شبکه اجتهاد: مشروطه خواهی سکولار در ایران با موج سنگینی از تهمت و افتراء علیه روحانیت و دستگاه فقاهت همراه بود. تهمت ضدیت فقه و فقاهت با دانش و پیشرفت ذهنیت مردم و بویژه دانشگاهیان را تسخیر کرده بود. دستگاه فکری که پیش از مشروطیت امورات مملکتی را مستقیم و غیر مستقیم بر عهده داشت، اکنون به مخالف با علم و تکنولوژی و نو آوری متهم شده است.
این هجمه سنگین غیر منصفانه با برآمدن دولتی غربزده و ضد روحانیت دو صد چندان شده بود. چون حاکمیت استبدادی همه راه های حضور اجتماعی را بر فقیهان بسته بود و حوزههای علمیه در همان حجرههای طلبگی محصور مانده بودند.
روحانیت در چنین شرایط نا عادلانهای هیچ مجالی برای دفاع از خود نداشت. او قادر نبود ثابت کند که نه فقط با دانش و پیشرفت مخالف نیست بلکه مدافع آن است و از نخبگان و نوآوران و صنعت گران حمایت و پشتیبانی میکند.
روحانیت برابر این هجمه و جفای سنگین سکولارهای وطنی علیه خود چه میتوانست بکند. دستگاه فقاهت چگونه میتوانست به دور و اطرافیان خود و به جامعه دانشگاهی و نسل جوان تحصیل کرده ثابت کند که آنچه درباره او در نسبت با علم و ترقی گفته میشود، چیزی غیر از آگاهی کاذب نیست.
زدودن و کنار زدن این آگاهی کاذب پیچیده جز با پدید آمدن خیزش مردمی و تاسیس حکومت دینی ممکن نبود. چون قضاوت عادلانه تنها در بستر سیاسی عادلانه میسر است. باید حکومتی شکل بگیرد حضور اجتماعی و سیاسی و روحانیت فعال شود تا آنگاه به قضاوت نشست که آیا فقه و فقاهت با دانش و پیشرفت و نوآوری مخالف است یا پشتیبان و حامی آن است.
با شکل گیری انقلاب اسلامی و برآمدن جمهوری اسلامی شرایط عادلانه برای قضاوت نسبت فقه و فقاهت با دانش و فناوری پدید آمد.
آگاهی کاذب در گذشته تا بدانجا بر اذهان عام و خاص سیطره پیدا کرده بود که هیچ کس حتی خود روحانیت هم نمیتوانست تصور روزی را کند که نمایشگاهی از نوآوریها و دستاوردهای علمی و فناوری فوق پیشرفته در جوار بیت مرجع تقلید یک امت بر پا شود و فقیه فرهیخته از آن دیدن کند و به توضیحات سازندگان و نخبگان گوش دهد و با صنعت گران مبتکر نشست صمیمانه برگزار کند و از ظرفیت بالای نخبگان علمی و فناور حمایت کند.
تصویر گامهای استوار فقیه فرزانه در نمایشگاه دستاوردهای علمی و فناوری چونان قابی است که در آن فرو ریختن دیوار آگاهی کاذبی که فقه و فقیهان را در تقابل با دانش و ترقی معرفی کرده بود، نشان میدهد.
اکنون مردم در شرایطی عادلانه و برابر شاهد آن هستند که در یک سو، دستگاه فقاهت از رشد و ترقی علم و تکنولوژی، از دانش و دانشگاهی حمایت میکند. اما در سوی دیگر، میبیند که چگونه همان تولید کنندگان آگاهی کاذب با ایدههای میان تهی برجامی سعی در توقف روند رو به رشد علم در ایران را دارند و تمام دغدغه و دلمشغولیهای فرهنگی و اجتماعی شان اختیاری کردن واجب شرعی و قانونی شده است.