روشنفکری دینی عموماً در نقد حدیث به کلیاتی بسنده می کند اما جزییات مسائل را به بحث نمی گذارد. بدین ترتیب برخی از روشنفکران دینی با یک حکم کلی معتقدند حدیث غیر اصیل است الا ما خرج بالدلیل. من با این رویکرد طبعاً نمی توانم همدلی نشان دهم. این با شیوه های مقبول مطالعات تاریخی سازگار نیست.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، دکتر حسن انصاری عضو شورای علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در گفتگوی اخیر خود با ایرناپلاس به نقد روشنفکری دینی پرداخت و با بیان اینکه جریان روشنفکری دینی کمتر به سهم مطالعات تاریخی در فهم درست دین و منابع دینی تأکید داشته یا اهمیت آن را در مجموع، کم تلقی کرده است، گفت: اگر شما قصد دارید تلقی سنت را از دستگاه کلامی و حقوقی و منابع دینی و روش استنباط احکام به نقد بکشید، نخست باید آنها را در روند تاریخی خود مورد مطالعه قرار دهید. کارکردها و ضرورت ها و زمینه های تعامل نص و واقعیت تاریخی را تا درک نکنیم، دریافت درستی از علل و اسباب ظهور روندها و پدیده های دینی و باورها و افکار و تعالیم و تفاسیر دینی نخواهیم داشت. هم باید سنت را به خوبی بشناسیم و هم تاریخ سنت را. بدون این شناخت دوگانه نمی توان به نقد سنت نقبی زد. باید در هر مسئله ای چنین دانشی داشت و الا ممکن است نقد ما به خطا برود.
روشنفکری دینی می بایست پرسشهای تازهای را مطرح کند
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات عالی پرینستون افزود: بسیاری از آنچه در جریان روشنفکری دینی بهعنوان پرسش در برابر مواضع اصولی فقیهان در مواجهه با قرآن و سنت پیامبر (ص) و نحوه دریافت احکام فقهی از منابع دینی مطرح میشود در خود فقه و بهویژه در دانش اصول در طی قرنها، مجال پرسشهای فقیهان بوده و چنین نیست که در موارد بسیاری از این پرسشها فقیهان توجه به زمینههای چنین پرسشگریهایی نداشتهاند. مثلاً اینکه خطابات قرآنی را باید چگونه فهمید یا مجموع آنچه امروزه در روشنفکری دینی تحت عنوان هرمنوتیک کتاب و سنت مطرح میشود، دستکم بخشی از آن در خود دانش اصول فقه در طول تاریخ محل بحث و نظر بوده است. مباحث الفاظ در دانش اصول با بسیاری از این نوع مسائل پیوند دارد. در زمینه دانش کلام هم همینطور است. بهطور نمونه در موضوع وحی از همان قرن دوم و سوم مسئله طبیعت وحی و نسبت وحی و قرآن را متکلمان معتزلی و بعد اشعری به بحث و پرسش گذاشتند. بعدتر فلاسفه و اسماعیلیه و عرفا هم مطالب زیادی در این زمینه ابراز داشتند. روشنفکری دینی میبایست در نسبت با آن سخنان پرسشهای تازهای را مطرح کند، اما این خود نیازمند عمق دانش هم در این علوم است و هم تاریخ آنها.
برخی از روشنفکران دینی با یک حکم کلی معتقدند حدیث غیر اصیل است
پژوهشگر و مدرس مطالعات تاریخ با بیان اینکه روشنفکران دینی در نقد فقه سخن بسیار گفتهاند، بیان داشت: در این ارتباط از نقد حدیث و عدم اصالت یا حجیت آن گفتهاند. اما بحثهای آنها در غیاب توجهی آکادمیک به مقوله حدیث و تاریخچه آن و نقدهایی است که در ارتباط با تاریخ و اصالت حدیث از سوی متخصصان حدیث در جهان اسلام و بهویژه در غرب از سوی اسلامشناسان مطرح شده. همین نقدها درباره اصالت حدیث از سوی شماری دیگر از میان هر دو گروه عالمان مسلمان و اسلامشناسانی دیگر مورد نقادی قرار گرفته است. روشنفکری دینی عموماً در نقد حدیث به کلیاتی بسنده میکند اما جزییات مسائل را به بحث نمیگذارد. بدین ترتیب برخی از روشنفکران دینی با یک حکم کلی معتقدند حدیث غیر اصیل است الا ما خرج بالدلیل.
هرگونه اصلاح فهم دینی باید از فقه آغاز شود
انصاری ادامه داد: من با این رویکرد طبعاً نمیتوانم همدلی نشان دهم. این با شیوههای مقبول مطالعات تاریخی سازگار نیست. اگر بپذیریم که حدیث مهمترین منبع آن چیزی است که فقه اسلامی را شکل میدهد، برای نقد فقه و رویکردهای فقهی آنطور که روشنفکران دینی به دنبال آن هستند، نیازمند نقد درست حدیث هستیم. اما آیا به نظر شما نقدی که متکی بر دانش وسیع نسبت به خود علم حدیث نباشد میتواند جدی قلمداد شود؟ به این دلیل است که همانطور که در مقالهای مستقل قبلاً گفتهام، معتقدم هرگونه اصلاح فهم دینی در اسلام میبایست از خود فقه آغاز شود و تواناییهای درون فقهی و برون فقهی در راستای اجتهاد در فروع و اصول را دنبال کند. این مسئله مهمی است که بعید میدانم تا اطلاع ثانوی دستکم تعدادی از روشنفکران دینی ما توفیقی در تحقق آن داشته باشند.