مهمترین چالشهای فراروی فقه محیط زیست نبود افراد متخصصی که علاوه بر تخصص در حوزه محیط زیست بر حوزه فقه و منابع فقهی تسلط داشته باشند و همچنین عدم دسترسی به منابع در این حوزه است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: فقه محیط زیست، از فقههای نوپدیدی است که عمر کوتاهی از آن میگذرد. در رابطه با این فقه و اینکه آیا فقهی مستقل است یا زیرمجموعه فقههای دیگر قرار میگیرد، نظام مسائل آن، قواعد فقهی مرتبط با آن و … پرسشهای زیادی وجود دارد. یکی از معدود افرادی که در این عرصه به فعالیت فقهی پرداخته است، استاد یعقوبعلی برجی است. او در این رابطه، مسؤول تولید دانشنامه «کشاوری، منابع طبیعی و محیط زیست» نیز بوده است. به مناسبت روز درختکاری، با این عضو هیئت علمی جامعه المصطفی، از فقه محیط زیست و پرسشهایی که فراروی این فقه نوپدید قرار دارد پرسیدیم. مشروح گفتگوی اختصاصی وی با شبکه اجتهاد، به قرار زیر است.
اجتهاد: فقه محیط زیست چیست؟ آیا با فقه منابع طبیعی و فقه شهر متفاوت است یا همپوشانی دارد؟
برجی: فقه محیط زیست در حقیقت بیانگر مسائل شرعی و تکالیف مردم در حوزه محیط زیست است؛ یعنی مردم در رابطه با مسائل محیط زیستی از نظر شرعی چه وظایف و تکالیفی دارند؟ حالا این تکالیف بعضی در حد وجوب است و بعضی در حد استحباب است؟ احکام وضعی از قبیل ضمانت، مسؤولیتهایی که برایشان به وجود میآید و … . اما تفاوتی که با منابع طبیعی دارد این است که جهت بحث در منابع طبیعی متعدد است. از زاویه مباحث آلودگی و از این قبیل مباحث، همان منابع طبیعی زوایه محیط زیستی پیدا میکند مثلا آلوده کردن آبها، آلوده کردن جنگ، تخریب جنگل اینها مباحثی است که جنبههای محیط زیستی پیدا میکند.
اما منابع طبیعی یک سری مباحثی نیز دارد که جنبههای دیگر مثلا ملکیت و آیا اینکه جزو انفال هستند و یا نیستند را شامل میشود. اینها مباحث دیگری هستند که در حوزه منابع طبیعی وجود دارد. بنابراین تمام این عرصههای منابع طبیعی میتواند از یک زوایه ای مباحث محیط زیستی باشد، لذا آن جنبههای محیط زیستی آن جزو مسائل محیط زیست میشود.
فقه محیط زیست با فقه شهر میتواند متفاوت باشد با این معنا که جهت بحث فرق میکند، در منابع طبیعی اگر از جهت مباحث آلودگی منابع طبیعی بحث شود جزو مسائل محیط زیستی است، اما اگر از جنبه ملکیت منابع طبیعی بحث شود، جنبه محیط زیستی ندارد.
اجتهاد: فقه محیط زیست مشتمل بر چه ابوابی است؟
برجی: در فقه متعارف، باب خاصی در خصوص فقه محیط زیست باز نشده است. دسته بندیهایی در گذشته در فقه بوده است و به صورت سنتی انجام میگرفته که از زمان مرحوم محقق کرکی و قبل از ایشان از محقق اردبیلی و قبل از ایشان از محقق حلی در فقه شیعه رواج داشته است. این دسته بندی خاصی بوده است که مباحث فقه شیعه و اهل بیت (ع) را به چهار دسته تقسیم میکردند از جمله عبادات، عقود، ایقاعات و مباحث احکام. در این باب بندی که در فقه سنتی ما رواج دارد بابی برای محیط زیست باز نشده اما با توجه به نیازهای جدید باید در باب بندی فقه تجدید نظر شود و ابواب فقهی متناسب با نیاز روز باب بندی شود و اگر ما بخواهیم بر اساس نیاز روز فقه را باب بندی کنیم باید بابهایی نیز به محیط زیست اختصاص دهیم، آن موقع باب بندی محیط زیست میتواند متناسب با عناصر محیط زیستی باشد. مثلا بابهایی چون آب، هوا جنگلها و مراتع، حیوانات و حقوق حیوانات و تنوع محیط زیستی لذا میشود به این سبک در باب بندی جدید بابهایی را در باره محیط زیست باب بندی کنیم البته چون مبحث نو است و تاکنون دراین باره کار جدی نشده نیاز است که در مورد آن فکر شود و درباره با باب بندی جدید و اینکه این باب بندیها به گونه ای باشد که از طرفی همه عناصر محیط زیستی را پوشش دهد و از طرف دیگر همه مباحث فقهی مربوط به محیط زیست را هم بیان کند نیاز است دقت بیشتری شود و در این باره کار شود.
اجتهاد: مهم ترین مسائل موجود در فقه محیط زیست چیست؟
برجی: همان طور که گفتم فقه محیط زیست به این معنا تاکنون نداشته ایم که بگوییم مسائل آن چه چیزی بوده است. ولی در بابهای فقهی از قدیم در لابه لای مباحث فقهی، یک سری مباحثی بوده است که به گونه ای ارتباط با محیط زیست داشته است و در مبحث کتاب طهارت و کتاب صلوه، خمس، زکات و حتی در جهاد یعنی هنگامی که با دشمن میجنگند باید مواظب محیط زیست باشند و درختان را قطع نکنند و آبها را آلوده نکنند، مباحث در لابه لای مباحث باب فقهی است تا به این میرسیم که چه چیزی بخوریم و چه چیزی نخوریم و چه حیواناتی گوشت آنان حلال است؟ صید آیا جایز است و یا جایز نیست. اینها همه مباحثی است که مسئله ای با محیط زیست دارد که در لابلای ابواب مختلف فقهی بیان شده است لذا اینکه بگوییم اینها بابهای فقه محیط زیست هستند فعلا در فقه نداریم و باید باب بندی شود ولی مسائل مهمی که وجود دارد و باید بررسی شود همان عناصر محیط زیستی که بیان شد از جمله بحث انواع آلودگیها از جمله آلودگی صوتی است.
آلودگی شهرها، تخریب جنگلها، حفظ تنوع زیستی، حفظ حقوق حیوانات و رعایت حقوق حیوانات، حفظ آبها از آلودگی و مبحث آلودگی دریاها، بحث آلودگی هوا و بحث آلایندهها مسئله مهم محیط زیستی است که باید در جای خود بحث شود.
اجتهاد: آیا فقه محیط زیست، ادله و قواعد خاصی نیز دارد؟ شیوه به دست آوردن این قواعد و ادله چیست؟
برجی: در فقه ما یک سری منابعی داریم که به عنوان ادله احکام هستند، منبع اصلی و اولی قران است. منبع بعدی سنت و روایاتی است که از پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) به ما رسیده و در ادامه، منبع دیدگاههای فقها و اجماع و ادله عقلی، منابع اربعه ای هستند که به عنوان دلیل در استنباط احکام استفاده میشوند.
حوزه محیط زیست نمیتواند از نظر حجیت خارج از اینها باشد یعنی اگر دلیلی خارج از اینها باشد از نظر شرعی حجیت ندارد بنابراین ما در حوزه محیط زیست باید از آیات قران روایت اهل بیت(ع)، عقل و اجماع و بعد یک سری قواعد فقهی خاصی که در جاهای دیگر کاربرد دارد و در محیط زیست نیز کاربرد دارد استفاده کنیم. بنابراین در حوزه محیط زیست این گونه نیست که ما یک سری ادله ویژه ای که در جای دیگری نیست و ویژه محیط زیست است داشته باشیم چون اگر باشد حجیت ندارد و باید برگردد به یکی از منابع معتبر شرعی. در قرآن، آیات زیادی در حوزه محیط زیست کاربرد دارد و شاید بیش از یک هزار آیه در حوزه طبیعیات و منابع طبیعی و گیاهان و حیوانات وجود دارد. اینها میتوانند یک منبع و سند معتبر برای کسی که در حوزه محیط زیست استنباط میکند، باشند. همچنین روایات در این حوزهها فراوان وجود دارد که میتواند به عنوان منبع قرار گیرد ولی منابع و ادله محیط زیست همان منابع معتبر شرعی است که مهم آن کتاب، سنت، عقل و اجماع است.
اجتهاد: مهم ترین چالشهای فراروی پژوهشگری فقه محیط زیست چیست؟
برجی: مهمترین معضل فعلی این است که کسانی که تسلط بر حوزه فقه و منابع فقهی دارند تخصصی در حوزه محیط زیست ندارند و کسانی که تخصص در حوزههای محیط زیستی دارند، تسلطی بر استنباط و منابع ندارند. بنابراین ما نیاز داریم تا فقهایی تربیت شوند که ضمن اینکه در حوزه دین و استنباط اجتهاد دارند تخصصی در حوزه محیط زیست نیز داشته باشند. ما چنین افرادی کم داریم تا در این دو حوزه متخصص باشند و بتوانند ارتباط محیط زیستی را با فقه برقرار کنند.
مسئله دوم این است که در کتابهای رسمی که وجود دارد منابع آن دسته بندی و مشخص شده اند و کسی که در آن حوزه میخواهد استنباط کند به منابع معتبر، روایات دسته بندی شده و روایات مشخص مراجعه میکند اما کسی که در حوزه محیط زیست میخواهد کاری انجام دهد و یا پژوهشی انجام دهد نمیداند به کجا مراجعه کند و باید به عنوان مثال تمام جلدهای کتاب “وسائل الشیعه” ر از اول تا آخر مرور کند تا مسائل مورد نیازش را پیدا کند. اما آن بابهایی که در فقه مشخص هستند در هر بابی بخواهد تحقیق کند به همان باب خود مراجعه میکند و روایات در آن باب جمع آوری شده است اما روایات و آیات به عنوان مثال محیط زیستی به لحاظ اینکه باب بندی خاصی نداشته است و مسائل آن مطرح نبوده است در جایی جمع آوری نشده است. لذا پژوهشگر باید بسیار تلاش کند تا بتواند به منابع، ادله، ایات و روایات دسترسی پیدا کند. این نیز یکی از معضلاتی است که در این حوزه وجود دارد. پس نبود تخصص در دو حوزه و دسترسی نداشتن به منابع معضل دیگری است که در حوزه پژوهش و محیط زیست وجود دارد.