«فقیه واحد خیر من الف عابد» یک فقیه از هزار عابد افضل است. عابدی که امام می فرمایند که عبادتش «مقبوله مبروره» است. هزار عابد یک طرف و یک فقیه واحد با افضلیت نسبت به آن عابد هم یک طرف. تمام نکته این روایت در این است که فقیه حافظ نفوس است اما عابد حافظ نفس است.
به گزارش شبکه اجتهاد، اجلاسیه عمومی نشست دورهای اساتید با حضور بیش از هزار نفر از اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم با موضوع «وظایف روحانیت در عصر حاضر» در بیت آیتالله وحید خراسانی برگزار شد. در این مراسم آیتالله وحید خراسانی بیانات زیر را ایراد فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و علی اعدائهم الی یوم الدین.
جمعی که در این محفل حاضرند باید متذکر باشند نه متبصر شانشان اجل از تبصر است. اما تذکر «فذکر انما تنفع الذکری» تذکر برای همه لازم است.
کاری که شما به آن مشغولید، چه ارزشی دارد؟ «فقیه واحد خیر من الف عابد» یک فقیه از هزار عابد افضل است. عابدی که امام میفرمایند که عبادتش «مقبوله مبروره» است. هزار عابد یک طرف و یک فقیه واحد با افضلیت نسبت به آن عابد هم یک طرف. تمام نکته این روایت در این است که فقیه حافظ نفوس است اما عابد حافظ نفس است.
«والعصر إن الإنسان لفی خسر إلا الذین آمنوا وعملوا الصالحات و تواصوا بالحق وتواصوا بالصبر» این عصر، عصری است که خداوند قسم یاد کرده است به آن عصر، عصر ظهور ولی عصر علیهالسلام که در این عصر خلقت و بعثت به ثمر میرسند و تکوین و تشریع هم در این عصر بارور میشوند در حالی که تمام انبیا و ائمه علیهم السلام دو حرف از علم آوردند اما آن حضرت بیست و هفت حرف علم را میآورند و دستشان را بالای سرها میگذارند و هر سری عقل چهل فرد را پیدا میکند، در آن زمان است که حقائق، لطائف و اشارات قرآن برای مردم آشکار میشود.
امروز ما همه در جهلیم منتهی سعادتمند آن کسی است که بداند که نمیداند. ما از کجا آمده ایم، در کجا هستیم و به کجا میرویم، نه خبر از مبدأ داریم، نه اطلاع از منتهی و نه خبردار از وسطیم «رحم الله امرءا عرف من أین و فی أین و إلی أین» اما این سه حرف من، فی و الی برای چیست؟ من برای ابتدا، الی برای انتهاء و فی برای ظرفیت است. «من» ابتدا و «الی» انتها و «فی» هم در مورد انسان است اما انسان چیست؟ این پوست، این گوشت و این استخوان که ملاک انسانیت نیست در حیوانات هم وجود دارد اقوی در آن چه ملاک انسانیت است، عقل است «دعامه الانسان العقل» اما خود عقل چیست؟
عقل عاقل تمام نمیشود الا به ده رتبه اما آن ده رتبه چه چیزهایی هستند یکی از آن مراتب این است که «الخیر منهم معمول الخیر» ال، ال جنس است، جنس خیر از او «معمول» و «الشر منه مأمون» و شر هم از او مامون است و آخرین مرتبه این ده خصلت هم این است که «ما رای احدا» احدی را نمیبینند که این مراتب را داشته باشد الا این که او میداند و تعارف هم نمیفهمد که او از خودش بهتر است چرا؟ چون خبر از خودش دارد اما بنده خبری از او ندارد.
ما اگر عقلمان کامل شود نه به علم مغرور میشویم و نه به عمل، چرا؟ چون ممکن است همان کسی که در بازار میرود که در نظر ما هیچ اعتباری ندارد، کاری کرده باشد، جهادی کرده باشد که از مقربین باشد، اما ما خودمان را میشناسیم که اسیر هوی و هوس و عمل به آرزو هستیم پس اگر این خصوصیات را داشت در این جا است که آن انسان محقق شده است. قرآن بخوانید، اما با تدبر «والعصر إن الانسان لفی خسر» در این جا خداوند است که با لام تاکید جنس میفرماید: انسان هر آینه در خسران است.
اما مستثنی کسانی هستند که در آنها چهار مطلب است، دو مطلب در مورد حیات انفرادی است و دو مطلب هم در مورد حیات اجتماعی است اما حیات انفرادی «الا الذین امنوا» که در همان کلمه اول کار تمام است «إنما المومنون» این «إنما» لفظ موضوع برای حصر است.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» تقدیم این جار و مجرور در این جا غوغایی است آیا ما به این مقام رسیدیم که «و علی ربهم یتوکلون و الذین یقیمون الصلوه و مما رزقنهم ینفقون» اما در قسمت آخر آیه که «مما رزقنهم ینفقون» است منظور از این «ما رزقنا» چیست؟ مال، جاه، مقام علم، کمالات نفسانیه، همه در ما رزقنا خلاصه میشود.
ما چه بودیم چه داریم و چه هستیم؟ هیچ، اما در اول نطفهای گندیده بودیم که اگر به دامن پدر میریختیم یا به دامان مادر، ما را میشستند و در چاه میریختند اما این نطفه را خداوند «فی ظلمات ثلاث» به این صورت درآورد. مغزی به ما داد اما از آن مغز چه مقدار خبر داریم پنج هزار سال است که بشر در تشریح این بدن کار میکند اما هنوز از اسرار این پوست سر در نیاورده است.
سه میلیون غده عرق در این پوست گنجانده شده است، اما این عرق دفعش چه میکند و وجودش در انسان چه اثری دارد. هر تار مو پیازی دارد، این پیازها را بر سر ما کاشته است، بعد میفرماید: «صورکم فأحسن صورکم» صورت به قدری حسن است که خود مصور این گونه فرموده است. « ثم انشأناه خلقا آخر» اما این خلق آخر چیست؟ و چه چیزهایی در این نهفته است؟
خوشا به حال آنهایی که قرآن را فهمیدند این کتاب درکش سهل و ممتنع است. عباراتش برای عوام، اشاراتش برای خواص و لطائفش برای علما و حقایقش هم برای انبیا است و «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ» همه ما سعی کنیم و به شاگردانتان هم سفارش کنید که هیچ روز قرآن را ترک نکنیم «یا علی اوصیک بتلاوهالقرآن علی کل حال فانها ربیع القلوب» همان طوری که نسیم بهار زمین مرده را زنده میکند، آیات قرآن هم روح مرده را احیا میکند و بعد از آن که زنده شد، بذر معرفت در آن به ثمر میرسد، زمین در زمستان سبز نمیشود اما در بهار هر دانهای که بر روی آن بپاشید سبز میشود، نسبت روح ما با قرآن نسبت زمین به بهار است.
عمل تلاوت هر روزه قرآن را ترک نکنید به خود ولی عصر سلام الله علیه هدیه کنید. «مددی گر به چرایی نکند آتش طور/ چاره تیره شب وادی ایمن چه کند» قبر و برزخ و قیامت در پیش است. « یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا» روزی که در آن بچه تازه به دنیا آمده از حول قیامت پیر میشود.
یا اَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ اِنَّ زَلْزَلَهَ السّاعَهِ شَىْءٌ عَظیمٌ یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمّا اَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدید» این روز در پیش است قبل از آن روز هنگام جان دادن است امیر المومنین علیهالسلام در این باره فرمودند: «اجتمعت علیه سکره الموت و حسره الفوت» که در این کلام شریف ایشان حسرت فوت را بر سکرت موت مقدم داشته است.
سکرات مرگ چگونه است؟ هفتاد، هشتاد سال این درخت زندگی در این دنیا ریشه دوانده است، سکرات مرگ این درخت را از همه ریشههایی که دوانده است، جدا میکند که این سکرات مقدم بر حسرت فوت است که همه در این روز در حسرتند، خوبان در حسرتند، بدان هم در حسرتند، علما هم در حسرتند، عبّاد هم در حسرتند، آنها که بدند در حسرت این که چرا خوب نشدند و آنها که خوبند در حسرت این که چرا خوب تر نشدند.
یک آیه بیشتر نخواندم، چون هر آیهای چند حرف دارد، در این مورد نص معتبر داریم که هر حرفی ده سیئه محو میکند و ده حسنه هم با آن ثبت میشود و ده درجه هم به واسطه آن یک حرف داده میشود. همین آیه «الم» را بنگرید خود امام علیهالسلام تطبیق کردند که در الف ده درجه داده میشود، ده حسنه ثبت میشود و ده سیئه هم از او محو میشود.
قرآن را ترک نکنید و آن را به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه کنید. این هدیه چه اثری دارد؟ اگر کسی هر روز در خانه شما تحفهای آورد شب عید نوروز با او چه میکنید. اگر شما امروز عزیزترین اشیاء را به ولی عصر علیهالسلام هدیه کردید، شب قدر با شما چه میکند، خوشا به حال آنها که فهمیدند و از این عمر استفاده کردند، راه استفاده کردن از زندگی برای شما باز است.
حدیث بسیار مهمی از امیر المومنین علیهالسلام باب مدینه العلم است که: «اگر کسی یتیمی از ایتام ما را کفالت کند» اما ایتام آنها چه کسانی هستند؟ خود ائمه علیهم السلام بیان فرمودند: «اشد من یتم الیتیم الذی انقطع عن ابیه یتم یتیم انقطع عن امامه» اگر ایتام ما را در زمان غیبت ما کفالت کنید و از آن علمی که از ما به شما رسیده است به آنها بذل کنید اثرش چیست؟ «کان معنا فی الرفیق الاعلی» خوشا به حال آنها با ما هستند اما چه معیتی اگر در آفتاب بنشینی با آفتاب هستی اما ما کجا و خورشید کجا؟ بیان امام این است نه تنها «معنا» بلکه «کان معنا فی الرفیق الاعلی» در همان جایی که ما سکنی داریم او سکنی دارد.
بعد از بیان مطلب فوق بیان امام علیهالسلام این است که یک عده در روز قیامت وارد محشر میشوند که تاجی بر سرشان است که «یضیء لأهل جمیع العرصات» تا جایی که نور تاجش به جمیع اهل عرصات منتشر میشود اما لباسش، خداوند به هر کدام حلهای میپوشانند که سلک آن حله بحذافیرها، دنیا از آن کم ارزش تر است دنیا چقدر است «زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب» همه این کهکشانهایی که میلیاردها سال نوری که هر ثانیه اش پنجاه هزار سال فرسخ با ما فاصله دارد ارزش یک رشته آن حله را ندارد.
کارشان در دنیا چه بوده است کارشان این بوده است که از آن علمی که از ما آموختند، ایتام ما را به آن علم کفایت کردند یکی از این سه مطلب را برای آنها حاصل کردند یا جهلی از دل او باز کردند یا هدایتی نصیبش کردند و یا ازاله شبههای کردند. کار کنید، نتیجه فقه این است «ازاله الشبهات، تعلیم الاحکام، تهذیب الأخلاق» ایتام امام زمان علیهالسلام را در عصر غیبت به این امور کفالت کنید آن وقت اجرتان حساب ندارد.
روایاتی که در این زمینه است که بهت انگیز است «ومن أحیاها فکأنما احیا الناس جمیعا» تاویله الاعظم این است: اخراجها من ضلال الی هدی نه من الضلال الی الهدی، جنس هدایت و ضلال نیست، نکره است. یک مساله یاد دهید یک شبهه از دل یک مسلمان شیعه ازاله کنید، یک باب از معرفت به او باز کنید، اجر احیای تمام نفوس بشر را دارید. وظیفه شما بسیار مهم است «لیتفقهوا فی الدین» این جمله اولی «لیتفقهوا» که هیئت تفعل است اما فائده فقه تحت هیئت تفعل چیست؟ تفقه در دین منحصر به فقه نیست، عبارت است از «آیه محکمه سنه قائمه فریضه عادله» دین عبارت است از عقاید، اخلاق و احکام از طهارت تا دیات «لیتفقهوا فی الدین.»
اولا باید خود ما متفقه شویم اما این کافی نیست، تمامش و کمالش «ولینذروا قومه» است، مسئولیت همه این مردم با ما است اینها ایتام امام زمان علیهالسلام هستند، حال شما چه کاره اید؟ این لباس سربازی او است که بر تن شما است، لباس خدمتگذاری او است. اگر از ما بپرسید که خودت را به آن نسبت دادی، ملبس به لباس نوکری او شدی اما نوکری نکردی چه جوابی میدهیم. ما بی خبریم چه کردیم و چه بودیم. حسن بن یوسف بن مطهر؛ ابن حجر آن هم ابن حجر عسقلانی درباره علامه میگوید «کان آیه فی الذکاء یکتب و هو راکب» نه تنها او در خانه مینوشت بلکه در حال سواره هم مینوشت. «یزاحم بعظمته الکواکب.»
