اختصاصی شبکه اجتهاد: مرثیه و گریه و عزاداری بر مصائب حسینی از عناصر غیرقابل تباین و جدایی از انقلاب اسلامی ایران میباشد. تجربه عینی دوران مختلف و مراحل پرفراز و نشیب این نهضت الهی از سال ۱۳۴۲ تا انتهای آن که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، به وضوح نشان میدهد که این انقلاب با پرچمهای برافراشته حسینی و عزاداریهای فشرده مردم مسلمان همراه بوده است.
همراهی انقلاب اسلامی با پرچمهای در اهتزاز درآمده به علامت عزاداری امام حسین(ع) را باید معلول ارتباط گریه و عزاداری با اهداف مقدس و ارزشهای والای نهضت کربلا دانست. زیرا گریه و عزاداری برای امام حسین(ع) بدون پیوند با حماسه و آرمانهای پیشوای شهادت و تاثیرپذیری از آن فاقد فلسفه و اعتبار میباشد و این اصل و قاعدهای است که ائمهاطهار(ع) پس از شهادت امام حسین(ع) برای مکتب شیعه در همه اعصار و نسلها به ودیعه نهادند و خواستار تکرار و استمرار آن شدند.
در نگاه ژرف و عمیق امامان معصوم(ع) گریه بر مصائب حسینی عامل بسیار مهمی است برای زنده نگه داشتن راه و آرمانهای نهضت تاریخی عاشورا. زیرا همین مراسم عزا از جنبه اجتماعی و سیاسی شور و حرارتی میآفریند که شیعه را در برابر حکام جور به تعارض و تقابل وامیدارد و مانع آسیبرسانی آنان به مذهب و ملت شیعه میگردد، و بدیهی است که اگر عزاداریها و مرثیهسراییها با این انگیزه و هدف و با این آثار ارزشمند اجتماعی و سیاسی تحقق پذیرد، نهضت کربلا زنده میماند و در بستر زمان جاری میگردد.
حضرت امام خمینی در رهنمودهای ذیل اصل مراثی و عزاداری برای امام حسین(ع) را تبیین میکند و از آن به نام “گریه سیاسی” یاد مینماید که خروشی است علیه ستمگران در هر عصر و زمان. این حرکت و خروش با یادآوری جنایات بنیامیه و ظلم گسترده آنان علیه اهل بیت(ع) که نقطه اوج آن به شهادت رساندن حضرت امام حسین(ع) و اصحاب فداکارش میباشد، آغاز میشود و همه مصادیق ظلم و جنایت طاغوتان و ظالمان این عصر و هر عصر را فرا میگیرد.
اسلام را تا حالائی که شما میبینید، اینجا ما نشستهایم، سیدالشهداء زنده نگه داشته است. سیدالشهداء سلامالله علیه… همه جوانان خودش را… هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و برای تقویت اسلام، مخالفت با ظلم، قیام کرد، مخالف با امپراطوری آن روز که از امپراطوریهای اینجا زیادتر بود، قیام کرد در مقابل او با یک عده قلیل و با این عده قلیل در عین حالی که شهید شد غلبه کرد، غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آنها را.
ما که دنبال او هستیم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلاماللهعلیه و به سفارش ائمههدی علیهمالسلام، ما بپا میکنیم این مجالس عزا را، ما همان مساله را داریم میگوییم، مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمکاران، ما زنده نگه داشتیم، خطبای ما زنده نگه داشتند قضیه کربلا را و زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته (یک دسته کوچک اما با ایمان بزرگ) در مقابل یک رژیم طاغوتی بزرگ. گریه کردن بر شهید، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است.
اینکه در روایت هست که کسی که گریه بکند یا بگریاند یا به صورت گریهدار خودش را بکند، این جزایش بهشت است، این برای این است که حتی آنی که با صورت گریهدار خودش را… صورتش را یک حال حزن به خودش میدهد و صورت گریهدار به خودش میدهد، این نهضت را دارد حفظ میکند، این نهضت امام حسین سلاماللهعلیه را حفظ میکند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده. بیخود نبود که رضاخان، مامورین ساواک رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن کردند، این همین طوری نبود. رضاخان همچو نبود که اصل مخالف با این مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اینکه آنهائی که کارشناس بودند، آنهائی که ملتفت بودند مسائل را، دشمنهای ما که مطالعه کرده بودند در حال ملتها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه، میدیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحهسرائیهای بر مظلوم هست و تا آن افشاگری ظالم هست، نمیتوانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن کردند به طوری که تمام مجالس در ایران قدغن شد، کارهای خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند که اینها تبلیغات خودشان را بکنند و آنها تبلیغات را از آن طرف شروع کردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضاهم به همین معنا منتها با فرم دیگر، به فرم دیگر، نه با آنطور سرنیزه، به یک جور دیگر این طایفه را میخواستند کنار بگذارند، حالا هم همان ها، منتها جوانهای ما را بازی میدهند، همان مسأله است، همان مسأله زمان رضاخان است که مجالس را او قدغن کرد.
حالا یک دستهای آمدهاند میگویند که نه، دیگر روضه نخوانید. نمیفهمند اینها که روضه یعنی چه، اینها ماهیت این عزاداری را نمیدانند چیست. نمیدانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده، این تابع، این یک شعاعی است از آن نهضت، نمیدانند که گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد.
دستور است این، دستور عمل امام حسین سلام الله علیه دستور است برای همه: “کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا” دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و “نه” گفت. هر روز باید در هر جا این “نه” محفوظ بماند و این مجالسی که هست، مجالسی است که دنبال همین است که این “نه” را محفوظ بدارد. بچهها و جوانهای ما خیال نکنند که مسأله، مسأله ملت گریه است، این را دیگران القاءکردند به شماها که بگوئید ملت گریه. آنها از همین گریهها میترسند، برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است، دستههائیکه بیرون میآیند، مقابل ظالم هستند، قیام کردهاند. اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ شود، اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلم فرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرامهای انحرافی میخواهند همه چیز را از دستتان بگیرند و اینها میبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصائب مظلوم و ذکر جنایات ظالم در هر عصری مقابل ظالم قرار میدهد.
ینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند میکنند به این کشور، خدمت دارند میکنند به اسلام، توجه ندارند جوانهای ما. بازی این بزرگها را نخورید، اینها خیانتکارند، اینهایی که تزریق میکنند به شما، ملت گریه، ملت گریه، اینها خیانت میکنند. بزرگ هایشان و ارباب هایشان از گریهها میترسند، دلیلش این است که رضا خان آمد همه اینها را برد از بین ومأمور بود. دلیلش این است که رضا خان آخرش که رفت، انگلستان در رادیوی دهلی اعلام کرد که ما این را آوردیم، حالا هم بردیم، راست هم میگفتند. آورده بودند برای سرکوب کردن اسلام و یکی از راههایش همین بود که این مجالس را از دست شما بگیرند. جوانهای ما خیال نکنند که دارند یک خدمتی میکنند میروند توی مجلس، اگر صحبت عزا بشود، میگویند نه، این را نگو، غلط است این حرف، باید این را بگوید، باید این ظلمها را بگوید تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت و باید هر روز این کار بشود، این جنبه سیاسی دارد، جنبه اجتماعی دارد. (صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۳۰ – ۳۲)
آن مطلبی را که راجع به آقایان خطبا عرض میکنم این است که عمق این کاری را که شما دارید و عمق ارزش مجلسهای عزاداری، کم معلوم شده است و شاید پیش بعضی هیچ معلوم نشده است. اینکه در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آنقدر ارزش قائلند، حتی برای تباکی (به صورت گریه در آمدن) ارزش قائلند، نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به اینکار دارد و نه این است که فقط برای ثواب بردن شما و مسلمین شما باشد، گرچه همه ثوابها هست، لکن چرا این ثواب را برای این مجالس عزا آنقدر عظیم قرار داده است و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی، آنقدر ثواب داده است؟ کم کم این مسأله از دید سیاسیاش معلوم میشود و انشاءالله بعدها بیشتر معلوم میشود.
