قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / قاعده تسامح، نقل‌های ضعیف تاریخی را تصحیح نمی‌کند
اطلاع‌رسانی که نباشد، مردم فکر می‌کنند طلبه‌ها فقط نماز مستحبی و قرآن می‌خوانند!/ برخی طلبه‌های پردیسان، از فیضیه هم خبر ندارند/ بیان تلاش‌های علمی مراجع، تصور عمومی از حوزه را تصحیح می‌کند

بازنشر/ استاد رضا اسلامی در گفتگو با «اجتهاد»:

قاعده تسامح، نقل‌های ضعیف تاریخی را تصحیح نمی‌کند

اختصاصی شبکه اجنتهاد: حجت‌الاسلام‌ والمسلمین رضا اسلامی، عضو هیئت‌علمی پژوهشکده حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و پژوهشگر قدیمی فقه و اصول در حوزه علمیه قم است. با وی در رابطه با قاعده «تسامح در ادله سنن» که مستمسک بسیاری از فقه‌پژوهان برای تسامح در برگزاری برخی مراسمات عزاداری و همچنین نقل وقایع غیرقطعی واقعه کربلا است، گفتگو کردیم. استاد خوش‌برخورد حوزه علمیه قم، از اساتید مطرح حوزه علمیه قم در گفتگوی خود پیرامون قاعده تسامح در ادله سنن مطالبی را بیان کردند که شرح آن به قرار زیر است:

اجتهاد: به نظر جنابعالی، تفسیر صحیح از قاعده تسامح در ادله سنن چیست؟

اسلامی: قاعده تسامح در ادله سنن را اصولیون بحث کرده‌اند. در فقه هم اجمالاً آقایان به آن پرداخته‌اند و البته ناگفته نماند که در حوزه هم پایان‌نامه‌های حوزوی خوبی در مورد این قاعده داریم؛ یعنی این بحث، یک بحث مهم و مبنایی است و تأثیراتش هم زیاد است، چون این قاعده اگر درست، تفسیر نشود، شاید نتیجه‌اش این باشد که بعضی‌ها بگویند اصلاً ما چه کار به سند اخبار داریم؛ هر خبری از هر جا پیدا شد، اگر بیان یک فضیلتی یا یک استحبابی است، از باب تسامح در ادله سنن مطرح کنید. مشکلی که این رویکرد می‌آفریند این است که بعضی از اخباری که راجع به مستحبات یا راجع به ثواب الاعمال است یا راجع به فضیلت‌هایی است که مربوط به مجلس امام حسین و اهل‌بیت است و در آن چیزهای عجیب و غریبی وجود دارد، بعضی از افراد می‌گویند این‌ها را باید تحمل کنید، عجیب و غریب هست که هست، قاعده تسامح در ادله سنن شامل حال این اخبار می‌شود و دلیل داریم. پس تحلیل نادرست از این قاعده، آثار منفی دارد. پس قاعده، قاعده مهمی است.

آن چیزی که در خاطرم هست و شهید صدر بعد از احتمال‌پردازی آورده، این است که می‌فرماید این قاعده بیان یک وعده مولوی است. تصحیح سند نمی‌کند؛ یعنی معنایش این نیست که به کمک قاعده تسامح در ادله سنن حدیثی که سندش ضعیف است به برکت این قاعده به حدیث معتبر، منقلب می‌شود. حدیثی سندش ضعیف است همچنان سندش ضعیف می‌ماند. این قاعده سند را از صورت ضعیف به یک سند خوب و عالی منقلب نمی‌کند، بلکه یک وعده مولوی است، یعنی شارع وعده داده که اگر کسی از سر تعبد و تسلیم یک خبری راجع به یک مستحب یا راجع به یک فضیلتی دید و به خاطر اینکه علاقه داشت به اینکه هر مستحبی، هر امر پرفضیلتی را می‌بیند به آن پایبند باشد از باب تعبد و تسلیم ثواب‌های احتمالی و مستحبات احتمالی را هم امتثال کرد.

خداوند می‌گوید خوب بنده‌ای است، من به او از کیسه خودم و از خزینه الهی خودم پاداش می‌دهم ولو آن عمل پاداش موعود را نداشته باشد؛ بنابراین اگر ما یک خبری داشته باشیم که مثلاً قرائت سوره فلان این ثواب را دارد، نماز در فلان مکان به این کیفیت، در روز فلان این ثواب آلاف‌والوف را دارد یا اخباری داشته باشیم کسی برای امام حسین خرج بکند، اطعام بکند، ثواب آلاف‌والوف دارد. هر قدمی که در راه زیارت برداشته می‌شود ثواب آلاف‌والوف دارد، این اخبار که بیان ثواب الاعمال می‌کند ولی سند معتبری ندارد، اینجا که سند محکمی نیست مکلف می‌تواند بگوید چون حجت برای من تمام نشده، پس برای چه دنبال این ثواب بروم و می‌تواند بگوید این ثواب احتمالی است. به احتمال درک ثواب این عمل را انجام می‌دهم.

ادله قاعده تسامح می‌گوید که این بدعت‌گذار نیست. این آدم از خودش ثواب اختراع نکرده است. بلکه روایاتی را دیده که در آن روایات وعده ثواب داده شده است، برای درک ثواب واقعی که وعده‌اش در این روایات ضعیف است عمل را انجام می‌دهد، این از بدعت فاصله گرفته است. مطابق تعبد و تسلیم است. خداوند از خزینه خودش وعده داده که من به این مکلف ثواب می‌دهم. نه ثوابی که در خبر آمده. چون ممکن است روز قیامت کشف می‌شود که این خبر مطابق واقع نبوده است؛ یعنی آن ثواب آلاف‌والوف در پیاده‌روی یا در مثلاً فلان نماز یا در قرائت فلان سوره قرآن نبوده است ولی خداوند می‌گوید مثل آنچه به گوش مکلف خورده بود ولو در واقع نبود، ولی من به خاطر تعبد و تسلیم این عبد از خزینه خودم به تو می‌دهم.

اجتهاد: هدف از جعل قاعده تسامح چیست؟

اسلامی: حالا ممکن است کسی بگوید فلسفه جعل این قاعده چیست؟ چرا اصلاً این ادله تسامح در ادله سنن جعل شده است؟ هدف شارع هدفش چه بود؟ ما نمی‌دانیم هدفش چه بود، ولی می‌توانیم بگوییم یکی از فوایدش این است که روحیه تعبد و تسلیم و فضیلت‌طلبی را در افراد رشد می‌دهد؛ یعنی افراد واجبات را انجام می‌دهند، محرمات را ترک می‌کنند، مستحبات و مکروهات روشن و مسلم را انجام می‌دهند، علاوه بر آن باز هم می‌خواهند بروند مستحبات احتمالی را هم انجام بدهند. این درجه از تعبد و تسلیم تقید به شرع را در افراد بالا می‌برد.

یک نکته‌اش هم این است که از لابلای مجموع اخبار ضعیفی که در مورد سنن داریم تعدادی مطابق با واقع است. آن واقع مجهول درک می‌شود، یعنی اگر من در صد مورد به درک ثواب التزام داشتم و این ادله مثلاً در شصت مورد به خطا رفت، در چهل مورد من درک واقع کردم و به مصلحت واقعی رسیدم، این هم می‌تواند فلسفه جعل این قاعده باشد. پس یک فلسفه جعل این قاعده درک ثواب‌های واقعی است، یکی هم این هست که روحیه تعبد و تسلیم را در افراد بالا می‌برد. حالا ممکن است نکات دیگری هم باشد من در کلمات علما ندیدم، باید جست‌وجو کرد. البته فعلاً با فلسفه احکام کاری نداریم. ولی ادله قاعده تسامح در ادله سنن، متعدد و محکم است.

شبهه‌ای در مورد قاعده تسامح

حالا سؤالی که در دوره حاضر پیدا می‌شود این است که ممکن است بعضی‌ها با تمسک به ادله سنن، اخبار و روایاتی را مطرح کنند که مذاق متشرعه وعرف عام نمی‌پسندد. مثلاً روایاتی است که با شأن معصوم نمی‌سازد، با شأن دستگاه امام حسین تناسب ندارد. موجب یک اهانتی است، یا موجب یک امر خلاف عقل است.

پاسخ ما این است که ادله تسامح با صرف‌نظر از این قرائن عقلی می‌گوید اگر شما یک خبری را شنیدید که در آن وعده ثوابی داده شده و سندش هم ضعیف است، شما به دنبال انجام آن می‌روید ولی اگر ما یک دلیل خارجی داریم که مفاد آن خبر خلاف عقل است، مفاد آن خبر با مبانی کلامی شیعی نمی‌سازد، ما هیچ‌وقت از باب تمسک به ادله تسامح در ادله سنن آن خبر را زنده‌ نمی‌کنیم، چون می‌گوییم خلاف عقل است. یک روایتی داریم، سند خوبی ندارد و در آن وعده‌ای است که این وعده مثلاً با مسلمات عقلی نمی‌سازد. استبعاد را نمی‌گویم، استنکار را نمی‌گویم، استبعاد و استنکاری که براساس تخمین است، ظن است، این‌ها را نمی‌گویم. ولی اگر دلیل عقلی روشنی داشتیم.

این دلیل عقلی روشن اخبار سنن ضعیف را محدود می‌کند؛ یعنی نباید قرینه عقلی قطعی بر خلاف روایت باشد، بلکه روایت با ادله دیگر هم باید سازگار باشد. اگر با ادله دیگر سازگار نیست باز هم با تمسک به قاعده تسامح در ادله سنن نمی‌شود آن خبر ضعیف را زنده کرد. چون ادله قاعده تسامح مربوط به روایاتی است که خودش به‌تنهایی و فی‌حدنفسه هیچ مشکلی ندارد و معارض هم ندارد. اگر یک روایتی فی‌حدنفسه دلالتش مشکلی ندارد، مثل اینکه می‌گوید در هر قدمی که زائر برای حج برمی‌دارد این‌قدر ثواب است. در هر قدمی که برای زیارت اربعین می‌رود این‌قدر ثواب است. این هیچ مشکل عقلی ندارد. هر قطره اشکی که بر امام حسین می‌ریزد این‌قدر از گناهانش پاک می‌شود، این‌قدر ثواب به او می‌دهند، این هیچ مشکل عقلی ندارد. هیچ معارضی هم ندارد. ممکن است این خبر درست و مطابق با واقع باشد، ممکن است نادرست و خلاف واقع باشد. حالا به امید درک ثواب ما پیاده‌روی را شروع می‌کنیم. خداوند می‌گوید اگر مطابق با واقع بود که بود، اگر هم حتی مطابق با واقع نبود به خاطر این روحیه تعبد و تسلیم من از خزینه خودم مثل آن ثواب موعود را به مکلف می‌دهم. این هیچ مشکلی ندارد.

اجتهاد: با توجه به اینکه شما فرمودید این قاعده ارتباطی با سند احادیث ندارد، آیا با این تمسک به این قاعده می‌شود نقل‌های ضعیف تاریخی را معتبر کرد؟

اسلامی: یک توضیح دیگری هم باید بدهم. نقل‌های تاریخی با ادله سنن فرق می‌کند. یک وقتی ما اخبار ضعیفی داریم که راجع به حوادث است. مثلاً در جنگ خندق این اتفاق افتاد، در جنگ احد این اتفاق افتاد. این‌گونه اخبار اصلاً ربطی به این قاعده ندارد. چون در آن وعده ثواب نیست. ادله تسامح فقط مربوط به وعده ثواب است. پس مواردی که نقل‌های مربوط به وقایع تاریخی است،‌ ربطی به این قاعده ندارد، قاعده هم ربطی به نقل‌های تاریخی ندارد. شأن صدور روایات، یعنی ادله تسامح مربوط به وعده‌های ثواب است، نه اینکه بعضی از اخبار تاریخی مربوط به افراد، رجال، وقایع، حوادث را ما بخواهیم با این ادله تصحیح بکنیم.

اجتهاد: آیا ائمه و اصحاب از این قاعده برای حجیت خبر ضعیف استفاده کرده‌اند؟

اسلامی: ائمه که معنا ندارد از این قاعده استفاده کنند و وجه آن هم کاملاً معلوم است؛ اما در مورد اصحاب باید بگوییم این سؤال مبتنی بر این است که فقه شیعه از چه زمانی شکل گرفته است. اصحاب ائمه دو دسته بودند، بعضی‌ها فقط راوی بودند و در فقه دخالت نمی‌کردند، یعنی تفریع نمی‌کردند. بعضی‌هایشان هم راوی بودند و هم تفریع می‌کردند. اواخر عصر ائمه، یعنی بعد از حضرت امام باقر و امام صادق، در عصر حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت امام عسکری، این اواخر، اجتهاد بیشتری نشان داده شد. در این دوره اصحابی بودند که مجتهد بودند.

ما در ادوار اجتهاد هم قائل هستیم که اجتهاد اصحاب ائمه را باید بپذیریم. در میان آن‌ها، مجتهد وجود داشت، یعنی همه راوی نبودند که مثلاً بگویند چون امام زنده است اجتهاد معنا ندارد و می‌رویم از حضرت می‌پرسیم، بلکه افرادی بودند که هم راوی بودند و هم در بعضی از موارد تفریع می‌کردند؛ یعنی قواعد کلی را از امام می‌گرفتند و فروعاتی را براساس آن قواعد کشف می‌کردن. ما می‌توانیم با جست‌وجو در رساله‌های اصحاب ائمه، وجود یا عدم وجود تفریعاتی در مورد اخبار تسامح در ادله سنن در کلمات ایشان را بررسی کنیم. البته شاید موجود نباشد؛ وجه آن هم این است که مسائل مهمه مانند نماز و روزه و حج و تفریعات این‌ها بیشتر مورد توجه بوده و آن زمان شاید زیاد در اطراف قاعده تسامح بحث و گفت‌وگویی مثل الآن نبوده است.

ولی بعد از عصر ائمه، یعنی بعد از ابن‌جنید و ابن‌أبی‌عقیل که فقه تفریعی ما در زمان شیخ طوسی کاملاً نمایان شده است. می‌توانیم در آثار اولین فقها که آثارشان هم کاملاً تفریع را نشان می‌دهد مثل مبسوط شیخ و این‌ها، جست‌وجو بکنیم تا مواردش را پیدا کنیم. اگر در عصر متقدمین تمسک به قاعده تسامح در ادله سنن، کمرنگ باشد، باز هم حدس علمی‌ من این است که مبتنی بر این بوده که شبهه مفصلی نبوده است. بحث و گفت‌وگو و شبهه در دوره‌های بعد رونق گرفت. شاید در آن زمان برایشان خیلی روشن بوده است. سؤالی نبوده که کسی انکار بکند. در دوره اول می‌گفتند حضرت فرموده که من از خزینه خودم می‌دهم. اگر یک ثوابی، براساس یک روایتی به گوش انسان بخورد و به دنبال آن ثواب رفت، حتی اگر خلاف واقع باشد، ولی مثل آن ثواب را خدا به انسان می‌دهد. این برایشان خیلی روشن بوده و شبهه‌ای نبوده است که در اطرافش بحث بشود تا تمسک به قاعده تسامح و روایاتی که قاعده تسامح را اثبات می‌کنند امری متداول و رایج باشد. به هر صورت فکر می‌کنم در این ناحیه مشکل علمی وجود ندارد.

اجتهاد: آیا نسبت به بحث قمه‌زنی، می‌توان از این قاعده بهره برد؟

اسلامی: الآن خود مسئله قمه‌زنی هم همین‌گونه است. شما فرض کنید که چیزی شبیه قمه‌زنی و مربوط به آزار و اذیت‌های بدنی، در روایاتی باشد، آیا کسی با تمسک به ادله سنن می‌تواند مرتکب بعضی از اعمال بشود و بگوید که این اعمال ثواب دارد؟ ما در سؤالات قبلی دو ملاک بیان کردیم. یک ملاک این است که خبر ضعیف دلالتش فی‌حدنفسه خلاف عقل نباشد؛ یعنی فی‌حدنفسه مدلولش امر باطلی نباشد، دیگر این است که معارض از ادله نداشته باشد.

لذا الآن این بحث خیلی بحث علمی محض است، چیزی که الآن در فضای محرم و عاشورا در محافل عمومی بیشتر مطرح است این است که ما عزاداری‌ها را به شکل خوبی، قابل دفاعی برگزار بکنیم، از خرافات پاکش بکنیم و عزاداری‌مان توجیه منطقی داشته باشد، یعنی یک حد اعتدال را رعایت بکنیم، نه به افراط کشیده بشود، نه به تفریط. ما باید دستگاه امام حسین را تقویت کنیم، حسینیه‌ها را باید تقویت کنیم، مجالس روضه را باید تقویت کنیم.

هزینه‌هایی که به پای این مجالس می‌شود، این هزینه‌ها در جای خودش کاملاً درست و قابل دفاع است. اصل انعقاد مجلس برای امام حسین و هزینه‌هایی که دارد، مانند اطعام‌هایی که می‌شود و پرچم‌هایی که خریداری می‌شود، پوسترها، کتاب‌ها، پیام‌هایی که از عاشورا در فضای حقیقی و مجازی صادر می‌شود، مکان‌هایی که اختصاص داده می‌شود، پول‌هایی که برای کرایه ماشین داده می‌شود، به‌عنوان تبرکی به منبری داده می‌شود، به‌عنوان تبرکی به مداح داده می‌شود، همه این‌ها در جای خودش است، ولی در عین حال باید پیام اصلی عاشورا در این مجالس منعکس شود. این مجالس باید مجالسی باشد که از سیاست بریده نباشد، ما از امام حسین برای وضع حالی خودمان باید درس بگیریم، نه سیاست‌زده باشیم، نه بریده از سیاست. یک چیز معتدل؛ یعنی باید برای فضای سیاسی خودمان از عاشورا پیام بگیریم، این مهم است. نه عزاداری که شبیه تشیع انگلیسی باشد که می‌گوید ما کاری به آمریکا نداریم، کاری به اسرائیل نداریم، کاری به یزید زمان خودمان نداریم، کاری به عمر سعد زمان خودمان نداریم، این یک واقعه تاریخی بوده و گذشته و رفته و تمام شده است. این باطل است.

از آن طرف هم بعضی‌ها می‌گویند بیاییم از فضای عاشورا برای خودمان، برای جمعیت خودمان، برای گروه خودمان بهره‌برداری سیاسی کنیم، آن هم درست نیست. ما باید خودمان را با امام حسین و با دستگاه امام حسین محک بزنیم، نه اینکه دستگاه امام حسین را بیاییم مطابق سلیقه‌ها و عقیده‌های خودمان تطبیق بدهیم. بلکه دین‌داری خودمان، ولایتمداری خودمان را با بیانات امام حسین محک بزنیم؛ بنابراین مجالسی باید منعقد بشود، علما و خطبا باید سعی بکنند که منبری را از مجتهدین انتخاب بکنند. اگر منبری ما مجتهد نیست، فقیه نیست کسی باشد که از کلمات فقها برای مردم بگوید. از کتاب‌های متفرقه، از حدسیات و ظنیات نباشد. از منابع معتبر باشد و یا خودش مجتهد باشد که بتواند این منابع را درست بشناسد، یا اینکه کلمات مجتهدین، فقها و بزرگان و اسلام‌شناسان را برای مردم نقل بکند؛ و مداح‌ها هم باید ذیل فقها و مجتهدین حرکت بکنند، راه درست را از آن‌ها یاد بگیرند. البته ارزش مداحی را نباید کاهش داد؛ و شور و حماسه و احساسی که در مردم می‌آفرینند بسیار ارزشمند است. موجی که مرثیه‌خوان‌ها و مداح‌های ما می‌توانند در کشور راه بیندازند بسیار کار ارزشمندی است. ما نباید این را به بهانه چند نفری که در گوشه و کنار مطالبی گفتند تضعیف بکنیم، حالا ممکن است یک نفر در یک مجلسی یک چیزی گفته، ما جامعه مداح‌ها را نباید متهم کنیم، جامعه خطبا را نباید متهم کنیم. اصلاً اصل مجلس امام حسین را نباید کساد بکنیم. چرا متأسفانه در جامعه ما افراط‌وتفریط می‌شود. این مسئله را هم اگر به آن بپردازید خیلی مهم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics