این نوشتار در پی آن است که اجمالاً جایگاه عقل فقهی را در عرصه تمدنسازی نوین اسلامی روشن نماید. به نظر میرسد برای ورود فقه به عرصه تمدنسازی نوین اسلامی، باید عقل، علاوه بر شئونی که در فقه رایج دارد، حداقل به پنج شکل دیگر ایفای نقش میکند.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجتالاسلام محمدحسین متولی امامی، رئیس مؤسسه تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی و دکتری دانش اجتماعی مسلمین موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) در مقالهای با عنوان «منزلت عقل فقهی در تمدنسازی نوین اسلامی» که در شماره دوم دوفصلنامه مطالعات بنیادین تمدن اسلامی منتشر شده است، بیان دارد: فقه اسلامی پایگاه اصلی و اصیل تمدنسازی اسلامی است. به همین دلیل است که برای فقیهان در عصر غیبت امام عصر (عج) ولایت مطلقه جعل شده و شئون حاکمیتی و سیاسی ایشان همان شئون ولایت رسول خدا(ص) و ائمه هدی (ع) دانسته میشود. با این حال فقه رایج، هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ روشی، توان ورود به چین عرصهای را ندارد و تنها به تحلیل و بررسی موضوعات خرد و پراکنده بسنده کرده است.
او معتقد است اگر فقه اسلامی بخواهد در قامت تمدنسازی نوین اسلامی عرضاندام کند و میداندار اداره جامعه اسلامی، بلکه جهان اسلام باشد، لازم است به الزامات سیاسی و حاکمیتی توجه کند و نرمافزاری در تناسب با اداره انسان و جامعه تولید نماید. فقه موجود توان ارزیابی نظامهای اجتماعی، مطالعه روابط حاکم بر زندگی انسانها و رصد امتداد اجتماعی تعالیم وحیانی را ندارد.
متولی امامی میگوید فقه رایج، فقه موضوعات و کشف احکام آنهاست، در حالی که برای شناخت دقیق موضوعات و نقش اصلی و تأثیرات واقعی آنها، هر عنصر باید در درون شبکه و ذیل نظامهای تمدنی تحلیل و شناسایی شوند. هر موضوعی باید در هماهنگی با دیگر عناصر و در تناسب با روابط حاکم بر شبکه تحلیل شود. با این توضیح، فقه رایج، در بسیاری از موارد، درک صحیحی از موضوعات ندارد تا بتواند حکم آن موضوع و نظر واقعی اسلام درباره آن را ارائه کند.
وی بیان دارد تمدنسازی اسلامی میدان اصلی جولان عقل است و ورود فقه به عرصه نظام سازی و تمدن سازی، نیازمند میدانداری عقل در فرآیند استنباط است. عقل فقیه است که روابط حاکم بر هر نظام تمدنی را درک کرده و مقاصد شریعت را نسبت به آن ارزیابی میکند و در نهایت با تحلیل متون اسلامی، به عرصه جامعه سازی ورود میکند؛ بنابراین مهمترین منبع ورود دین به عرصه اجتماعی، عقل است. عقل است که واسطهگری میان شریعت و تمدن کرده و ظرفیتهای تمدنی دین را در بستر اجتماعی آزاد میکند.
متولی امامی این پرسش را طرح میکند که سازوکار ورود عقل به عرصه تعادل سازی چیست؟ آیا هر شکلی از تعقل و عقلانیت، شأنیت ورود به عرصه فقه و تمدنسازی دارد؟ میدانداری عقل در عرصه تمدنسازی چه حدود و ثغوری دارد؟ شاخصها و ویژگیهای عقل فقهی چیست و تفاوت آن با عقل فلسفی چگونه است؟ او در پژوهش خود در پی پاسخ به این پرسش است که «جایگاه عقل فقهی در تمدنسازی اسلامی» چیست؟
به نظر متولی امامی عقل فقهی، عقل متعبد است و ماهیتی متفاوت از عقل سکولار فلسفی دارد. عقل فقهی علاوه بر شئونی که در فقه رایج دارد (که البته بسیار ضعیف است)، برای ورود فقه به عرصه تمدنسازی اسلامی، لازم است حداقل در این پنج عرصه وارد شود تحلیل امتداد اجتماعی احکام، درک مصالح تحسینی و حاجی، عدم تعبد در شئون حاکمیتی، درک نظاموار شریعت و کشف نقطه ثقل تصرف.
او در این مقاله به تبیین «مفهوم شناسی عقل فقهی»، «تمدنسازی اسلامی و اقامه حق»، «عقل فقهی تمدن ساز»، «تحلیل امتداد اجتماعی احکام»، «درک مصالح تحسینی و حاجی»، «مجال عدم تعبد و تفاوت برخورد با ادله»، «درک نظاموار شریعت»، «تصرف و نظامسازی تدریجی»، «کشف نقطه ثقل تصرف» و «ظهور نظامهای اجتماعی» میپردازد.
رئیس مؤسسه تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی در نتیجهی پژوهش خود تصریح دارد: عقل فقهی تمدن ساز، از سویی عقلی متعبد است و از سوی دیگر، دامنه و گسترهای بسیار بزرگتر از عقل فقه فردی دارد. هر چند در مسیر تمدنسازی نوین اسلامی، عقل، میداندار فقه تمدن ساز خواهد بود، اما چنین عقلی معیار درک متون و آموزههای اسلامی نیست، بلکه در خدمت متن مقدس قرار میگیرد و مصالح و مقاصد شارع را در قالب تعالیم اسلامی و در تناسب با زندگی انسان امروز دنبال میکند. عقل فقهی در قامت تمدن سازی، غیر از عقل سکولار فلسفی است. عقل فلسفی، مستقل از هر آموزه و حیائی و بدون تعلق به هر امر قدسی و فرهنگی، در پی کشف واقعیت است و جزو حکمت نظری بهحساب میآید، اما عقل فقهی، سکولار نیست و خود را متعلق به پایگاه دین میبیند و فعالیتهای عقلیاش را برای امتداد اجتماعی آموزههای وحیانی معتبر میشمارد.
متولی امامی در پایان بیان میکند: عقل فقهی تمدن ساز، در چند سطح ظهور پیدا میکند. ۱- تحلیل امتداد اجتماعی احکام. ۲. درک مصالح تحسینی و حاجی، ۳. مجال عدم تعبد در مسائلی که از شئون حکومت بهحساب میآید. ۲ درک نظاموار شریعت. ۵. درک نقطه ثقل تصرف و نظام سازی. هر چند این سطوح از فعالیت عقلی، در فقه رایج مورد توجه نیست، اما از سویی در آثار عالمان دینی به اشارت حضور دارد و از سوی دیگر، میتواند سرمنشأ تحول در فقه بلکه تحول در حوزه باشد.
فقه پژوهان برای مطالعه کامل مقاله میتوانند اینجا کلیک کنند.