مدیرگروه بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: برخی از فقها مالکیت معنوی را تا حد زیادی معتبر میدانند، عدهای هم معتقدند از باب حفظ نظم اجتماعی از طرف حکومت میتوان مقرراتی برای حمایت معنوی از صاحبان ایده طراحی کرد. فقهایی هم که با قاطعیت در این زمینه فتوایی ارائه نمیدهند، معتقدند در بازار تولید، انحصار پدید خواهد آمد و منجر به ورشکستگی برخی تولیدکنندگان خواهد شد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حمایت از استارتاپها و شرکتهای نوپا، در بسیار از کشورها جهان در دستور کار دولتها و مراکز رشد قرار گرفته است و این اقدام بازدهی اقتصادی بسیاری هم در پی داشته است. در کشور ما هم چنین استارتاپهایی شکل گرفته و برخی از آنان نیز در زمینههای دینی و قرآنی مشغول فعالیت هستند اما بدون حمایت مسئولان، تجاریسازی ایدههای آنان سخت خواهد بود.
حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی معصومینیا، مدیرگروه بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با ایکنا، به تشریح مفهوم کارآفرینی، تفاوت کارآفرینی اسلامی و غیراسلامی و همچنین ضرورت تجاریسازی ایدههای اسلامی و قرآنی و حمایت از مراکز رشد در کشور پرداخت که متن این مصاحبه در ادامه میآید:
ابتدا بفرمائید منظور از کارآفرینی چیست و چه نقشی در کمک به اشتغال و سودآوری اقتصادی دارد؟
معصومینیا: کارآفرینی در معنای رایج آن به معنای تلاشی از روی احساس تعهد است تا انسان ارزش جدیدی را ایجاد کند و ریسکهای موجود در مسیر آن ارزش افزوده جدید را هم بپذیرد. در بحث کارآفرینی، مقولاتی همانند استارتاپها و سرمایهگذاریهای ریسکپذیر هم وجود دارد که رابطه نزدیکی با هم دارند. روشن است که اگر شخصی بخواهد ارزش افزوده جدید را خلق کند، دارای ریسک هم هست؛ به عنوان مثال اگر ایدهای به ذهن کسی برسد و قصد داشته باشد آن را تجاریسازی کند، ممکن است آن موفقیت لازم که شخص در ابتدای کار در نظر دارد را کسب نکند.
وقتی ایده شکل گرفت، باید سرمایهگذاری صورت گیرد تا آن ایده به تولید و ایجاد ارزش افزوده اقتصادی منجر شود اما ممکن است آن ایده، بهتر از ایدههای قبلی نباشد و با شکست مواجه شود؛ بنابراین کارآفرین باید ریسک کار خود را بپذیرد و بداند که ممکن است به موفقیت نرسد. این تعریف کارآفرینی در ادبیات رایج داست.
درباره تفاوت کارآفرینی از منظر اسلام و اقتصاد متعارف هم توضیح دهید؟
معصومینیا: به نظرم در این زمینه باید بر اقتصاد مقاومتی متمرکز شویم. میتوان اقتصاد مقاومتی را نسخه بومی اقتصاد اسلامی دانست اما اقتصاد اسلامی فراتر از اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی در هر شرایط زمانی و مکانی اقتضائات خاص خود را ممکن است داشته باشد و اگر این موضوع را مبنای کار خود قرار دهیم، یکی از مأموریتهایی که خداوند در سوره مبارکه هود بر عهده ما گذاشته، این است که زمین را آباد کنیم.
از جمله مؤلفههای اقتصاد مقاومتی، مردمی شدن اقتصاد، عدالتمحور بودن و دانشبنیان بودن اقتصاد است؛ به اقتضای اینکه اقتصاد باید مردمی باشد باید کار را به دست مردم و تواناییهای آنان بسپاریم و مردم در هر منطقه بتوانند در اقتصاد نقش داشته باشند. اگر این مؤلفه را در نظر بگیریم، کارآفرینی میتواند نقش بسیاری در تحقق اقتصاد مقاومتی داشته باشد؛ بدین معنا که ما به جوانان و افرادی که قدرت خلاقیت دارند بگوئیم که شما میتوانید با فکر و ایده خود، نوآوری داشته باشید و ثروت ایجاد کنید.
طبیعی است که اگر میدان را برای همه مردم باز بگذاریم و همه را تشویق و حمایت کنیم، این کارآفرینی میتواند در جهت مردمی شدن اقتصاد باشد و ایدهها ارائه شود تا این ایدهها تبدیل به ثروت شده و در شکوفایی و رونق اقتصادی نقش ایفا کند. این از مؤلفههای مردمی شدن اقتصاد است؛ چراکه براساس اصول اقتصاد مقاومتی باید به جوانان بها بدهیم تا در اقتصاد نقشآفرینی کنند.
برخی استارتاپهای اسلامی و قرآنی هم در موضوعات مختلفی اعم از گردشگری، بانکداری، صنعت حلال، مد و لباس و… وجود دارند که میتوانند ایدهها را تجاریسازی کرده و در ایجاد اشتغال هم نقشآفرینی کنند. به نظر شما حمایت مسئولان از این استارتاپها تا چه اندازه اهمیت دارد و چه اقداماتی باید در این راستا صورت گیرد؟
معصومینیا: اگر از این شرکتهای نوپا یا استارتاپها حمایت شود، به مردمی شدن و دانشبنیان شدن اقتصاد کمک میکند تا اقتصاد کشور براساس علم و دانش به پیش برود. یکی از شرایط لازم برای اینکه کارآفرینان بتوانند نقش خود را به خوبی در اقتصاد ایفا کنند، مسئله مالکیت معنوی و حمایت از حقوق آنان در این زمینه است.
برخی کشورها قوانینی وضع کرهاند تا از حق مالکیت و ابداعات جدید جوانان و متخصصان استفاده کنند. این اقدامی بسیار خود است اما در کشور ما توجه چندانی به آن صورت نگرفته است. اگر بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که در یکسال گذشته در بسیاری از کشورهای جهان، افرادی که از ایدههای دیگران استفاده غیرقانونی کردهاند، به شدت جریمه شده و هزینههای زیادی را پرداخت کردهاند.
اگر این موضوع را از بعُد دینی و اسلامی هم بررسی کنیم، باید عرض کنم که مالکیت معنوی بر ایدههای کارآفرینان و سرمایهگذاران خُرد، بسیار مناسب است اما شروطی هم برای آن وجود دارد. یکی از این شروط این است که تا وقتی در سطح خُرد هستند، از آنان حمایت کنیم؛ چراکه زحمت کشیدهاند و ایدهای را ارائه داده و چیزی را اختراع کردهاند بنابرین نباید اجازه دهیم زحمت آنان بر باد برود.
از بُعد فقهی هم این حمایت باید محدود به زمانهایی باشد و بینهایت نباشد. این حمایتها باید در دوره مشخصی صورت گیرد. در بسیاری از کشورهای دنیا هم چنین قوانینی وجود دارد؛ چراکه اگر حمایتها از دوره خاصی فراتر برود، منجر به ایجاد انحصار خواهد شد. وقتی از فقها هم استفتاء میکنیم، مقداری احتیاط میکنند و فورا اعلام نمیکنند که مالکیت معنوی بیحد و حصر معتبر است.
چرا فقها درباره حقوق معنوی صاحبان ایده احتیاط میکنند؟
معصومینیا: این سؤالی است که ممکن است برای برخی از افراد ایجاد شود که چرا فقها در این مسئله احتیاط میکنند. برخی از فقها، مالکیت معنوی را تا حد زیادی معتبر میدانند، عدهای هم معتقدند از باب حفظ نظم اجتماعی از طرف حکومت میتوان مقرراتی برای حمایت معنوی از صاحبان ایده طراحی کرد. به نظرم فقهایی که با قاطعیت در این زمینه فتوایی ارائه نمیدهند، کار عقلایی انجام میدهند؛ چراکه اگر ما بخواهیم به طور نامحسوس مالکیت معنوی را معتبر بشماریم به طور طبیعی شرکتهایی که قویترند، ایدههای قویتری خلق میکنند و اینها، دائما ایدههای خود را مخفی نگه داشته و فقط با شیوههای خودشان تولید میکنند و دیگران هم اجازه تولید ندارند.
نتیجه چنین وضعیتی این خواهد شد که انحصارات بزرگ شکل میگیرد و در واقع این قوانین است که به شکلگیری این انحصارات بزرگ کمک کرده است. برای حل این مشکل باید از ایدهها حمایت کرد اما باید محدود به یک دوره زمانی باشد و بعد از آن دوره، این ایده در اختیار عموم قرار بگیرد و همه مردم حق استفاده از آن ایده را داشته باشند تا انحصارات شکل نگیرد. شرط دیگر این است که باید تا میتوان از این استارتاپها و سرمایهگذاریهای خُرد و ریسکپذیر حمایت کرد.
باید برخی قوانین و مقررات حمایتی برای این شرکتها و ایدهها در نظر گرفت تا انحصارات شرکتهای بزرگ به ضرر عموم جامعه تمام نشود. آنان میتوانند با یک ایده جدید، کالایی را در سطح انبوه تولید کنند که تولیدکنندگان قبلی که با شیوههای دیگری اقدام به تولید میکردند ورشکست شوند. این وضعیت آسیب جدی به عموم مردم و همچنین به تولیدکنندگان خُرد وارد خواهد کرد؛ بنابراین بنده معتقدم حمایت از استارت و بنگاههای خُرد، پیامد منفی ندارد و باید ایدههای آنان را برای یک دوره زمانی معتبر بشماریم.
اگر شرکتهای بزرگ به طلایهدار اقتصاد تبدیل شوند، هم مسیر سیاسی، هم اقتصادی و هم فرهنگی جامعه را تعیین خواهند کرد؛ بنابراین باید ایدههای کارآفرینان و ابداعات جدید آنان در فرآیند تولید اقتصادی بهره بگیریم و مالکیت معنوی آنان را به رسمیت بشناسیم اما باید قیودی هم در نظر بگیریم و ضوابطی در این زمینه وضع کنیم و در این راستا میتوانیم از قوانین و تجربیات سایر کشورها هم استفاده کنیم.
در کشور ما برخی مراکز رشد هم وجود دارند که از استارتاپها و ایدههای دینی و مذهبی حمایت میکنند. لطفا درباره اهمیت این مراکز رشد توضیح دهید و بفرمائید به نظر شما، چه حمایتهایی باید از این مراکز رشد صورت گیرد؟
معصومینیا: طبیعی است که اگر این استارتاپها ایدهای را تولید کردهاند، در مرحله تبدیل ایده به تولید باید مورد حمایت قرار گیرند؛ چراکه این بسیاری از این سرمایهگذاریهای خطرپذیر از توان خود استارتاپها خارج است و باید مراکزی باشد که از آنان حمایت کنند. این نهادهای بیرونی، میتوانند دولت، مراکز رشد، بانکها یا … باشند و اگر این حمایتها صورت نگیرد، ایدههای آنان تجاریسازی نخواهد شد.
ما باید هم به ایجاد ایده کمک کرده و هم از تبدیل ایده به ثروت حمایت کنیم. در این شرایط باید به دانشگاهها و جوانان کشور خط بدهیم. منظور این است که نیازهای تولیدی خود را تبدیل به مسئله کنیم و حل این مسائل را هم به دانشگاهیان و مراکز مختلف که آماده نظریهپردازی هستند واگذار کنیم و البته این مسئله نیازمند هزینه است تا آنان هم به ما کمک کنند.
این اقدام، در واقع سرمایهگذاری برای خلق فکر است. در کشورهای بسیاری هم این حمایتها صورت میگیرد؛ بنابراین ما هم باید در مرحله ایجاد فکر خلاقانه و هم در مرحله عملی و اجرایی، در تبدیل ایده کارآفرینان به ثروت کمک کنیم. بدون کمک به این افراد ایدهپرداز نباید امیدوار به بازدهی آنان بود. البته ما باید منفعت اجتماعی را در نظر بگیریم و اثر این تجاریسازی ایدهها را در اجتماع هم مشاهده کنیم.