عمری کردیم اما به قدر کشف علامه کاری نکردیم، به مجلس خدابنده آمد – هنر این است واقعا بهت انگیز- شیخ حر عاملی در شرح حال او مینویسد فضائل او «اکثر من أن تحصی»، ابن داوود در رجالش علامه را طرح میکند، بعد میگوید بهتر این است که من سکوت کنم چون هر چه بخواهم در فضائل او بگویم باز هم حق مطلب در مورد او ادا نشده است، آمد به مجلس خدابنده کفشهایش را در آورد زیر بغلش گرفت. علمای چهار مذهب همه حیران شدند. همه میخندیدند که آبروی تشیع رفت. در محفل سلطان و کفش زیر بغل گذاشتن! بعد پرسیدند چرا کفشت را زیر بغلت آوردی؟ گفت: میترسم. پرسیدند از چه میترسی؟ گفت: میترسم ابوحنیفه کفشم را بدزدد.
گفتند: ابوحنیفه کجا تو کجا تاریخ را بلد نیستی؟ گفت: میترسم محمد بن ادریس بدزدد، گفت میترسم مالک بن انس بدزدد، گفت میترسم احمد بن حنبل بدزدد، همه خندیدند که شیخ چه میگوید پرسید اگر شما به من میخندید، که کفش را برداشتم از ترس دزدیدن حنفیه، شافعیه، حنبلیه و مالکیه، چرا اینها یعنی روسای چهار مذهب کفش پیغمبر را دزدیدند باز تعجب همه بیشتر شد. گفتند اینها کجا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کجا اینها که آن حضرت را درک نکردند. بعد پرسید اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را درک نکردند چرا دین رسول را از اینها گرفتید؟
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
در همان مجلس چهار مذهب را به یک لنگه کفشش بیچاره کرد. این مرد علم و عمل واقعا بهت انگیز است، این توفیق چه میکند فقه را از محقق تلمذ کرد، کلام را از خواجه نصیر. خواجه معقول را برای او درس میگفت منقول را هم از او درس میگرفت آن وقت یک نفر چه کرده است؟ پانصد کتاب از او به یادگار مانده است این علمش بعد نوبت به عمل و تقوایش میرسد که «لولا کتاب الالفین و زیاره قبرالحسین لاهلکتنی الفتوی» اگر کتاب الفین در امامت نبود و اگر زیارت قبر حسین علیهالسلام نبود فتاوا مرا هلاک میکرد، علامه این است. این علم، این تقوا «لاهلکتنی الفتاوی»، بعد رسید به این مقام که در سفری از حله به زیارت قبر سید الشهدا علیهالسلام میرفت، یک وقت مشاهده کرد، کسی پیاده با او راه میرود و سوالات بهت انگیزی از او میکند. از فروع فقهیه از طهارات تا دیات، از عقود تا ایقاعات تا احکام تا عبادات و همه ابواب فقه در پیش او حاضر است.
علامه مبهوت شد که این کیست؟ از بهت تازیانه اش افتاد آن شخص تازیانه را برداشت و به علامه داد، علامه وقتی این احاطه را دید گفت این مساله را برای من حل کن، آیا در همچنین روزگاری میشود کسی به خدمت ولی عصر عجل الله صاحب دهر و زمان رسد؟ گفت چگونه نمیشود و حال آنکه تازیانه به دست علامه میدهد، این علما این گونه بودند و این گونه شدند. ما چه کردیم؟ در یک مجلس فقهای چهار مذهب را بیچاره کرد، سلطان دستور داد از خطبهها سب امیرالمومنین علیهالسلام را برداشتند و مذهب شیعه را در ایران رسمی کردند. این عمل علامه است و این هم علم ایشان است، آیا ما جز قصور، جز تقصیر چیزی داریم؟ مگر خدا لطفی کند و بر ما ببخشد. کاری کنید که ازاله شبههای شود، قلبی از جهالت در آید و گمراهی به هدایت رسد و این روایت را فراموش نکنید.
موسی کیست؟ «ونادیناه من جانب الطور الایمن و قربناه نجیا و کلم الله موسی تکلیما» تکلیم مفعول مطلق است و این رتبه موسی بن عمران است که بعد خطاب آمدای موسی اگر دو کار کنی هر یک بالاتر از این است که صد سال همه روزها برای من روزه بگیری و همه شبها را تا به صبح به نماز بایستی حضرت موسی علیهالسلام گفت: پروردگارا آن دو کار چیست؟ خداوند متعال فرمود: آن دو کار این است «أن ترد عابق» اول این که عبد عابقی را به مولا برگردانی، بنده گریخته را، عبد عابق را با مولایش آشتی دهی دوم اینکه گمراهی را هدایت کنی.
حضرت موسی علیهالسلام پرسید: پروردگارا این دو کار چیست؟ خطاب آمد آن عبد عابق گنه کاری است که از ما رو برگردانده است، او را از گناهش توبه ده و آن ضالی که هدایت میکنی کسی است که امام زمانش را نمیشناسد و او را با با امام زمانش آشنا کن. اگر یکی از این دو کار را کنی از صد سال صوم جمیع ایام و قیام جمیع لیالی افضل است پس زندگی خود را صرف نکنید الا در این دو کلمه که یکی این است که مردم را با خدا آشنا کنید و دوم اینکه آنها را با امام زمان علیهالسلام آشنا کنید.
حرف حساب دو کلمه بیشتر نیست «من منه الوجود» و «من به الوجود» اما من منه الوجود «الله لا اله الا هو الحی القیوم» اما من به الوجود که «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء» زندگی را صرف کنید در منه الوجود و من به الوجود، قرآن را ترک نکنید. به شاگردانتان سفارش کنید که همه قرآن بخوانند و به خود امام زمان علیهالسلام هدیه کنند. حدیث صحیح السندی است که میفرماید کسی که عملش این باشد با خود آن حضرت است و کسی که با او بود با جمیع انبیا و ائمه علیهم السلام است.
عمر گذشت اما تلاوت قرآن هر روزه که در هر حرفی غوغا است وقتی هدیه به او شد اضافه نکره را معرفه میکند. عمل من است قرائت من است اما وقتی اضافه به او پیدا کرد اضافه مغیر است اگر عمل من باشد بدون اضافه میشود نکره اگر عمل مضاف به او باشد معرفه میشود، بعد اثرش چیست؟ اثرش این است که شما هر روز عزیزترین گوهر را که قرآن است به او هدیه کردید در این صورت آن حضرت شب قدر که دفتر عمل و مقدرات به امضای او میرسد با ما چه خواهد کرد. خدا و امام زمان علیهالسلام، این دو اساس زندگی هستند حوزه هم باید فانی در این دو کلمه باشد.
استقلال حوزه در این است فقط خدا و امام زمان علیهالسلام لیس الا، نه مرجعی نه رئیسی، رؤسا و مراجع همه فانی هستند به یک چرت همه از دست میرود، کیست که یک چرت زند همه معلومات و تمام اختیاراتش از دستش نرود. قرآن را بخوانیم آیت الکرسی «لا تاخذه سنه و لا نوم» این جمله خیلی پر بار است.
آن کسی که ادعا میکند همه دنیا را با یک بمب اتم ویران میکند وقتی یک چرت میآید اختیار دل و روده اش از دستش میرود. «و علی ربهم یتوکلون» منحصرا خدا واسطه است و ولی عصر علیهالسلام و لیس الا. استقلال حوزه وقتی است که این دو کلمه در همه و بر همه حاکم باشد مراجع چه کاره اند پول دیگری است که خرج میکنند که باید صرف شما شود پول مال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، چه ربطی به من دارد؟ خلاصه عمری بر ما گذشت نفهمیدیم «بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه» خداوندا به پهلوی شکسته فاطمه زهرا سلام الله علیها نظر حجه ابن الحسن اروحنا له الفداء را شامل ما کن. واقعا خوشا به حال آنها که این دو کلمه خدا و امام زمان را فراموش نکردند و راهش هم این است که هر روز قرآن بخوانیم و به او هدیه کنیم توسل کنید که دو چیز مشکل گشای ما است که همان توکل علی الله و توسل به ولی الله است. /انتخاب
برای مشاهده تصاویر اجلاسیه عمومی نشست دورهای اساتید حوزه علمیه قم کلیک کنید