شبکه اجتهاد: روزهای پر از ابهام و سؤال بر عموم ملتِ با ظرفیت و مظلوم افغانستان و سیاه و خونین، بر شیعیان پاک آن دیار کهن میگذرد. از جمله شواهد آن، حادثه انفجار در «مسجد جامع قندوز» در روز جمعه اول ربیعالاول و در «مسجد فاطمیه قندهار» در جمعه هشتم ربیعالاول است.
بدون تردید آسیب دیدگان این دو حادثه، از پاکترین بندگان خداوند بزرگ بودند. در پرونده ایشان نه تجاوز است و نه غارت؛ نه قتل است و نه سرقت؛ جرم ایشان در منطقِ بدویانِ وحشی و تربیتشدگان سازمانهای جاسوسی استکبار از یک سو و مدارس خشونت پرور کشورهای اطراف در دیگر سو، تبعیت از اسلام و اطاعت از قرآن کریم و اهلبیت رسول خدا ـــ صلی الله علیه و آله ـــ (آنگونه که در حدیث مسلّم ثقلین مقرر است) بود.
باید شکایت از عاملان جاهل و فاسد این حوادث را نزد خداوند بزرگ برد و عاجزانه گفت: «این المنصور علی من اعتدی علیهم و افتری، این الطالب بدم المقتولین بقندوز و قندهار و بغداد و غیرها»؛ و انشاءالله ـــ تبارک و تعالی ـــ آن روز قریب است. بهعنوان یک مسلمان دردمند، داغدار و صاحب دغدغه و به بهانه این حوادث تلخ، نکاتی را متذکر میشوم:
۱. نباید شک کرد که سهم بزرگی از این وقایع، متوجه سران استکبار از آمریکا، اسرائیل، ارتجاع منطقه و سازمانهای جاسوسی منطقه و فرا منطقه است.
لکن با تأکید باید گفت: مساهمه این قومِ منفعت طلب در این حوادث، نباید صاحبان سهام بزرگ دیگر را در حاشیه برد و نقش پلید آنها نادیده گرفته شود. متأسفانه در داوریها، گاه این غفلت ناموجه ـــ که عامل آنگاه جهالت و سفاهت سیاسی است ـــ رخ داده است. چه کسی است که نقش مدرسه نماهایی موسوم به مدارس علمی برخی کشورها را که در گفتگو و گفتمان بیشتر به غارهای آغازین زندگی بشر شبیه است و در آنها چیزی جز آموزش تکفیر و تفسیق، طرد و تشر و استفاده از تیر و تبر نیست، نادیده بگیرد؟!
در این بهاصطلاح حوزهها است که منتظرانِ در صف انتحار، تربیت میشوند و میشود آن چه نباید صورت گیرد. اگر به خروجی این مدرسهنماها توجه نشود، گاه تفکیکهایی صورت میگیرد که غیر قابل دفاع، به شدت خسارتبار و برای کشور خطر است.
۲. با حوادثی که گذشت، کسانی که امروز قدرت را در افغانستان در دست دارند در آزمونی سخت قرار دارند. بیتردید بهانه ناتوانی از پیشگیری از این حوادث و عجز از پیگیری و مجازات عاملان اینگونه جنایات، توجیهی جز حداقل رضایت این قوم، با کردههای آن وحشیانِ پلشت ندارد.
۳. بیتردید انتظار محکومیت و اقدام عملی در پیشگیری از این حوادث، از قدرتهای بزرگ، سازمانهای بینالمللی و اربابان خرفت ارتجاع بیجاست؛ لکن انتظار از وجدانهای آزاد بهویژه عالمانِ ادیان و اسلام، انتظاری طبیعی است و سکوت دراینباره قابل توجیه نیست.
۴. گرچه این حوادث، بهقدری تلخ و ناگوار است که ممکن است برخی رفتارهای تنشزا را با خود به بار آورد، لکن شیعیان فهیم و داغدار و مظلوم افغانستان باید مواظب حرکتهای احتمالی باشند که به نفع دشمنان شیعه و افغانستان، داعش و پیراداعشیها است و از آن رفتارها فاصله بگیرند.
چنانکه باید در اطراف صاحبان کنونی قدرت در افغانستان و تصمیم در مورد آنها تأملات جدی داشت و آنها را در این آزمون آزمود! «الحمد لله رب العالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون»