری وجود داشته باشد؟ و آیا اساسا سیستم حاکمیت می تواند دینی باشد؟.
قرآن در کجای نظام آموزش و پرورش است؟
آکوچکیان با طرح این سؤال که قرآن در کجای نظام آموزش و پرورش و اداره شهر ما نشسته است؟ گفت: دین را باید سنت تفسیر و تدبیر جهان بدانیم و در ادبیات قرآن هم ادبیات ویژهای برای بحث رشد و پیشرفت دین محور وجود دارد.
وی اضافه کرد: اگر قرآن اوصاف خدا را میگوید، این اوصاف نشانگر چگونگی زیست انسانی است؛ همچنین ادعیه و زیارات نظام انتظارات و نیازها را برای ما ترسیم میکند که کمتر در این سالها به آن پرداخته شده؛ این محتوای گرانقدر نه فقط برای خوندن در پنجشنبه شب و شبهای دیگر نیست، بلکه اصول مبانی فلسفه دین در کیفیت برگزیدن زیست دینی برای مسلمان امروزی است.
ولایت فقیه اعمال شده نه ولایت فقه
همچنین حجتالاسلام والمسلمین محمد ساجدی، رئیس انجمن هماندیشی پیشرفت، در نقد برخی از سخنان حجتالاسلام آکوچکیان گفت: در جمهوری اسلامی ولایت فقیه اعمال شده نه ولایت فقه و برخلاف فهم درست از منابع، ولایت فقیه نباید به ولایت فقه در احکام خلاصه شود، بلکه باید به فقه جامع در دین تفسیر شود.
وی افزود: ایده ولایت فقیه در مباحث خارج فقه امام از نجف آغاز شد. لذا میتواند اماره بر این باشد که ولایت فقه احکام مراد است، ولی بعداً در ساختار نظام جمهوری اسلامی این ایده دنبال شد و مبانی آن در قانون اساسی تعین یافت.
ساجدی بیان کرد: اگر محتوای قانون اساسی تبیین شود، صرفاً فقه در احکام نیست و مباحث هستیشناسانه، جهانبینی و … را دربرمیگیرد و نگاه جامعی به اسلام وجود داشته است.
نظریهسازی مجمع در سیاستهای کلان جامعه
ساجدی تصریح کرد: چه شاخصی را ارائه میکنید که ولایت فقیه در کشور مبتنی بر فقه دین نیست، بلکه مبتنی بر فقه احکام است؛ همچنین اگر مجموع مناسبات قانونی، نهادی و اجتماعی را لحاظ کنیم، اتفاقاً میبینیم که ولایت فقه مطرح است نه فقیه؛ مثلاً بهکارگیری مشارکت اندیشهای نخبگان در مجمع تشخیص مصلحت نظام مصداقی از ولایت فقه است. لذا چرا مدعی هستید که ولایت فقیه احکام است نه ولایت فقه؟
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: مجمع تشخیص مجمعی مستشاری در نظریهپردازی و نظریهسازی در سیاستهای کلان جامعه است که این سیاستها از سوی رهبری ابلاغ میشود؛ بنابراین این مدعا که فقه احکام حاکم است استدلالی ندارد.
نظریات پیشرفت دچار سادهانگاری شده است
حجتالاسلام والمسلمین مصطفی جمالی، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی، گفت: دنیای غرب توانست با منطق کلنگر اشیاء را مدل کرد و همین رمز پیشرفت آنان است؛ بنابراین وقتی میتوانیم معادلات را تغییر دهیم که نظام مؤلفهها را به خوبی تشخیص دهیم.
وی افزود: باید نظریهای بدهیم که جامعیت نسبت به همه شئون مثلاً اقتصاد، فرهنگ و سیاست ارائه بدهد و اگر قرار است سراغ قرآن و روایات برویم، باید تعاریف هر کدام از این مقولات و نسبت میان آنان را بدانیم و منطق استنباط از قرآن باید کلنگر باشد.
جمالی با بیان اینکه باید تحول جدی در اجتهاد داشته باشیم، بیان کرد: منطق ما باید منطق استنباط نظامات باشد تا بتواند نسبتهای در حال تغییر را ببیند، مدیریت و سرپرستی کند. فقهی که در یک لایه بتواند نظامات دینی را استنباط کند.
نگاه منظومهای نیازمند منطق است
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی تصریح کرد: نگاه منظومهای خودش نیازمند یک منطق است، ولی متأسفانه منطق استنباط ما از دین کلنگر نیست. امروز علوم مدعای معادله تغییر هستند و این با منطق جزئینگر و انتزاعی سازگار نیست؛ فلسفه از ابتدا خود را متکفل پرداختن به بخشی از پدیده از منظر وجودشناسی است و متکفل تحلیل و رصد تحول نیست.
وی تاکید کرد: امکان فهم پیشرفت از قرآن بدون منطق کلنگر ممکن نیست؛ زیرا باید نگاه جامعی به انسان و تاریخ وجود داشته باشد و قرآن چنین ظرفیتی را دارد. از ابتدای انقلاب خیلی افراد مدعی پیشرفت بوده و مؤسسات و مراکز زیادی هم ایجاد شده و خدماتی هم صورت گرفته، ولی اگر به منطق استنباط نپردازیم و بخواهیم با منطق استقرایی وارد قرآن شویم و نظریه پیشرفت استخراج کنیم، دائماً باید دغدغه حجیت داشته باشیم.
جمالی با بیان اینکه اگر موضوعشناسی و مسئلهشناسی پیشرفت در دنیای امروز را نشناسیم به جایی نمیرسیم و به سادهانگاری خواهیم رسید، اظهار کرد: امروز پیشرفت، سیاست و امنیت هر کشوری صرفاً محدود به درون آن نیست و مرتبط با سطوح بینالمللی است، ولی متأسفانه در بحث پیشرفت دچار سادهسازی و سادهانگاری در تعریف و نظریهپردازی آن شدهایم.
نیم قرن آینده متعلق به تفاسیر میانرشتهای علم و دین است
حجتالاسلام والمسلمین حسین علویمهر، استاد جامعهالمصطفی(ص) نیز گفت: اقتصاد، روانشناسی و حقوق، بهداشت و بسیاری از علوم دیگر نوعی در هم تنیدگی با دین پیدا کرده است.
وی بیان کرد: این عامل سبب شده تا از تفاسیر سنتی به سمت تفاسیر میانرشتهای حرکت کنیم و در حال نوشتن تفاسیر اجتماعی، تربیتی و … هستیم و آینده هم متعلق به همین تفاسیر خواهد بود.
این استاد حوزه با بیان اینکه علامه طباطبایی فرمود که هر دو سال یکبار باید تفسیر نوشته شود، تصریح کرد: این تحول در حوزه تفسیر در حال مشاهده است؛ الان تفسیر تربیتی نوشته شده و تفسیر حقوقی اجمالی هم در حال تألیف است.
علویمهر با اشاره به منبعگرایی در مباحث روششناسی تصریح کرد: اولین روش تفسیری بر اساس مذاهب تقسیمبندی میشود که گلدزیهر و در تفسیر و مفسرون ذهبی دیده میشود و متد دوم اجتهاد مضاف است؛ یعنی در تمامی علوم مانند عرفان، ادبیات، مباحث کلامی و … نیازمند اجتهاد هستیم.
وی با بیان اینکه منبعگرایی میتواند در علوم تجربی هم مطرح باشد، اظهار کرد: اگر در حوزه علوم تجربی هم به قطعیت برسیم اجتهاد در آن علم تلقی خواهد شد.
وی با بیان اینکه منبعگرایی یعنی چیزی که مانند قرآن، روایت و سنت، خودش حجیت دارد و حجیتش همراه خود اوست، اظهار کرد: برخی حجیت عقل را ذاتی میدانند و در روایتی از امام کاظم(ع) مبنی بر وجود حجت ظاهری و باطنی پشتوانه شرعی هم خواهد یافت.
علویمهر با اشاره به نظریه آیتالله معرفت بیان کرد: برای تفسیر منبع ما عقل و یا نقل است و عقل را به تفسیر اجتهادی تقسیم کرده و نقل را هم تفسیر قرآن به قرآن و روایی میداند و در تفاسیر ادبی، عرفانی و … الوان تفسیری را پیش میکشد.
استاد دانشگاه جامعهالمصطفی(ص) افزود: اگر بخواهیم متد دقیقی برای تفسیر در نظر بگیریم باید منبعگرا باشیم؛ البته منعی نیست تا از ابزار علوم مختلف برای فهم بیشتر و استفاده دقیقتر بهره ببریم.
علویمهر بیان کرد: بیست سؤال از سوی یکی از محققان ایرانی برای صد دانشمند در جهان در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی ارسال و نظر آنان در مورد علم و دین پرسیده شده است و نتیجه به دست آمده این است که مقوله ارتباط علوم با دین در دنیا مورد توجه است و نیم قرن آینده این موضوع بسیار جدیتر خواهد شد.
استاد دانشگاه جامعهالمصطفی(ص) اضافه کرد: پزشکانی معتقد هستند که دین را کاملاً در روانشناسی مؤثر میدانیم و میان گزینههای محض روانشناسی در هماهنگی این گزارهها با دین و ناسازگار با دین تفکیک کردهاند؛ براساس تحقیق میدانی، ۳۰۰ مورد گزاره روانشناسی استخراج شده که تنها ۷۰ مورد آن بیارتباط با دین است و مابقی یا با سکوت در دین روبروست و یا دین موافق آن آموزه است.
وی با بیان اینکه خاستگاه هرمنوتیک در غرب و دانش تفسیر در اسلام است، اظهار کرد: مباحث هرمنوتیکی برای خروج مسیحیت از یکسری بحرانها مطرح شده است؛ ممکن است مسامحتاً برای تفسیر کلمه قرائت را بیاوریم، ولی دانش تفسیر از قرائت متفاوت است.
فقه به جای مواجهه منطقی با مدرنیته به منازعه روی آورده است!
سیدمحمود نجاتحسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران نیز در این کنفرانس مدعی شد: در هر موردی که علوم انسانی جدید ایجاد شده ما پسوندی بر آن وارد کرده و فقه رسانه و ارتباطات، فقه فرهنگ، فقه سیاست و … درست کردهایم؛ البته این موضوع فقه را فربه کرده است، ولی کمترین مواجهه را با متن دارد.
وی افزود: مثلاً فقه ارتباطات به فرض موجه بودن، نظرش در مورد سبک زندگی مجازی چیست؟ فقها میخواهند با جهان جدید یا لیبرالیسم و سوسیالیسم، اومانیسم چه نسبتی برقرار کنند.
نجاتحسینی اظهار کرد: فقه شیعه به جای مواجهه منطقی و عقلانی با ایدئولوژیهای مدرن به منازعه و مواجهه رسیده و میخواهد که فقط فقه باشد و چیز دیگری نباشد و نتیجه آن این است که هر اتفاق جدیدی که در جامعه رخ میدهد به جای تحلیل فلسفی و جامعهشناختی در بحث فقه رویکرد دیگری مییابد.
محور سخن اینجانب این بود که الگوی پیشرفت را باید از آخرین تجارب کشورهای پیشرفته به دست آورد و روی آوری برای استخراج الگوی پیشرفت از متون دینی بی حاصل است. دین ناظر به هدایت اخلاقی و معنوی انسان هاست؛ نه پیشرفت سیاسی و اقتصادی و فنی و مانند آنها.
متأسفانه خبرنگار محترم در نقل مطالب اینجانب، امانت را مراعات نکرده است.
من البدو الی الختم سخنان جعفر نکونام یک جمله هست «دین باعث عقب ماندگی است»فارغ از اشکالات علمی که بر سخنان این شخص وارد است بنده فقط چند مثال ذکر میکنم چرا که امثال این اشخاص به ساحت تجربه معتقدند جناب«دین افیون توده ها» میشه بفرمائید پیشرفت های نانو،نظامی،هسته ای،لیزری ووو به دست چه کسانی بوده؟آیا دین مانع این افراد در پیشرفت بوده ممکن است این فرد بگوید مراد من از پیشرفت پیشرفت در علوم انسانی هست همانطور که گفته عدالت و حقوق انسان،که در این صورت بایستی با توجه به همان معرفت تجربی که امثال این شخص معتقدند بایستی گفت میتوانید دقیقا کشوری را نام ببرید که دین را کنار گذاشته و عدالت و حقوق انسان ها در آن کاملا رعایت میشود حالا بنده نمیگویم صددرصد،حداقل بگوید در فلان کشور شصت هفتاد درصد عدالت برقرار هست؛و نکته آخر اینکه ضعف این آقایان در توحید هستش آقایان خود را عاقل تر از خدای متعال و انبیاء میپندارند چرا که معتقدند ما بایستی با فکر خودمان دنبال فهم عدالت و حقوق انسان ها باشیم و خدا و انبیاء در این زمینه برای ما حرفی ندارن؛توی قم باشی و کنار این همه عالم و اونوقت سخنان یضحک به الثکلی نوبره 😂😂😂 جسارتا آقایون از چند تا استاد با سواد دانشگاه دعوت کنن.