شبکه اجتهاد: انتشار کتاب «رویکرد تعلیل مداری در اجتهاد» پژوهشِ حجتالاسلام والمسلمین سیّد ابوالحسن نوّاب را میتوان در راستای تعمیق، توسعه و تداوم ایده امام موسی صدر در ارائه مقاله «روح الشریعه الاسلامیه و واقع التشریع الیوم فی العالم الاسلامی» در هشتمین کنگره «التعرف علی الفکر الاسلامی» در سال ۱۹۷۳م/۱۳۵۱شمسی الجزایر دانست. ارائه آن مقاله سبب شد تا امام موسی صدر بهعنوان «نجم مؤتمر» معرفی شود و بر همین اساس میتوان این اثر را بهعنوان «نجم آثار» پژوهشهای دانشگاه ادیان ومذاهب در سال ۱۴۰۱ معرفی کرد. به همین مناسبت در یادداشت پیش رو به معرفی این نظریه و مفاد این کتاب خواهیم پرداخت.
یکم. شریعت، از ارکان اصلی دین است که از طرفی به آموزههای آسمانیان چنگ زده و از سویی دیگر با نیازهای سیّال زمینیان پیوند خورده است. شریعت اسلام هدفمند است و احکام آن داراى مقاصد و عللى است. در موارد گوناگونی در منابع دینى مقاصد و علل احکام شرعی اشاره شده است. عقل، بناى عقلا، شئون بیان نصوص قرآن و روایات، از راههاى تشخیص مقاصد شریعت شمرده شده است. رابطه تنگاتنگ شریعت و مقاصد این پرسش را ایجاد میکند که مجتهد در مقام استنباط تا چه حدّی میتواند به مقاصد تکیه کند؟ مهمترین کارکرد اجتهاد پویا و تمایز آن با اجتهاد راکد دقیقاً در کاربست نظریه تعلیل گرایی و نسبت سنجی میان قوانین ثابت و متغییر در بستر تعلیل گرایی و فقه المقاصد نهفته شده است. رسالت اصلی اجتهاد تعلیل گرا، نو به نوکردن احکام دین در پرتو مقتضیات زمانه و ارائه نسخه ای کارآمد از فقه در دنیای معاصر است. از جهت تشبیه معقول به محسوس، گزافه نیست اگر اجتهاد تعلیل گرا را بهعنوان قلب «فقه نظام ساز» معرفی کرد.
دوّم: چنانچه جریان شناسان تصریح کردهاند: «التقاط» و «مُدگرایی» دو آسیب روشنفکری هستند. این دو آفت، بیماری صنفی روشنفکران است؛ چنانچه «سِل» بیماری حرفه ای معدن کاران و «کرونا» بیماری صنفی مدافعان سلامت. اسلام سنّتی با حرکت در ظِلّ فقه المقاصد میتواند این دو آفت روشنفکری را به حداقل برساند. اتّخاذ رویکرد تعلیل مداری در شریعت همچنین میتواند زمینه همگرایی و تفاهم بیشتر دو جریان روشنفکر و سنّتی را فراهم آورد. اگر مدّتها پیش تقریری جامع از تعلیل گرایی در اجتهاد ارائه میشد؛ شاید زمینه تعارض دو طیف اسلام شناس به حداقل میرسید. اینجاست که میتوان جایگاه تعلیل مداری در جریان شناسی اجتهاد را در مرتبه «التیّار بین التیّارین» معرفی کرد. امروزه سخن گفتن از «المنزله بین المنزلتین» واصل بن عطا رنگ ولعابی چندانی ندارد و شاید برترین مصداق منزله بین المنزلتین در دوران معاصر را در منزلت تعلیل گرایی بین دو طیف سنّتی و روشنفکر معرفی کرد. فقه المقاصد – چنانچه در این اثر منقح شده است- بهعنوان حلقه پیوند عمیق بین دو جریان روشنفکری وسنّتی است و موجب همپوشانی بیشتر این دو جریان خواهد شد.
سوم: این کتاب به طور کلی در شش بخش و نوزده فصل و هشت گفتار تنظیم شده است. در بخش نخست مباحث تاریخی و حدیثی ناظر به علل الشرایع و قلمرو آن بررسی شده است. در این کتاب به خوبی تمایز میان تعلیل گرایی با قیاس بررسی شده است. چهار دیدگاه اصحاب ائمه (علیهمالسلام) در مواجه با قیاس و تأکید بر نمونه عینی روش شناسی مدرسه جبل عاملِ قرن هشتم در بکارگیری تعلیل گرایی در این بخش به خوبی ارائه شده است. بررسی اقوال علما در این مکتب شواهد متعددی بر این امر است. گونه شناسی مناط احکام و تعلیل گرایی در بین معاصرین از محمد جواد مَغنیه (سیّد محمّدباقر صدر، فضل الله، شمس الدین و آیتالله سیستانی و… در عرب زبانان حوزههای شیعی) گرفته تا شهید مطهری (محمّدتقی مدرسی، یوسف صانعی، حسینعلی منتظری و ابوالقاسم علیدوست و… در متفکران فارسی زبان شیعه) به دقت بررسی شده است. نقاط ضعف وقوّت این دیدگاهها پس از نقد و بررسی در پایان این بخش آمده است.
چهارم: تمهیدات نظری تعلیل گرایی با عنوان «زمینهها» بخش دوم این اثر را تشکیل داده است. نسبت سنجی حکمت با علّت منصوص و غیر منصوص، دقّت در مذاق شارع و روح تشریع در اسلام و تمایز آنها با قیاس باطل و بررسی ادله مثبتین ومانعین تمسک به علّت منصوص بهعنوان نقطه ثقل این کتاب معرفی و در بخشهای دوم و سوم این اثر جای گرفته است.
پنجم: توجه به جایگاه تعلیل گرایی در حوزههای متعدد اجتهاد از تعادل و تراجیح گرفته تا باب تزاحم و تعارض و نهایتا اعتبار سنجی تنقیح مناط در بخش چهارم و پنجم سبب شده تا چتر رویکرد تعلیل مداری حوزههای متنوع فقهی – اصولی را پوشش دهد.
ششم: هر چند روشنفکران میتوانند ارتباط خوبی با دادههای این کتاب برقرار کنند؛ ولی سبک و سیاق نظریهپردازی کتاب «رویکرد تعلیل گرایی در اجتهاد» بر طبق استانداردهای استدلال فقه سنّتی یا جواهری است. با دقت در روش شناسی ارائه این نظریه شیوه «موجودیّت مقتضی» و «مفقودیّت مانع» به طور تلویحی در سرتاسر کتاب لحاظ شده است. مصنّف به ظرافت پنج بخش نخست کتاب را به موجودیّت مقتضی نظریه و ششمین بخش کتاب را به مفقودیت مانع تعلیل گرایی اختصاص داده است تا نظریه مقاصدی به طور کامل منقّح شود. بدین ترتیب در ششمین بخش این کتاب، چالشهای «تبعیه الاحکام للاسماء»، مانع نهی استفاده از قیاس و اتهام تأسیس فقه جدید بررسی شده است. رابطه اجتهاد تعلیل محور و سکولاریسم در آخرین فصل این کتاب درصدد پاسخ به شبهه از بین رفتن دینداری وحرکت به سمت سکولاریسم در اثرپذیرش رویکرد تعلیل مداری است.
النهایه: با توجه گردآوری نظریات متعدد «تعلیل گرایی» در مکانیزم اجتهاد پیشنهاد مطالعه دقیق و نقد و بررسی گزارههای این کتاب و انجام پژوهشهای تطبیقی این نظریه با نظریات سایر مقاصدیهای جهان اسلام را در قالب محصولات دانشجویی به اندیشوران، طلاب، دانشجویان و فقه پژوهان مورد تأکید قرار میدهیم. ترویج این گفتمان در دنیای معاصر زمینه همگرایی بیشتر و تشریک مساعی اندیشوران جهان اسلام در جهت ارائه نسخه کارآمد از دین را بوجود خواهد آورد.