اختصاصی شبکه اجتهاد: با توجه به آنچه از میان عبارات سید مرتضی در مختلف رسائلش و کتاب الذریعه او فهمیده میشود، موقف او در قبال روایات موجود در میراث فقهی و حدیثی امامیه به وضوح فهمیده میشود که او حجیتی برای روایات آحاد قائل نیست و در تمام جزئیات مباحث فقهی و کلامی خود بر این عقیده پافشاری میکند. ولی ابهام اینجاست که چطور او در فتاوی فقهی با دیگر فقهای شیعه تفاوت آن چندانی که ندارد بلکه در بعضی از فتاوی از میراث قمیها نیز دقیقتر و مطاب تر به روایات آحاد فتوا داده است؟! و این امر از کتاب فتوایی او «جمل العلم والعمل» پر واضح است. سؤال اینجاست که چگونه او در بسیاری از موضوعات فقهی و کلامی به طور قطع از مضامین اخبار و روایات آحاد بهره برده است؟!
شاید بتوان ادعا کرد که پاسخ نسبتا صریح سید به این پرسش توسط خود سید فقط در یک جا از مکتوبات او بیشتر نیامده است. مرحوم سید مرتضی در رسالۀ «التبانیات» خود مدعی است بسیاری از روایات موجود در میراث حدیثی شیعه به ظاهر احادیث «آحاد» هستند بل حُکماً آنها در عِداد روایات متواتر به شمار میآیند.
متأسفانه در نصّ و عبارتی که سید مرتضی به این موضوع پرداخته است خرابی جبران ناپذیر ایجاد شده است. از آن رو که مضافاً بر صعوبت و اغماض کلمات سید مرتضی در تمام میراث فکریش این مطلب در نسخۀ منتشر شده دچار نقص و افتادگی است. محقق رساله در مهمترین نقطۀ مطلب مذکور که مرحوم سید قصد بیان دلیل خود بر این ادعا را دارد سه نقطه گذاشته است که صد البته بیانگر نقصان و خرابی نسخۀ خطی مورد تصحیح اوست.
عبارت مورد نظر این است: «أوّل ما نقوله فی هذا الباب أنّه لیس کلّ ما رواه أصحابنا من الأخبار وأودعوه فی کتبهم وإن کان مستندا إلى رواه معدودین من الآحاد، معدوداً فی الحکم من أخبار الآحاد، بل أکثر هذه الأخبار متواتر موجب للعلم… لا ما الحجه فیما استودعه، ومن هذه صورته کیف یحتج بفعله فطریقه» (رسائل الشریف المرتضى، ج ۱، ص ۲۶).
به عقیدۀ نویسندۀ این مقاله، کلید قفل فهم صحیح نظریۀ سید تحلیل و بررسی این عبارت است.
چنانکه ملاحظه میکنید عبارت قبل از سه نقطه و بعد از سه نقطه ارتباطی با هم ندارد و معلوم است مقدار مطالب افتاده از نسخه بسیار زیاد بوده است. حال در اینجا چند سؤال مطرح است:
۱ـ آیا عبارتی از سید مرتضی در اختیار است که در آن به این صراحت سخن از تواتر احادیث امامیه سخن بگوید و نیز دلیل یا دلایل خود بر این مدعا را بیان کند؟
۲ـ با توجه به عبارت: «وإن کان مستنداً إلى رواه معدودین من الآحاد» چگونه میشود روایتی از نظر ظاهر هم آحاد باشد و هم متواتر؟
۳- دست آخر آیا میتوان ادعا کرد که «آحاد» بودن در عبارت سید به اصل «خبر» به همان متن و الفاظ آن باز میگردد ولی حکم به حدیث را در تمام طبقات گذشته متواتر است؟ و از آن جهت که روایت مورد قبول تمام طبقات محدثین و فقهای سابق قرار گرفته است، حکم به تواتر آن میتوان نمود؟ چنانکه در ادامه میگوید: «معدودا فی الحکم من أخبار الآحاد»؟
سید مرتضی در هیچ یک از کتابها و رسالههای خود این نکته را به هیچ وجه تکرار نمیکند بلکه خلاف آن بیشتر مشهود است تا نکتهای که آن را تأیید کند؟!
به هر حال در بازخوانی این عبارت و عملکرد و نوع تعامل سید با احادیث میتوان بر این تأکید داشت که دیدگاه او دربارۀ تواتر، همان تواتر حکم به خبر است و اتفاق رأی و نظر یکسان فقهای شیعه در تمام طبقات پیشین بر آن است که با خبر مطابقت دارد. با ملاحظۀ کیفیت تألیفات سید و استفادۀ او از احادیث این احتمال بسیار مشهود به نظر میآید؛ زیرا او بیشتر حکم به همین اخبار را نقل میکند تا الفاظ احادیث را؟ و گویا به خاطر اصل مبنای خود و عدم حجیّت اخبار آحاد، اعتقادی به این دست از اخبار به لفظه نداشته است، ولی حکم به آنها را به خاطر اینکه طائفۀ فقهای شیعه بدان معتقد بودند قبول میکرده است.