حجتالاسلام محمد پروازی محقق، پژوهشگر و استاد حوزه، تغییر برخی از فتاوی، پرداختن به مسایل و موضوعات روز مردم، به روز کردن اصطلاحات و ادبیات و توجه به مباحث غیرفقهی در رسالههای عملیه را ضروری دانست و گفت: بسیاری از مباحث غیرفقهی مانند کرامت انسان و عدم تبعیض در حقوق زن و مرد، اگر در رسالههای عملیه دیده شوند، نشان از تغییر نگاه عالمان دین است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمد پروازی، درباره فلسفه وجودی رسالههای عملیه و سیر تحول آن در طی قرون تا به امروز، به «شفقنا» گفت: فقه ما از ابتدای اوایل قرن اول تا به امروز، چهار مرحله را طی کرده است که نام آن را «مراحل مختلف مباحث فقهی و علم فقه» میگذارم؛ «مباحث فقهی» از این جهت که فقط ناظر بر روایات است و «علم فقه» از این جهت که مباحث غیر روایی هم در آن وارد شده و نظر فقها هم بوده است.
چهار مرحله تحول در رسالههای عملیه
وی به مرحله اول از چهار مرحله فقه اشاره و خاطرنشان کرد: مرحله اول، سه بخش دارد؛ اولین بخش: «فقه آغازین» است که مراجعه افراد به یاران امامان یا نزدیکان امامان و گرفتن پاسخ به شکل روایی بوده است یعنی پاسخ آنها شنیدههایشان از امامان بوده و نقل میکردند.
بخش دوم: «فقه تقدیری» است؛ این فقه بخشی از تاریخ فقه است که سوالاتی در محافل علمی طرح و به آنها پاسخ داده میشد. اینگونه نبود که صرفاً شخص مبتلا به یک مطلبی شود و درباره آن سوال کند بلکه سوالات فرضی و مطالب در تقدیر بود؛ در محافل علمی بحث میکردند که شما چه روایاتی از پیامبر و امامان شنیدید و حول محور روایات، سوالات تقدیری را پاسخ و بحث خود را سامان میدادند.
بخش سوم: «فقه مدوّن» است که غیر از اینکه حول محور روایات مباحث فقهی بود، غیر از اینکه در محافل مینشستند و با یکدیگر صحبت میکردند، کتابت فقه تقریباً از اواخر سده دوم قمری شروع میشود که صدر نشین این بخش ابوحنیفه و شاگردانش و محمدبن حسن شیبانی بودند که روایات را نقل کردند و وارد کتابت مباحث فقهی شدند.
وی به مرحله دوم مباحث فقهی اشاره و بیان کرد: مرحله دوم مباحث فقهی حدوداً از اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم شروع میشود که سبک جدید مباحث فقهی صرفاً حول محور روایات نبوده بلکه استنباط و فهم از روایات را هم در بر میگرفته و در این میدان هم کتاب بوده است. در مرحله دوم فقط مباحث روایی فقه وجود نداشته و در واقع شروع مباحث علم فقه در این مرحله بوده است. بنابراین در مرحله دوم غیر از اینکه مثل مرحله اول کتابت بوده، یک نکته دوم هم به آن افزوده میشود و آن اینکه فهم فقیهان و یاران امام در مباحث فقهی نقش ایفا میکند که از اینجا به بعد نام آن را علم فقه میگذارند. در این میدان شیخ طوسی با «المبسوط» تقریباً صدر نشین است و مرحوم شیخ صدوق هم با «النهایه» و «الممتنع» خود جزو صدر نشینها میباشد.
این محقق، پژوهشگر افزود: این روند ادامه داشته و همچنان کتابت و علم فقه در اختیار فقها بوده و اینطور نبوده که کتاب نوشته شده به دست مردم رسیده باشد. در واقع یک بحث فنی فقهی بوده که زیر ساختهای علم فقه را پی ریزی میکرد و به آن شکل علم فقه میداد، اما اینطور نبود که به دست مردم رسیده باشد بلکه در اختیار شیخ صدوق یا شیخ طوسی و فقهای دیگر بود و مردم به سمت فقها میرفتند و سوالات خود را طرح میکردند و آنها پاسخ میدادند.
پروازی درباره مرحله سوم، گفت: شروع مرحله سوم از عصر صفوی است و در این مرحله یک اتفاق نوینی میافتاد و اولین کتاب به نام «جامع عباسی» اولاً به زبان فارسی و ثانیاً برای مردم شکل میگیرد؛ این کتاب را مرحوم شیخ بهایی مینویسد. کتاب «جامع عباسی» با رسالههای امروز ما خیلی تفاوت ندارد و این امر نشان میدهد که هنوز کتابهای ما در همان چهره سنتی و قدیم خود باقی مانده است.
وی ادامه داد: در مرحله سوم، کتابهایی مثل «ذخیره الصالحین مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی»، «جامع عباسی مرحوم شیخ بهایی» و در نهایت کتاب «العروه الوثقی سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی» تألیف میشود که این کتب هم به طور جدی زندگی مردم را تحت تأثیر قرار نمیدهند. یعنی اینها کتابهایی نیستند که وارد خانه مردم شوند بلکه این کتابها از دست فقهایی که در دوره اول و دوم آنچنان بودند، در دوره سوم کتابهای خود را به دست شاگردانشان در شهرها و روستاها میسپارند و شاگردان با بردن این کتابها از مراکز فقهی به شهرهای خود، مرجع و محل مراجعه مردم برای گرفتن پاسخ از شاگردان این فقها میشوند. به تعبیر دیگر، کتب و مباحث فقهی پای خود را از حوزههای دینی بیرون میگذارد و به دست شاگردان فقها سپرده میشود تا این شاگردان به عنوان روحانی شهر و روستا، از طریق این کتب پاسخ مردم را بدهند وگرنه کتاب العروه الوثقی کتابی نیست که مردم بخوانند و به آن عمل کنند حداقل از این جهت که العروه الوثقی فارسی نیست و مثلاً مردم ایران فارس زبان هستند. بنابراین در مرحله سوم هم این اتفاق نمیافتد که کتب فقهی فقها به طور جدی و بدون واسطه به دست مردم برسد.
پروازی گفت: تا حدود اواخر قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳ این سه مرحله طی میشود و اواخر قرن ۱۳ و اوایل قرن ۱۴ فقها برای کتاب العروه الوثقی به عنوان کتابی مورد اعتنا و قابل قبولی که تا به آن روز دیدند، حاشیه نویسی میکنند و امروز هم گفته میشود، فلان شخص حاشیه زد که این حاشیه بر یک سلسله مباحث فقهی است که در آن مباحث فقهی تقریباً روایتی نمیبینید بلکه فهم یک مجتهد را مشاهده میکنید که در دل یک کتاب به نام العروه الوثقی وارد شده است. این زمان در حقیقت شروع مرحله چهارم است. سالها به این ترتیب میگذرد و بعد از شاید ۱۱۰ تا ۱۱۵ سال پیش، شاگردان یا علاقه مندان به فقها و مباحث فقهی این حاشیه نویسیها را از دل العروه الوثقی استخراج میکردند و به عنوان رای فقیه مورد نظر خود به شکل رساله عملیه در میآورند. این مرحله نوینی از مباحث فقهی و علم فقه است که طی آن فقه مستقیماً و به زبان فارسی و البته با ادبیات خاص فکری خود، به دست مردم میرسد.
برخی مباحث رسالهها بسیار وسواس برانگیز است
این استاد حوزه به کاستیهای مرحله چهارم اشاره و خاطرنشان کرد: مرحله چهارم یکسری کاستیهای بسیار جدی دارد که این کاستیها امروز هم حاکم است. اول اینکه بسیار وسواس برانگیز است مثلاً گفته شده «اگر سر مویی از موی خانوم یا آقا در غسل آب نبیند آن غسل باطل است». عبارت «سر مویی» چقدر انسان را به وسواس میاندازد که نکند این اتفاق نیفتاد در حالی که وقتی آب ریخته میشود، سر مویی خشک نخواهد ماند. دقتهای فقهی این چنینی که فقط در حوزههای علمی میتواند مفید باشد، در دل رسالههای امروز وجود دارد که حکایت از کاستیهای آن میکند.
وی «مطالب غیر کاربردی» را از دیگر کاستیهای مرحله چهارم دانست و اظهار کرد: در رسالههای عملیه برخی از مطالب غیر کاربردی وجود دارد که من حداقل در ایران نشنیده ام که شمار بسیاری از مردم، گرفتار چنین مسایلی شده باشند به عنوان مثال گفته میشود «اگر مردی، دو زن داشته باشد و یکی از این زنها به عموی زن دیگر شیر دهد، آیا بچههای او به این شخص محرم هستند!» واقعاً در میان ۸۰ میلیون جمعیت کشور، چند نفر گرفتار چنین مسالهای هستند؟! حتی بر فرض که یک درصد هم گرفتار شده باشند، این افراد میتوانند سوالات خود را به طور شخصی از فقیه بپرسند، طرح و بیان چنین مسالهای در کتاب رساله عملیه که در خانههای مردم هست، چقدر مفید است؟!
از واژههای گنگ تا احکام بلاموضوع و سردرگمی مردم
وی به سومین کاستی رساله عملیه اشاره و تصریح کرد: «واژههای گنگ» در رسالههای عملیه مشهود است. به عنوان مثال فقیه میگوید «اشبه، اظهر و اقوی است!» در رسالهها از اصطلاحاتی استفاده شده که حتی طلبه باید چند سال در حوزه درس بخواند تا فرق بین اشبه، اظهر را متوجه شود. لذا این واژههای گنگ در رسالههای عملیه آزار دهنده است.
این استاد حوزه درباره چهارمین کاستی رساله عملیه، گفت: کاستی دیگر «احکام بلاموضوع» است که این دسته از احکام برای اعصار گذشته بوده است. به عنوان مثال در رسالهها آمده «اگر کسی روزه خود را عمدی بخورد، باید بنده آزاد کند.» آیا امروز عصر بنده آزاد کردن است!؟ یا گفته شده، «اگر فلان اتفاق بیافتد، باید ۲۰۰ حله یمنی پول دهد» این حله یمنی را از کجا تهیه کنیم؟! یا اینکه گفته شده «فلانی باید به فلانی ۱۵ شتر دهد» امروز از کجا شتر خریداری کنیم؟! یا اینکه گفته شده «اگر میخواهید روزه خود را قضا کنید، باید فرسخی را طی کنید.» مردم امروز ایران به کیلومتر و متر عادت دارند لذا با عناوینی مثل فرسخ نمیتوان برای مردم دستور زبانهای فقهی داد.
وی به تلاشها برای به روز کردن رسالههای عملیه در دهههای اخیر اشاره کرد و گفت: از سال ۱۳۳۵ شمسی یک اتفاقی افتاد که پیروز نشد. آن اتفاق این بود که دو نفر روی این رسالهها کار کردند، یکی مرحوم آقای کرباسچیان بود که در سال ۱۳۳۵ رساله مطابق با فتوای مرحوم آیت الله بروجردی را به روز کرد و نام آن را «دستور عبادات یا خلاصه المسائل» گذاشت، آقای بروجردی این کتاب را تأیید کردند و چاپ شد. اما این کتاب در میان مردم بُرد پیدا نکرد برای اینکه شخصی غیر مرجع تقلید این کتاب را نوشت ولو اینکه به زبان روز بود.
این محقق حوزوی ادامه داد: مردم احساس کردند قلمی که این کتاب را نوشته، قلم فقیه نیست و نکته دیگر اینکه فقها این اقدام را تشویق نکردند. گرچه آقای بروجردی، آقای کرباسچیان را تأیید کرد، اما مراجع به این میدان نیامدند و حتی نگفتند مطالبی که در این کتاب نوشته شده، حرفهای ما نیست یا حتی نگفتند حرفهای ما همان است که در فلان کتاب با ادبیاتی جدید آورده شده ولو به قلم ما نباشد، ولی حرف ماست.
پروازی بیان کرد: پس از این مرحله که موفق هم نبود، آقای بی آزار شیرازی تحریرالوسیله امام خمینی(ره) را به روز کرد و نام آن را رساله نوین گذاشت که ما تقریباً اسم آن را شنیدیم و با مقایسه تعداد رسالههایی که چاپ شده، در مقابل تعداد چاپ رساله نوین میتوان گفت رساله نوین هم در سراشیبی سقوط قرار گرفت.
وی تأکید کرد: امروز باید یک سخن گفتن متفاوت با مردم اتفاق بیافتد تا اطمینان و اعتماد مردم به کتابهای روز حاصل شود. از سوی دیگر فقها نباید انتظار داشته باشند که همه زبانشان را بفهمند. باید ادبیات و واژههای به کار رفته در رسالههای عملیه توسط یک ویرایشگر به روز شود و در اختیار مردم قرار گیرد.
این پژوهشگر دینی در پاسخ به این پرسش که مباحث روز در رسالههای عملیه چه جایگاهی دارند؟ گفت: نسبت به این مساله دو نگاه وجود دارد. یک نگاه اینکه اسلام فقط عبادیات است که به نظرم این سخن اشتباه است چون اسلام یک مکتب است و مکتب برنامه زندگی میدهد، اینکه برنامه زندگی چیست، موضوع دیگری است.
وی افزود: به هر حال کسانی معتقدند اسلام عبادیات است، اما در اینجا منظور از عبادیات، تعبدیات نیست بلکه منظور اعمال انسانی است که جمله قربه الی الله در آن شرط است مثل نماز صبح و ظهر، حج، زکات و خمس. در حقیقت عبادیات اعمالی است که قصد تقرب به سوی خدا در ارکان آن عمل قرار گرفته که اگر فاقد آن باشد، قطعاً عمل باطل است.
مباحث باید به زبان امروز مردم تبیین شود
استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: برخی دیگر معتقدند رساله عملیه یعنی احکام مسایل مبتلا به مردم، اگر مسایل مبتلا به مردم مانند پزشکی، اقتصاد، بورس، بیمه، مواجهه حاکم با مردم و رفتار مردم با حاکم هست، قطعاً مسایل دیگری هم باید وارد این عرصه شوند که البته چگونه وارد شدن هم چارچوب و شاخصی دارد از جمله اینکه باید مباحث به زبان امروز مردم تبیین شود.
پروازی برای بهبود رسالههای عملیه پیشنهاداتی ارایه داد و گفت: بهبود رسالههای عملیه باید «شکلی» و «ماهوی» باشد. بهبود شکلی به ادبیات برمی گردد؛ ما باید مباحث فقهی را از دایرههای فقهی بیرون بیاوریم و به زبان روز هر قومی تبدیل کنیم و اصطلاحات گنگ و نا آشنای آن را حذف کنیم و با حفظ معنا و مفهوم، اصطلاحات جایگزین بسازیم و به قلم روان و شیوای مورد نیاز هر زبانی ارایه دهیم. بالای ۸۰ درصد ادبیات رسالههای عملیه عربی و غیرقابل فهم است که باید این ادبیات تغییر کند. ادبیات کنونی رسالهها به گونهای است که فرد رغبت به خواندن پیدا نمیکند و ترجیح میدهد مستقیم با دفتر مرجع تماس بگیرد و سوال خود را بپرسد. بنابراین معتقدم برای تغییر شکلی رسالهها، ویرایش غیر فقیهانه آشنا با فقیه لازم است یعنی کسی که این کار را میکند، به مباحث فقهی آشنا و غیر فقیه باشد.
وی ادامه داد: تغییر ضروری دیگر «ماهوی» است بدین معنا که باید فتوای فقیه تغییر کند. اگر فقها وارد این مرحله از شناخت دینی و انسانی شوند که انسانها در خلقت برابر هستند و همه انسانها کرامت و حرمت دارند، در این صورت فتوای فقیه تغییر میکند. به نظرم تغییرات شکلی و ماهوی رسالههای عملیه ضرورتی بسیار مهم است که اولی هنوز رخ نداده و امیدواریم به جایی برسیم که دومین تغییر را هم شاهد باشیم.
این استاد حوزه علمیه قم توجه رسالههای عملیه به مباحث غیرفقهی را ضروری و گامی مثبت در جهت رفع بسیاری از مشکلات دانست و بیان کرد: بسیاری از مباحث غیرفقهی مانند کرامت انسان و عدم تبعیض در حقوق زن و مرد، اگر در رسالههای عملیه دیده شوند، همه بُردند و نشان از تغییر نگاههاست و اگر این مباحث در رساله دیده نشود در فاز مباحث علمی باقی میماند.
وی به یک نقص اعتقادی که در رسالههای عملیه خودنمایی میکند، اشاره و تصریح کرد: روایت داریم که خداوند «انسان» را به شکل خودش آفرید و در حقیقت نفرمود «زن» یا «مرد» را به شکل خودش آفریده است. روایت داریم که در قیامت جنسیت معنا ندارد و کرامت اصل است. با وجود این روایات و تبیین این اصول، چگونه تفاوت به تبعیض تبدیل شد؟! با چه مکانیسم علمی میتوان از تفاوت به تبعیض رسید؟! ممکن است بگویند در روایت و آیه قرآن داریم که من هم این نکته را میفهمم، اما میخواهم بگویم که قضایای دینی، «حقیقی و واقعی» هستند، اگر حقیقی هستند، این استناد درست است، اما من معتقدم قضایای دینی واقعی هستند.
پروازی افزود: اگر امروز از هر فقیهی درباره استدلال و منطق این مساله که چرا ارث زن کمتر از یک مرد است؟ بپرسید، به دو نکته اشاره میکند: اول اینکه میگوید: خداوند دستور داده و دوم اینکه میگوید: در روایات آمده است. در این میان کسی که اهل بحث و علم است، پاسخ میدهد: چون مرد نان آور خانه هست، باید دو برابر ارث ببرد. امروز این پرسش مطرح است که اگر زن سرپرست خانواده بود، تکلیف چیست؟ شاهدیم که کسی به این پرسش پاسخی نمیدهد.
حکم را روی فضیلت و رذیلت ببریم
وی ادامه داد: میخواهم بگویم انسان با کرامت خلق شده و این انسان ممکن است مسلمان، یهودی و مسیحی باشد. این انسان بعد از خلقت دو خصلت «فضیلت و رذیلت» را به خود گرفته است. پس باید حکم را روی فضیلت و رذیلت ببرید، چرا روی خلقت کرامت میبرید! معتقدم که اگر این نگاه تغییر کند و در رساله خود را نشان دهد یعنی نگاه عالمان دین تغییر کرده و اگر این تغییر نگاه در رساله نمایان نشود یعنی هنوز در مراکز صدور نگاه دینی، تغییری اتفاق نیافتاده است.
پروازی در پایان به موانع تغییر و تحول در رسالهها اشاره کرد و گفت: مهم ترین مانع این است که «موضوع شناسی» صورت نگرفته؛ اگر فقیه در عرصه حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم حضور فعال داشته باشد و موضوع شناسی را به طور دقیق پی بگیرد و برای رسیدن به فهم فقهی و برای صدور فتوا با اهل فن اقتصاد، پزشکی و مدیریت بنشیند، خواهد فهمید که درباره مسایل و دغدغههای روز مردم چه تحلیل و حکمی ارایه دهد. شواهد حاکی است که فقهای ما هنوز با موضوعات جدید درگیر نشدند.
سلام علیکم در مطالب آقای پروازی ب نکته ای برخوردم ک صحیح نیست ایشان بیان کرده اند ک اگر از فقیه سوال شود چرا ارث زن کم تر از مرد دو جواب میدهد یک چون دستور خداست است دو چون در روایات آمده است بعد با تعریض بیان کرده اند ک کسی ک اهل علم و بحث است این گونه پاسخ می دهد چون مرد نان آور خانه است عرض ما ب ایشان این است ک این آقایی ک شما او را اهل علم نامیدید و جوابش غیر از جواب فقهاست و بیان شما دارای کنایه ب فقهاء هم هست این آقا این جواب را از کجا فهمیده!؟ مگر عالم ب ملاکات و مصالح و مفاسد است جایی ک در روایت آمده لا مسرح فیها للعقول و همین طور ان دین الله لایصاب بالعقول دین تعبدی و توقیفی است باید متعبد بود
احسنتم…از قضا ذیل آیات ارث هم اشاره به همین نکته رفته است: ءَابَاۤؤُکُمۡ وَأَبۡنَاۤؤُکُمۡ لَا تَدۡرُونَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ لَکُمۡ نَفۡعࣰاۚ فَرِیضَهࣰ مِّنَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمࣰا