قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / بررسی دیدگاه‎های اجتماعی معاصر «امام شافعی» در اندونزی
بررسی دیدگاه‎های اجتماعی معاصر «امام شافعی» در اندونزی

بررسی دیدگاه‎های اجتماعی معاصر «امام شافعی» در اندونزی

«سمینار بین المللی دیدگاه‎های اجتماعی معاصر امام شافعی» با همکاری دانشگاه مذاهب اسلامی، مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور و دانشگاه جامع اسلامی رادن فتح اندونزی در این کشور برگزار شد.

به گزارش شبکه اجتهاد، «سمینار بین المللی دیدگاه‎های اجتماعی معاصر امام شافعی» با همکاری دانشگاه مذاهب اسلامی، مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور و دانشگاه جامع اسلامی رادن فتح اندونزی با حضور هیئتی از جمهوری اسلامی ایران در این کشور برگزار شد.

هیات علمی، دینی و تقریبی کشورمان متشکل از حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی شاهرودی، رئیس مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور و نماینده مقام معظم رهبری در استان کردستان، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد حسین مختاری، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و دکتر ابراهیمیان رایزن فرهنگی سابق ایران در اندونزی که برای دیدار با مقامات دینی، دانشگاهی و علمای اهل سنت کشور اندونزی سفر کرده است، دوشنبه ۱ خرداد در «سمینار بین المللی دیدگاه‎های اجتماعی معاصر امام شافعی» حضور یافته و به سخنرانی پرداختند.

در این سمینار که با حضور گسترده و با شکوه، استادان، اندیشمندان و شخصیت‌های علمی و دینی و دانشجویان برگزار گردید پرفسور دکتر نصرالدین عمر قائم مقام سابق وزیر دین و امام اکبر مسجد استقلال بزرگترین مسجد جنوب شرق آسیا و از شخصیت‌های برجسته دینی اندونزی،پرفسور دکتر محمد شیرازی رییس دانشگاه رادن فتح، حسینی شاهرودی عضو خبرگان رهبری و نماینده مقام معظم رهبری در کردستان و رئیس مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور و حجت الاسلام والمسلمین مختاری رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی سخنرانی کردند.

دکتر مختاری رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی در این سمینار با موضوع «نقش امام شافعی در مبارزه با افراط گری مذهبی و مسئله تکفیر» سخنرانی خود را به زبان انگلیسی ارائه داد که متن فارسی آن در پی می‌آید.

یکی از مصائبی که امروز جهان اسلام را به خود مشغول نموده است، مسأله‌ی دردآور و غمبار گروههای تکفیری است که از این ناحیه، حوادثی رخ می‌نماید که دل هر انسانی را غمگین و آزرده می‌سازد. متأسفانه این گروهها رفتارهای ضد اسلامی و انسانی خویش را به اسلام و مذاهب اسلامی منتسب می‌نمایند، در حالی که هم آموزه‌های روشن دین با آن سازگاری ندارد و هم در کلام ائمه مذاهب اسلامی  به ویژه امام شافعی این موضوع پذیرفتنی نیست.

شافعی مکاتب اسلامی را از افراط و تکفیر به سوی اعتدال و تقریب هدایت کرد

امام شافعی (رض) با افکار و عقاید مترقی خویش مکاتب مختلف اسلامی را از افراط و تکفیر و تندرویی به سوی اعتدال و تقریب هدایت کرد. امام شافعی (ض) هم از فکر و هم از مکتب دفاع کرد و هم در بین مذاهب اسلامی تعادل ایجاد کرد.

هم چنین ائمه اهل سنت با توجه به روایات عدم تکفیر مسلمان، در این مسأله بسیار حساس بوده و پیروان خویش را از گرفتار آمدن در دام تکفیر بر حذر داشته و تکفیر اهل قبله را جایز نمیدانسته‌اند. در این نگاشته به دیدگاه یکی از ائمه اهل سنت یعنی امام شافعی پرداخته و تبیین شده است.

بی تردید اصلی ترین مشکل و گرفتاری مسلمانان در عصر حاضر، موضوع تکفیر است. امروز عده‌ای از مسلمانان به جای پرداختن به مسائل بزرگتر و مهم جهان اسلام بر طبل تکفیر هم مسلکان خویش می‌کوبند و به بهانه‌های گوناگون، آنها را کافر و مشرک میخوانند و سپس با استفاده از افراد ناآگاه به آموزههای دین مقدس اسلام و شرایط و اوضاع جهان، خشن ترین نوع رفتار را در کشتن این مسلمانان انتخاب میکنند که در تاریخ بشریت، کمتر نمونه‌ای برای آن می‌توان یافت و به نظر می‌رسد که این گروه، دغدغه‌ای جز تکفیر فرقه‌های اسلامی ندارند.

با این توضیح، وظیفه اندیشمندان مذاهب اسلامی در وضعیت کنونی ایجاب می‌کند که دلایل این نوع رفتارها را در جوامع اسلامی با دقت رصد کنند و علت آن را بیابند، زیرا در غیر این صورت و با وضعیت موجود، این امکان وجود دارد که به زودی، آتش تکفیر دامن همه را بگیرد و همگان در آن بسوزند. بنابراین وظیفه داریم که در خاموش نمودن این فتنه بزرگ بکوشیم و با بیان و استدلال خویش تلاش کنیم تا آنانی که با اتکای به قدرت، هر روز فتواهای ناحق و ناصواب درباره پیروان مذاهب اسلامی صادر می‌کنند، به خود آیند و تا این اندازه، در مخالفت با بزرگان دین، سلف صالح و ائمه مذاهب اسلامی به ویژه امام شافعی فتاوای تفرقه افکنانه و مبتنی بر تکفیر مسلمانان صادر نکنند.

در این مقاله، سعی شده است تا دیدگاه امام شافعی به عنوان یکی از مهمترین ائمه مذاهب اهل سنت درباره تکفیر مسلمانی که ضوابط مسلمان بودن را هم در بخش عقیده و باروهای اساسی اصول مانند توحید، نبوت و معاد و بقیه ضروریات دین دارد و هم در عمل، احکام اسلامی را بر اساس مذهب خویش انجام می‌دهند، بحث، بررسی و تبیین گردد تا برای آن گروه از افرادی که تحت تأثیر جریانهای تکفیری واقع شده‌اند، دیدگاه امام شافعی در این زمینه مفید واقع شود.

مفهوم شناسی تکفیر

تکفیر: تکفیر، مصدر از ماده «ک ف ر» است. «کفر» در لغت به معنای پوشانیدن است و بر همین اساس در عربی به «کشاورز»، «کافر» گفته می‌شود، زیرا او دانه‌ها را با خاک می‌پوشاند. علت نام‌گذاری این است که کفر، پوشاننده حق است [۱] و در اصطلاح، نقطه مقابل و ضد ایمان است[۲].  بنابراین «تکفیر» یعنی گواهی دادن به کفرورزی فرد یا افرادی که پیش از این، در زمره مسلمانان به شمار می‌رفتند و عضو بالفعل امت اسلامی هستند.

پیشینه تاریخی تکفیر

نخستین فرقه‌ای که در تاریخ اسلام، دیوانه‌وار به تکفیر مخالفان خود پرداخت، خوارج بود. آنان مسلمانان را به دلیلِ ارتکاب گناه [۳]، کافر می‌خواندند و ساختار دوقطبی اسلام و کفر را به هم ریخته و مفهوم کفر را به داخل دایره اسلام آورده و کلمه کافر را بر مسلمانانی که با مبانی عقیدتی‌شان همساز نبودند یا مرتکب گناه می‌شدند، اطلاق کردند[۴]. بدین ترتیب، خوارج اولین گروهی در تاریخ اسلام بودند که اندیشه‌ی تکفیر را در جوامع اسلامی سامان دادند و از این‌رو، می‌توان گفت که آنان نیای نخستین وهابیت، القاعده، داعش و دیگر گروه‌های تندرو و تکفیری در دنیای اسلام هستند.

زندگانی امام شافعی در یک نگاه

تولد و دوران کودکی و نوجوانی: محمد بن ادریس بن عباس بن عثمان مشهور به «امام شافعی» یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت و پیشوای مذهب شافعی، در سال ۱۵۰ هجری (سال وفات ابوحنیفه) در غزه[۵] از شهرهای شام[۶] و به نقلی در یمن[۷] به دنیا آمد. تولد شافعی در شهر غزه از شهرت بیشتری برخوردار است. از خود شافعی نیز نقل شده است:

«من در غزه متولد شدم و سپس در حالی که دو سال داشتم به مکه آورده شدم»[۸]

شافعی در همان ایام کودکی و قبل از دو سالگی، پدرش را از دست داد. مادرش فاطمه دختر عبیدالله بن حسن بن حسین بن علی بن ابیطالب (ع)[۹] وی را به مکه برد.[۱۰]

در خصوص نسب شافعی بهتر است به این نکته اشاره کنیم که نسب وی با بنی‌هاشم و بنی امیه در عبدمناف به هم می‌رسد. وی از فرزندان مطلب بن عبدمناف[۱۱]است در واقع عبدمناف جد نهم او محسوب می‌شود.

شافعی از همان سنین کودکی به مکتب خانه رفت و به تعلیم قرآن و مسائل دینی پرداخت قرآن را در ۷ سالگی آموخت[۱۲] و به سرعت مدارج ترقی را طی کرد.

وی به منظور فرا گرفتن درس تفسیر و حدیث به محضر سفیان بن عیینه[۱۳] و برای فرا گرفتن درس فقه و احکام دین به محضر “مسلم بن خالد زنجی” شتافت.[۱۴] و ابن ادریس در همین زمان در تفسیر به درجه‌ای رسید که بزرگترین استاد تفسیر مکه “سفیان بن عیینه”، هرگاه سؤالی در زمینه تفسیر آیه‌ای پیش می‌آمد به وی اشاره می‌کرد و می‌گفت: از این نوجوان بپرسید.

در علم فقه و احکام دین نیز به حدی از تخصص و آگاهی رسید که مسلم بن خالد زنجی، بزرگترین استاد فقه، در بیست سالگی، وی را به فتوا دادن مجاز نمود و خطاب به او گفت:

«ای ابا عبدالله کار فتوا دادن را آغاز کن به خدا وقت آن فرا رسیده است که تو این وظیفه را انجام دهی»[۱۵]

شافعی و حبّ اهل بیت (علیهم السلام)

محمد بن ادریس شافعی یکی از پیشوایان اهل سنت است که به حب و دوستی اهل بیت (علیهم‌السلام) مشهور است. ابن اثیر در الکامل آورده است:

«شافعی رئیس مذهب شافعی و دومین امام بزرگ اهل سنتو جماعت است که خود از موالی علی و آل علی (ع) بوده است».[۱۶]

از اشعاری که از شافعی در زمینه حب اهل بیت (علیهم‌السلام) رسیده است، می‌توان میزان حب او را به اهل بیت (علیهم السلام) فهمید. در یکی از این اشعار آمده است؛

 یا اهل بیت رسول الله حبکم                 فرض من الله فی القران انزله

کفاکم من عظیم القدر انکم                  من لم یصل علیکم لا صلاه له[۱۷]

‌ای اهل بیت پیامبر دوستی شما امر واجبی است که خداوند آن را در قران کریم بیان کرده است.

در عظمت و بزرگی مقام شما همین بس که هر کس بر شما درود نفرستد نمازش مقبول نیست.

در سروده‌ای دیگر آورده است:

…ان کان رفضاً حب آل محمد (ص) فلیشهدا الثقلان اِنی رافضی[۱۸]

اگر حب آل محمد (ص) رفض[۱۹]است، همه شاهد باشند که من رافضی هستم.

به نظر می‌رسد حب او نسبت به اهل بیت، سبب شده برخی نسبت به او اتهام وارد کنند و او را گنهکار بدانند. شافعی میگوید:

«لئن کان ذنبی حب آل محمد فذلک ذنبٌ لستُ عنه اتوب»[۲۰]

«اگر حب اهل بیت (علیهم السلام) گناه است من این گناه را دوست دارم و از آن توبه نمی‌کنم».

نقش کلیدی امام شافعی در مبارزه با تکفیر مسلمان

محمد بن ادریس شافعی، از جمله مهمترین ائمه اهل سنت است. او به قبیله قریش منتسب بوده و در سال ۱۵۰ق. در شهر غزه از شهرهای فلسطین دیده به جهان گشود، در بیست سالگی به مدینه رفت و در شمار شاگردان مالک بن انس درآمد. شافعی به مدت ۹ سال و تا مرگ مالک در نزد او بسر برد، شافعی در بغداد با محمد بن حسن شیبانی (م ۱۸۹)، فقیه معروف حنفی، ارتباط علمی داشت. آشنایی شافعی با مذهب حنفی و مکتب اهل رأی که در عراق متداول بود، سرانجام به آن انجامید که او مذهب نوینی، که میانه و حد وسط مذهب حنفی و مذهب مالکی و مکتب اهل حدیث که در حجاز رایج بود را پدید آورد.[۲۱]

جلال‌الدین سیوطی در کتاب «الاشباه و النظائر» می‌گوید: «هیچ کس از اهل قبله تکفیر نمی‌شود؛ به استثنای مجسّمه (قائل به جسمانی بودن خداوند متعال) و منکر علم خداوند متعال به جزئیات» [۲۲]

برخی از شارحان فقه و اندیشه امام شافعی که بر اساس دیدگاه وی آموزه‌های دین تشریح و تبیین کرده‌اند، بحث «عدم تکفیر اهل قبله» را در ردیف عقاید دیگر مانند توحید، و نبوت، برزخ و قیامت بیان نموده‌اند. ابن الملقن سراج‌الدین در کتاب «التذکره فی الفقه الشافعی» در همان اول کتاب عنوانی را به «کتاب توحید» اختصاص داده و در آن پس از ذکر وجوب عقاید، عدم تکفیر اهل قبله را به گونه‌ای بسیار روشن بیان نموده است که اهل قبله را نباید به دلیل ارتکاب گناهی، تکفیر کنیم .[۲۳]

ابو زکریای نووی یکی دیگر از شارحان فقه امام شافعی از قول «متولی» نقل می‌کند که او گفته است: «چنان‌چه مسلمانی بگوید: ‌ای کافر! بدون آن‌که آن را توجیه کند کافر می‌شود؛ زیرا او اسلام را کفر نامیده است» .[۲۴]

شیخ‌الاسلام تقی‌الدین سبکی، یکی دیگر از علمای شافعی می‌گوید: اقدام کردن به تکفیر مؤمنان، بسیار سخت است. هر کس در قلبش ایمانی وجود دارد؛ تکفیر اهل هوا و هوس و بدعت‌ها با وجود گفتن «لا اله الا الله و محمد رسول‌الله» توسط آنها دشوار است. تکفیر امر وحشتناک و پرخطری است…. امام شافعی درباره گران و خطرناک بودن تکفیر زیاد سخن گفته است.[۲۵]

غزالی می‌گوید: «چیزی که سزاوار است طالب علم متمایل به آن باشد این است که از تکفیر تا جایی که راه دارد، احتراز کند؛ زیرا مباح شمردن ریختن خون و اموال نمازگزاران رو به قبله و تصریح کنندگان به لا اله الا الله محمد رسول‌الله اشتباه است و اشتباه در رها کردن هزار کافر در زندگی (نکشتن آن‌ها)، آسان‌تر از خطای در ریختن قدر خون حجامتی از خون مسلمان است.» او می‌گوید: «توصیه‌ی من این است که زبانت را از اهل قبله تا می‌توانی نگه دار! تا زمانی که می‌گویند «لااله الا الله محمد رسول‌الله» و آن را نقض نکرده‌اند. زیرا تکفیر خطر دارد؛ در حالی که سکوت خطری ندارد.»[۲۶]

ابوحامد غزالی، یکی از بزرگترین عالمان شافعی نیز گفته است: چگونه به کسی که ایمان به خدا و روز جزا دارد و خدا را با گفتارش که او را تنزیه می‌کند و عملی که قصد می‌کند با آن خدا را با اخلاص و با آن ایمانش را افزایش می‌دهد و معرفت به خداوند متعال پیدا می‌کند و سپس خداوند متعال به او اکرام می‌کند و زمینه‌ی دستیابی بیشتر را به او می‌دهد و رضایت خود را به او اعلام می‌کند؛ آن وقت کسی بدون دلیل شرعی او را تکفیر می‌کند و این، مقیاس کار قرار نمی‌گیرد؛ ایمان از او بیرون نمی‌رود مگر با رها کردن آن و اعتقاد به آن چه با موجودیت ایمان سازگار نیست .[۲۷]

«شافعی»‌ها مرتد هستند!!

«ابن تیمیه» به صراحت می‌گوید:«فَمَنْ قَالَ: أَنَا شَافِعِی الشَّرْعِ أَشْعَرِی الِاعْتِقَادِ قُلْنَا لَهُ: هَذَا مِنْ الْأَضْدَادِ لَا بَلْ مِنْ الِارْتِدَادِ…»اگر کسی بگوید من درگرایش فقه شافعی هستم و در گرایش کلام اشعری، ما به او می‌گوئیم، این از مصادیق اضداد است بلکه ارتداد است.[۲۸]

الآن در بین اهل سنت  این سه گرایش کلامی وجود دارد؛ اشعری، معتزلی، و ماتریدی. و شما اگر ملاحظه کنید خواهید دید که عموم شافعی‌های کره زمین، بلکه در طول تاریخ، عمدتاً در گرایش کلامی «اشعری» هستند. نه کاری با «معتزله» دارند، نه کاری با «ماتریدیه» دارند.

«ابن تیمیه» که می‌گوید این از مصادیق «ضدّین» است؛ شرائط ضدین در اینجا نیست. مثل قضیه سواد وبیاض که اینها راتعبیر می‌کنند به ضدین؛ اینجا نیست. نه شافعی بودن و نه اشعری بودن، هیچکدام خاصیت «ضدین» را ندارند.

————————————————————-

[۱] الحسینی، بی‌تا: ۵۵

[۲] الأزدی، ۱۹۸۷م: ۷۸۶

[۳] العسقلانی، بی¬تا: ۴۷

[۴] الملل والنحل، ج۱، ۱۱۴

[۵] حموری، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵، چاپ دوم، ج ۴، ص ۲۰۲

[۶] ابن عساکر، تاریخ مدینه، دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج ۵۱، ص ۲۸۷

[۷] دمشقی، اسماعیل بن کثیر؛ البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷، ج ۱۰، ص ۲۵۲-۲۵۱

[۸] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج ۷، ص ۴۳۳-۴۳۲

[۹] قاضی، سعد\\ محمد بن ادریس شافعی، قاهر، دار غریب، ۲۰۰۱، ص ۸

[۱۰]  دمشقی، اسماعیل بن کثیر، پیشین، ص ۲۵۲-۲۵۱

[۱۱] مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، چاپ هفتم، ج ۲، ص ۴۳۷، عبدمناف جلد سوم پیامبر اکرم (ص) می‌باشد.

[۱۲] دمشقی، اسماعیل بن کثیر؛ پیشین، ص ۲۵۲

[۱۳] بزرگترین استاد فقه در شهر مکه در این زمان.

[۱۴] احمدیان عبدالله؛ امام شافعی؛ تهران، احسان، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص ۲۵٫

[۱۵] همان، ص ۲۶٫

[۱۶] ابن اثیر، عزالدین، پیشین، ج ۱۶، ص ۳۰۱

[۱۷] جندی، عبدالکلیم؛الامام جفعر الصادق (ع)، بی جا، ۱۳۹۷، ص ۲۵۲

[۱۸] مرکز الرساله، موده اهل البیت (ع) بیجا، مرکز الرساله، ص ۷۹ به نقل از دیوان الشافعی ص ۵۵

[۱۹] غیر شیعیان به منظور اتهام به شیعیان رافضی می‌گفتند.

[۲۰] همان.

[۲۱] الزحیلی، بی‌تا: ۴۹-۵۰)

[۲۲] سیوطی، ۱۴۱۱ق: ۴۸۸

[۲۳] ابن الملقن ، ۱۴۲۷ق: ۸

[۲۴] النووی، ۱۴۱۲ق: ص ۶۵

[۲۵] الشعرانى، ۱۴۱۸ق: ۵۰

[۲۶] الغلو فی التکفیر، ص۱۴

[۲۷] الرضوی، ۱۴۱۱ق: ۷

[۲۸] مجموع الفتاوی ابن تیمیه ج۴ ص۱۷۷

حوزه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics