آیتالله هاشمی شاهرودی معتقد است: تحقق عدالت اجتماعی منوط به تشکیل نهادهای مدنی مبتنی بر تعالیم اسلام است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام رضا کفیلی، دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در یادداشتی به بهانه اولین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی شاهرودی به عدالت اجتماعی از منظر ایشان پرداخته است:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…» (سوره حدید، آیه ۲۵)
شیعه با استناد به قرآن و روایات اهل بیت(ع) بر این باور است که زمین از حجت الهی خالی نخواهد بود. از لحاظ عقلی هم حضور شخصی کامل و الهی در میان مردم جهت تبیین و تشریح دین مبین اسلام و همچنین مدیریت جامعه اسلامی و رسیدگی به امور معنوی و مادی مسلمانان از جمله اجرای عدالت الهی در بخشهای مختلفِ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، لازم است و لذاست که ولایت الهی نبی مکرم اسلام جهت استمرارِ آن، بعد از ایشان به ائمه معصومین(علیهم السلام) که اولین آنها حضرت علی (ع) و آخرینشان حضرت مهدی موعود(عج) میباشد، رسید.
نبی مکرم اسلام از طرف خدای متعال برای ولایت که در واقع شأنی از شئون الهیست منصوب شدند و این مقام مختص ایشان میباشد. بعد از ایشان هم ولایت به ائمه اطهار علیهم السلام که انسانهای کامل و مظهر و تجلی خدا بوده و منصوب از طرف خدای متعال و نبی مکرم اسلام هستند، اختصاص دارد. در زمانی هم که امام معصوم بنا به مصلحت الهی در پشت پرده غیبت به سر میبرد، با دلالت عقلی و فرمایشات ائمه معصومین(علیهم السلام) استدلال شده است که نزدیک ترین افراد به تصدی ولایت الهی ائمه معصومین(ع)، فقهای جامع الشرایط میباشد.
معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) به این بحث مهم و آرزوی دیرینه علمای اندیشمند اسلام جامه عمل پوشانده و حکومتی اسلامی که در رأس امورش ولی فقیه قرار دارد را تأسیس کردند.
عدالت یکی از مهمترین موضوعات علوم اجتماعی بوده و از شئون لازم حکومت اسلامی محسوب میشود. بنا به تصریح عقل و آیات الهی و احادیث نبی مکرم اسلام و ائمه اطهار (علیهم السلام) این مقلوله مهم باید در جامعه اسلامی اجرا شود. با مطالعه آثار بزرگان دینی مشاهده میشود که بحث عدالت اجتماعی و اجرای آن در جامعه از جمله وظایف حاکم و ولیّ بوده و حتی «عدالت» یکی از شرایط لازمی است که برای ولی فقیه ذکر کرده اند.
منظور ما از عدالت اجتماعی به صورت عام و گسترده آن در مورد همه انسانها و تشکیلات حکومتی است و در واقع همان معنایی که شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد فرموده است: «عدل یعنی پاداش به اندازه استحقاق و ظلم یعنی ندادن حق به اندازه استحقاق و عدم پرداخت حق مسلم» است.
در تاریخ حکومت دینی یا به عبارتی انقلاب اسلامی ایران که امام عظیم الشأن آن را تأسیس کردند، افراد ارزشمند و متفکری بودند که مشیت الهی بر این بود تا توفیق درک حضور بیشتر آن بزرگواران را نداشته باشیم. در مقابل؛ توفیق درک حضور شخصیتهای والایی همچو مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)، این مدیر مدبر و سکان دار شایسته کشتی انقلاب اسلامی در این دریای پر تلاطم را داریم که به برکت حضور مفیدشان، جامعه از گزند دشمنان در امان مانده و با اداره تشکیلات حکومتی، معاش و معاد مسلمانان تامین میشود.
یکی از اندیشمندان و متفکرانی که نامشان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران چون ماه تابان میدرخشد، آیتالله سید محمودهاشمی شاهرودی (قدس سره) میباشد. این مرجع دینی با نبوغ اعجاب انگیزش در مکتب با برکت امام عظیم الشأن و شهید آیتالله سید محمد باقر صدر (رحمت الله علیهما) تربیت و رشد یافت. در زمان معاصر بنا به تعبیر مقام معظم رهبری فقیهی مجاهد و کارگزاری با وفا برای نظام اسلامی بودند که حوزههای علمیه و انقلاب اسلامی سالیان سال از فعالیتهای با برکت علمی و اجرایی ایشان بهرهها خواهند برد.
آیتالله هاشمی شاهرودی در طول عمر بابرکتشان علاوه بر تربیت عالمان دینی و انجام پژوهشهای ارزشمند اسلامی، در مناصب مختلف و مهم نظام اسلامی از جمله: مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضاییه، شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و… به نظام اسلامی و مردم خدمت کردند. در خصوص مسائل مختلف حکومتی و علمی نظریههای خودشان را بیان کردهاند که بحث عدالت اجتماعی هم از این موارد مستثنی نیست.
به بهانه اولین سالگرد رحلت این مرجع عالیقدر، برآن شدیم که یادداشتی در خصوص عدالت اجتماعی(که یکی از شئون مهم حکومت اسلامی است) از منظر ایشان (باتأکید بر کتاب اندیشه اسلامی معظم له) بپردازیم.
فرایند تحقق عدالت از منظر آیتالله هاشمی شاهرودی
حضرت آیتالله هاشمی شاهرودی در خصوص عدالت اجتماعی در کتاب اندیشه اسلامی مباحثی را مطرح کردهاند از جمله این که: در مرحله اول ایشان فلسفه اصلی حکومت اسلامی را اجرای عدالت و تحقق ارزشها میدانند. در مرحله دوم به فهم دقیق و تعریف خوب از عدالت اجتماعی و ارزشهای دینی و تطبیق آنها با سایر تفکرات تأکید میکنند و در مرحله سوم تحقق عدالت اجتماعی را منوط به تشکیل نهادهای مدنی مبتنی بر تعالیم اسلامی میدانند. در مرحله چهارم در خصوص اجرای عدالت و آزادیهای مشروع و پاسداری از امنیت، همه را به همت والا فرا خوانده و در مرحله پنجم بیان میکنند: برای تحقق عدالت اجتماعی همه ظرفیتها را به کار بگیرید. در مرحله ششم به یک حلقه مفقوده اشاره میکنند و میفرمایند: حجابهای موجود بر روی ارزشهای اصیل اسلامی، خوبیها و عدالتهای تاریخ اسلام را بردارید تا مردم به وضوح ببینند.
این مرجع فقید در مرحله هفتم تأکیدشان بر این است که گفتمان انقلاب اسلامی باید به عنوان گفتمانی مستقل در میان سایر گفتمانهای جهان مطرح شود و در مرحله هشتم تأکید دارند که مبانی انقلاب اسلامی مانند عدالت اجتماعی در جهان به صورت سر بلندی و با افتخار مطرح شود و در مرحله نهم طرح این نظریههای ارزشمند را علت جلب نظر جهانیان به اسلام و ایران میدانند.
در مرحله دهم و آخر میفرمایند: شعارهای انقلاب اسلامی ایران مانند اجرای عدالت، فطری است و لذا پیاده کردن آنها در داخل کشور باعث جهانی شدن آن الگوها خواهد بود. که در ادامه به مشروح مراحل دهگانه عدالت اجتماعی از منظر ایشان در کتاب اندیشه اسلامی را مطرح مینماییم.
۱- عدالت و تحقق ارزشها؛ فلسفه اصلی حکومت اسلامی
مرحوم آیتالله شاهرودی فلسفه اصلی حکومت اسلامی را اجرای عدالت و تحقق ارزشها دانسته و میفرمایند: این نظام الهی اکنون در سطح جهانی به خوبی مطرح شده و همه چشم دوختهاند تا ببینند این حکومت چگونه ادعاهای خود را در خصوص نظام سازی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر اساس آموزههای دینی استوار میکند. بنای یک نظام دینی به نظر خود باختگان، یک ادعای غیر قابل قبول و سنتی بود و با شرایط و روابط پیچیده امروز جهان، تناسب نداشت و متعلق به زمانهایی بوده که جوامع بشری خیلی ساده بوده اند. کسانی که میخواستند سر و کاری با مسائل سیاسی داشته باشند سعی میکردند از قالبها و عناوین و شعارها و شخصیتها و تشکیلات فرهنگ سیاسی غرب کمک بگیرند و وارد صحنه سیاست بشوند و مسائل اجتماعی را سازماندهی کنند. پیروزی این انقلاب تمامی این معادلات و محاسبات را به هم زد و ثابت کرد که با مبانی فرهنگی اسلام ناب میتوان انقلاب کرد و در مقابل طاغوتها ایستاد و مردم را بسیج کرد. فرهنگ سیاسی اسلام ناب و قدرت سازماندهی آن خیلی قوی است و از دیگر قالبها و شکلهای سازماندهی اجتماعی مدرن، فعالتر و قویتر است و دارای غنا و کفایت ذاتی است و و میتواند جامعه را به خوبی مدریت کند.
پس احقاق حق و اجرای عدالت و تحقق ارزشها فلسفه اصلی تشکیل حکومت اسلامی است که به یاری خدا، جمهوری اسلامی در این طریق گام برمیدارد و بسیاری از کشورها از این انقلاب الگو برداری کردند. امروز شاهدیم که هرجا از انقلاب ما الگو گرفتند، موفق و پیروز شدند و هرجا که از الگوهای دیگر پیروی کردند به موفقیت نرسیدند. ما این وضع را در بسیاری از مناطق اسلامی مثل فلسطین و لبنان و… به خوبی مشاهده میکنیم. واقعاً اینگونه است که هرجا فرهنگ اسلام اصیل مطرح شد به سرعت وجدانهای سالم و فطرتهای پاک و الهی آن را پذیرفتند. الآن همه چشمها به این نظام دوخته شده است و تمامی دلهای پاک و خدا جوی عدالتخواه به آن علاقه دارند و از شعارها، نظام ارزشی، قالب حکومت، شیوه مدیریت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آن الگو میگیرند.
۲- فهم تطبیقی از عدالت
آیتالله هاشمی شاهرودی بر این باور بودند که اسلام و مفاهیم آن مثل عدم تبعیض و عدالت را باید به خوبی فهمیده و به خوبی تعریف کنیم و سپس آنها را با اندیشههای مختلف تطبیق و مقایسه کنیم. در این خصوص فرموده اند: خیلی مهم است که ما فلان حادثه مهم تاریخی را چگونه تحلیل و تفسیر کنیم؟ این تنوع فرهنگها، اندیشهها و افکار سیاسی، از همین تحلیلها و تفسیرها به وجود میآید. مفاهیمی که انسان از جامعه، تاریخ و انسان با قرائتهای مختلف برداشت میکند و چگونگی تفسیر حرکت تاریخ و حوادث تاریخی، فرهنگ مشخصی را در ذهن آحاد جامعه شکل میدهد.
بسیار مهم است که چگونه اینها را در ذهنمان ترکیب کرده و چگونه برداشت کنیم. مرجع تمام دعواهای مکاتب و ایدئولوژیهای گوناگون امروز در دنیا در حقیقت همین مسأله است. مرجع اختلاف، در حقیقت همین برداشتها، تفسیرها و تحلیلها از تاریخ و از انسان است. این مفاهیم در اندیشههای گوناگون و در هر مکتبی به یک شکل مطرح میشود. پس این مسئله بسیار مهم است که ما اولاً اسلام را چگونه بفهمیم، چگونه تعریف کنیم و هر یک از مفاهیم آن مثل عدم تبعیض، عدالت اجتماعی، آزادی و … را هم چگونه تفسیر و تعریف کنیم و چه مفهوم و برداشتی از آنها داشته باشیم؟ ثانیاً نسبت آنها با مفاهیم دیگر را کجا قرار دهیم تا آن شاکله ذهنی و فکری که از اسلام میخواهیم داشته باشیم؟
۳- اندیشه نهادگرا
آیتالله هاشمی شاهرودی تحقق عدالت اجتماعی را منوط به تشکیل نهادهای مدنی مبتنی بر تعالیم اسلام میدانند و فرموده اند: مبانی، اصول، مفاهیم کلی و ارزشهای اسلام متکی به وحی و قرآن است و قرآن هم دریایی است پایان ناپذیر. معارف قرآنی به حدی غنی است که در زمانها و مکانهای مختلف میتوان از آن بهره گرفت. آثار علمای بزرگ تاریخ شکوهمند اسلام_از زمان غیبت صغری تاکنون_ در حکم منابعی هستند که ظرفیتهای وسیع و عمیق دین ما را در هر عصر و مکانی به نمایش میگذارند. این منابع همیشه حرف تازه دارند و با تأکید بر قدرت ابتکار و نو آوری خود میتوانند با هر موضوع ماتریالیستی برخورد کنند.
کسانی که هم سن و سال ما هستند، شاهد برخورد اندیشه اسلامی با افکار مارکسیستی و ماتریالیستی آن زمان در سطح کلان یعنی جامعه فرهنگی به خصوص در دانشگاه و حوزه بودهاند. متأسفانه نهادهای مدنی و اجتماعی از منابع فقهی استخراج و عرضه نشده است. منظور ما از نهادهای مدنی جامعه اسلامی که بتواند ارزشهای انسانی، اسلامی و فرهنگ معنوی جامعه را ارتقا دهد و فضای مطبوع انسانی و آرام بخش ایجاد کند، نهادهایی است که با الهام از متن منابع دینی و تجربههای تاریخی اسلام؛ با استفاده از تجربههای اجتماعی، مدیریتی و نظام سازی روز ایجاد و تأسیس شود. تحقق عدالت اجتماعی منوط به تشکیل نهادهای مدنی مبتنی بر تعالیم اسلام است. تشکلها در این زمینه باید دقت عمل به خرج دهند و مفاهیم و اندیشههای اسلامی را به گونهای معرفی کنند که علاوه بر نو بودن، اصالت هم داشته باشند.
۴- عدالت؛ محصول کنش جمعی
این مرجع فقید در خصوص محقق شدن ارزشهای اسلام، برقراری آزادیهای مشروع، گسترش عدالت اجتماعی در جامعه و پاسداری از امنیت در حکومت اسلامی؛ همه را به همت والا فرا خوانده و میفرمایند: خداوند وعده فرموده و شکی در آن نیست که اسلام همهگیر خواهد شد و در تمام ادیان آسمانی همین وعده داده شده است و بر این موضوع تأکید شده است. این دیدگاه باید به نیروها منتقل شود تا متوجه شوند که چه مسئولیتی دارند و داشتن چنین دیدگاهی در بازسازی روحیه آنها موثر خواهد بود.
ما به کشورها یی که داعیه اسلام دارند رفتهایم، در آنجا مسلمانان تحت فشار و فلاکت و بدبختی هستند؛ پس قدر این انقلاب اسلامی را بدانیم. امید مسلمانان و صاحبان فکر و اندیشه به ماست، پس باید نقش خود را خوب بازی کنیم؛ نیاز به همت فراوان است چون همه چشم به نظام ما دارند. تحقق بخشیدن به آرمانها و ارزشهای اسلام، برقراری آزادیهای مشروع و حمایت از آنها، گسترش عدالت اجتماعی در جامعه و پاسداری از امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در قانون اساسی هم آمده و هم فقه اسلام به آنها پایبند است، باید در صدر اهداف قرار گیرند. واقعا ایمان و همت والا لازم است تا این اصول و ضوابط تحقق یابند.
۵- روز آمدی ابزارهای تحقق عدالت
آیتالله شاهرودی معتقد بودند که برای گسترش فضیلتهایی مانند عدالت اجتماعی و جلوگیری از مفاسد، باید از همه ظرفیتها خصوصاً ظرفیت عظیم نماز جمعه و تکنیکهای روز استفاده کرد. در اینباره فرموده اند: توجه دادن مردم به معنویت و به فضیلتها و ارزشها، بسیار مورد نیاز همه مردم است. کم رنگ شدن این فضیلتها و ارزشها است که همه این مشکلات و فسادها را در جهان امروز به بار آورده است، این همه بی عدالتیها و ظلمها، به سبب دوری از ارزشهای معنوی است.
برای تربیت معنوی مردم و اصلاح جامعه و جلوگیری از مفاسد مختلف فردی و اجتماعی و اجرای عدالت در جامعه و فرهنگ سازی و اندیشهسازی برای مردم میبایست از همه ظرفیتها استفاده شود. باید با حکمت و درایت و اشراف بر مقاصد اسلامی از تکنیکهای روز و امکانات فعلی و فرصتهای مناسب دراین جهت استفاده کرد. این کار بسیار با ارزشی است، راهکارها و برنامههای آن را مطالعه کنید، قطعا دنیا از آن استقبال میکند. نمازجمعه و مخصوصاً نمازجمعه تهران مملو از معارف، بینشها و اندیشههای بلند اسلامی است و بحثهای گوناگون فقهی، حقوقی، اقتصادیو سیاسیو اجتماعیو فرهنگی در آن هست.
این نماز در سایتها و وسایل ارتباطی جدید به زبانهای مختلف منعکس شود تا به سهولت در دسترس مردم جهان در هر کجا که هستند قرار گیرد و از شکل و محتوایش آگاه شوند. این خیلی موثر است، این عبادت شکوهمند بسیار پرهیبت و زیبا و جاذبهدار است و حقانیت آن در دل مردم نفوذ میکند. ما معتقدیم اسلام دین فطری است و هر عقل سالم و وجدان غیر آلودهای، احکام و تعالیم آنرا به سرعت جذب میکند. نماز جمعه یکی از بهترین جلوههای ناب اسلام است.
۶- ضرورت نگاه زیبا شناختی به اسلام
آیتالله هاشمی در خصوص نشان دادن خوبیهای تاریخ اسلام میفرمایند: حجابهای موجود بر روی ارزشهای اصیل اسلامی، خوبیها و عدالتهای تاریخ اسلام را بردارید و با استفاده از امکانات مختلف آنها را به مردم نشان داده و اسلام و انقلاب اسلامی را به جهانیان بشناسانید.
یکی از امتیازات اسلام و حکومت اسلامی این است که دارای تاریخی بسیار روشن و پر افتخار است. اندیشه اسلامی سالها حکومت کرده و فکر دینی حاکم بوده و با همه مشکلاتی که در رأس خلافت اسلامی و حکومت اسلامی بعد از رحلت پیامبر(ص) ایجاد شد ولی بالاخره اصل نظام، نظام اسلامی بوده و سالها حاکمیت داشته است و بر کل جهان فرمانروا بوده است. وقتی اروپا در سیاهی قرون وسطی و در آن ظلمات زندگی میکرده است، اینجا تمدن درخشان اسلامی وجود داشته است و مخصوصاً در بخشهای فرهنگی و اجتماعی خدمات بسیار ارزشمندی داشته است. این تمدن در پردههای حجاب تاریخی که به وسیله فرهنگ غرب غالب شده است به خصوص در قرن بیستم از نظر ما دور مانده است. در فرهنگ، در مدارس و در همه جا، مردم خیلی از اینها را نمیدانند، اینها باید زنده بشود. اینها غبارهایی است که دشمنان بر سابقه روشن این امت اسلامی و احکام اسلامی و تمدن اسلامی پاشیدند، اکنون باید این حجابها را برداریم و واقعیتها را ارائه بدهیم و نشان بدهیم چه بوده است.
هر فصلی از تاریخ و تمدن اسلامی با انبوهی از ارزشهای اسلامی و عدالتها و خوبیها و محاسن اسلام شکل گرفته است، به نحوی که اگر انسان بتواند آن را زنده کند و بیرون بکشد و به شکلهای تبلیغی روز، فیلم و رمان و قصه و تئاتر، در سینما و صداوسیما عرضه کند، این یک عامل بسیار قوی برای هدایت اکثر جوامع میشود. چون آثار هنری به همه جا میرود از کودک خرد سالی که با اشتیاقی مینشیند پای تلویزیون و نگاه میکند تا آن پیر مرد معمّر، همه را سرگرم میکند. ما این کارها را نکردهایم یا واقعا کم کردهایم اما یک مسیحی آمده و روایات تاریخ اسلام را به شکل رمان نوشته است، جرجی زیدان اکثر تاریخ اسلام را به شکل رمان درآورده است. البته نواقص زیادی دارد و اگر کسی دقت کرده باشد خلاف واقع هم زیاد دارد، چون بر طبق فکر و اعتقاد مسیحی او بوده و اعتقاداتش را در آثار خود دخالت داده است.
خیلی از این کشورها و بنگاهها تکهتکه و قصهقصه این کتابها را فیلم کردهاند. این یک کار بسیار ابتدایی و فردی یک نفر است با نبودن امکانات و نواقص زیاد و شاید انحرافات. حکومت اسلامی با این همه امکانات بسیار میتواند در این قسمت خدمت کند. تبلیغات در هر قسمت یک حالت احیا و احیاگری میخواهد و باید به نحوی احیا بشود که با شیوه و قالبها و مفاهیم روز تطبیق داده بشود. و در آن قالبها ریخته بشود. این روایتی است که معروف است و ما از قبل هم میخواندیم «لاینتشر الهدی الا من حیث انتشر الضلال» یکی از معانی آن همین است، یعنی از همان شیوهها و راهکارها و ابزارها و فوت و فن و شگردهایی که دشمن نفوذ میکند و از آن راه سعی میکند که مردم را به انحراف بکشاند و از اسلام جدا کند؛ در طریق نشر هدایت هم باید از همان شیوهها استفاده بشود، مگر آن وسیله و ابزاری که صریحا در اسلام از آن نهی شده باشد یعنی فساد در ذات خود آن ابزار باشد.
۷- استقلال گفتمانی انقلاب اسلامی
آیتالله هاشمی شاهرودی بیان کردهاند که ضمن احترام به عقاید دیگران، باید گفتمان انقلاب اسلامی با حفظ اصالت دینی اش به عنوان گفتمانی مستقل در میان سایر گفتمانهای جهان مطرح شود: مستکبران سعی داشتند و دارند که با تبلیغ اسلام ناب و تفکر امام راحل مبارزه کنند و نگذارند این اندیشه و منطق به جهان منعکس شود. تأثیر فوق العاده منطق انقلاب اسلامی بر وقایع و تحولات منطقهای نیز عزم مستکبران را در این مخالفت جدی تر کرده است. امروز جوانان فلسطینی و لبنانی و دیگر نقاط جهان اسلام از تفکر امام (قدس سره) الهام میگیرند، در حقیقت تفکر انقلاب اسلامی معادلات سیاسی منطقه را بر هم زده و استراتژی و ادبیات سیاسی جدیدی در منطقه و جهان مطرح شده است. دشمن هم قدرت شگفت انقلاب ما را در این حوزه درست درک کرده و تلاش میکند با جنگ روانی، تأثیر گذاری آن را خنثی کند.
وظیفه اصلی سفارتخانههای ما، تبیین وجهه برونی نظام و حکومت اسلامی است، تنها به مسائل روز مره اداری و دیپلماتیک معمولی بسنده نکنند. همگی در مقابل چنین رسالت عظیمی قرار گرفتهایم و این تکلیف همه ماست. اندیشه انقلاب اسلامی در مقابل گفتمانهای دنیا، حرف جدید دارد و میبایست مطرح شود؛ البته با ظرافت و استفاده از ابزارهای مناسب. طوری نشود که احساس شود ما به دنبال التقاط از اندیشههای آنها هستیم، البته احترام به اندیشههای دیگران و مکتبهای دیگر و دستاوردهای تمدن بشری، جای خود را دارد ولی نباید اصالت اندیشه اسلامی مخدوش شود. مفاهیم اسلام ناب اولاً خوب درک شود و ثانیاً با استفاده از ابزار و ادبیات مناسب به خوبی تبیین شود، مثلا وقتی مردم سالاری دینی را مطرح میکنیم، این مفهوم به درستی درک و به خوبی تبیین شود. برخی مفاهیم را ممکن است مکتبهای دیگر هم مطرح کنند مثلا عدالت و عدالت خواهی را ما مطرح میکنیم، مکتبهای دیگر هم مطرح میکنند، ولی اینها فقط تشابهات لفظی است و آنطور نیست که آنچه را آنها تحت عنوان مردم سالاری یا عدالتخواهی معتقداند، عین آن را نظام اسلامی نیز معتقد است.
۸- طرح عزتمندانه عدالت در جهان
آیتالله شاهرودی در خصوص بیان مبانی انقلاب اسلامی بر این اعتقاد بودند که باید مبانی دینی انقلاب اسلامی مانند مردم سالاری دینی و عدالت اجتماعی با عزت و افتخار و سربلندی مطرح شود نه به حالت منفعلانه و تدافعی و خود کم بینانه.
حرفهای تازه انقلاب اسلامی در زمینههای مردم سالاری و عدالت گستری و اخلاق اسلامی و جامعه مدنی اسلامی، همه برخاسته از مبانی فکری انقلاب اسلامی است و به عنوان یک مکتب تمام عیار و کامل رقیب جدی مکاتبی است که امروز در دنیا مطرح است.
۹- عدالت نظام اسلامی؛ نقطه عطف الگوگیری و امید در جهان
آیتالله هاشمی شاهرودی طرح نظریههای اصیل دینی مانند عدالت اجتماعی توسط نظام مقدس جهموری اسلامی ایران را علت اصلی جلب نظر جهانیان به اسلام و ایران دانسته و ارائه این نظریهها را نوعی غلبه فکری و فرهنگی بر سایر تفکرات میخوانند. همه اینها را باعث امید مستضعفان جهان دانسته و میفرمایند: دشمنان میخواهند از صدور عظمت این انقلاب به جهان جلوگیری کنند و در این راستا از همه کارهایی که از دستشان میآید دریغ نمیکنند. اما امروز مدیریت دولت کریمه اسلام با طرحهای نو مبتنی بر تعالیم اصیل اسلام همچون عدالت اجتماعی و با به چالش کشیدن انحرافات امپراطوری سرمایه داری جهانی در جهان مطرح است. این مطلب پس از پیروزی انقلاب به عنوان یک حقیقت بزرگ نظر تمام جهان را به خود جلب کرده و در حقیقت یک نوع غلبه فرهنگی و فکری بر مکتبهای سیاسی اجتماعی رایج در جهان پیدا کرد و خط بطلان بر تمام آن اندیشهها کشید.
بنیانگذاری نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک حادثه بسیار عظیم فرهنگی و اجتماعی در جهان مطرح شد و ذهن و دل تمام جهان را به خود جلب کرد و امیدی برای مستضعفان جهان شد. این مسئله برای دشمنان اسلام بسیار ناگوار و غیر قابل قبول بود. از این رو در مقابل این انقلاب نو پا به مقابله پرداختند.
۱۰- توسعه فرهنگی درونزا
رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام بر این باور بودند که علت تأثیرگذاری شعارهای نظام اسلامی در کل جهان، روشن و فطری بودن آنهاست و اگر بخواهیم زمینه جهانی الگوهای اسلامی؛ خصوصاً مباحثی مثل عدالت اجتماعی را مهیا کنیم باید آنها را با همدلی و همفکری در درون نظام پیاده کنیم. در این راستا میفرمایند:
ما همه سرنشینان یک کشتی هستیم، اگر خدای نکرده این کشتی در امواج پر تلاطم جهان امروز بشکند؛ همه غرق میشویم. همه میدانیم که این نظام چقدر ارزش دارد و در عین حال چقدر دشمن دارد. امروز شعارهای ارزشی این نظام در مناطق دور و نزدیک جهان تأثیر گذار است و این در اثر روشن بودن و فطری بودن این شعارها ست، چرا که اسلام دین فطرت بشری است.
ما در هر بخشی درست وارد شویم و با همدلی و همفکری الگوهای اسلامی خود را در درون نظام پیاده کنیم و بعد آن را به دنیا عرضه کنیم، زمینه پذیرش جهانی دارد. ما در بسیاری از عرصههای فکری میتوانیم جهان امروز را فتح کنیم. اسلام در عرصه فرهنگ و سیاست و مدیریت کلان جامعه سخنان بسیار دارد. بیاییم این اندیشهها را از اسلام استخراج کنیم و در درون نظام خودمان اجرا کنیم. و مشکلات اجرایی آنها را برطرف سازیم. بعد خواهید دید که چگونه سراسر جهان از ما الگو خواهد پذیرفت. چون وجدان انسانها حقجو و عدالتطلب است و اسلام جز حق و عدالت چیز دیگری نیست. در صدر اسلام هم به همین علت بود که اسلام به سرعت منتشر شده و بخش اعظم دنیا را فتح کرد.