آیا جا ندارد که ما بهعنوان مهمترین و اساسیترین حق انسان – که دین عنصر فطری است و از انسانیت انسان برمیخیزد- چیزی به نام حقوق ادیان را مطرح کنیم و دیپلماتها و دستگاه سیاسی و دیپلماسی ما و کشورهای مسلمان این را تعقیب کنند. ۵۷ کشور مسلمان هستیم و اضافه بر این، مسلمانان در کشورهای گوناگون با مقیاس جمعیتی بالا زندگی میکنند، چنین جمعیت عظیمی نمیتواند پای این کار بیاید و این حق را احقاق و اثبات کند؟
به گزارش شبکه اجتهاد، هماندیشی علمیِ واکاوی ابعاد فقهی، حقوقی و سیاسی حکم رهبر معظم انقلاب در محکومیت قرآن سوزی توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با مشارکت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهلبیت علیهمالسلام و دیگر مراکز مرتبط بهصورت حضوری و مجازی در پی جسارت به ساحت نورانی قرآن مجید در سوئد و پیام رهبر معظم انقلاب در این خصوص برگزار شد. در این نشست اساتید، علیاکبر رشاد، احمد مبلغی، رضا رمضانی، محمدمهدی ایمانیپور و محمود حکمتنیا به ارائه بحث پرداختند که گزارش تفصیلی آن پیشرویتان قرار میگیرد؛
اهانت به قرآن کریم اهانت به زیست تمدنی و مواجهه با حریت و مقابله با کرامت انسانی است
استاد علیاکبر رشاد رئیس و مؤسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: قرآن کریم، تاریخ را بهپیش از خود و پس از خود تقسیم کرد و تاریخ بشر به تاریخ دوره جاهلیت و بعد از جاهلیت تقسیم شده است؛ همچنین قرآن کریم تمدن آورد و تمدن خلق کرد و بشریت را به تمدن فراخواند در نخستین آیات آن بشریت را به علم و معرفت فراخواند و دروازههای علم را به روی بشریت گشود.
قرآن کریم جهانبینی نو آورد و خرافه را از زندگی بشر زدود. این کتاب آسمانی، شرک را زدود و توحید ناب را آورد و جهانبینی متعالی و هستیبخش را تقدیم بشریت کرد. قرآن کریم، زیست سیاسی قبیلهای را تغییر داد و معیارهای شایستهای را در عرصه سیاست بنا نهاد و نسلی تازه و جدید از نخبگان و متفکران را برعرصه حیات آورد و در تاریخ ۱۴ قرن گذشته پس از ظهور و نزولش، حیات بشر را به نحو عمیقی تحت تأثیر قرارداد و تنها مسلمانان نبودند که ازآنچه فرهنگ ناب قرآنی برخوردار شدند همه بشریت ارتقا یافت و از تعالیم قرآن متأثر شد.
در همه نظامت و زمینهها و مناسبات، اهانت به قرآن کریم اهانت به تمدن است اهانت به علم و معرفت و مقابله با علم و معرفت و زیست تمدنی و مواجهه با حریت و مقابله با بلوغ و کرامت انسانی و مواجهه با آزادیخواهی و مواجهه با کمالات است.
اهانت به قرآن کریم، مواجهه با فطرت الهی و انسانی است؛ آنکه به قرآن اهانت میکند درواقع به بالاترین ارزشها و همه ارزشهای بلند و متعالی الهی و انسانی اهانت میکند. اهانت به ساحت قرآن، فقط اهانت به کتاب مقدس متعارف نیست، بلکه اهانت به همه ارزشهاست و رفتار موهن و اهانتآمیز نسبت به ساحت نورانی و مقدس قرآن درواقع مواجهه با همه کمالات و همه خوبیها و همه ارزشهاست.
آنکه چنین جرم سنگینی را مرتکب میشود اشد مجازات، اقل مجازات برای اوست، چون جرمی بزرگ است و جرم در حیات بشر و مناسبات انسانها فراتر و بزرگتر از ساحت قرآن متصور نیست، لذا بدیهی است که کسی بگوید فردی که مرتکب اهانت به قرآن میشود اقل مجازات اشد است.
این نشست معرفتی و علمی و معنوی در این ایام نورانی برای تبیین این امر مهم و ابعاد آن است، امیدواریم آزادی خواهان و متفکران و روشنفکران جهان و سیاسیون آزاد و غیر وابسته و شخصیتهای علمی جهان و اصحاب ادیان قرآنی را که قله کتب آسمانی است و اسلام که قله ادیان آسمانی و خاتم ادیان اسلامی است و همه ارزشها و کمالات و تعالیم و آموزهها و گزارههای عمیق و ژرف است همگی در ادیان به دفاع از قرآن و پیامبر او و این دین بپردازند و آن را دفاع از همه ادیان و همه کتب آسمانی و همه مقدسات و ارزشها قلمداد کنند و در مقابل این کارهای جاهلانه همگی در یک جبهه بایستند؛ این توقعی است که از همه متفکرین و آزادی خواهان بینالمللی میرود.
بررسی ابعاد فقهی اهانت به قرآن کریم
این سنخ از موضوعات حاجتمند بحثها و مطالعات جدی است؛ درعینحال از دیگر سو نشان میدهد ما یک ادبیات نویی را در این قلمرو داریم ایجاد و تولید میکنیم و در دو سه دهه اخیر که این رویدادهای تلخ و درعینحال خطرناک از ناحیه برخی از جاهلانی که بازیچه دست سیاستها و قدرتها هستند اتفاق میافتد اقدامی مؤثر و مناسب و درخوری صورت نپذیرفته است.
یک پیشنهاد که دغدغه سیساله بنده است در موازی این حوادث تلخی که در طول این سه دهه پیشآمده است و عکسالعملها و کنشهایی داشته در برخی از مجامع مطرح کردیم که سرورانی که از نهادهای ذیربط در این مجمع معنوی و معرفتی حاضر هستند این پیشنهاد عرض میشود شاید تدبیری شود و بتوانیم آن را در سطح جهانی تعقیب کنیم.
هزار و یک دلیل دارد که این وقایع تلخ و یکی از این دلایل حوادث این است که صدای قرآن شنیده نشود؛ یعنی ما را به سمتی احیاناً ببرند و بخوانند که گاهی ممکن است ناچار شویم از مدار معرفت و منطق و بحثهای عمیق و دقیق فاصله بگیریم و اینیک رفتاری است که در تاریخ انبیای الهی و قرآن پیشینه دارد، همانطور که در آیه ۲۶ سوره فصلت آمده و قال الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ یعنی و کافران (به مردم) گفتند: به این قرآن گوش فرا ندهید و سخنان لغو و باطل در آن القاء کنید تا مگر بر او غالب شوید.
قداست به دو بخش قابلتقسیم است که قداست ذاتی و نفس الامری یکی از آن است؛ برخی از شئون دارای قداست ذاتاً و تکوینیاند که برخی اشیا و زمانها و مکانها و اشخاص و بسیار چیزها هستند، یعنی اینها دارای قداست اعتباری و فرضی و تفاهمی نیست.
گاهی بعضی از قداستها حیث عرفی و فرهنگی دارد؛ وقتی بگوییم نباید به مقدسات توهین شود هم منظورمان به قرآن و ساحت قدسی رسول خدا(ص) و ساحت الهی است که قداست ذاتی دارند و هم به مقدساتی که در فرهنگهای مختلف مقدس انگاشته میشود.
ما نمیتوانیم بگوییم فقط به مقدساتی که ما باور داریم و مطمئن هستیم ذاتی است توهین نشود، تبعا باید بگوییم سایر ادیان نیز مورد تعرض واقع نشوند و دلیلی ندارد مورد تعارض قرار بگیرند.
قرآن توصیه میکند به بتهای آنها دشنام ندهید تا به خدای شما نیز دشنام ندهند، پس برای پیشگیری و یا براساس اهمیت صلح و میثاقهایی که با کفار داریم مثلاً پیمانی که بسته شده تعرض نکنیم تا شرایطی پیش نیاید.
این بدان معنا نیست که قداست عرفی و اعتباری دارند، بههرحال امری است که به آن میاندیشند و میپندارند ما نیز تفاهم کردهایم روی مصالح مهمتر که به آنها تعرض نکنیم، چون اهانت نیز به اهانتهای منصوص و مصرح در کتابهای سنت و اهانتهای معروف موکول به فهم عرف میتواند تقسیم شود.
برخی نیز بهصراحت در قرآن کریم و توسط حضرات معصوم ذکر شده و برخی اتفاقات و رفتارها احیاناً اهانت بهحساب بیاید آنگاهکه عرف اهانت قلمداد کند ممکن است رفتاری و گفتاری ازنظر عرف در زمانهای مختلف با دیدگاه و فهم متفاوت تلقی شود یکبار موهن بهحساب بیاید و گاهی همان رفتار موهن بهحساب نیاید این موکول به فهم عرف است.
حکم به اعتبارهای مختلف تقسیم میشود و در تقسیمات واجب در این دوره اخیر اصول این است و ۲۴ تقسیم را برای حکم عرض کردیم یکی از این تقسیمات تقسیم حکم اولی بهحکم ثانوی است بهشرط فراهم بودن عناصر و احکام جرم؛ آنچه موجب اثبات جرمیت و احراز مجرمی عمل میشود ناشی از این است که عنصر قانون فراهم باشد یعنی قانون چه قانون بشری و یا الهی آن جرم انگاشته شود و فاعل آن مجرم تلقی شود.
عنصر مادی یعنی این اتفاق از نوع جنس جرم تلقی شود و عنصر معنوی مربوط به علم و عمد و اختیار و کسی که فعلی را ترک کند یا فعلی انجام دهد فعلی که جرم تلقی شود بهشرط اینکه این عناصر اتفاق افتاده باشد.
حکم اولی به معنای اولی نه وابسته به متغیرهای غیرثابت حکم قلمداد میشود، از سویی برای دسته دوم احیاناً آن عناصر و عواملی است که به اعتبار خارج از اساس حکم ارکان حکم ممکن است مؤثر باشد و وضعیت ثانوی به وجود بیاورد مانند تغییر موضوع که حکم ثانوی بهتبع آن به وجود بیاید که حکم ثانوی است گاهی این عوامل گاهی تشدید کننده حکم است و جرم را تشدید میکند و حکم تشدید میشود.
به این جهت ممکن است براثر عوامل مؤثر در نوع حکم و رتبه حکم و قسم حکم ازنظر جنس حکم و اقسام حکم حتی تکلیفی تفاوتی باشد و گاه مکروه و یا حرام تلقی شود یا گاهی مستحب و واجب تلقی شود، در مسائلی مانند جرائمی که محل بحث است مساله عدم برائت قرآن میشود و میتوان گفت جرم خفیف است ولی کراهت دارد اما عمل نکردن بهحکم قرآنی جرم است.
همچنین ممکن است گناه کبیره قلمداد شود و ممکن است تشدید شود مانند فعلی که اینجاهلان انجام میدهند و قرآن را میسوزانند با سوزاندن قران به اعتبار ذات آنچه در ادله بحث شد و انگیزه فرد دارد و یا اثری که فرد دارد نمودی که در بیرون دارد فرض کنیم اساس دین قلمداد شود یا ذهن را حکم را سبالنبی و یا ارتداد قرار میگیرد حکم تشدید پیدا میکند، پس امثال اینجور عناصر در ثانوی شدن حکم و اساس حکم یا آن وصف حکم دخالت میکنند.
چون اهانت قابلتقسیم به اشکال گوناگونی است؛ ما احکام مصرحه داریم چون حدود معینی برای برخی جرائم وجود دارد و این عناصر و امثال این تقسیمات مطرح است و در ادله، خودش را نشان میدهد هم برآیند اجرای حکم ادله فراوانی است که به آن تمسک شده است.
اهانت به قرآن از سوی افراد جرم است و این جرم، بزرگتر از جرم بزرگ است، برخی جرمها مجازاتش اشد مجازات یعنی اعدام و گاهی مساله فراتر از این است، ازاینجهت که جایگاه قرآن را ذکر کردیم و تاریخ قبل و بعد از قرآن تقسیم شد.
حمله به قرآن حمله به همه ارزشهای بشری و الهی است و جرم کمی نیست که حتی به اعدام اکتفا شود و معلوم نیست اشد مجازات اجرا شود که در حکم باشد و که مجازات شده و در قیامت دیگر مجازات نشود و معلوم نیست اینطور باشد، چون آنچنان وسیع و بزرگ است که حتی اعمال اشد مجازات نیز درواقع کیفر نمیدهد.
کما اینکه از حیث دیگر به این جرم نگاه میکنیم در تعبیر رهبری این بود که کار خطرساز است؛ این به این معناست که اینگونه مسائل یکمرتبه صلح جهانی را به خطر میاندازد و جرم عادی نیست که بگوییم با اشد مجازت تمام میشود جنگ جهانی از امری جزئی شروع شده است و یک اتفاق کوچک و یک جرقه، یکمرتبه آتش جنگ را در سراسر جهان میافروزد.
چنین رفتارهایی، خطرآفرین است و قطعاً قدرتها پشتصحنه آن هستند که جنگها را در دنیا به راه میاندازند، گاهی حکم ثانوی اشد از حکم اولی است منظور آثار و پیامدهایی است که میتواند شدت جرم و کیفر را افزایش دهد، برخی نیز اصل جرم بودگی و جرمیت را اثبات میکند.
این ادلهها و برخی اشد مجازات را تعیین میکند، حرمت هتک قرآن ضرورت دین است و گاه مستلزم سبالنبی است که حکمش ارتداد و کفر است و اشد و حکم آن اشد مجازات است و آیاتی بسیار و روایات فراوان ادله این امر هستند.
سیره متشرع در طول تاریخ همین بوده است و در تاریخ اسلام بین مسلمانان و مذاهب گوناگون اسلامی همواره در مواجهه مسلمانان بهمثابه سیره متشرعه همینگونه دیدهایم که افراد مرتکب را حکم به اشد مجازات میکنند. مساله اجماع یا دستکم اتفاق مذاهب به تعبیر حضرت آقاست و قواعد فقهی بسیاری که بههرحال میتواند مستمسک مباحث این حوزه از اصل جرم انگاری گرفته تا اشد کیفر مبنای این مباحث باشد.
در خلال قواعد فقهی هرچند دلیل نمیانگاریم بلکه فرع کلی که بر فروع جزئی تطبیق داده میشود قلمداد میکنیم این مطلب دقیق و فراگیر نیست ما قواعدی داریم که بهمثابه دلیل میتوانند عمل کنند که در جای خودش باید بحث شود.
پیشنهادی که عرض میکنیم این است در دورههای قبل مثلاً بیست سال قبل نسبت به ساحت مقدس رسول خدا اهانت شد بهکرات این اتفاق افتاده است در داخل و در بیرون کشور نیز مباحثی توسط صاحبنظران مطرح شد و بههرحال مقولهای به نام دین ورزی انسان داریم که برای محیطزیست حقوق قائل هستیم.
در فرهنگ دینی نیز حقوقی داریم اینکه حقوق بشر تساوی و عدالتخواهی و آزادیخواهی و دُرهایی که از زبان سیاستمداران ساطع میشود اینها که برای افراد منحرف و فاسد حق قائل هستند آیا این میلیاردها انسان کره زمین که اکثر افراد به نحوی دیندار و بیدینان در اقلیت هستند آیا این اکثریت انسانزیست ورز در کره انسان حقی به نام حق ادیان ندارند و به حقوق اینها تعرض شود و هر انسان و دولت جاهلی و بیمایهای و بیفرهنگی بهراحتی به بهانههایی به این قشر عظیم در کره زمین توهین کنند؟
آیا جا ندارد که ما بهعنوان مهمترین و اساسیترین حق انسان که دین عنصر فطری است و از انسانیت انسان برمیخیزد چیزی به نام حقوق ادیان را مطرح کنیم و دیپلماتها و دستگاه سیاسی و دیپلماسی ما و کشورهای مسلمان این را تعقیب کنند و کشورهای مستقل که ۵۷ کشور مسلمان هستیم و اضافه بر مسلمانان در کشورهای گوناگون با مقیاس جمعیتی بالا زندگی میکنند چنین جمعیت عظیمی نمیتواند پای این کار بیاید و این حق را احقاق و اثبات کند؟
این امر باید تعقیب شود پیشنهاد این نشست این است بتوانیم پیامی تنظیم کنیم و بین مجامع بینالمللی و دستگاههای ذیربط هماهنگی صورت بگیرد و این خواسته را بهعنوان مطالبهای اسلامی بلکه مطالبهای جهانی پیگیری کنیم و تصور میکنیم با این ادبیات میتوان این موضوع را پیش برد ما نیز مبنا داریم مسائل شرع ما اساس حفاظت از دین است این هماندیشی منتهی به پیشنهادی شد و این جمع حاضر این موضوع را پیگیری میکنند.
قرآن سوزی از حیث اجتماعی مبارزه با هویت دینی است
استاد احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری: این همایش اقدام بهجایی است چرا که موضوع قرآن سوزی و موضوع اهانت به قرآن مسئله سرنوشتسازی برای هویت و حفظ کیان جامعه اسلامی است و باید متراکمتر از این، همایش و برنامه علمی مرتبط برای آن وجود داشته باشد.
وقتی که سخن از یک مطالعه فقهی و بهتبع آن حقوقی به میان میآید ما میباید ذهن و نگاه مطالعه خود را معطوف به دو عنصر اساسی کنیم یکی موضوع و دیگری حکم است.
همیشه حکم تابع موضوع است و در نتیجه شناخت حکم تابع شناخت موضوع است نسبت به این مساله، در این زمینه آتشسوزی قرآن نباید در بحث موضوعشناسی کم بگذاریم و بهسرعت از آن عبور کنیم زیرا موضوع مهم و ابعاد مختلفی دارد که شناخت آن وظایف فقهی و اجتماعی و سیاسی را متناسب با آن ابعاد گسترده معنادار میکند.
لذا بحث متمرکز است و بر نگاه به موضوع پارهای فرمایشات رهبری در ارتباط با این موضوع نگاه به شناخت نسبت به ابعاد موضوع دارد اساساً در موضوع شناسی گاهی هسته اصلی آنیک موضوع اجتماعی و یا پزشکی و یا دینی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است ولی ابعاد مختلف دیگری را در پی دارد.
پس همیشه موضوعات امروزی ذوابعاد هستند و مطالعه بینرشتهای را میطلبند که بشود موضوع را شناخت در اینجا هسته اصلی هجوم به مقدسات است یعنی بحث دین و مقابله و اهانت نسبت به دین و هسته اصلی موضوع را تشکیل میدهد ولی دارای ابعاد حقوقی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و بینالمللی و نسلی و فرانسلی است یعنی موضوع دارای ابعاد مختلفی است.
در این راستا میخواهیم بحث را معطوف به بعد اجتماعی این موضوع کنیم و موضوع آتشسوزی و هتک حرمت به قرآن چند عنصر را ذکر مینماییم، بنابراین عمدتاً موضوعات امروزین، ذوابعاد و میانرشتهای هستند؛ در اینجا اهانت به دین، موضوع مرکزی بحث است ولی ابعاد نسلی و فرانسلی و جهانی و بینالمللی و فرادینی دارد.
اساساً آتشسوزی قرآن از حیث اجتماعی مبارزه با هویت دینی است زیرا وقتی امری تکرار میشود و اینطور نیست حالت تصادف داشته باشد آنهم باوجود اعتراضات زیاد باز تکرار میشد، نشاندهنده ردیابی نوعی هجوم به پیروان یک ادیان و کتاب الهی آنان است تا مسلمانان هویت خود را از دست بدهند و در برابر آن منفعل شوند.
این مساله مهمی است که قبح مساله ریخته شود و مسلمانان دچار انفعال در این قضیه شوند و نوعی باختن در بعد هویت و از دست دادن و تضعیف هویت را تجربه کنند پس هویت دینی موضوع مهمی است، همچنین بحث نشنیدن کلام خدا مطرح است.
در این میان چرا نسبت به قرآن اهانت شده است؟ زیرا قرآن کلام خداوند است و کلام خدا بسیار مهم است شیرینی و حلاوت و آرامش و اطمینانی در این کلام وجود دارد چون قران کلامالله است در فضای کنونی و فضاهای مجازی و مدرن امروزی و تکنولوژیهای پیشرفته امروزی وقتی قرآن ارائه میشود، نفوذ عجیب و حضور زیادی دارد و نیاز نیست انسان کوشش کند تا بخواهد این شیرینی را در کام مخاطب بنشاند و هر قدر زمانه بهپیش برود، این حلاوت و شیرینی بیشتر خواهد شد.
خداوند برای استماع قرآن کریم حساب ویژه باز کرده و فرموده است: وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ؛ و اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد (که از دین آگاه شود) بدو پناه ده تا کلام خدا بشنود و پس از شنیدن سخن خدا او را به مأمن و منزلش برسان، زیرا که این مشرکان مردمی نادانند؛ یعنی بستر شنیدن کلام خدا را درهاله امنیت و برخورد اخلاقی مطرح فرموده است زیرا کلام خدا وقتی شنیده شود، تأثیر عجیبی دارد.
