شبکه اجتهاد: اول آبان ماه هر سال یادآور غم سنگین و جانسوز شهادت او در غربت تبعید میباشد. شهادت مظلومانه و غریبانه او در پاییز طبیعت، بهار آزادی ملت ایران از استبداد و استعمار را ثمر داد. اما چون فرزند امام خمینی بود، در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار کم از او و شخصیت چند بُعدی او سخن گفته شد و به همین خاطر ناگفتهها درباره ابعاد شخصیتی او فراوان است.
آیتالله سید مصطفی خمینی در همان حال که شخصیتی علمی در حوزه علمیه قم و حوزه علمیه نجف بود با آغاز نهضت امام خمینی و در مدت حبس و حصر رهبرِ نهضت و در ادامه با تبعید ایشان از ایران، فرزند با کفایت امام ـ حتی در نگاه مراکز امنیتی حکومت شاه، «خمینی دوم» ـ نامیده شد که میبایست تبعید گردد تا راه و اهداف پدر او فراموش شود.
سید مصطفی با انتقال تبعیدگاهشان از ترکیه به نجف و شرایط جدیدی که در آن قرار گرفت، با باورمندی مثالزدنی به اهداف و آرمانهای پدر و مقتدای خود، سهم زیادی در استمرار مبارزات و مجاهدات داشت.
این عالم مبارز، شخصیتی به شدت معنوی و اهل سیر و سلوک بود و عبادت و زیارت و ذکر در زندگی او جایگاه ممتازی داشت.
سخن گفتن از این ابعاد سهگانه شخصیت او در یک مقاله مقدور نمیباشد؛ لذا آنچه در این مجال، اندکی درباره آن سخن گفته خواهد شد، «معرفی شخصیت علمی» او میباشد.
شخصیت علمی آیتالله سید مصطفی خمینی را باید در سه ساحت تحصیل، تدریس و تألیف نظاره و بررسی کرد.
تحصیل
سید مصطفی پس از تحصیل دوره ابتدائی در مدارس جدید، از سال تحصیلی «۲۴-۲۵ در مدرسه فیضیه قم به تحصیل علوم دینی مشغول» و پس از سپری کردن دوره مقدمات و سطوح، از سال ۱۳۳۰ «به تحصیل در مقطع خارج فقه و اصول و نیز فلسفه و تفسیر اهتمام داشت». او در سطوح عالی و خارج از برترین اساتید آن دوره حوزه علمیه قم بهره میگرفت. آیات مجاهدی تبریزی، عبدالجواد جبلعاملی اصفهانی، سلطانی طباطبائی اساتید دوره سطح عالی او بودند و حضرات آیات بروجردی، امام خمینی، محقق داماد و علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) اساتید اصلی او در مقطع خارج و اجتهادی بودهاند (ر.ک: آیتالله مجاهد سید مصطفی خمینی در آیینه اسناد ص۴۹ و ۵۳؛ یادها و یادمانها در دو جلد).
سید مصطفی دوران تحصیل بیش از پانزده ساله مقدمات و سطوح و خارج را با سه ویژگی استعداد فوقالعاده، حافظه بسیار بسیار قوی و همت بلند و پشتکار و سختکوشی طی کرد.
آیتالله محمد فاضل لنکرانی در این باره میگوید: «ایشان بر اثر ذکاوت خاص و استعداد ویژه و تلاشهای پیگیر و پشتکار مخصوص و موفقیت خاص از نظر اساتید برجسته، مخصوصاً والد ماجدش حضرت امام، به مرتبه اجتهاد و تخصّص در فقه، اصول، فلسفه و تفسیر رسید» (یادها و یادمانها، ج۱، ص۶۲).
آیتالله شهابالدین اشراقی بر این باور است که: «مرحوم حاج آقا مصطفی در هر دو جهت [استعدادِ درک مسائل علمی و حافظه قوی] نه تنها قوی بود، بلکه نبوغ داشت… بدون اینکه کوچکترین تعصبی در کار باشد… قوه حافظه و استعداد ایشان در حد نبوغ بود و من در حوزه علمیه قم و نجف به قدرت استعداد علمی و حافظه ایشان کسی را ندیدم» (همان، ص۶۵).
آیتالله جعفر سبحانی نیز در معاشرت علمی با سید مصطفی به این برداشت رسید که: «از جمله خصوصیات ایشان در درس، در درجه اول استعداد قوی ایشان بود، حافظه قویای هم داشت… هم عمق فکری و هم ذکاوت داشت. در کنار این دو دارای حافظهای قوی بود. یکی از مواهبی که ایشان داشت، فکر زایا بود» (همان، ص۸۴).
آیتالله سید محمد ابطحی کاشانی نیز هم مباحثه در فقه و اصول خود را «دارای استعداد و هوش سرشار» میداند (همان، ص۱۰۱).
