اختصاصی شبکه اجتهاد: مقارن با ورود به چهل و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، سی و هفت نفر از پژوهشگران حوزه تمدن نوین اسلامی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. متن زیر چکیده سخنان ارائه شده در این جلسه با موضوع « فقه تمدنی، چیستی و چگونگی» است که مورد توجه و عنایت حضرت آیتالله خامنهای قرار گرفت.
فقه تمدنی، چیستی و چگونگی
بحث در سه محور ارائه میشود: ۱- توضیح مساله، ۲- مدعا و فرضیه، ۳-استدلال در ضمن یک مثال
۱- توضیح مساله: (در عنوان، دو مفهوم اصلی داریم) تمدن و فقه
مفهوم اول، تمدن
هویت تمدن، زندگی در سیستمهاست، سیستمهای کلانِ هم افزای معرفتافزا.
مفهوم دوم، فقه
زندگی در سیستمهاست، سیستمهای کلانِ هم افزای معرفتافزا.
شاخص تمدن اسلام و تمایز اصلی آن با تمدنهای دیگر، وجود فرآیندهای«خداافزا» است یعنی فرآیندهایی که «حس حضور خداوند» ایجاد میکنند. «حس حضور خدا» شاخص اصلی تمدن اسلام.
مفهوم دوم، فقه
هویت فقهِ موجود، استنباط حکم برای فعل مکلف است چه فردی چه جمعی؛
هویت فقه تمدنی = استنباط حکم برای فعل فرآیندهاست (متعلق حکم در فقه تمدنی، ساختارها و فرآیندها هستند) مثلا: فرآیند مطلوب عندالشارع در مورد تامین اجتماعی چیست؟ ساختار و فرآیند سیستم آموزشی طبق نگرش اسلام چیست؟ پروتکل بهداشتی اسلام چیست؟ مدل حملونقل بهینه در اسلام چگونه است؟
حال مساله این است که: با چه روش استنباطی میتوان به سوال از چگونگی ساختارها و فرآیندها پاسخ داد؟
۲- پاسخ که مدعا و فرضیۀ بحث است چنین است: «اجتهاد جواهری» که روش استنباط فرآیندها به آن اضافه شده است. (اجتهاد جواهری فرآیندی)
چنین اجتهادی چگونه است؟
کلید ورود به آن: توجه به این است که در مقیاس کلان، «ساختارها و فرآیندها» هستند که افعال مکلفین را جهت میدهند و اداره میکنند و ما نه با مکلف فردی سروکار داریم نه مکلف جمعی، بلکه با نهاد، سازمان و سیستم سروکار داریم.
مرکز ثقل این روش اجتهاد: توجه به وجود «معانی فرآیندی» در ادله است، مثلا در روایت اقنع تعز: قناعت = فرآیند بهینهسازی مصرف است؛ و عزت = فرآیند برتری در محیط رقابت؛ پس معنای اخلاقیِ فردیِ «قانع باش تا عزت داشته باشی»، به معنای فرآیندی زیر تبدیل میشود: بهینهسازی در مصرف (یعنی قناعت) سبب برتری در محیط رقابت(یعنی عزت) میشود. معانی فرآیندی مبتنی بر نظریه اصولفقهیِ وضع الفاظ برای ارواح معانی است.
ابزار اصلی این روش اجتهاد: استفاده از «منطق سیستمها» برای جمع دلالی میان ادله و تولید مدل عملیاتی است.
۳- استدلال در ضمن یک مثال: فرآیند آموزش پنجبُعدی
متعلّم، معلم، متن آموزشی، اهداف آموزشی، روش آموزش، فضای آموزش، ابزار آموزش، زمان آموزش، و ….؛ که همه این عناصر و مولفهها در فعالیت و کار هستند تا چیزی به نام «یادگیری» تحقق پیدا کند؛ حال سوال این است که «فرآیند بهینه یادگیری» چگونه است؟
این مساله را به منابع دین عرضه میکنیم و به دنبال پاسخ آن با روش اجتهاد جواهری میگردیم؛ مواردی مرتبط با فضای این مساله یافت میشوند مانند:
* احکام مربوط به وجوب و استحباب، ضرورت و اهمیت علمآموزی، اما در مقام پاسخ به مساله فوق نیستند.
* احکام مربوط به وجوب یا استحباب، یا حرمت و کراهتِ یادگیری برخی از علوم، اما اینها نیز در مقام پاسخ به مساله فوق نیستند.
* احکام مربوط به اخذ اجرت برای آموزش، اما اینها نیز در مقام پاسخ به مساله فوق نیستند.
* احکام اخلاقی یا ارشادی مربوط به حقوق استاد و شاگرد نسبت به یکدیگر، اما اینها نیز در مقام پاسخ به مساله فوق نیستند.
اما دو گونه از ادله مرتبط با مساله بحث هستند:
گزارههای خبری یا انشائی که بیانگر اجزاء، شرایط، موانع و اسباب آموزش و یادگیری هستند. (یعنی احکام وضعی مرتبط با وجوب یا استحباب آموزش)
گزارههای خبری یا انشائی که توصیفگر نفع و ضررها در فضای آموزش هستند. (یعنی احکام ارشادی مرتبط با وجوب یا استحباب آموزش)
۵ مورد از آنها بهصورت زیر است:
که ترکیب آنها براساس منطق سیستمها بدین صورت میشود:
فرآیند آموزش بهینه در نگرش اسلام، از طرح مساله آغاز میشود، مرکز ثقل آن ایجاد فضای تفکر برای پاسخ دهی است، سپس نتیجه را به صحنه عمل میآورد و بررسی میکند، سپس نتیجه تفکر و بررسی عملی را به مقایسه با دیگر نتایج میگذارد، سپس نقاط ضعف را اصلاح میکند. (مدل آموزش پنج بُعدی که ترکیب ۵ فرآیند است)
در میان مدلهای یادگیری جستجو شد، ترکیب این ۵ فرآیند با هم و به این ترتیب در هیچ سیستمی از سیستمهای آموزشی دنیا فعال نیست.
این نظریه در امتداد همان نظریه ی فقه نظام است. ایشان نام فرآیندی برایش انتخاب کرده است.