فضا و بستر کلام خدا را در حالهای از امنیت و رفتار انسانی و برخورد اخلاقی و چون لام خدا در فضای آرامش نشیده میشود تأثیر زیادی دارد این کلام خدا را چگونه میتوان جلوی آن گرفت به نظر گرفت پس نفوذ قرآن باعث اهانت شده است.
خارج کردن فضا از امنیت و آرامش، یعنی چیزی که قرآن بر آن تمرکز کرده است وقتی آشوب و سروصدا کنند تعصباتی را برانگیزانند این باعث میشود کلام خدا شنیده نشود. کلام خداوند در قرآن خطاب به مؤمنان نیست بخشهایی خطاب به انسانهاست لطیفترین قضایا و مسائل انسانی و فطری و اجتماعی و سیاسی و آرمان میخواهند در قرآن در کلام خدا با زیباترین شیوه بیان شده است تکنولوژیهای زبانشناس یا مورد استفاده از زبانشناسی وقتی بن سمت قرآن میرود بهیکباره ابعادی را باز میکند از حیث تحلیل زبانی و لغوی که میفهمند اعجازی در اینجا نهفته است و هر کس خضوع و خشوع میکند و زمانه چنان میتازد به سمت قرآن که در سخن رهبری که این مساله انعکاس یافته است نمیتوان ابعاد آن را انکار کرد پس گویی با کلام خدا ضدیتی در حال انجام است.
راهی است که میتواند مانع شنیدن کلام خداوند شود و به همین دلیل غرب به این کار رو آورده است؛ لطیفترین مسائل اخلاقی و فطری و اجتماعی، سیاسی و آرمانخواهانه با زیباترین شیوه در قرآن بیان شده است و کلام قرآن در حال نفوذ در بین بشریت است لذا دنبال آلودهکردن فضا و بردن به سمت خشونتهای ظاهری و ایجاد خصومت تصنعی هستند تا این بستر از بین برود و هم هویت اسلامی تضعیف و هم زمینه عرضه کلام خدا از بین برود.
ما متناسب با این باید موضوع مجازات را در نظر بگیریم گناه کمی نیست، چرا که ایجاد تفرقه بین ادیان و تضعیف هویت دینی جرم اندکی نیست و اینکه زیرساخت روابط ادیانی را به هم بزنید و هویت دینی تضعیف شود این مجازات سختی دارد ولی در کنار این وظایف دیگری دستگاههای فرهنگی و متمرکز بر فعالیتهای قرانی دارند، کلام خدا را باید در فضاهای امن تمرکز کنیم پس عنصر سومی که نهفته است ولی در کنار این، متولیان امور قرآنی باید کلام خدا را در فضای امنی به بشر برسانند.
عنصر دیگر در این ماجرا، هجوم به آزادی بیان است، این آزادی بیان نیست هر کس که الفبای فکر و اندیشه و روابط را میفهمد و ضرورت همگرایی ادیانی را میفهمد و ضرورت استحکام و استیلای منطق را میفهمد میداند اما پشت آزادی بیان قایم شدند و یک امر را استمرار بخشند؛ زیرا هر کسی که ضرورت استیلای منطق و وحدت ادیان را میفهمد این کارها را آزادی بیان نمیداند بلکه برخی پشت آزادی بیان سپر گرفتهاند تا به قرآنی که بیان است حمله کنند لذا این کار هجمه به آزادی بیان است.
هجوم به قرآن هجوم به منطق، دین، ارزشها و انسانیت است زیرا انسان زیرساخت تفکرات دینی و الهی انسان است؛ قرآن با انسان سر و کار دارد و بر قابلیات و انرژی نهفته و مکنونات و قوای انسانی کار دارد.
قرآنی که بیان است جلوی این را گرفتهاند این هجوم به آزادی بیان است هجوم به فکر و اندیشه است وقتی عصبیت را در جامعه ایجاد میکنید دیگر منطق در کار نیست بهجای گفتگو باید طور دیگری برخور کنیم بنابراین بعد دیگر این قضیه نیز آزادی بیان و هجوم به انسانیت است چون انسان مخاطب قرآن است انسان زیرساخت تفکرات دینی و الهی قرآن است قرآن با انسان سخن میگوید.
پیشنهاد ایجاد کرسی فقهالتقدیس در حوزه علمیه
نکته دیگر در موضوعشناسی این مسئله آن است که مگر همه مدعی صلح نیستند؟ چه کتابی بیش از قرآن درباره صلح مفاهیم زیادی بیان کرده و بر اصل تعارف اجتماع انسانی تمرکز کرده است و اختلاف انسانها را مایه تعارف و نه تفاخر و تعارض برشمرده است؟ چه کتابی حتی دشمنی برخی افراد را مسبب و توجیهی برای دورشدن از رفتار عادلانه ندانسته است؟ چه کتابی مساجد را در کنار بیع و صوامع قرارداده است؟
همانطور که رهبری فرمودند قرآن درخشندهتر میشود و خود را به جامعه امروزی عرضه میکند، در این راستا پیشنهاد بنده این است که فقهالتقدیس را در حوزه علمیه ایجاد کنیم؛ حوزههای علمیه میتوانند بحث را شکوفاتر کنند و ما به جامعه اسلامی این پیشنهاد میدهیم زیرا هجوم به زیرساختهای مسلمین زیاد شده است و لازم است که مسلمانان اعم از شیعه و سنی بر این مسئله توافق کنند و ما به دانشگاهها، مراکز فقهی و همه حوزهها این پیشنهاد را میدهیم.
برخی برگزاری همایش بینالمللی و ایجاد کمیته فقهی حقوقی را هم برای این مسئله پیشنهاد دادهاند، درهرصورت ابتدا باید موضوع بهدرستی شناخته شود تا موضعگیریها هم بهتر انجام شود و صرف به یکی دوبار محکومیت محدود و منحصر نشود.
اهانت به قرآن، توهین به انسانیت، معنویت و عقلانیت است
استاد رضا رمضانی، دبیرکل مجمع جهانی اهلبیت(ع): نگاه ما نسبت به قرآن یک نگاه جامع و دقیق و عمیق باید باشد، قرآن را بهعنوان قانون زندگی و کتاب حیات که سعادت دنیا و آخرت همراه دارد و توهین به قرآن توهین به انسانیت و عقلانیت و معنویت و توهین به آزادی و عدالت است.
اینکه در این دوران اخیر و در چند دهه اخیر چنین اتفاقی افتاده در گوشه و کنار عالم این مورد اخیر که بهعنوان یک اتفاق و یک رویداد تبدیل به رویداد زنجیرهای شده است قلوب همه مسلمانان و پیروان ادیان را جریحهدار کرده که همه به دلیل جایگاه قرآن در عرصههای اجتماعی است.
امروزه قرآن در ساحت اجتماعیاش قالب است اینگونه نیست تنها در جهات فردی نقشآفرین باشد همین جهات اجتماعی باعث شد دیگران را به عجز درآورد یک قدرت فکری و عقیدتی و اخلاقی جامع و دقیق و عمیق در برابر بحرانی در غرب با آن مواجه هستیم که بهتبع آنها را وادار به مقابله میکند و ستیز با قرآن و ستیز با اسلام را در پروژه خودشان قرار میدهد.
البته بحث اسلامستیزی بهواسطه آن بعد اجتماعی اسلام و قرآن است، آنهایی که معتقد بودند در دنیای امروز دیگر انقلاب دینی رخ نمیدهد و هر انقلابی که تحقق یابد یا لائیک یا سکولار است و انقلاب دینی در دنیا امری محال است اما این اتفاق مبارکی در جمهوری اسلامی بهعنوان معجزه قرن، برعکس آن نظریههاست.
۴۵ سال ملاحظه میکنیم آن تقابلی که در جوامع بشری و دولتها و بلوک شرق و غرب به خاطر پوشالی بودن تفکرات به زبالهدان تاریخ سپرده شد و امروزه اسلام بهواسطه آن صدور قدرت اجتماعی در برابر جریان استکبار قرار گرفت رهبری در این بیانیه مشابه آن در سال ۸۹ نسبت به قرآن سوزی در آمریکا اشاره کردند و فرمودند این اقدام محاسبه شده است.
در آن عبارتی که نسبت به آمریکا ذکر کرده بودند اهانت جنونآمیز و نفرتانگیز و مشمئزکننده به قرآن مجید در آمریکا که در سایه امنیت پلیسی آن کشور اتفاق افتاد حادثهای تلخ بود بهگونهای که تنها در حرکت ابلهانه از سوی چند عنصر بیارزش و مزدور بهحساب آورد اینیک اقدام محاسبه شده از سوی مراکزی است که از سالها پیش سیاست اسلام هراسی و اسلامستیزی با شیوههای مختلف در دستور کار قرار دادهاند.
ایشان در تعبیر دیگری فرمودند این اقدام کینهتوزانه، نه آغاز یک جریان، بلکه یک مرحله از روند طولانیمدت اسلامستیزی به سرکردگی صهیونیسم و رژیم آمریکا است، اینک همهی سران استکبار و ائمهالکفر در برابر اسلام قرار گرفتهاند و اسلام، دین آزادی و معنویت انسان و قرآن کتاب رحمت و حِکمت و عدالت است؛ وظیفهی همهی آزادیخواهان جهان و همهی ادیان ابراهیمی است که در کنار مسلمانان با سیاست پلید اسلامستیزی با این شیوههای نفرتبار مقابله کنند.
در این رابطه سه بیانیه داریم که تأثیر زیادی در عرصه بینالملل داشته است یک بیانیه که در اتفاق اخیر اشاره فرمودند، یکی نیز نسبت به آنچه در امریکا بوده و یکی اهانت به مقدسات مذاهب بوده است یعنی با این بیان، ایشان یک راهبردی را برای امت اسلامی ذکر میکنند.
این راهبرد اینکه مسلمانان برای زندگی مسالمتآمیز با کل بشریت از هر جهتی آمادگی دارند، اما درجایی که ظلم و ستم اگر زورگویی و خودکامگی باشد و بخواهند به دین ضربه بزنند و اهانت کنند، قابلپذیرش و قبول نخواهد بود.
نکته بعدی در این برهه سیاسی این است که بهواسطه حضور جامع اسلام و انقلاب در عرصههای زندگی و اقبال به آرمانهای انقلاب را از مهمترین دستاوردهای نظام اسلامی در کوزههای علمی و غیرعلمی مورد بحث قرار دهیم اما مهمترین دستاورد اینکه اسلام در ساحت اجتماعی ظهور و بروز کرده و مدعی حکمرانی در عصر پستمدرنیته است و این قدرت را دارد و جریان لیبرالیسم نمیتواند در برابر این قدرت ساکت بماند و به شکلهای مختلف درصدد سست کردن دین اسلام است.
البته غرب و شرق همواره درصدد براندازی یا محدود کردن دین بودند، چون یکی از پروژههای مهمی است که در غرب وجود دارد و آنها نتوانستند با اصل دین مقابله کنند آمدند دین را محدود کردند میبینیم انسانها به دنبال معنویت هستند معنویات جعلی را بهجای معنویات اصلی در اختیار بشر قراردادند.
از منظر دیگر، به همین علت در تلاش هستند دین را به جنبه فردی محدود کنند، اینها درصدد هستند که قداستزدایی را نهادینه کنند و این مسئله بسیار مهمی است؛ وقتی مباحثه میکردیم در غرب میگفتند: توهین به حضرت عیسی، حضرت مریم و دیگر مقدسات چیزی معمولی است و ذیل آزادی بیان مطرح کردند که البته قابلپذیرش نیست و آنها باید ادبیات مفهومی خود را تغییر دهند و اینکه به بهانه آزادی بیان به مقدسات بشری اهانت کنند، قابلپذیرش نخواهد بود.
ادبیات مفهومی آنها باید تغییر کند اینکه به بهانه آزادی بیان توهین شود قابلقبول نیست ازنظر حقوقی نیز این موضوع را مورد توجه قرار میدهیم.
مفهوم آزادی در اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ این اعلامیه، برای بشر آزادی قرارداده، مگر اینکه آزار و اذیت دیگران را به دنبال داشته باشد. این اهانتها اگرچه آزار و اذیت جسمی نیست اما آزار و اذیت روحی است که بسیار بدتر از آزار و اذیت جسمی است. قلوب بیش از دو میلیارد مسلمان با سوزاندن قرآن به درد آمده، بخواهند این قداست را با اهانت به اسلام و قران و مقدسات دیگر از بین ببرند قطعاً نتیجه نخواهد داد.
باید حقوقدانان دنیا این قضیه را بررسی کنند که امری اینچنینی که باعث آزار و اذیت روحی و روانی بیش از دو میلیارد انسان، بلکه کل پیروان ادیان و تمام بشریت شده چگونه است؟ اندیشمندان باید وارد میدان شوند و ابعاد مختلف این مساله بررسی شود، غرب نیز باید تکلیف خود را در این حوزه مشخص کند. برخورد دوگانه غرب پذیرفتنی نیست. پاپ در دوره قبل گفت اینها باید تفکیک شود نباید به بهانه آزادی توهین به مقدسات صورت بگیرد در این حوزه نیز غرب باید تکلیف حدود را روشن کند اینها باید قابل تفکیک باشد.
بحث جرمانگارانه بودن توهین به پیامبر و ائمه الهی در کتابهای فقهی ما مفصل بحث شده است، زمانی در غرب، اهانت به مقدسات جرم محسوب میشد، اما امروزه وجود ندارد. اگر غرب، جرم بودن اهانت به مقدسات از جمله به کتابهای آسمانی، پیامبران و… را نپذیرد، این امر منجر به اتفاقات و رخدادهای ناگواری در دنیا خواهد شد، سازمانهای بینالمللی، سازمان کنفرانس اسلامی، عالمان و اندیشمندان دینی باید در این عرصه حضور پیدا کنند.
سرنوشت سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی را دیدیم که با فتوای امام روز آرامی در زندگی نداشت، اقتدار مسلمانان به مرحلهای رسیده نباید به هیچ دولتی اجازه داد توهین به مقدسات داشته باشند و البته در این توهینها، مسلمانان هم کوتاه نخواهند آمد و اهانتکنندگان روز آرامی نخواهند داشت.
چهبسا نگاه اهانت به مقدسات در کشورهای لائیک و کشورهای سکولار با کشورهای اسلامی و مسلمان متفاوت باشد، اما آنها باید بدانند که کشورهای اسلامی و تکتک مسلمانان این را برنمیتابند اهانت به مقدسات را و در آینده خواهند دید که چه خبطی مرتکب شدهاند، جای تأسف است که دولت سوئد هم با این اقدام جنایتکارانه همکاری کرده است.
قدرت مسلمانان باید بهجایی برسد که در هیچ جای عالم اهانت به مقدسات بههیچوجه تحقق پیدا نکند و کشورهای غربی بدانند امروزه یک قدرت فکری، معنوی و اخلاقی در دنیا به نام اسلام مطرح است که میتواند در نظام بشری پاسخگوی بسیاری از پرسشهایی باشد که غرب در بحران با آن مواجه شده است، با توجه به اینکه احکام فقهی مشخص است این اتفاقات تکرار نشود امیدوارم در آینده چنین اتفاقاتی در غرب صورت نگیرد، چرا که همه اینها به ضرر خودشان خواهد بود.
فرهنگ اندیشه ورزی گفتگو و مناظرات عالمانه اولین راهحل برای مواجهه با اهانت به قرآن کریم است
استاد محمدمهدی ایمانیپور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی: برگزاری این هماندیشی اقدامی بهموقع و سنجیدهای بود که مواضع تعدادی از اندیشمند جهان اسلام را بتوانیم در موضوع هتک حرمت به قرآن کریم مطرح کنیم.
اسلام در طول حیات خودش بزرگترین و قدرتمندترین جریان دینی بوده که توانسته تأثیرات شگرفی را در سطح جهان برجای بگذارد، این تأثیرات را میتوانیم در قدرت ایجاد فرهنگ و تمدن سازی و متشکل کردن جوامع دینی و تأسیس مکاتب و جریانهای کلامی و فلسفی و ایجاد تحولات و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی و پیشرفت و توسعه علم و فناوری مشاهده کنیم.
حکمت و علتالعلل این تحول بنا بر اذعان صاحبان فرهنگ و تمدن نسخه حیاتبخش و تمدنآفرین کلام وحی یعنی قرآن کریم است؛ این اثر جاودان اسلامی که جنبهها و ابعاد الهی و وحیانی آن بر هیچ دانشمند فرهیخته و آگاه دینی پوشیده نیست و ما براذغان اعتقاد تمامی مسلمانان، کلام خداوند و بیانگر اراده الهی در هدایت بشر در تمامی اعصار تاریخی بوده است.
درخشش کلام وحی و تأثیر عمیق و گسترده تعالیم و آموزههای قرآنی در ایجاد فرهنگ و تمدن اسلامی از سرآغاز تأسیس اسلام همواره خاری در چشم دشمنان اسلام بوده است. تلاش دشمنان اسلام و مسلمانان برای ایجاد تحریف و دگرگونی در معنا و محتوای قرآن بر اهل تحقیق پوشیده نیست این جریان تاریخی در هر برههای از تاریخ جهان، نمودها و جلوههای زمان خود را به همراه داشته است.
دوران ترجمههای ناقص و خودخواسته از قرآن کریم و تحریف مفاهیم و درونمایههای الهی و معنوی و عرفانی آن و انتصاب قرآن به عناصر بشری و پیشداوری و قضاوتهای منفی از پیام الهی و دهها تلاش دیگر که در دوره معاصر هر چه پیشرفت گویای استواری و جاودانگی کلام وحی در قالب قرآن کریم بود.
اکنون در تلاشی برای تنقیصی دیگر جلوهای از آتشسوزی و هتک حرمت به قرآن کریم را شاهد هستیم، جلوه دیگری از عناد و دشمنی مشرکانه در قالب جاهلانه، اما در پس پرده با اقدامات آگاهانه تأثر عمیق دنیای اسلام از این واقعه تلخ که در سخنان رهبری بیانگردیده، گویای جریان پرتکرار تاریخی است که در دنیای امروز تبعا واکنشهای خود را به همراه خواهد داشت.
در ۵ سخن کوتاه این موضوع را میتوان مطرح کرد. مساله نخست اشاعه بازآفرینی تلخ یک جریان تاریخی است، مقام معظم رهبری به نکتهای اشاره دارند که گویای یک جریان تلخ تاریخی در تکرار اهانت مستمر دشمنان اسلام به ساحت قدسی قرآن کریم است. گرچه سوزاندن و اهانت از این نوع در تاریخ ثبت نگردیده است اما گوناگونی مخالفت با قرآن کریم از جریان ردیه نویسی و تحریف و تعویل درونمایههای دینی قرآن که مورد پاسخ عالمان و اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است در طول تاریخ قابل مشاهده است.
نکته دوم مربوط به چرایی توطئه آمیز خواندن این اقدام از سوی مقام معظم رهبری است؛ رهبری با جریان قطعی توطئه آمیزی در دامان زدن به این حادثه اشاره دارند؛ امری که برای هر صاحب خرد و اندیشهای بهخوبی قابل دریافت است یک عنصر حقیر و خودفروخته در جایگاهی نیست که بهکرات بتواند چنین اهانتی به جامعه بزرگ دینی بنماید که موجب جریحهدار شدن احساسات دینی و فرهنگی چند میلیارد مسلمان گردد. اهانت به عنصری که بهعنوان یکی از مشترکات دینی و مقدسات دینی شمرده میشود برای هر مسلمانی مقدس و محترم است حادثهای نیست که بتواند از عهده یک نفر بهتنهایی بربیاید، بازیگران اصلی این حادثه که در پس این جنایت و خیانت، جامعه اسلام و مسلمانان را نشانه رفتهاند بدون شک بهزودی دریافت خواهند کرد که درخشش روزافزونی بدیع الهی چیزی نیست که بتوان با این دسیسهها از میان برد.
نکته سوم مربوط بهاحتمال خطرآفرینی است که رهبری در فرمایشات خویش به آن اشاره داشتهاند، ایشان با نگرش داهیانه خطای فاجعهای پرمخاطره در سایه این اقدامات نابخردانه گوشزد کردهاند. مسلمانان در سایه تعالیم اسلام هرگونه اهانت به میراث اعتقادی سایر ملتها و ادیان را ناشایست میدانند و اهانت به ارزشمندترین میراث و تراث اسلامی که جامعه مسلمانان در قداست و حقانیت آن تردید ندارند و آن را نسخه حیاتبخش اسلام برای بشریت میدانند قطعاً از سوی مسلمانان بیپاسخ نخواهد ماند. گرچه فرهنگ اندیشه ورزی گفتگو و مناظرات عالمانه اولین راهحل برای مواجهه با اهانت به قرآن کریم است، ولی تضمینی وجود ندارد که آخرین اقدام در این زمینه باشد، بیشک احتمال هرگونه خطایی را برای این نوع مواجههها و مقدسات الهی باید پیشبینی کرد.
چهارمین مساله مطالبه دارایی و مجازات عادلانه مجرم است، به اعتقاد رهبری و کلیه عالمان دینی این کار نباید بیپاسخ بماند و مطالبه دارایی توسط قضات اسلامی جهان اسلام حداقل مطالبهای است که در فرمایشات رهبری به آن اشاره شده است. البته کشور سوئد در درجه اول باید پاسخ گوی این اهانت باشد کشورهای حوزه اسکاندیناوی مانند سوئد و دانمارک که امروزه به بهانههای مختلف به امر قرآن سوزی میدان میدهند بیشترین آسیب را در جامعه خودشان میبینند. این جوامع مهاجرپذیر در معرض مخاطره جدی هستند اما مطالبه اصلی ما تحویل اهانت کننده و هتاک به قران به دادگاههای عادله اسلامی است.
سیاستها و راهکارهای جهان اسلام در برابر این توطئهها
رهبری در مورد توهین کشیشان آمریکایی به اسلام راهکارهایی را بیان داشتند که امروز در مقابل پرده دیگری از این جنایت میتواند راهگشا باشد ایشان در چندین موضوع برای حفظ ارزشها و میراث اسلامی فرمودند که یک این میراث بزرگ اسلامی که تمام جوامع اسلامی به آن ایمان دارند باید مورد بازشناسی معرفتی قرار گرفته و ارزشها و درونمایههای آنها بیشتر به جهانیان معرفی شود.
همچنین در دومین گام معرفی چهره بیپیرایه قران کریم و عرضه گسترده مفاهیم و درونمایههای عقلانی و تمدنی آن با بیان روزآمد و کارآمد و مبتکرانه از وظایف کلیه جوامع اسلامی است.
موضوع سوم توجه به قرآن کریم و اهمیت دادن به تعالیم و آموزههای قرانی بهعنوان محور وحدت جهان اسلامی است که باید بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد.
موضوع دیگر بازگشت مسلمانان به عناصر قدرت خود که قرآن کریم یکی از مظاهر اصلی و قدرت مشترک مسلمان است باید مورد توجه قرار بگیرد.
توجه به صحنههای اهانت و اغراض عاملان آن امری ضروری و اجتنابناپذیر است، فراموش نکردن دشمن دیرینه ضد اسلام و مسلمانان باید همواره مورد تأکید و بازگویی قرار بگیرد پرهیز از درگیریهای اسلام و مسیحیت به بهانه دفاع از مقدسات امری است که باید مورد اهتمام باشد.
مطالبه مجازات اهانت کنندگان و جریان قران سوزی و تبدیل به یک اصل دائمی باید مورد مطالبه جهان اسلام گردد.
توهین به مقدسات آزادی بیان نیست
دکتر محمود حکمتنیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: آنچه امروزه اتفاق میافتد در این چارچوب نیست بلکه اشخاصی در بیرون از مرزهای اسلامی و خارج از مقررات اسلامی و نظام حقوقی و قوانین ملی اقدام به توهین به مقدسات دینی ما نمودهاند بنابراین به لحاظ حقوقی به این مسئله رسیدگی کرد که وضعیت حکمی و قضایی آن چگونه است.
حال اگر بخواهیم موضوع را از منظر حقوق داخلی کشورهای محل حادثه بررسی کنیم باید به قوانین حقوقی و قضایی ملی کشورها پرداخت و به این سؤال پاسخ داد که آیا آنان به لحاظ حقوق داخلی با مقوله توهین به مقدسات سلب آزادی دینی و سلب آزادی بیان چه موضعی دارند؟ این موضوع نیز از حیطه بحث حاضر، خارج است هرچند در سطح بینالملل و به لحاظ مباحث تطبیقی مفید است. بنابراین آنچه اکنون محل گفتگو است بررسی موضوع از بعد بینالمللی است.
برای بحث و بررسی حقوقی موضوع از دو منظر نظری و فلسفی از یکسو و حکمی و حقوقی از سوی دیگر گفتگو کرد. از این منظر مسئله اصلی و مهم چه به لحاظ فلسفی و نظری و چه به لحاظ حقوقی این است که آیا توهین به مقدسات تحدیدی برای آزادی بیان محسوب میشود یا نه؟ زیرا دلیل عمده در توجیه حقوقی آزادی چنین رفتارهایی استناد به آزادی بیان است.
چنین اهانتهایی به لحاظ مباحث سیاسی و تحلیل اجتماعی و بررسی پیامدهای آن خود موضوعات مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت. لکن آنچه در اینجا مطرح است فقط از منظر حقوقی است. همانطور که گفته شد محور پایه در اینجا بحث آزادی بیان است.
بر اساس مبانی دینی و فقهی آزادی بیان در ادبیات اسلامی پذیرفته شده است و در این موضوع چندان بحثی وجود ندارد لکن برای تحلیل دقیقتر آزادی بیان باید به تفکیک دو امر پرداخت. هر بیانی دارای محتوا و شیوه ابراز است در نتیجه مباحث حقوقی آزادی بیان نیز ناظر به این دو امر است یعنی اینکه چه محتوا و ایدهای را میتوان بیان داشت و دیگری اینکه بیان کننده چه شیوهای را برای ابراز ایده خود به کار میبرد.
تمدن اسلامی در حوزه نقد و انتقاد و گفتگو همیشه با روی گشوده برخورد کرده است شواهد تمدنی نشان میدهد که نقد ولو به صورت تند در بسیاری از موارد وجود داشته است، در صدر اسلام و دورههای بعد گفتگوهای انتقادی ما بسیار عمیق بوده است یعنی ادیان و اشخاص مختلف و جریانهای سیاسی مختلف گفتگوهای انتقادی فراوانی در مورد مباحث معرفتی و دینی ما ارائه دادهاند و به نظر میرسد در حوادثی غوطهور بودیم ولی از منظر معرفتی و حقوقی به نظر میرسد ادبیات دینی ما از این ناحیه یک وسعت است. پس در اینجا محکومیت پرسش،انتقاد و بررسی مسائل اسلامی نیست هر فردی میتواند نسبت به مفاهیم دینی و احکام اسلامی انتقاد کند چنین مسئلهای روشن و محل نزاع نیست. آنچه محل نزاع است این است که شخص منتقد یا معارض با روش توهینآمیز و تحقیرکننده میخواهد مفاهیم دینی را در معرض تندترین انتقادات قرار دهد. سخن این است که آیا این امر نیز مشمول آزادی بیان است و افراد آزادند با هر روش و ساختاری سخن خود را مطرح کنند.
وقتی درباره شیوه بیان وارد گفتگو میشویم چگونه بیان را ارائه داد در اینجا آیا با هر روشی میشود بیان را ارائه داد یا نه؟ پس دو سؤال در اینجا مطرح میشود در حوزه محتوا و روش چه محدودیتهایی بر آزادی بیان قابل طرح و ارائه است.
در بحث محتوا و بیان اگر کسی از شیوه توهین بخواهد استفاده کند بهخصوص مقدسات فرد مقابل خودش بحث نظری باید کرد که آیا با گذشت از بیانهای بسیار نامتعارف و توهینآمیز اینجا باز موضوعات مربوط به بیان است یا نه.
به لحاظ موضوعی در اینجا باید دو عنوان را از هم جدا کرد یک “صوت” و دیگری “بیان” در قرآن کریم بر اساس رفتارهای اجتماعی این دوعنوان از هم جدا شده است قرآن کریم در اینگونه امور از سه واژه “بیان” “قول” و “صوت” استفاده کرده است. بیان درجایی است که شخص مطلبی را برای دیگری ابراز میکند و شنونده آن مطلب را دریافت میکند حال اگر به صورت لفظی باشد به آن قول میگویند اما صوت، صدایی است که دریافت کننده آن ممکن است از آن چیزی بفهمد ولی آن امر محتوای صوت نخواهد بود؛ مثلاً در خیابان سروصدایی میشود شنونده پی میبرد که در آنجا تصادفی صورت گرفته است. آگاهی بهتصادف محتوای صدا نیست تا بیان صدق کند بلکه سروصدا دلالت بر تصادف میکند. حال سخن این است که اگر گوینده با روشهای تحقیرآمیز و توهینآمیز سخنی بگوید میتوان گفت که شنونده از این سخن دریافت پیام نخواهد کرد بلکه تنها به آن بهعنوان صوت نگاه خواهد کرد و از آن ناراحتی یا عصبانیت دریافت میکند بهبیاندیگر عبارات توهینآمیز به لحاظ موضوعی بیان محسوب نمیشود بلکه صوت است.
شاهد این مطلب را میتوان در سوره لقمان یافت، جناب لقمان در نصیحت به فرزندش توصیه میکند که هنگام گفتگو صوتش را پایین بیاورد،واژهای که در این آیه بهکاررفته است صوت است نه قول و نه بیان؛ بهعبارتدیگر لقمان میگوید اگر صدایت را بالا ببری محتوایش شنیده نمیشود بلکه صوتی است مانند سایر اصوات.
در کتاب آزادی بیان حدود ۱۶ مبنا برای اثبات آزادی بیان بررسی شده است که عبارت است از مبنای کشف حقیقت، یعنی با گفتگوی آزاد میتوان به کشف حقیقت دست یافت. توهین به مقدسات چنین مسیری را منسد خواهد کرد بهعبارتدیگر هنگامی که پای توهین به میان بیاید مسیر کشف حقیقت بسته میشود بنابراین حمایت از توهین به مقدسات مبتنی بر آزادی بیان با مبنای آزادی بیان ناسازگار است و ازاینجهت آزادی بیان را باید به لحاظ مبنا محدود دانست.
خلاصه اینکه با توهین حقیقت پنهان میشود و تبیین نخواهد شد و حقایق در پرده کینه و نفرت باقی خواهد ماند.
آنچه تاکنون گفته شد مربوط به موضوع و مبنا بود حال اگر بخواهیم عنوان و عامل تحدیدکننده آزادی بیان را به لحاظ حقوقی بررسی کنیم به دو عنوان ایذاء و اضرار باید اشاره کرد. در نظامهای حقوقی این دو عنوان محدودکننده آزادی بیان است؛ یعنی اینکه شخص نباید با بیان خود دیگران اذیت کند و یا به آنها ضرر وارد کند. ازآنجاکه در حوادث اخیر قرآن را سوزاندهاند میتوان با توجه به این دو عامل موضوع را بررسی کرد.
گاهی فردی برای ایذاء یک فرد مسلمان، قرآن را جلوی منزل او آتش میزنند که بحث آن خیلی روشن است و حقوق چنین اجازهای را به شخص نمیدهد لکن اگر شخصی در منظر عمومی اقدام به آتش زدن قران کندو احساسات میلیاردها مسلمان را به سخره گیرد آیا ایذاء بر آن صدق میکند؟
ازآنجاکه این رفتارهای به صورت عمدی صورت گرفته و حواشی و مسائل پیرامونی آنهمه حکایت از آن دارد که اینیک هجمه به اعتقادات مسلمانان بوده و در نتیجه یک ایذا عمومی محسوب میشود. مؤید آن تظاهرات و درگیریهاست زیرا مسلمانان بهشدت از ناحیه دچار اذیت شده و به صورتهای مختلف ناراحتی خود را ابراز میدارند.
بحث مهم دیگری که در اینجا باید به آن پرداخت مسئله هویت جمعی است هویت جمعی که گاه در امور جزئیتری مانند خصوصیات یک مکان بروز دارد در امور مقدسات بهشدت مطرح میشود برای مثال در کشور فرانسه حتی در محصولات که کشاورزی که اختصاصی به یک منطقه دارد هویت سرزمینی را مطرح کرده و از آن محافظت کرده و اجازه مخدوش کردن هویت را نمیدهد در اینجا نیز باید گفت امور مقدسی مانند قرآن و یا شخصیت پیامبر اکرم(ص) از امور هویتبخش به جامعه اسلامی است. در نتیجه توهین به آنها اضرار به هویت جمعی میشود و از این منظر میتواند آزادی بیان را مقید کند.
صرفنظر از انسان و هویت انسانی، آیا برای مقدسات دینی هم میتوان وجهه حقوقی از منظر اسناد بینالمللی بیابیم و اینجا محل نزاع است. اینکه آیا سازمانهای بینالمللی از جهت حقوقی میتوانند از مقدسات دینی و ارزشهای الهی حمایت کنند؟ قطعنامههایی در این حوزه صادرشده ولی با مخالفتهایی روبرو شده است. همین امر نیز به لحاظ نظری قابل گفتگو است.
در اینجا عنصر بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که به لحاظ درون دینی و فقهی مسلمانان دارای تکلیف دینی نسبت بهمواجهه با چنین اهانتهایی هستند. آنان برای انجام تکلیف خود در برابر چنین حوادث و توهینهایی مجاز به سکوت نخواهند بود. با این منظر باید گفت میلیونها نفر در برابر چنین توهینی احساس تکلیف میکنند و اگر کشورها جلوی چنین تعدیهایی را نگیرند احتمال حوادث بینالمللی قابل پیشبینی نخواهد بود؛ بنابراین برای پیشگیری از این منازعات و فتنهها و مخدوش شدن صلح لازم است از منظر امنیت نیز به مسئله نگاه شود و عنصر امنیت عمومی و نظم عمومی در تحلیل آزادی بیان مورد استفاده قرار گیرد همچنان که روشن است این عامل خود بهطور مستقل از منظر بینالمللی قابل بررسی و امکان نظر است. مؤید چنین مطلبی این است که در اسناد بینالمللی جدای از حقوق انسانها به ممنوعیت نفرت افکنی و کینهورزی نیز اشاره شده است. این امر به همان مسئله امنیت برمیگردد.
حال اگر بعد امنیتی قرآن سوزی نیز مورد توجه قرار گیرد نیازمند به قواعد و اقدامت پیشگیرانه خواهد بود زیرا به همریخت صلح و امنیت بهگونهای است که باید برای جلوگیری از آن باید اقدامات پیشگیرانه انجام داد با توجه به این امر باید تلاش بینالمللی نمود تا کشورها حساسیت موضوع را دریابند و درصدد تدابیر پیشگیرانه حقوقی باشند. از جمله اقدامات پیشگیرانه اصلاح قوانین و یا اقدامات قضایی برای بازداشتن افراد از چنین اهانتهایی است.