اینکه برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحه خوانی، برای اینها اینهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسأله مهم سیاسی در کار بوده است آن روزی که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این فرقه ناجیه مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی، و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرتهای بزرگ. در آنوقت برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت، یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحی، به اینکه برای این مجالس اینقدر عظمت هست و برای این اشک ها، آنقدر در حول و بر این اشکها و عزاداری ها، شیعیان بااقلیت آنوقت اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند مطلب چه هست، ولی مطلب، سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریت ها. و در طول تاریخ، این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری کشورها هست، کشورهای اسلامی هست و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حکومتهائی که پیش میآمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را میترساند، این مجلس عزا و و این دستجات بود.
در دفعه اول که مرا از قم گرفتند و بردند، در بین راه – این – بعضی از این مأمورینی که بودند در آن اتومبیل من، میگفت که ما آمدیم سراغ شما، از این چادرهائی که در قم بود میترسیدیم که مبادا اینها مطلع بشوند و ما نتوانیم انجام وظیفه کنیم. اینها که هیچ، قدرتهای بزرگ از این چادرها میترسند، قدرتهای بزرگ از این سازمانیکه بدون اینکه دست واحدی در کار باشد که آنها را مجتمع کند، خود به خود ملت را به هم جوشاندهاند در سراسر یک کشور، کشور پهناور، در ایام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارک، این مجالس است که مردم را دور هم جمع کرده است. و اگر یک مطلبی بخواهد برای اسلام خدمتی بکند و شخصی بخواهد که مطلبی را بگوید، سرتاسر کشور به واسطه همین گویندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت یکدفعه منتشر میشود و اجتماع مردم در تحت این بیرق الهی، این بیرق حسینی، اسباب این میشود که سازمان داده شده باشد.
اگر قدرتهای بزرگ در منطقه های خودشان بخواهند که یک اجتماعی ایجاد کنند، با فعالیتهای زیادی که شاید چند روز یا چند دهه میکنند، در یک شهری، یک عده فرض کنید صد هزار نفری، پنجاه هزار نفری با خرجهای زیاد و زحمتهای زیاد مجتمع میشوند و به قول آن کسی که میخواهد صحبت کند، گوش میدهند لکن شما میبینید که برای خاطر همین مجالسی که مردم را به هم پیوند داده است، این مجالس عزائی که مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اینکه یک مطلبی پیش میآید، در یک شهر نه، در سرتاسر کشور، تمام قشرهای مردم و عزاداران حضرت سیدالشهداء مجتمع میشوند و احتیاج به اینکه زیاد زحمت کشیده بشود و تبلیغات بشود، ندارد. با یک کلمه، وقتی مردم ببینند که این کلمه از حلقوم سیدالشهداء سلام الله علیه بیرون میآید، همه با هم مجتمع میشوند. اینکه بعضی از ائمه (شاید امام باقر بوده… میفرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منا بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر سلام الله علیه احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایدهای داشته است، لکن جنبه سیاسی این را ببینید، در منا آنوقتی که از همه اقطار عالم آدم میآید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرائی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را مثلاً به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسأله موجی باشد در همه دنیا این مجالس عزا را دست کم گرفتند.
شاید غربزدهها به ما میگویند که ملت گریه و شاید خودیها نمیتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتوانند هضم کنند و نتوانند هضم کنند آن چیزهائی که برای ادعیه ذکر شده است و آن ثوابهائی که برای دو سطر دعا ذکر شده است، نمیتوانند این را درک کنند. و هضم کنند.
جهت سیاسی این دعاها و این توجه به خدا و توجه همه مردم را به یک نکته، این، این است که یک ملت را بسیج میکند برای یک مقصد اسلامی. مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهداء و اجر ببرند، البته این هم هست. و دیگران را اجر اخروی نصیب کند، بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که تا آخر باشد و آن، این اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده، و هیچ چیز نمیتواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهداء در او تأثیر دارد، تأثیر بکند. شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرائی نبود، ۱۵ خرداد پیش میآمد. هیچ قدرتی نمیتوانست ۱۵ خرداد را آنطور کند، مگر قدرت خون سیدالشهداء، و هیچ قدرتی نمیتواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیده اند، این توطئهها را خنثی کند، الا همین مجالس عزا. در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرائی برای سید مظلومان و اظهار مظلومیت یک کسی که برای خدا و برای رضای او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا کرده است، اینطور ساخته جوانانی را که میروند در جبههها و شهادت را میخواهند و افتخار به شهادت میکنند و اگر شهادت و اگر شهادت نصیب شان نشود متأثر میشوند، و آنطور مادران را میسازد که جوانهای خودشان را از دست میدهند و باز میگویند باز هم یکی دو تا داریم.
این مجالس عزای سیدالشهداست و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که میسازد این جمعیت را اینطور و اساس را اسلام از اول بنا کرده است، به طوری که با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود و اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسأله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گریه نمیگویند، ما را ملت حماسه میخوانند اگر بفهمند آنها که حضرت سجاد سلام الله علیه که همه چیزش را در کربلا از دست داد و در یک حکومتی بود که قدرت بر همه چیز داشت، این ادعیهای که از او باقی مانده است چه کرده است و چطور میتواند تجهیز بکند، به ما نمیگفتند که ادعیه برای چیست. اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس و این دعاها و این ذکرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعیاش چیست، نمیگویند که برای چه اینکار را بکنیم. تمام روشنفکرها و تمام غربزدهها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمیتوانند یک ۱۵ خرداد را ایجاد کنند، آنچه این قدرت را دارد این است که در تحت لوای او همه مجتمعند. ما که داد میزنیم که ما اسلام را میخواهیم و جمهوری اسلامی را میخواهیم، برای اینکه در جمهوری اسلامی به نام اینکه اسلامی است و برای خداست، همه ملت مجتمع هستند و ما دیدیم که برای خاطر همین جمهوری اسلامی بودند و برای خاطر همین که برای خدا قیام کردند، این جمهوری اسلامی برخوردار از چه قدرتی از ملت و از سایر کشورها هم برخوردار شده است.
ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه میدارد ملتها را در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه، هفته هاست و جنبشهای اینطوری هست. اگر بعد سیاسی اینها را اینها بفهمند، همان غربزدهها هم مجلس بپا میکنند و عزاداری میکنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هرچه بیشتر و هرچه بهتر این مجالس برپا باشد. و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تأثیر دارد.
آن که ایستاده پای منبر چند شعر میگوید و چند شعر میخواند با آن که در منبر است و خطیب است، اینها هر دو در این مسأله تأثیر دارند تأثیر طبیعی دارند، گرچه خود بعضی اشخاص هم ندانند دارند چه میکنند، من حیث لایشعر. تقریباً ما به این مرتبه رسیدهایم که ملت ما یکدفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود. یک ملتی که همه چیزش وابسته بود و این رژیم سابق همه چیز این را از دست داده بود و همه شرافت انسانی این کشور را از دست داده بود و همه چیز ما را وابسته کرده بود، یکدفعه یک انفجاری حاصل شد که این انفجار در برکت همین مجالسی که همه کشور را، همه مردم را دور هم جمع میکرد و همه به یک نقطه نظر میکردند. این مسأله را باید آقایان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه، درست بیشتر از آنقدری که من میدانم، برای مردم تشریح کنند، تا اینکه گمان نکنند که ما یک ملت گریه هستیم. ما یک ملتی هستیم که باهمین گریهها یک قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بین بردیم.(صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۲۱۰ – ۲۰۷)