عقل و من تو آیینه سوراخ‌نما هم نیست، آن هم در مقابل مصالح کلیه عالم!

عقل و من تو آیینه سوراخ‌نما هم نیست، آن هم در مقابل مصالح کلیه عالم!

شبکه اجتهاد: داستان امر خدای متعال به حضرت ابراهیم علیه‌السلام به ذبح فرزند بزرگوارش که این فرزند عطیه خدای متعال به ایشان بود بعد از این‌که ایشان تا سنین بالا فرزنددار نشده بود [بسیار درس آموز است]، این فرزند حلیم بنا به فرموده خداوند، تا به سن رشد رسید و همراه حضرت ابراهیم در کارها کأنّ مشارکت می‌کرد، همکاری می‌کرد، خدای متعال امر فرمود آن جناب را به این‌که این فرزند را باید ذبح کنی. جناب ابراهیم این مطلب را با فرزند دلبندش در میان می‌گذارد «فانظر ما تری»، او هم در کمال تسلیم و صبوری و حلم عرض کرد که «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‌ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ» (صافات/۱۰۲) بعد از این‌که هر دو در مقابل امر حق تعالی تسلیم محض شدند و ابراهیم علیه‌السلام فرزند را خواباند که ذبح را انجام بدهد و مشغول انجام ذبح شد «فنادیناه» [و تکلیف برداشته شد]. این داستان درس‌های فراوانی دارد برای انسان‌ها، برای همه ما که تسلیم در مقابل حق تعالی [باشیم] و اهل لِم [نباشیم]؛

اما آن چیزی که می‌خواهم بر آن تکیه کنم این است که ما در نظام اجتهادی و فکری و نظری‌مان باید از این داستان که در قرآن شریف هست و دیگر روایت هم نیست که بگوییم سندش نمی‌دانیم چه جور است و فلان دلالت هم دلالت لاریب فیه است، [درس بگیریم]

این‌جا نه جناب ابراهیم عرض کرد که خدایا این ظلم است، آخه این بچه چه تقصیری کرده؟ چه جرمی مرتکب شده؟ حتی یک آدم معمولی همین جور بگویند که بکش، توی همه عالم همه افراد می‌گویند این ظلم است چه برسد به کسی که در این حد از فضیلت و ایمان و خصوصیات اخلاقی و این‌ها هست آن هم جوانی که حالا به حد رشد رسیده الان وقت نشاط و ثمراتی است که می‌تواند برای پدر، برای جامعه داشته باشد. نه جناب اسماعیل اشکال کرد که این ظلم است.

این کاشف از این است که اوامر و نواهی حق‌تعالی گاهی آن‌قدر اسرارش مستتر است و دور از اذهان متعارف انسان‌ها است که نمی‌توانند تحلیل کنند، وجهش را بفهمند اما ایمان به حکمت خدای متعال و این‌که او عادل است ظالم نیست و گتره و گزاف امر نمی‌فرماید ولو امر او، نهی او به مثابه‌ای باشد که به ذهن عادی می‌آید که این ظلم است، این یک امر ناروا است ولی نباید به این احتمالات و این حرف‌ها توجه کرد وقتی حجت شرعی بر آن قائم شد.

بنابراین این تفکری که یک مقداری دارد رایج می‌شود که قسمتی از احکام الهی را به این تصور که این‌ها ظلم است، قابل قبول نیست، نمی‌توانیم به این‌ها ملتزم بشویم [کنار بگذاریم] علی‌رغم این‌که ممکن است مستندش تمام باشد یعنی همان مستندی را داشته باشد که ما جاهای دیگه طبق همان مستند فتوا می‌دهیم؛ [یعنی هم از] نظر سند تمام است [و هم] از نظر دلالت تمام است، معارض هم ندارد. فقط [به این بهانه که] این ظلم است [ آن را کنار می‌گذارند]

یک مثال: اگر اسلام فرموده است که زوجه حق فسخ ندارد و باید با این مرد زندگی کند مگر این‌که آن مرد خودش او را طلاق بدهد [می‌گویند ظلم است و نمی‌توان به آن حکم کرد، حال آنکه] همان‌طور که در بعضی روایات هست که در بعضی فروض همین مسئله سؤال شده است، حضرت فرموده‌اند به حسب نقل، این بلیه‌ای است که مبتلا شده باید صبر کند مثل بلایای دیگر [مثل] فقدان فرزند، فقدان اقوام یا بیماری؛ خدای نکرده سرطان می‌گیرد، خدای نکرده فلج می‌شود، چطور باید صبر بکنیم؟ خب این هم همین جور است، آدم این‌جا باید صبر بکند. حالا ما این‌جا بیاییم بگوییم این روایات ظلم است، این ظلم به مرأه است نمی‌شود به این‌ها عمل کرد؟

فرق این با این‌که به حضرت ابراهیم بگویند بچه‌ات را بکش چیست؟ اگر آن‌جا قابل توجیه است ممکن است یک مصلحت فوق عقول ما داشته باشد یا امتحان باشد، خب این‌جا هم ممکن است همین باشد و غیر ذالک من المسائل المتعدده که ما داریم.

مثال دیگر: اگر بگوییم که دیه زن نصف دیه مرد است، می‌گوید این ظلم است به خصوص اگر آن خانم تحصیلات بالا دارد، خیلی فرهیخته است، از خیلی از مردها بالاتر است! دو زن شهادتش در مواردی جای یک مرد است. [ بگوید] نه. معاذالله ما این باب‌ها را بخواهیم باز کنیم، این‌جوری بخواهیم تفکر کنیم در باب اجتهاد باعث می‌شود که احکام شریعت کنار گذاشته بشود، طرح بشود.

به بهانه اینکه می‌خواهیم اسلام جهانی شود نباید از دستورات اسلامی دست بکشیم. و این خیال که ما بگوییم ما اگر می‌خواهیم اسلام جهانی بشود، مکتب اهل بیت جهانی بشود اگر به این حرف‌ها بخواهیم [عمل کنیم، اسلام آنگونه که هست پیاده] نمی‌شود. این‌ها خیالات است و توهمات است ما که کاسه از آش داغ‌تر نیستیم، وقتی اسلام خودش این را خواسته است.

حالا به قول امام صادق علیه‌السلام حسب نقل در آن قضیه موارد زکات که بعضی‌ها آمدند گفتند منطقه ما، امثال این‌ها، آن‌جا گندم و این‌ها چیز نیست، آن‌جا برنج است و در برنج [زکات را] قرار بدهید که حضرت فرمودند پیامبر در همین نُه تا قرار داده بعد در مقابل اصرار آن‌ها هم فرمودند به حسب نقل «من شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر».

دین حسابش این است ما که دلسوزتر نیستیم برای مردم، برای ایمان مردم، برای گره زدن آن‌ها به اسلام از خود اسلام از خود خدا از خود پیامبر از خود ائمه، در روایات هست نسبت به مخاطب «ذرهم یأکلوا و یتمتعوا» ولشان کنید، وقتی حرف حق به گوش‌شان نمی‌رود دیگه ولشان کن. ما آنی که اسلام است باید ترویج کنیم، آنی که اسلام است باید بگوییم.

بله یک جاهایی بی‌خود از خودمان پیرایه‌هایی در بیاوریم به اسلام قرار بدهیم بلادلیل، این‌ها ممنوع است؛ اما این‌که این‌جور بیاییم [حجت‌های الهی را کنار بگذاریم صحیح نیست]

مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری رضوان الله علیه، در دفتر خاطرات‌شان هست که در همین سرّ دلبران هم که بخشی از آن چاپ شده آمده قریب به این مضمون؛ خب فاضل اردکانی از بزرگان علمای اسلام است یعنی در آن صدرنشینان فقهای عظیم الشأن هست، در درس، ایشان یک وقت می‌فرمایند که نه ما به دلیل عقلی این‌جا نمی‌توانیم تمسک کنیم، یکی از تلامذه درس گفت که آقا چطور شما می‌فرمایید که به حکم عقل درک عقل نمی‌شود توجه کرد، عقل آیینه جهان‌نما است. چطور نمی‌شود؟

می‌گویند فاضل اردکانی فرمود عقل من و تو؟ عقل و من تو آیینه سوراخ‌نما هم نیست آن هم در مقابل مصالح کلیه عالم که به این نشئه [و] به همه نشآت بعد هم نظر داشته باشد. سعادت بشر را در همه نشآت بتواند تأمین بکند.

بله عقل حجت خدای متعال هست اما حوزه درک او در سلسله معالیل یعنی اطاعت خدای متعال و اثبات عقاید حقه و این که در مقابل خدا باید کرنش داشت، اطاعت کرد، توی این [موارد است] اما در سلسله علل اگر جایی درک کرد مورد قاعده «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» می‌شود اما [این موارد اندک است و] در حوزه سلسله علل [عقل ]مجال واسع ندارد [مثل] امثله‌ای که عرض کردم و اشباه ذلک به خصوص بعد دیدن این جریان حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام خیلی باید با دقت باشیم، با توجه باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics