عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) گفت: اعتقاد به اسلام و مسلمان شدن در حقوق بشر تاثیری ندارد. چون همه افراد از حقوق کفی برخوردارند. اما در برخورداری از حقوق اسلام تاثیر دارد. حقوق اسلامی شامل حال کسانی میشود که مسلمان باشند. افرادی که مسلمان نیستند حق ندارند توقع داشته باشند از حقوق اسلامی برخوردار شوند. مسلمان شدن مزایایی را میآورد. لذا هر کس به اسلام تن دهد از حقوق اسلامی برخوردار میشود.
به گزارش شبکه اجتهاد، «حقوق بشر» از مباحث اساسی و چالشبرانگیز معاصر به شمار میرود. وجه اهمیت آن این است که حقوق بشر مربوط به انسان است که خداوند همه موجودات زمین و آسمان را مسخر او قرار داده تا به کمال برسد. چالش برانگیز بودن آن به این است که نظامهای حقوقی بر اساس شناختی که از انسان و جهان دارند حقوق بشر را تعریف میکنند.
بررسیها نشان میدهد نظامهای حقوق بشری از شناخت حقیقت انسان عاجزاند و هنوز در این نظامها انسان به عنوان موجودی ناشناخته مطرح است. مادامی که نظامهای حقوقی به شناخت مشترک انسان نایل نگردند در تدوین و اجرای حقوق بشر نیز به اتفاق نظر نخواهند رسید. با توجه به اهمیت این موضوع در زندگی بشری و به مناسبت روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی مفتاح گفت وگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا باقرزاده، عضو هیأت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) انجام داده است که تقدیم حضورتان میگردد؛
حقوق بشر در اسلام تا چه حدی مورد تأکید است؟
باقرزاده: حقوق بشر کف هنجارهای حقوقی در هر نظام حقوقی است. هر نظام حقوقی قبل از هر چیزی باید تکلیف خودش را با بشر مشخص کند. یعنی حقوق بشر حقوق بین المللی و اولیه است. سوال اساسی در برابر هر نظام حقوقی این است قبل از این که بیان کند چه حقوقی را برای شهروندان خود رقم میزند، در محیط بین المللی نگاهش نسبت به انسان چیست. لذا اساساً نمیشود تصور کرد اسلام یک نظام حقوقی دارد بدون این که نگاهی نسبت به انسان نداشته باشد.
اسلام به دلیل این که وظیفه خود را تأمین سعادت بشر در همه مراحل زندگی او میداند طبعاً برنامههایی فراتر از برنامههایی حوزه داخلی خود(مسلمانان)، برای بشریت دارد. این که اسلام بگوید سعادت بشر را میخواهم تامین کنم ولی فراتر از نظام حقوقی خود هیچ برنامهای برای انسانهای دیگر نداشته باشد، قابل جمع نیست. اسلام قرار است که سعادت بشریت و بشر را در همه نقاط عالم و همه عرصههای وجود در طول تاریخ رقم بزند، نمیتواند نسبت به انسان فراتر از جغرافیا و نظام حقوقی خاص برنامه نداشته باشد. لذا اسلام عقلاً اگر هدفش تامین سعادت بشر است حتما باید برای بشر بماهو بشر فارغ از مذهب، تابعیت، جنسیت و… برنامه داشته باشد.
بخشی از برنامههای اسلام برنامههای بین المللی است که در خصوص بشر فارغ از این که مسلمان باشد یا نباشد وجود دارد و اساساً اسلام نمیتواند در مورد انسان برنامههای تعالی بخش نداشته باشد و در این مورد تدبیری نیندیشیده باشد، در حالی که برای حیوانات هم برنامه دارد و نوع رفتار انسان با حیوانات را مشخص میکند، حتی برای نباتات و جمادات و محیط زیست حقوقی به عهده انسان گذاشته است.
به طور کلی جامعه، حکومت و نظام سیاسی و اقتصادی چارهای ندارند جز این که اگر بخواهند به برنامههای اسلام عمل کنند. در مورد محیط زیست و حیوانات نیز به تکالیفشان عمل کنند. به همین خاطر اسلامی که در مورد محیط زیست و حیوانات حقوق غیرقابل انکاری را دارد، نمیتواند نسبت به انسان بی تفاوت باشد چون انسان در یک مرتبه وجود طبیعی که هم ردیف حیوانات است و در یک مرتبهای که انسان هست اما مسلمان نیست و در یک مرتبهای که انسان هست و ایمان هم دارد و مسلمان است قرار دارد.
در این سه مرحله حیات طبیعی انسان، حیات روحانی انسان قبل از رسیدن به اسلام و حیات روحانی انسان بعد از رسیدن به اسلام وجود دارد. اسلام برای هر سه مرحله برنامه دارد و حتی در احترام به مشرک و رعایت اخلاق انسانی و رعایت حقوق اولیه بشری نسبت به او یک امر پذیرفته شده است. طبق قرآن اگر انسان مشرک در مورد اسلام میخواهد مطالعه کند براساس اصول انسانی باید به او فرصت و امکانات داد تا در مورد اسلام مطالعه کند و بعد از مطالعه نباید او را تفتتیش عقیده کرد که آیا اسلام را پذیرفته یا خیر.
به علاوه بدون تفتیش عقاید باید او را اسکورت کرد که با امنیت به کشور خود بازگردد. انسان مشرکی که خدا را قبول ندارد قبل از این که حقوق انسانی مسلمانها شامل حال او شود از حقوق اولیهای برخوردار است. انسان از آن جهت که انسان است دارای احترام است. حضرت علی(ع) میفرماید «حکومت حق ندارد در برابر مردم فرصت انگارانه عمل کند و مردم را فرصت دیده و سعی کند از فرصت به دست آمده برای خود کسب منفعت کند.» هم چنین حضرت در نهج البلاغه میفرماید «انسان یا برادر دینی است که حقوق دینی دارد یا برادر انسانی و تکوینی است که حق طبیعی و انسانی دارد و یک انسان حق ندارد با انسان دیگر رفتار غیر انسانی داشته باشد.»
اینها از اصول اولیهای است که اسلام در برخورد با بشر چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه تابع اسلام و چه غیر تابع اسلام، چه تابع ملیت ایرانی و اسلامی و چه غیر آن به آن معتقد است. هم چنین طبق قانون اساسی وظیفه دولت اسلامی و مردم این است که نسبت به افراد غیر مسلمان برخورد انسانی داشته و به آنها نیکی کرده و عدالت را در مورد آنها رعایت کنند. لذا این یک برخورد حداقلی است که اسلام برای همه افراد انسانی در نظر گرفته است.
تأکید اسلام بر حقوق بشر، حقوق مسلمانان را کم اهمیت جلوه نمیدهد؟
باقرزاده: البته وقتی میگوییم حقوق بشر در اسلام مورد عنایت است این به معنای نفی حقوق اسلامی نیست. ما دو بحث داریم: یکی حقوق بشر در اسلام و یکی حقوق انسانی و بشری اسلام. حقوق اسلام یک حقوق انسانی است یعنی اگر کسی داخل اسلام شد و به این حقوق عمل کرد کار غیر انسانی نکرده است. در هیچ جایی نمیتوان ثابت کرد این حق و قانون اسلامی یک قانون غیر انسانی است و مثلا آیه «ولکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب» برای این است که بیان کند اگر عقل داری قانون قصاص عقلانی و انسانی است.
قرآن معتقد است که کشتن قاتل عادلانه است چرا که قصاص، کشتن نیست بلکه زنده کردن جامعه است. پس قانون اسلامی قانون انسانی است. همچنین اسلام قانون بشر چه برای مسلمان و چه برای غیر مسلمان دارد پس دو بحث جداگانه وجود دارد. این که در اسلام احکامی داریم که مخصوص جامعه اسلامی است مثلا در جامعه اسلامی معتقدیم قاضی نباید غیرمسلمان باشد. بعضی ممکن است بگویند شما به انسان غیر مسلمان توهین کرده اید. در حالی که این رفتار غیر عادلانه در دنیا محسوب نمیشود.
در دنیا حقوق تابعیتی وجود دارد. یعنی گفته شده مثلا هر کس آمریکایی است چنین حقی را دارد هرکس که آمریکایی است حق اشتغال دارد و… آمریکاییها در تابعیت این بحث را میکنند و ما در اسلامیت. این نقض حقوق بشر نیست، نقض حقوق بشر این است که آن حداقل حقوقی که برای بشر قائل هستیم برای او قائل نشویم. این که فکر کنیم اسلام حقوق سقف ندارد و هرچه هست حقوق بشر است توهین به اسلام است. اسلام نسبت به غیر اتباع خود حقوق بشری دارد. نسبت به اتباع خودش، احکام انسانی و بشری دارد نه حقوق بشری. حقوق بشری یعنی حقوق کف و بشری بودن حقوق اسلام یعنی انسانی بودن.
پس این دو بحث جداگانه هستند و نباید با هم خلط شوند. ما میگوییم در نظام حقوقی اسلام حقوق کفی وجود دارد که آن حقوق کف شامل همه افراد میشود. اما حقوق سقفی هم در اسلام وجود دارد که آن حقوق سقف مربوط به جامعه اسلامی و اتباع اسلامی است. این اتباع اسلامی به دلیل تابعیت از اسلام از حقوق فراکف برخوردار میشوند. اگر اسلام معتقد بود که کسانی که مسلمان شدهاند از آن حقوق برخوردار شده و کسانی که مسلمان نیستند نمیتوانند، این حقوق غیر انسانی خواهد بود اما اسلام معتقد است همه افراد میتوانند از حقوق اسلام به شرط اسلام آوردن برخوردار شوند. اما در عین حال حقوق کفی وجود دارد که آن حقوق کف برای همه افراد است چه مسلمان باشند و چه غیرمسلمان.
اعتقاد به اسلام و مسلمان شدن چه تاثیری در حقوق بشر اسلامی دارد؟
باقرزاده: اعتقاد به اسلام و مسلمان شدن در حقوق بشر تاثیری ندارد. چون همه افراد از حقوق کفی برخوردارند. اما در برخورداری از حقوق اسلام تاثیر دارد. حقوق اسلامی شامل حال کسانی میشود که مسلمان باشند. افرادی که مسلمان نیستند حق ندارند توقع داشته باشند از حقوق اسلامی برخوردار شوند. مسلمان شدن مزایایی را میآورد. لذا هر کس به اسلام تن دهد از حقوق اسلامی برخوردار میشود. اما در حقوق بشر اگر انسان مسلمانی، غیر مسلمانی را به قتل برساند نمیتوانیم از آن رد شویم بلکه باید فرد قاتل را مجازات کرد.
البته این مجازات طبق قانون متبوع خود فرد میباشد. او نمیتواند بگوید چنان که یک کافر در برابر مسلمان قصاص میشود چرا مسلمان در برابر کافر قصاص نمیشود. چون معتقدیم اگر کافر بخواهد از قانون قصاص برخوردار شود باید مسلمان شود.
جهان شمولی حقوق بشر اسلامی چگونه تحلیل میشود؟
باقرزاده: جهان شمولی حقوق بشر اسلامی دو معنا دارد؛ یکی این که بگوییم حقوقی که همه دنیا پذیرفته اند. اما معنای دیگر آن حقوقی است که همه جهانیان را در برمی گیرد. عدهای در اسلام ممکن است بگویند که حقوق بشر اسلامی جهان شمولی ندارد. یعنی همه دنیا آن را قبول ندارند و صرفا سازمان کنفرانس اسلامی آن را قبول کرده است. اگر این را بگویند در پاسخ خواهیم گفت مگر اعلامیه حقوق جهانی بشر جهان شمولی دارد. مگر همه کشورها آن را پذیرفته و به استلزامات آن پایبند هستند؟
اعلامیه بماهو اعلامیه که یک اصول کلی حقوق بشری را اداره میکند از باب قضایای مهمله و فی الجمله مورد قبول ما هست. یعنی اگر بخواهیم بالجمله صحبت کنیم باید سراغ اسلام برویم. اما اسلام به معنای دیگری جهان شمولی دارد و آن این است که حقوقی را برای همه آحاد بشر در همه دنیا با هر تابعیت، مذهب، دین، ملیت، جنسیت، شغل و صنفی که باشند در نظر گرفته و آن حقوق انسانی و عادلانه و براساس هم زیستی مسالمت آمیز و هم زیستی با جهان براساس اخذ به وجوه مشترک است.
براساس آیه «یا اهل الکتاب تعالو الی کلمه سوا بیننا و بینکم» کلمه سوا یعنی اصول مشترک. هم زیستی براساس اصول مشترک از اصول مترقی اسلام و از پایههای حقوقی آن است. جهان شمولی بدین معنا در اسلام هست. اما جهان شمولی بدین معنا که کسی فکر کند اسلام جهان شمولی ندارد چون همه قبول ندارند، درست نیست. چون نمیشود مکتبی را مثال زد که همه دنیا آن را قبول داشته باشند. جهان شمولی بدین معنا در دنیا اتفاق نمیافتد. در اسلام هم شاید اتفاق نیفتد، اما اسلام میتواند احکام ۱۰۰درصدی داشته باشد.
ضمانتهای اجرایی حقوق بشر در اسلام چیست؟
باقرزاده: یک سری از ضمانتهای اجرایی، ضمانت اجرایی همه نظامهای حقوقی است یعنی همین را که میگوییم شما اصول مشترک را مبنای حقوق بشر قرار دهید ضمانت اجرا محسوب میشود. یعنی کلامی که من از آن صحبت میکنم شما هم معتقدی و به خاطر همین اعتقاد باید به آن پای بند بود.
اصل برادری، اصل هم زیستی مسالمت آمیز، اصل نفی آپارتاید، اصل نفی تبعیض نژادی، اصل عدالت مواردی هستند که همه دنیا آنها قبول دارند. لذا یکی از ضمانت اجرایی حقوق بشر اسلامی اخذ به آن چیزهایی هست که عقل و همه عقلای عالم قبول دارند که از آن به اخذ به مسلمات خصم تعبیر میشود. یعنی کسی که طرف مقابل ما هست اذعان میکنیم همان طور که به آن موضوع اعتقاد دارید به همان نیز عمل کنید. مثلا چون به برابری معتقد است خواهیم گفت برابری را رعایت کنید. نظام سلطه بابرابری سازگار نیست. حتی خودشان هم نظام سلطه را قبول ندارند. بنابراین اخذ مسلمات خصم به آن چیزهایی که خودشان آن را قبول دارند یک نکته است.
نکته دیگر در ضمانت اجرایی، ضمانت اجرایی کیفری در اسلام است. در درون جامعه اسلامی ضمانت اجرایی و احکام کیفری داریم که ضمانتی برای اجرای حقوق بشر در درون جامعه اسلامی محسوب میشود. مثل قانون قصاص، تعزیرات، حدود، مفسد فی الارض، قانون مبارزه با سرقت، قانون مبازره با ضد امنیت و محارب.
اینها همه ضمانتهای اجرایی حقوق بشر تلقی میشوند. یعنی در واقع همه در راستای دفاع از انسانیت است. احکام اسلامی هم برای تضمین رشد انسان در جامعه است. عوامل مزاحم رشد انسان عبارتند از ترور، خشونت، افساد، قتل، سرقت و… برای هر کدام از اینها احکام تضمینی وجود دارد. حریم خانواده یکی از اصول بنیادین حقوق بشر میباشد که حق تشکیل خانواده، حق برخورداری از زندگی سالم و… در حقوق بشر مطرح است. مثلا هر کس رابطه خلاف شرع با نامحرم داشته باشد برای آن مجازات قائل شده است و این ضمانتهای اجرایی حقوق بشر اسلامی محسوب میشود. لذا احکام جزایی و کیفری اسلام عموماً در راستای دفاع از حقوق انسانها و حقوق انسانی است.