رویکرد گزینش روایات در بخاری، رجالی و براساس اسناد بوده، حال آنکه برای کلینی، موازین مضمونی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. بخاری در بسیاری موارد، روایات را بهجهت ضعف سندی کنار میگذاشت. حال آنکه کلینی به جهتگیری و استحکام متن توجه داشته و درواقع، در نگاه کلینی متن بر سند اولویت داشته است.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، دومین جلسه از مدرسه مجازی حدیث پژوهی مقارن با حضور حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی سجادیزاده با عنوان «جامع بخاری در مقایسه با کافی کلینی» برگزار شد. عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی در این نشست، ضمن تبیین چرایی اعتنای ویژۀ شیعه به کتاب شریف کافی و توجه خاص اهلسنت به جامع بخاری، مقایسۀ دو کتاب را در ۱۰محور قابل بررسی دانست که گزارش آن تقدیم میگردد؛
در بین شیعه و سنی دو جامع کافی و صحیح بخاری معروف است و بررسی احادیث مقارن و آثار آن بین شیعه و سنی بسیار مفید میباشد. تفاوت و تقارن میان دو کتاب شیعه و سنی وجود دارد که میتوان در این جلسه مواردی را بیان نمود.
۱. رویکرد گزینش روایات در بخاری، رجالی و براساس اسناد بوده، حال آنکه برای کلینی، موازین مضمونی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. بخاری به خاطر رجال، هر چه روایات بوده کنار میگذارد برخلاف مرحوم کلینی به استحکام متن و موافقت با آیات و روایات توجه بیشتری از رجال داشته است. در حالی که میبینیم از بخاری نقل شده است: من ۱۰ هزار روایت شخصی را کنار گذاشتم چون شک و شبههایی از او داشتم.
۲. در بخاری و حتی کتب سته حدیث، در مورد عقل و خردگرایی نقل نکردهاند مگر یک یا دو حدیث آن هم در غیر بخاری و مسلم (تا این که نقل شده از ابن حجر: کل حدیث ورد فیه العقل فهو غیر ثابت) در حالی که کافی با عقل شروع میشود؛ در حالی که قبل از آن محاسن برقی است که بخشی از آن به ما رسیده و حدود ۲۳ حدیث در این رابطه میآورد و شروع میکند.
۳. بخاری مقدمهایی ننوشته است که خود، اساتید و هدفش را بیان کند برخلاف کافی که خود مرحوم کلینی مقدمه عالمانهای را نوشته است که دغدغه دفاعی کلامی داشته و متناسب با زمانه خودش بوده است. بخاری عنوان صحیح و جامع و اینها برای کتابش نگفته است ولی دیگران از یکی از مطالب کتابش جامع را انتزاع کردند.
۴. بخاری در جامع خود، «استناد، استدلال و استشهاد به آیات قرآن» فراوان دارد، بخاری ۳۳۰۰ باب دارد و استناد به قرآن بسیار پر رنگ است و حدود ۵۰۰ عنوان از قرآن استفاده کرده است و بیش از ۶۰۰ مورد به آیهای از قرآن استناد کرده است مثل اعتکاف در همه مساجد (انتم عاکفون بالمساجد)؛ درحالی که این مهم، در کتب حدیثی شیعی چون آوردن روایات ملاک است بهظاهر تمسک نشده است اما در لابهلای حدیث با دقت بیشتری تمسک به آیات دیده میشود؛ مثلاً کلینی در عنوان مسح ببعض الرأس روایت زراره را میآورد که: لمکان الباء … یعنی دقت و عمق استفاده از آیات در کتاب کلینی بهتر از بخاری است.
۵. پی بردن به قرائن و اسباب صدور حدیث. اهل سنت میگویند: استفاده از پوست مردار جائز است و از روایت پیامبر(ص) استفاده میکرده است در حالی که امام صادق (ع) میفرماید: جریانی داشته است. لذا در جامع بخاری توجه به «اسباب صدور روایات»، تقریباً منتفی است، درصورتی که در کافی، قرائن صدور روایات مجدانه مورد توجه کلینی بوده است.
۶. پی بردن به تحریف و تصحیف و تقطیع. الکافی (ط – الإسلامیه)؛ ج۷؛ ص۵: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ رِجَالِهِ رَفَعَهُ قَالَ: خَرَجَ تَمِیمٌ الدَّارِیُ وَ ابْنُ بَیْدِیٍّ وَ ابْنُ أَبِی مَارِیَهَ فِی سَفَرٍ وَ کَانَ تَمِیمٌ الدَّارِیُ مُسْلِماً وَ ابْنُ بَیْدِیٍّ وَ ابْنُ أَبِی مَارِیَهَ نَصْرَانِیَّیْنِ وَ کَانَ مَعَ تَمِیمٍ الدَّارِیِ خُرْجٌ لَهُ فِیهِ مَتَاعٌ وَ آنِیَهٌ مَنْقُوشَهٌ بِالذَّهَبِ وَ قِلَادَهٌ أَخْرَجَهَا إِلَى بَعْضِ أَسْوَاقِ الْعَرَبِ لِلْبَیْعِ فَاعْتَلَّ تَمِیمٌ الدَّارِیُ عِلَّهً شَدِیدَهً فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ دَفَعَ مَا کَانَ مَعَهُ إِلَى ابْنِ بَیْدِیٍّ وَ ابْنِ أَبِی مَارِیَه[۱]
در این روایت کافی آن کسی که فوت شده تمیم است در حالی که تمیم در هنگام معاویه در تاریخ فوت کرده است در حالی که وقتی به بخاری مراجعه میکردیم دیدیم که بین تمیم و آن کسی که به او سپرده شده فرق است.
۷. دو کتاب در «شمار روایات» نیز متفاوتاند. شمار احادیث کلینی بیش از ۱۶هزار روایت است؛ اما احادیث جامع بخاری بدون حذف روایات تکراری، حدود ۷هزار روایت و با حذف مکررات، حدود ۲هزار روایت است. گاهی در بخاری یک روایت، ۲۲نوبت تکرار شده است، در حالی که نهایت تکرار در کافی، دو نوبت است.
الکافی (ط – الإسلامیه)؛ ج۷؛ ص۴۲۲: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ الْمَحَامِلِیِّ الرِّفَاعِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلٍ قَبَّلَ رَجُلًا عَنْ حَفْرِ بِئْرٍ عَشْرَ قَامَاتٍ بِعَشَرَهِ دَرَاهِمَ فَحَفَرَ قَامَهً ثُمَّ عَجَزَ عَنْهَا فَقَالَ لَهُ جُزْءٌ مِنْ خَمْسَهٍ وَ خَمْسِینَ جُزْءاً مِنَ الْعَشَرَهِ دَرَاهِم[۲]
۸. رویکرد بخاری در جامعاش، «نقل سنت فعلی» است و در کافی، «نقل سنت قولی»؛ برای استناد به فعل، باید جهات آن مشخص باشد، اما سنت قولی، بدون این ملاحظات نیز قابل استدلال است؛ بنابراین، از مشکلات نقل سنت فعلی، إجمال و عدماستظهار از آن است که این مشکل در نقل سنت قولی دیده نمیشود. مثلاً بخاری در وضوء ۱۱۰ روایت فعلی آورده است برخلاف کافی یا در باب الفتره بخاری ۴ حکم از احکام آن را آورده در حالی که مرحوم کلینی ۱۲ حکم با ۲۴ حدیث آورده است.
۹. در ابواب فقهی جامع بخاری، تفریعات کمتری به چشم میخورَد درحالی که «فروعات فقهی» کافی، افزونتر است.
۱۰. از جمله آسیبهای حدیثی که در جامع بخاری دیده میشود، «حذف و تقطیع روایات» به خاطر حفظ جایگاه صحابه است؛ که این رویه در کافی، دیده نمیشود. بنابراین بخاری در تقطیع احادیث دأبش آن بوده که تقطیع احادیثی که به بعضی از صحابه کنایه میزند را بسیار انجام میدهد. مثلاً روایتی که کسی که دسترسی به آب ندارد به خلیفه دوم گفت اگر آب نداشت چه کند؟ گفت: لا تصلّ در این جا عمار به او میگوید: مگر نشنیدی که پیامبر(ص) گفت: باید تیمم کنیم عمر گفت: اتق الله یا عمار. این را بخاری تقطیع میکند در حالی که مسلم کل این روایت را نقل میکند. یا مثلاً صحیح مسلم این حدیث ذیل را آورده در حالی که بخاری آن را تقطیع کرده است:
فقد روى مسلم فی صحیحه فی کتاب الجهاد والسیر فی باب حکم الفیء، عن مالک بن أوس: «أنّ عمر بن الخطّاب خاطب علیّاً والعبّاس بعد مطالبتهما إیّاه الفیء ومیراث رسول اللَّه صلى الله علیه و آله بقوله: إنّ اللَّه جلّ وعزّ کان خصّ رسوله بخاصّه لم یخصّص بها أحداً غیره، قال: ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ…، فلمّا توفّی رسول اللَّه صلى الله علیه و آله قال أبو بکر: أنا ولیّ رسول اللَّه، فجئتَ تطلب میراثک من ابن أخیک، ویطلب هذا میراث امرأته من أبیها، فقال أبو بکر:
قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: «ما نورّث، ما ترکناه صدقه» فرأیتماه کاذباً، آثماً، غادراً، خائناً و اللَّه یعلم أنّه لصادق، بارّ، راشد، تابع للحقّ، ثمّ توفّی أبو بکر و أنا ولیّ رسول اللَّه صلى الله علیه و آله، وولیّ أبی بکر، فرأیتمانی کاذباً، آثماً، غادراً، خائناً و اللَّه یعلم أنّی لصادق، بارّ، راشد، تابع للحقّ، فولّیتُما، ثمّ جئتنی أنت و هذا، وأنتما جمیع، وأمرکما واحد، فقلتما: ادفعها إلینا».
پرسش و پاسخ
سؤال: چگونه در میان کتب جامع اهل تسنن، صحیح بخاری جایگاهی پیدا میکند در حالی که قبل آن موطأ مالک و مسند احمد، جامع هستند در حالی که این دو جزو صحاح سته هم نیستند!
سجادیزاده: بخاری خیلی از احادیث را نگفته است و یا به نحوی آورده که عبای کسی خیس نشود مثلاً بخاری «من کنت مولاه» را تحت عنوان حقه اکثر من الخمس در جریان نزاعی ذکر میکند یا احادیث مربوط به حضرت مهدی (علیهالسلام) در بخاری وجود ندارد یا از اول نبوده است و یا تازگی حذف شده است؛ در حالی که ۲۶ نفر از صحابی این احادیث مهدویت را نقل کردهاند.
یک توجیه آن که دوران سخت متوکل عباسی را بخاری درک کرده و شاید به خاطر ترس و … نیاورده است و جالب این که تمام احادیث موطأ را بخاری میآورده است جز آن ۹ حدیثی را که مالک از امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده است
نتیجه: نکته اصلی جایگاه بخاری به خاطر حمایت حکومت از او است.
سؤال: این تعبیر ماتت فاطمه و هی ساخطه علی ابی بکر و صراحتش دال بر اختلاف در زمان سقیفه است.
سجادیزاده: در بخاری و کتب دیگر میشود دید که این به خاطر آن است که آن قدر پر رونق و پر نقل است که نمیشود ذکر نکرد. ثانیاً قرائنی برآن است که از دستش در رفته است مثل روایات زیادی که از ابوهریره آورده که مینویسد: هذا من کیس ابی هریره.
گفتنی است، فصل سوم مدرسه مجازی حدیث پژوهی مقارن با عنوان «تدوین جوامع حدیثی فریقین» از سوی گروه آموزشی علوم قرآن و معارف حدیث مرکز تخصصی آخوند خراسانی با مشارکت مدرسه عالی سطح چهار، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مرکز تخصصی مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی و مدرسه تخصصی امامت برگزار شده است.
————————————–
[۱] کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط – الإسلامیه)، ۸جلد، دار الکتب الإسلامیه – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
[۲] کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط – الإسلامیه)، ۸جلد، دار الکتب الإسلامیه – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.