آیتالله صادق خلخالی همدرس و همبحث و رفیق سی ساله خود را چنین معرفی میکند: «ایشان بیاندازه سریع الانتقال و هوشیار بود… او یک نفر نادره زمان بود، بسیار پر مطالعه بود… در باب اصول بیاندازه مبتکر بود… یکی از خصوصیات آقای حاج آقا مصطفی این بود که ایشان با حافظه و استعداد کافی که داشت، بیاندازه پرکار بود و اهل فن میدانند که اگر این سه موضوع در یک نفر جمع شود، او از نوابغ خواهد بود. و در وجود آقای حاج آقا مصطفی هم حافظه قوی وجود داشت و هم استعداد فوقالعاده و هم پرکاری…. زمانی که در قم بود (قبل از تبعید) در حوزه علمیه استادِ معروف منظومه حکمت بود. البته اسفار را نیز برای چند نفر تدریس میکرد… خیلی علاقه داشت که از اسرار عالم وجود، علماً و عملاً پرده بردارد» (همان، ص۱۰۷-۱۲۲).
سید جلالالدین آشتیانی حکیم بلند آوازه در توصیف ابعاد علمی دوست خود میگوید: «آقا مصطفی در ادبیات عرب بسیار ماهر و استاد بود و خوب هم از آن بهره میگرفت. در فقه و اصول و علوم قرآنی بسیار کار کرده بود و تخصص داشت. در تدریس فلسفه هم بسیار مسلط بود. امام به ایشان گفته بود: «اگر فلسفه را دنبال نکنی، مثل این است که انتحار کردهای»… در عرفان استاد بود. همین کتاب تفسیری وی را بنگرید که مبانی عرفانی را بسیار عالی بیان میکند… من باورم نمیآمد که حاج آقا مصطفی در عرفان اینگونه تسلط داشته باشد. استاد ایشان در عرفان مرحوم امام بودند. آن هوش و استعداد قوی و پشتکار و استادی مانند امام، ایشان را در وادی عرفان قوی ساخته بود» (همان، ص۱۰۳-۱۰۴).
آیتالله سید عباس خاتم یزدی بر این نظر است که حاج آقا مصطفی «در فقه و اصول مجتهد کامل و مطلق و در عرفان، اخلاق و فلسفه و رجال هم صاحبنظر بود… در فقه و اصول در زمان خود کمنظیر بود» (همان، ص۱۲۰ و ۱۲۴).
آیتالله سید محمد بجنوردی درباره حاج آقا مصطفی میگوید:«مرحوم پدرم علاقه بسیار زیادی به ایشان داشت… در نجف ضربالمثل بود و میگفتند: «آقازادهای که با فضل است، حاج آقا مصطفی است»… به عنوان طلبه بسیار فاضل، خوش استعداد، خوش فهم و جامع معقول و منقول مطرح بود. ادبیات و رجالش خوب بود، در شعر هم مسلط بود» (همان، ص۱۵۴ و ۱۵۸).
گرچه دوستان و همدرسان و نیز شاگردان آیتالله شهید سید مصطفی خمینی درباره ویژگیها و شخصیت علمی او مطالب فراوانی بیان کردهاند، اما به همین مقدار اکتفا میشود و در پایان این توصیفات با ذکر خاطرهای از دکتر محمود بروجردی، این بخش را به پایان میبریم:
«در زمستان سال ۱۳۴۵ شمسی که من به نجف مشرف شدم، شبی در خدمت امام از ایشان راجع به وضع علمی حاج آقا مصطفی سؤال کردم. ایشان فرمودند: «مصطفی از آن وقتِ من در این سن، به مراتب بهتر شده است». قابل ذکر است که این موضوع مربوط به سی و شش سالگی حاج آقا مصطفی بود» (همان، ص۱۹۰).
تا اینجا هم از زبان نزدیکترین و برجستهترین دوستان شهید آیتالله سید مصطفی خمینی، سیر تحصیل ایشان گزارش گردید و هم از زبان همه آنان بر استعداد فوقالعاده و حافظه شگفت و نیز همت و سعی وافر او در تحصیل و تحقیق و مطالعه، تأکید گردید.
تدریس
توفیق دیگر این عالم محقق در عرصه تدریس بروز داشت، به گونهای که در دهه سی شمسی در حوزه علمیه قم، حکمت متعالیه ـ شرح منظومه سبزواری و اسفار اربعه صدرالمتألهین ـ را برای جمعی از فضلاء تدریس میکرد که آیات طاهری خرمآبادی و مؤمن قمی از جمله آن شاگردان بودهاند (ر.ک: یادها و یادمانها، ج۱، ص۷۵، ۱۱۰ و ۱۹۱).
چنانکه موفق شد یک دوره فشرده خارج اصول را تدریس کند و مباحث آن را به قلم خود تصنیف نماید که در بخش تألیفات ایشان درباره آن توضیحی خواهد آمد. نگارنده از تدریسهای دیگر ایشان در حوزه علمیه قم گزارشی ندیده است.
اما سالهای اقامت حاج آقا مصطفی در نجف اشرف نیز از سالهای پربار علمی ایشان بوده است، و مشخصاً برای جمع قابل توجهی از فضلاء حوزه، خارج اصول تدریس میکرد و علاوه بر تدریس تفصیلی و تحقیقی آن مباحث، موفق به تألیف و نگارش آنها نیز شده است. درس دیگری که برای جمعی از فضلاء تدریس داشته، درس خارج فقه بوده که به عنوان درس ایام تعطیلی بوده و یک جلد «کتاب الصوم» او در فقه استدلالی محصول همین درس بوده است. درس دیگر سید مصطفی در نجف، درس تفسیر قرآن بوده که روزهای تعطیل هفته دائر بوده و محصول آن درس، به قلم ایشان نوشته شده است.
فعالیت اصلی شهید سید مصطفی در سالهای اقامت در نجف، تدریس و تألیف بوده است، اما ایشان در همان ماههای اولیه ورود به نجف در دروس اعلام و بزرگان نجف حضور یافته تا شناختی از کیفیت دروس و وضعیت و جایگاه اعلام آن حوزه کهن را از نزدیک، به دست آورد. «دروس الاعلام و نقدها» محصول این حضور جستجوگرانه او در درسهای بزرگان حوزه علمیه نجف میباشد. چنانکه در تمامی آن سالها در درس خارج فقه حضرت امام در مبحث بیع، خیارات و خلل در صلاه حضوری فعال و با نشاط و رونقبخش داشته است.
چنانکه به صورت خصوصی به مدت هفت-هشت سال از محضر علمی آیتالله میرزا حسن بجنوردی بهرههای علمی میبرد (یادها و یادمانها، ج۲، ص۱۶۱).
فعالیتهای علمی آیتالله سید مصطفی خمینی منحصر به قالبهای تحصیل، مباحثه و تدریس نبوده، بلکه در هر جمعی و فرصتی مباحث و نکات علمی را مطرح و مورد گفتگو قرار میداد؛ چنانکه در سفرهای مکرر زیارت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) که با همراهی شاگردان و دوستانش بود، در اثناء سفر و در مواقع توقف و استراحت، ساعتها بحث و پرسش و پاسخ علمی جریان داشت و سید مصطفی به پرسشهای متعدد و متنوع حاضران پاسخ میداد (ر.ک: یادها و یادمانها، ج۱، ص۲۷۹).
تألیف
شهید آیتالله سید مصطفی خمینی در عرصه تألیف آثار در رشتههای متنوع علوم اسلامی، بسیار متفاوت، متنوع و پرتعداد ظاهر شده است! آثار قلمی سید مصطفی در رشتههای فقه، اصول فقه، فلسفه، تفسیر، رجال و تراجم میباشد و چهره عالم «جامع معقول و منقول» به وضوح در این دهها جلد کتاب علمی و تحقیقی مشاهده میشود. نگاشتههای فقهی او، هم به صورت فقه فتوائی است و هم به صورت فقه استدلالی؛ و فقه فتوائی هم به صورت حاشیه بر متون فتوائی فقهای بزرگ میباشد و هم به صورت مستقل به قلم او نوشته شده است.
چنانکه فقه استدلالی او، هم به صورت حواشی محققانه بر بعضی از آثار مهم فقهی فقهای بزرگ میباشد و هم به صورت استدلالی و تفصیلی به قلم او نوشته شده است. چنانکه بعضی از نوشتههای فقه استدلالی او، شرح و تفصیل و تبیین متون فتوائی فقهاء سلف میباشد.
سید مصطفی بعضی از قواعد فقهیه را نیز به صورت مستقل نوشته است، همانگونه که بعضی از مسائل فقهی و اصولی را در قالب رسالهای جداگانه نوشته است.
آثار فلسفی شهید سید مصطفی، هم به شکل تعلیقه بر اسفار صدرالمتألهین بروز یافته و هم به صورت حواشی جداگانه بر بعضی از کتابهای حکمای سلف و هم در قالب تألیفی اساسی و مهم و مستقل و مفصل از قلم او صادر شده است.
آثار تفسیری سید مصطفی هم در دو قالب نوشته شده است؛ تفسیر ترتیبی تفصیلی و تعلیقه بر بعضی از تفاسیر عرفانی پیشینیان.
نکته دیگری که در بخش تألیفات سید مصطفی باید بدان توجه داشت اینکه ایشان در بیش از دو دهه از عمر چهل و هفت ساله خود، به نوشتن آثار ارزشمندی در رشتههای گوناگون علوم اسلامی موفق بوده است، اما متأسفانه بسیاری از آثار قلمی او تا کنون مفقود بوده است؛ یعنی در سال ۱۳۷۶ که کنگره بزرگداشتی برای ایشان برگزار شد، سی جلد از آثار فقهی، اصولی، فلسفی و تفسیری او تحقیق و انتشار یافت و همواره در زندگینامههای او بخشی از آثار او به عنوان «آثار مفقوده» معرفی میشد، آثاری که او در بعضی از نوشتههای خود به آنها ارجاع داده و یا از آنها نام برده است.
ناگفته نماند که در میان آثار سید مصطفی ـ که خوشبختانه چاپ نیز شده است ـ «تفسیر القرآن الکریم» که در پنج جلد و دربردارنده مقدمه، تفسیر سوره فاتحه و تفسیر ۴۶ آیه از سوره بقره میباشد، خود به گونهای مهمترین اثر علمی او و «اُمّ الآثار» ایشان باید شمرده شود. اثری که خود دربردارنده انواعی از مسائل علوم گوناگون و حامل انبوهی از مطالب و نکات ارزشمند علمی است.
سید مصطفی در «تفسیر القرآن الکریم» خود با روشی بدیع و نظمی فوقالعاده مباحث مربوط به هر آیه و مطالب مستفاد از هر آیه را به عنوان نکتهها و مسائل جداگانه آورده و بهرغم تنوع مطالب و انبوهیِ مباحث، هیچگونه خلطی میان آنها وجود ندارد.
او در تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم مباحث و نکات را ذیل علوم لغت، صرف، نحو، بلاغت، قرائت، رسمالخط، اعراب، منطق، کلام، فلسفه، عرفان، اخلاق، فقه، اصول فقه، بحثهای اجتماعی، علم حروف و اعداد و اوفاق و علم عروض، به صورت دستهبندی شده آورده است.
مثلاً در تفسیر آیات ۲۵، ۲۶ و ۲۷ سوره بقره، ذیل عنوان «مسائل اللغه و الصرف» شانزده مطلب و مسئله را آورده و ذیل عنوان «وجوه البلاغه و الفصاحه و المعانی» هفده مطلب با نام «الوجه الاول… الوجه الثانی… الوجه السابع عشر» آورده است. چنانکه چهار مسئله فقهی، سه بحث اصولی، چهار بحث کلامی و هشت بحث فلسفی و مسئله حکمی را استفاده کرده و تبیین کرده است.
مفسّر نوآور، مباحث و مطالب عرفانی را در تفسیر خود با عنوان «بعض البحوث العرفانیه و الایقانیه» و یا «علم الاسماء و العرفان» آورده است.
عنوان دیگری که او در تفسیر خود دارد «التفسیر و التأویل علی مختلف المسالک و المشارب» یا «التفسیر و التأویل علی المسالک و المشارب المختلفه» و یا «التفسیر و التأویل علی اختلاف المسالک و مشارب شتّی» میباشد که ذیل آنها روش و مسلک اخباریها، ارباب حدیث، اصحاب نظر و فهم، حکیم الهی، متکلم، اهل عرفان و اصحاب کشف و ایقان و مسلک عارف خبیر را در تفسیر آیات مربوطه میآورد و همین خود نشانهای دیگر از احاطه او بر علوم گوناگون و نیز روشها و نظرها میباشد و خواننده تبحّر و تضلّع مفسر شهید را مشاهده میکند.
همینجا باید ذکر شود که در مجموعه اساتیدی که سید مصطفی به صورت رسمی از محضر علم آنها علوم گوناگون را بهره برده، ذکری از اینکه نزد استادی عرفان نظری و یا عرفان عملی را خوانده باشد، گزارش نشده است. اما جدای از ذوق سرشار عرفانی و میل شدید به سیر و سلوک عرفانی که در آثار او وجود دارد و نیز از حالات او نقل شده است؛ او علم عرفان را از محضر عارف کامل و سالک واصل امام خمینی فرا گرفته است؛ چنانکه در اثناء کتابهای خود از کتابهای عرفانی امام نام میبرد و از آنها مطلب نقل میکند؛ کتابهایی چون شرح دعای سحر، مصباح الهدایه و یا آداب الصلوه که در آن سالها به صورت خطی و چاپ نشده بوده است.
سی جلد کتاب چاپ شده در سال ۱۳۷۶شمسی از مجموعه تألیفات عالم ربانی و فقیه و حکیم محقق آیتالله سید مصطفی خمینی، آثار زیر بوده است:
پنج جلد تفسیر قرآن؛
هشت جلد اصول استدلالی و مفصل که نتیجه بیش از ده سال تدریس خارج اصول او در حوزه علمیه نجف اشرف بوده و تا پایان مبحث «تنبیهات استصحاب» را دربر دارد.
چنانکه دو جلد فقه استدلالی در مبحث «طهارت»، یک جلد در باب «صوم»، پنج جلد در موضوع «بیع و خیارات»، دو جلد به عنوان اولین شرح و تعلیقه بر بعضی از کتابهای تحریرالوسیله امام خمینی با عنوان «مستند تحریرالوسیله» [که یا همزمان با شرح مفصل دوست و هممباحثه او مرحوم آیتالله محمد فاضل لنکرانی بر تحریرالوسیله با عنوان «تفصیل الشریعه» نوشته شده و یا مقدم بر آن بوده است]، «تحریر العروه الوثقی»، «تعلیقه علی العروه الوثقی»، «دروس الاعلام و نقدها»، «العوائد و الفوائد» و «الخلل فی الصلوه» نیز از جمله آثار فقهی چاپ شده از ایشان بوده است.
مژده
در زندگینامههای سید مصطفی کتابهای متعددی به عنوان «آثار مفقوده» ایشان معرفی میشد که در شکلهای متنوع و با عناوین متعددی در رشتههای مختلف علوم اسلامی نوشته شده بود و این خود موجب تأسف بوده و میباشد. اما با عنایت الهی در چند ماه اخیر[۱۴۰۰ شمسی] بخشی از آثار مفقوده ایشان پیدا شده و در حال شناسائی تفصیلی است تا انشاءالله با دستیابی به بقیه آثار مفقوده و طی مراحلی و در مجلدات مفصلی آماده انتشار گردد.
آثار مفقوده سید مصطفی در موضوعات فقه، اصول، فلسفه، عرفان، تفسیر، رجال و… بوده است، کما اینکه ایشان خود در سال ۱۳۴۳ و در جواب بازجویی ساواک، خود را محصل در مدارج عالیه که در رشته معقول و منقول تدریس میکند، معرفی کرده است و در ادامه دوازده عنوان از کتابهایی که نوشته را نام برده است (آیتالله مجاهد سید مصطفی خمینی در آینه اسناد، ص۵۳-۵۴).
اما بعضی از آنچه در این چند ماهه با عنایت و حمایت استاد محقق سید حسن خمینی و سعی و تلاش بعضی از ارادتمندان آن عالم ربانی و شهید والامقام یافت شده، بدین قرار است:
۱. پانصد صفحه نوشته در موضوع «حکمت متعالیه» که ایشان در آن بازجوئی، از این نوشته بدین صورت نام برده بود: «دورهای از فلسفه قدیم که مختصری از آن باقی مانده است».
آنچه تا کنون یافت شده، تا مبحث «قوه و فعل» میباشد که خوشبختانه تا صفحه ۴۰۰ هیچ سقطی ندارد و امیدواریم بقیه این اثر نفیس یافت شود که در ساحت آثار فلسفی پس از صدرالمتألهین، اگر بینظیر نباشد، کمنظیر خواهد بود و کتابی تفصیلی و تحقیقی و پر نکته با نوآوریهایی که مؤلف آن دارد، میباشد.
۲. قریب به هزار صفحه و در دو مجلد در موضوع «کتاب الصلوه» که حدود دو پنجم مباحث کتاب الصلوه را دربر دارد و حدس قوی این است که سه دفتر و بیش از یک هزار صفحه دیگر نیز در همین موضوع موجود باشد. این دو مجلد دربر دارنده مباحث «صلوه قضاء، صلوه آیات، صلوه مسافر، صلوه جمعه و استیجار در صلوه» میباشد و مباحث مربوط به افعال صلوه و نیز پیش از آن، مقدمات صلوه، هنوز یافت نشده است.
شهید سید مصطفی در همان بازجوئی از این اثر با عنوان «۱۱- کتاب صلوه» نام برده است.
۳. بیش از سیصد صفحه فقه استدلالی در باب «اجاره» از ابواب معاملات فقه؛ که بخشی به عنوان شرح وسیله النجاه آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی نوشته شده ولی بیش از دویست صفحه اثری مستقل در همین موضوع میباشد.
۴. دفتری در ۳۲۶ صفحه دربر دارنده تمامی مباحث الفاظ اصول فقه از تعریف و موضوع علم اصول تا آخر مبحث مجمل و مبیّن و در ادامه آن بیش از یکصد صفحه دربر دارنده مباحث امارات و اصول عملیه میباشد و شاید حدود یکصد صفحه دیگر باید یافت شود که یک دوره فشرده اصول فقه تکمیل شود و محصول تدریس خارج اصول ایشان در حوزه علمیه قم میباشد. ایشان در بازجوئی از این اثر چنین نام برده است: «۷- تمام مباحث الفاظ اصول و تمام مباحث عقلیه اصول».
۵. رسالهای در ۵۸ صفحه در موضوع «وجود ذهنی» از مسائل مهم فلسفی که سیدمصطفی خمینی در سال ۱۳۷۴ قمری در تهران شروع به نگارش کرده است. ایشان در پایان این رساله نوشته: «هذا تمام الکلام فی المقام الراجع الی معضلات الوجود الذهنی و مشکلاته؛ و الحمد لله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً. و الحمد لله الذی وفّقنا لتتمیم ذلک الکتاب، لئلا یکون الناس علی جهاله و عیّ». رساله «وجود ذهنی» را در اول ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۵ قمری به اتمام رسانده که در سن ۲۶ سالگی بوده است.
۶. ۲۰۳ صفحه تقریر از درسهای «کتاب الطهاره» حضرت آیتالله سید محمد محقق داماد که او خود نوشته: «هذه وجیزه من ابحاث سیدنا الاستاذ العلامه الکبیر السید محمد الداماد أدام الله ظلّه». لازم به ذکر است که این نوشته اولین و تنها نوشته سید مصطفی به عنوان تقریر مباحث اساتیدش میباشد و دأب ایشان تقریر نویسی نبوده است.
۷. رسالههایی در قاعدههای «ید»، «تجاوز و فراغ»، «اصاله الصحه» و «قرعه» که هر کدام به صورت مستقل نگارش شده است؛ با ذکر سال و محل نوشتن آنها. لازم به ذکر است که رساله حاوی قاعده «ید» ۵۱ صفحه است و ناتمام میباشد. وی این رساله را در سال ۱۳۷۲قمری در ایام تعطیلات و در اصفهان نوشته است؛ یعنی این رساله تحقیقی و اجتهادی را در سن ۲۳سالگی نوشته است. همچنین تألیف رساله مربوط به قاعده «تجاوز و فراغ» در سال ۱۳۷۱ قمری در همدان آغاز و در قم و در زیرزمین منزل شخصی او به اتمام رسیده است. سید مصطفی نوشتن رسالهای در موضوع «قاعده قرعه» را در سال ۱۳۷۳قمری در تهران در ۲۸صفحه به اتمام رساند.
چنانکه رسالهای در ۳۰صفحه در موضوع «اجماع» نوشته است.
۸. تعلیقه بر تفسیر «بیان السعاده» گنابادی؛ که این تفسیر در قطع رحلی بوده و تعلیقههای متعدد و مفصل سید مصطفی بر تفسیر بعضی از سورههای قرآن، در این اثر میباشد و مجموعاً در حد یک جلد خواهد شد.
۹. حواشی و تعلیقه بر کتابهای متعدد و پرشماری در موضوعات فقه، فلسفه، رجال و تراجم که موارد متعددی از آنها الحمد لله یافت شده که یکی از آنها حواشی مفصل بر «حواشی سید محمد کاظم یزدی بر مکاسب» میباشد و یکی از آنها تعلیقههای سید مصطفی بر کتاب «مبدأ و معاد» ملاصدرا میباشد و او در بازجوئی یادشده از این اثر مانند اثر دیگرش «حاشیه بر شرح هدایه اثیریه آخوند ملاصدرا شیرازی» نام برده است.
۱۰. نوشتههای مستقل در صفحات ـ نه در دفتر و یا در حواشی کتابها ـ و در موضوع تاریخ اسلام، که در اثناء آن مباحث مهم معارفی مانند حقیقت وحی، مورد واکاوی قرار گرفته است و تا کنون قریب به ۲۰۰ صفحه از آن یافت شده است.
۱۱. نوشتههایی مستقل در موضوع رجال، که تا کنون بیش از یکصد صفحه و مربوط به باب «الف» از آن پیدا شده است.
امید است با لطف و عنایت الهی همه آثار مفقوده این عالم عالیمقام و فقیه و حکیم محقق و سالک واصل یافت شود تا حوزههای علمیه و عرصههای علم و تحقیق از تحقیقات و نوآوریهای او بهرهمند گردند؛ چرا که یکی از ویژگیهای برجسته او در حالی که از آثار و افکار دیگران بهره میبرد، روحیه مقلدانه نداشتن و همواره در تلاشهای علمی روحیه محققانه داشتن بوده است:
«مرحوم حاج آقا مصطفی جولان فکری و جسارت علمی عجیبی داشت و از ابتدا در مباحث اظهار نظر میکرد و نسبت به مطالب علمی حالت تعبّدانه نداشت… از همان اوایل روح اجتهاد در او زنده بود و همین هم باعث ترقی او شد» (یادها و یادمانها، ج۱، ص۱۰۲).
نوآوریها
پرداختن به نوآوریهای عالم جامع آیتالله شهید سید مصطفی خمینی فرصت و اهلیّت خود را میطلبد و اگر محققی با احاطه به آثار پرتعداد او، سیری در آنها داشته باشد، فهرست بلندی از تحقیقات و ابداعات و نوآوریهای او را به جامعه علمی و عمومی ارائه خواهد کرد؛ چرا که او هم محققانه و عمیق و پردامنه به مسائل میپرداخت و هم با شهامت و قاطعیت یافتههای خود را بیان میکرد. او با همین روحیه، از همان ۲۶سالگی و به هنگام نوشتن رساله وجود ذهنی ـ که گفته شد اخیراً یافت شده است ـ در مقام نوآوری بوده و همین روحیه را در مباحث فقهی و فلسفی و اصولی و کلامی و … ادامه داده و بر اساس آن نظرات بدیعی را بیان کرده است:
۱. اجتهادشورائی؛ از نظر سید مصطفی حجج عقلائیه به اختلاف زمانها و مکانها مختلف است و لذا اموری در گذشته حجت بودهاند، ولی در این زمانها دیگر چنان نیستند و به همین خاطر عقلاء عالم چون تکروی را در اظهار نظرها منجر به وقوع در خلاف واقع دیدند، به استفاده از خرد جمعی رو آوردهاند؛ چرا که اشتباه و خطا در آن کمتر است. ایشان بر همین اساس و مبتنی بر این سیره عقلائیه میگوید:
«لا یجوز لأحد من المجتهدین الکرام و المحققین العظام، اظهار رأیه و اعلام مرامه فی المسائل النظریه، خصوصاً المسائل العملیه الفرعیه، التی لا مستند لها الا المآثیر المخلوطه بالاباطیل مع بُعد العصر و المصر، و یجب علیهم تبادل أفکارهم… و الا تکون حجه الرب علیهم قاطعه…» (ثلاث رسائل، العوائد و الفوائد، ص۵۳-۵۴). او این مطلب را در تبعیدگاه بورسا در ترکیه نوشته و یادآور شده در حالی که «حینما یکون أبی نائماً» من این مطلب علمی را نوشتهام.
۲. «اجماع» به عنوان یکی از ادله اربعه در دانش اصول فقه مورد بررسی قرار میگیرد و در دانش فقه و به هنگام بررسی و استدلال و در بررسی مسائل فقهی، فراوان از آن یاد میشود و بدان استناد میگردد. ولی هم به لحاظ اصولی و هم از نظر استنادات فقهی، ملاحظات و اشکالات اساسی و جدی متوجه آن است. سید مصطفی در جلد ششم «تحریرات فی الاصول» که از اجماع سخن به میان آورده، اشکالات جدی را متوجه آن میداند و در فرازی با حریّتِ از سرِ تحقیق نوشته: «فإذا کان الإجماع المحصل ممنوع الصغری، فنقل الإجماع المحصل کذب و مسامحه و محمول علی امر آخر، کما قیل، فانّه لأجل المحافظه علی شؤون ناقلی الإجماع، یصحّ أن یقال: إن کثیراً من الإجماعات المنقوله، مستنده الی القواعد العقلائیه، او الشرعیه، او الاصولیه…» (ص۳۴۶).
۳. سید مصطفی در مبحث عام و خاص اصول و در مسئله «وجوب فحص از مخصص»، این مسئله را در بستر تغییر زمان میبیند و میگوید از آنجائی که شرع در رساندن مقاصد خود در قالب کلام وبیان، شیوهای جدای از شیوه عقلاء انتخاب نکرده، پس باید به همان شیوه با سخن شارع برخورد نمود.
بله، شیوه عقلاء در صدر اسلام و در عصر نزول قرآن و صدور روایات این بود که به مطلقات عمل میکردند و منتظر مقیِّدات نمیماندند، اما در قرون بعد و بعدها که احادیث و روایات جمعآوری گردید، شیوه آنها این بود که به مخصّصات و مقیدات و قرائن مراجعه میکردند و صرف اطلاع از عمومات و مطلقات مجوز عمل به آنها نبود.
و اما در عصر و زمان ما، اهتمام به امر دیگری لازم است و تنها رجوع به عام و مخصص آن کفایت نمیکند؛ چرا که در تحقیقات فردی وقوع در خلاف واقع فراوان اتفاق میافتد؛ پس شیوه عقلاء در این صورت «تبادل نظر با اهل فن در انظار علمیه و آراء فقهیه» میباشد تا از این طریق از وقوع مردم در مفاسد مخالفت با واقع و یا از دست رفتن مصالح واقعی، جلوگیری شود.
شهید سید مصطفی در این نظر چنان قاطع و جازم است که میگوید حجیّت فتوای فقهای این عصر با شیوه عقلائیه اعصار گذشته مشکل است! و به همین خاطر است که یک فقیه در طول عمر خود در یک مسئله، تبدّل رأی و تغییر فتوی پیدا میکند. پس، تنها نشستن در بیت خود و إفتاء به حسب فکر خویش، با توجه به اینکه در این عصر و زمان مشکلات علمی و معضلات فنی فراوان است؛ عادتی مرضیه و طریقه عقلائیه مقبول نمیباشد (ر.ک: تحریرات فی الاصول، ج۵، ص۲۸۹-۲۹۰).
این در حالی بود که او جدّاً در رشتههای گوناگون اسلامی متخصص و مجتهد بود و چنانکه گذشت تفسیر قرآن او گواه بر این مسئله است که او از ادبیات عرب گرفته تا علوم عالی عقلی و نقلی، در همه آنها صاحبنظر بوده؛ فرزندش میگوید: «عقیده ایشان این بود که باید در تمام این مباحث به طور اجتهادی بحث کرد. من چهار بار این مطلب را از ایشان شنیدم که میفرمود: یک مجتهد باید در صرف و نحو، معانی و بیان، فقه و اصول، رجال و معقول و خلاصه در تمام علوم مجتهد باشد، و فقط اقتصار به فقه و اصول کافی نیست» (یادها و یادمانها، ج۲، ص۸۲).
۴. فقیه محقق سید مصطفی خمینی در تعلیقههای استدلالی و تحقیقی خود بر تحریرالوسیله امام خمینی، در مسئله «غناء» میگوید: به نظرم حکم غناء دشوارتر از موضوع آن است؛ و این خود از قصور در اجتهاد است که بدون تدبر لازم نظر داده میشود، چرا که روشن است باید به این مطلب پاسخ گفت که فعلی که خداوند ـ به حسب روایات ـ وعید بر عذاب جهنم بر آن داده در عروسیها جایز دانسته باشد! آیا این استثناء مستهجن نمیشود؟!
او در فراز دیگری از بحث میگوید: آنچه برای من ظاهر است این است که غناء با مفهوم وسیعی که دارد، دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد، و آنچه در مقوله غناء حرام است، نوعی از آن است و این نظر غیر از آن است که از فقهاء سابق صادر شده است. یعنی اگر مجلسی فراهم آمده باشد برای لهو و باطل و در آن غناء باشد، آن غناء حرام است؛ و این غیر از نظر آن فقهائی است که میگویندحرمت غناء به خاطر حرمت کارهائی است که به همراه غناء انجام میشود، مانند شرب مسکر (ر.ک: مستند تحریرالوسیله، ج۱، ص۲۸۷ تا ۲۹۱). شهید والامقام میگوید: «و قد تعرضنا للمسأله فی کتابنا الکبیر» و مقصود ایشان کتاب «مکاسب محرمه» است که این بحث را در آن با تفصیل نوشته ولی متأسفانه تا کنون مفقود میباشد و در یافتههای جدید، هنوز پیدا نشده است.
تفسیر سید مصطفی خود مشحون از نکتههای دقیق و بدیع است که باید با فرصتی وسیع به آن پرداخت.
چنانکه ذکر شد، ارائه فهرستی از تحقیقات و نوآوریهای آیتالله سید مصطفی خمینی مجال وسیعی را میطلبد که امید است در آینده فراهم گردد و توفیق الهی نصیب شود. اما این نکته مهم یادآوری میشود که آن عالم محقق طرح بزرگی در ذهن داشته و طی ربع قرنی که در رشتههای مختلف علوم اسلامی قلم زده بود در حال تکمیل ابعاد و اجزاء آن بوده است. طرح کلان او نوشتن اثری تحقیقی و تفصیلی در فلسفه بوده که از آن به «قواعد حکمیه» یا «موسوعه حکمیه» یاد میکرده است.
«تحریرات فی الاصول» یک دوره مفصل از دانش اصول فقه بوده که موفق به تدریس و تألیف اکثر آن شده که در معرفی اجمالی این کتاب ذکر شد.
«تحریرات فی الفقه» اثر مفصل و محققانه دیگر سید مصطفی بوده که متأسفانه همه نوشتههای او در این موضوع اکنون در دست نمیباشد. او در دهه سی شمسی در حوزه علمیه قم بسیار پرکار و بسیار موفق بوده است؛ علاوه بر استفاده از دروس اساتید بزرگ یعنی آیتالله بروجردی، امام خمینی و آیتالله محقق داماد در دروس فقه و اصول و درسهای علامه طباطبائی در فلسفه و تفسیر، با بعضی از دوستان فاضل خود مانند آیات فاضل لنکرانی و اشراقی مباحثههای اجتهادی داشتند که «کتاب الاجاره» محصول آن حلقه میباشد. چنانکه محصول مباحثهای دیگر «کتاب الصلوه» مفصل او میباشد که تا کنون دو جلد از پنج جلد یا چهار جلد آن پیدا شده و حدود یک هزار صفحه میباشد.
او در همین سالها چند قاعده فقهیه را نوشته و مقداری از درس آیتالله محقق داماد را تقریر کرده و مهمتر اینکه طرح بزرگ فلسفی خود را نوشت که به استناد نوشته خودش در بازجوئی ساواک، اکثر آن را به اتمام رسانده و حدود ۱۰ یا ۲۰ درصد آن باقی مانده بود.
نوشتههای فقهی سید مصطفی در قم مربوط به ابواب «فقه العبادات» بوده است. اما در حوزه علمیه نجف بیشتر متمرکز بر ابواب «فقه المعاملات» بوده که پنج جلد دربر دارنده مباحث بیع و خیارات از آثار چاپ شده ایشان است، اما مجلدات مربوط به مکاسب محرمه مفقود میباشد.
طرح مفصل دیگر سید مصطفی که مفصلترین طرح علمی و تحقیقی او بوده، همان «تفسیر القرآن الکریم» بوده که در آن با علوم گوناگون دست و پنجه نرم میکرده تا از خلال آنها کلام الهی را شرح و تبیین کند و از دریای معارف و حقایق قرآن نکتهها و درسها و گنجینههای خود را بردارد. «فسلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیاً»