مدرس حوزه علمیه قم گفت: عبدالرحمان کواکبی در کتاب طبایع الاستبداد، سلطنت تملیکیه را اسارت و تبعیض میداند همچنین سرفصل دیگر کتاب او، استبداد دینی و سیاسی است و در خاتمه هم در مورد قوای ملعونه استبداد بحث کرده است؛ او ابتدا استبداد را معنای لغوی کرده و بعد معنای اصطلاحی آن را بیان کرده و میرزای نائینی هم عین این عبارات را در کتاب خودش آورده است که نشان میدهد مرحوم میرزا از او متأثر بوده است. میرزا گفته است ملتی را که گرفتار چنین اسارتی باشند اسرا و اذلا گویند و کواکبی نیز همین عبارات را دارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام محمد متقیان تبریزی، در ادامه سلسله مباحث اندیشه سیاسی میرزای نائینی با اشاره به تقسیمبندی سلطنت به تملیکیه و ولایتیه از منظر میرزای نائینی، گفت: به نظر میرسد این تقسیم از ابداعات مرحوم نائینی است و در تقسیمات اندیشمندان قبل از ایشان وجود نداشته است. اصل تعریف این است که رابطه میان حاکم و مردم، رابطه ملک و مملوک است و مردم مملوک حاکم هستند و او حق دارد هر نوع تصرفی را در مایملک خودش انجام بدهد. میرزا از تعابیری چون تسلطیه، تحکمیه و تملیکیه و … در مورد آن بهره برده است.
وی با بیان اینکه میرزای نائینی از عبدالرحمان کواکبی متأثر بوده و برخی تعابیر نشاندهنده آن است، افزود: کواکبی در سال ۱۲۶۵ قمری در سوریه متولد شد و شخصیت ضداستبدادی داشت و تا ۵۹ سالگی در حلب مشغول روزنامهنگاری بود و بعد به مصر رفت و وارد محافل شیخ محمدعبده و سیدجمالالدین اسدآبادی شد و دو کتاب نوشت؛ یکی طبایعالاستبداد و دیگری ام القری؛ او به جمعیت المنار هم پیوست و در سال ۱۳۲۰ قمری در قاهره از دنیا رفت.
تأثیرپذیری میرزای نائینی از کواکبی
متقیان تبریزی بیان کرد: کواکبی در کتاب طبایع الاستبداد، سلطنت تملیکیه را اسارت و تبعیض میداند همچنین سرفصل دیگر کتاب او، استبداد دینی و سیاسی است و در خاتمه هم در مورد قوای ملعونه استبداد بحث کرده است؛ او ابتدا استبداد را معنای لغوی کرده و بعد معنای اصطلاحی آن را بیان کرده و میرزای نائینی هم عین این عبارات را در کتاب خودش آورده است که نشان میدهد مرحوم میرزا از او متأثر بوده است. میرزا گفته است ملتی را که گرفتار چنین اسارتی باشند اسرا و اذلا گویند و کواکبی نیز همین عبارات را دارد.
وی افزود: در صفحه ۴۵ کتاب طبایع یعنی فصل استبداد و دین، کواکبی دوگانه استبداد دینی و سیاسی را بیان کرده و آورده است که این دو با هم پیوستگی دارند. او معتقد است استبداد سیاسی از استبداد دینی نشأت گرفته است. میرزای نائینی هم گفته است که برخی استبداد دینی و سیاسی را با هم توأم دانستهاند که باز این تعبیر، نشاندهنده اثرپذیری میرزا از کواکبی است.
رابطه قدرت حاکمیت با جهل و شرک
متقیان تبریزی بیان کرد: کواکبی در توصیف استبداد به توصیف مستبدان دینی پرداخته و گفته آنها کسانی هستند که با استفاده از دین زمینه را برای استبداد سیاسی ایجاد میکنند و این امر، سبب میشود تا عوام، تلقی خاصی نسبت به سلاطین پیدا کنند؛ میرزای نائینی با استفاده از تعابیر کواکبی گفته است درجات تحکمیه این قسم از سلطنت به اعتبار اختلاف ملکات نفسانی و عقول و ادراکات و اعمال و درجات موجد یا مشرکبودن مردم است، به تعبیر دیگر میرزا گفته است رابطه بین مردم و حاکم بستگی به جهل و علم مردم دارد و اینکه مردم به اندازه موحد و یا مشرکبودن و جهل و علمشان تبعیت از حاکم دارند و ادعای الوهیت سلاطین را به خاطر جهل و شرکشان میپذیرفتند.
وی افزود: میرزای نائینی در انتهای کتابش از فضای فقه سیاسی بیرون میآید و از این صحبت کرده که استبداد یک قوایی دارد و با آن قوا، استبداد برقرار میشود و راه علاج و دفع آن را بازگو میکند؛ نائینی در تنبیهالامه چرایی انحطاط و عقبماندگی حکومتها را به استبداد بازمیگرداند؛ چیزی که با روی کارآمدن بنیامیه و شکلگیری حکومت معاویه باعث از بین رفتن سرمایه مسلمانان در صدر اسلام شد؛ نائینی در مورد ترقی اروپائیان هم گفته است غرب از متون اسلامی و شرایط جهان اسلام به نحو منصفانه بهره برده و خودشان را رشد و ترقی دادند.
جهل؛ عامل استبداد و انحطاط
این مدرس حوزه علمیه گفت: از منظر نائینی، اختلاف بین مردم، شاهپرستی، جهل و شرک و ترساندن و آزار و اذیت آزادیخواهان، استفاده از امکانات برای سرکوبی ملت و … مهمترین عوامل قدرتگرفتن سلاطین است ولی او بر جهل به عنوان مهمترین عامل دست گذاشته است؛ یعنی مردم به این آگاه نیستند که سلطان حدود و وظایفی دارد و اینطور نیست که یکطرفه صاحب حق باشد و مردم در کنار تکالیفشان، حقوقی هم دارند. ایشان ریشه استبداد دینی در بین مسلمانان را هم به معاویه برگردانده است.
متقیان تبریزی گفت: از منظر وی، جهل باعث سوق انسان به بتپرستی و طواغیت است و سبب میشود تا مردم لباس الوهیت بر تن سلاطین بپوشانند. به نظر میرسد میرزا در این نتیجهگیری یعنی اینکه منشأ همه عوامل را به جهل برگردانده است، باز از کواکبی متأثر بوده است.
این پژوهشگر حوزوی با اشاره به مقایسه تلقی میرزای نائینی و مرحوم آخوند خراسانی افزود: آخوند رسالهای با عنوان علاج عوامل مهلکه دارند؛ وی در مقدمه رساله خود به تحلیل وضعیت موجود پرداخته و گفته است کارگزاران امور که مشغول چپاول اموال ملتاند و ایادی خارجی، دو عامل مهم انحطاط و عقبماندگی هستند؛ وی منشأ و روح مشکلات را در جهالت و بیعلمی نمیداند بلکه در چپاول سرمایه ملت و سوءاستفاده ایادی خارجی میداند.
نظر دهخدا در مورد عقبماندگی
وی افزود: علی اکبر دهخدا هم رساله خوبی در مورد عوامل عقبماندگی جوامع اسلامی نوشته است؛ او میگوید اشکال کار در تلقی غلطی است که از سلطنت وجود دارد؛ در ممالکی که جهل، جای علم، زور، جای حق و اوهام جای عقل را گرفته، سلطنت موهبتی الهی است یعنی خداوند حدود و اختیارات هر قطعه از زمین را بر عهده فردی گذاشته است که این مسئله با روح اسلام سازگاری ندارد. یعنی وقتی جهل باشد سلطنت موهبتی الهی و وظیفه مردم هم اطاعت است و این اندیشه دهخدا شبیه همان کواکبی و میرزای نائینی است.
متقیان تبریزی بیان کرد: رساله ثقهالاسلام تبریزی مشروعهخواه هم توضیح داده است که ملت بیعلم و تابع قدرت و امنیت است؛ مستبدان فقط در پی تحصیل قدرت و ثروت هستند و مشروطه طالب علم و عمل است؛ او وقتی میخواهد تکلیف مشروطهخواهان را ذکر کند، میگوید مردم در جهل به سر میبرند و خبر ندارند و باید آنها را به فواید مشروطه آگاه کنیم.
وی اضافه کرد: عبدالرسول کاشانی هم در رساله خود، موانع استقرار مشروطیت را گفته و آورده است اولین چیزی که اجازه نمیدهد مشروطه مستقر شود، بیعلمی است؛ وی سکوت عالم و امر و نهی جاهل و جهل او را مهمترین عوامل برمیشمارد و میگوید اهالی هیچ دولتی نائل به سعادت بشری نشدند مگر بعد از نشر روزنامهجات که اعمال خیر و شر را مجسم و نتایج هر عملی را تشریح کردهاند و مردم را به محاسن اخلاق راهنمایی و حقوق آنها را به ایشان آموزش دادهاند.
متقیان تبریزی بیان کرد: رساله دیگری که صاحب آن مشخص نیست «با عنوان کجا بودیم و به کجا رسیدیم» در سال ۱۳۳۲ منتشر شد و گفته است که ما در چه موقعیت برجسته تاریخی بودیم و چرا حالا به ذلت افتادهایم؛ این نویسنده معتقد است ظلمت جهل، نورانیت ما را از بین برد و بزرگترین اسباب عقبماندگی ما انشقاق داخلی است که همه میل داریم همنوع خود را مستخدم خود قرار داده و از او استفاده ببریم و به همدیگر حسادت داریم.
آگاهیبخشی؛ داروی حل عقبماندگی
وی افزود: وی داروی حل این مرض را علم میداند؛ مقصود از علم، دانستن چندکلمه انگلیسی و فرانسوی نیست بلکه علمی، علم است که مفاسد نسبت به همنوع را از ذهن خود بیرون و مبادی حقیقت را راسخ کنیم. یعنی استبداد در این دوره بالفعل موجود بود و درکی شکلگرفته که معتقد به انحطاط است و عامل آن را استبداد و قوای حامی آن میداند و منشأ و روح همه قوا، جهل و بیعلمی است و خروج از این وضعیت هم با آگاهی مردم محقق خواهد شد.
بنابر گزارش ایکنا، این مدرس حوزه علمیه قم در خاتمه بیان کرد: نائینی تصریح کرده که شروع حرکت تغییر و تحول و از سلطنت تملکیه به ولایتیه که خود او قبول دارد، در رفع جهل مردم و آگاهیبخشی به آنان است و به همین دلیل هم تنبیهالامه را نوشت و به استبداد دینی به عنوان حامی استبداد سیاسی پرداخت.