شبکه اجتهاد: آیتالله قاضی طباطبایی در سال ۱۳۳۱ ق در تبریز زاده شد. تحصیلات مقدماتی در علوم دینی را از پدر و عمویش آموخته بود. پدرش مورد غضب حاکمیت پهلوی بود و رضا شاه، بارها او را تبعید کرد. گفته میشود که رضا شاه، حتی خانهٔ پدرش را تخریب کرده و به خیابان بدل کرده بود.
محمدعلی قاضی طباطبایی نیز به مانند پدر قدم در راه روحانیت گذاشته بود. در قم از محضر حضرات حجت، صدر، بروجردی، گلپایگانی و امام خمینی کسب علم کرده بود. وی به محافل علمی قم بسنده نکرده و به نجف رفته بود. در آنجا از محضر حضرات حکیم، میرزا باقر زنجانی، کاشف الغطاء نیز بهره برده بود. او موفق شد اجازات متعددی در اجتهاد، روایت و وکالت در امور شرعیه دریافت کند. وی اما پس از نحف، بار دیگر به قم رفت و تدریس و تحصیل را در آنجا ادامه داد. وی کتابهای متعددی را نگاشت و تصحیح کرد. از آن جمله بود؛ تعلیقات بر کتابهای الفردوس الاعلی، جنه المأوی، از آثار مرحوم کاشف الغطاء؛ تصحیح و چاپ کتابهای الانوار النعمانیه در چهار جلد به زبان عربی اثر سید نعمت الله جزائری، تفسیر جوامع الجامع اثر شیخ طبرسی، انیس الموحدین، اثر حاج ملأ هادی نراقی، تاریخ الائمه اثر شیخ ابن ابی الثلج بغدادی، تحقیق مستقلی در ارث زن از دارایی شوهر، تحقیق درباره اربعین حضرت سید الشهداء و …
قاضی طباطبایی به تحقیق و تدریس بسنده نکرد و در بحبوحه ماجراهای انقلاب، به فعالیتهای سیاسی اقدام کرد و بارها به حبس رفت و گاه تبعید شد. ساواک در گزارشی از نقش قاضی طباطبایی اینگونه سخن گفته بود که: “نامبرده که یکی از روحانیون مخالف آذربایجان شرقی بوده و در رأس آنان قرار دارد، از سال ۴۲ فعالیت خود را تشدید، علناً در مقام مخالفت با دولت و لوایح ششگانه برآمده و شروع به اهانت به مقامات عالیه کشور، مأمورین ساواک و ادارات دولتی نموده است. مشار الیه انتخابات سال ۴۲ را تحریم و مطالب تندی پیرامون نحوهٔ انتخابات بیان نموده است”.
قاضی طباطبایی در تبریز از قدرت و محبوبیت زیادی برخوردار بود. ساواک در یکی دیگر از گزارشهای خود اینگونه از محبوبیت او گفته بود که: “اگر این شایعه درست باشد که آقای قاضی در هر روز بیش از دویست هزار تومان خرج نمازگزاران میکند که در ماه مبلغ سرسام آوری خواهد شد، با کسی که این قدر تمکن مالی دارد مخالفت کردن بی فایده است. حال اگر این شایعه درست نباشد و مردم به خاطر خود او به نمازش حاضر میشوند دیگر بدتر، چون این قدرت هیچ وقت شکسته نمیشود.”
قاضی طباطبایی اگر چه اساتید بسیاری داشت اما دلبستهٔ امام خمینی شده بود. وی پس از درگذشت سید مصطفی خمینی گفته بود که: “اکر یکی یا همهٔ فرزندانم در میگذشتند، این چنین ناراحت نبودم که از رحلت آیتالله مصطفی خمینی ناراحتم.” مرحوم قاضی طباطبایی، صاحب فرزند شدنِ خود را نیز مدیون دعای امام خمینی میدانست. وی که تا دوازده سال پس از ازدواج، صاحب فرزند نمیشد، این مسئله را با امام خمینی در میان نهاده و معتقد بود که پس از دعای امام، فرزندی به او عطا شده است.
پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی در سال ۵۸ وی را به عنوان امام جمعه و نمایندهٔ خود در تبریز منصوب کرد. قاضی طباطبایی کوشید تا ثبات و امنیت را در تبریز برقرار کند. برای نمونه، در اواخر خرداد ماه ۵۸ تعدادی از همافران دست به تحصن زدند که با تلاش قاضی طباطبایی این اقدام آنان فیصله یافت. قاضی طباطبایی اما از دسیسههای دشمنان انقلاب مصون نماند و در دهم آبان ماه ۵۸ بعد از اقامه نماز در راه بازگشت به منزل، توسط یکی از اعضای گروهک فرقان به شهادت رسید و به عنوان نخستین شهید محراب لقب گرفت. دین آنلاین