قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / مرجعیت نجف؛ ایستاده در میانه/ سید جواد ورعی
امام حسین(ع) و انتظار از نخبگان/ سیدجواد ورعی

دیدگاه و نظر؛

مرجعیت نجف؛ ایستاده در میانه/ سید جواد ورعی

شبکه اجتهاد: در زمینه حضور روحانیت در عرصه قدرت و حکومت دو دیدگاه وجود دارد: یک دیدگاه معتقد است روحانیت باید مستقیماً وارد این عرصه شود و نباید صرفاً به نظارت و مراقبت بسنده نماید. این دیدگاه هر چند از حضور مستقیم در قدرت و سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرا بهره‌مند است، اما هزینه‌های کمبودها، سوء مدیریت‌ها و فسادها هم در کارنامه روحانیت ثبت و ضبط می‌شود و باید پاسخگوی عملکردها و کارنامه خود باشد؛ به‌خصوص که مشکلات و کمبودها به‌حساب حکومت دینی و دین هم گذاشته می‌شود. در صورت فقدان کارآمدی مورد انتظار در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، حکومت دینی نمی‌تواند الگوی ملت‌های دیگر شود.

در مقابل دیدگاه دیگری وجود دارد که معتقد است روحانیت باید به نظارت و مراقبت اکتفا کند. بر اساس این دیدگاه، روحانیت می‌تواند همواره در کنار مردم و در برابر تعدی و تجاوز به حقوق مردم از سوی حکومت بایستد، همواره در قلوب ملت جای داشته باشد و به رسالت خود در دفاع از عموم مردم ستمدیده در برابر ستم بایستد. افزون بر آن، همواره در برابر حکومت‌ها مطالبه‌گر باشد و پیوسته مراقبت کند تا کارگزاران حکومت از تعدی و تجاوز به حریم شریعت پرهیز نمایند.

به نظر می‌رسد که هیچ یک از این دو دیدگاه نمی‌تواند به‌صورت مطلق برای همه زمان‌ها و مکان‌ها قابل دفاع باشد. در برخی از زمان‌ها و مکان‌ها دیدگاه اول و در برخی از زمان‌ها و مکان‌ها دیدگاه دوم مناسب است.

اگر کشور ایران برای تشکیل حکومت دینی و حضور مستقیم روحانیت و علمای دین در دهه شصت و با حمایت اکثریت قاطع ملت از یک فقیه عادل برای تصدی حکومت مناسب بود و توانست حکومت دینی جمهوری اسلامی بر معیار فقه و بر محور فقیه عادل تشکیل شود، دلیل آن نیست که در هر محیط و جامعه دیگری هم قابلیت پیاده شدن داشته باشد.

به نظر من آیت‌الله سیستانی با شناخت عمیقی که از جامعه عراق و طوایف مختلف آن داشت، تشکیل حکومت دینی و حضور مستقیم مرجعیت و روحانیت را مناسب نمی‌دید، حتی اگر چنین مدلی را برای ایران دهه شصت مناسب دانسته باشد.

روند حوادث در این کشور نشان داد که درک ایشان از شرایط عراق کاملاً درست بود. ایشان به‌رغم آنکه مستقیماً در قدرت حضور ندارند، اما تأثیرگذارترین شخصیت معاصر در تحولات داخلی و بین‌المللی عراق است. ایشان با اعلان رسمی «هر عراقی یک رأی» توانست در برابر قدرت‌های مداخله‌گر خارجی، بر حق تعیین سرنوشت مردم عراق پافشاری نموده و آن را برای ملتش استیفا کند. اگر ملت عراق و احزاب و جریانات سیاسی آن را قدر بدانند، از سلطه استبداد و استعمار در امان خواهند بود. ایشان با فراستی که داشت بر منطقی پای فشرد که در دنیای امروز هیچ کس نتوانست در برابر آن بایستد. بدین وسیله نه تنها شیعیان که اکثریت جامعه عراق را تشکیل می‌دهند، به حق خود رسیدند بلکه پیروان سایر مذاهب و ادیان و اقوام و قبایل مختلف نیز از نعمت حق تعیین سرنوشت بهره‌مند شدند.

هم‌چنین با یک فتوا ملت عراق را با هر عقیده و مرامی به میدان جهاد با تروریسم خشن و بی‌رحم داعش روانه کند و به همراهی ایران اسلامی عراق را از این خطر بزرگ برهاند.

امروز مرجعیت عراق تنها حامی و پشتیبان شیعیان نیست، بلکه پیروان مذاهب و حتی ادیان دیگر نیز از این نعمت الهی برخوردارند. تاریخ این سرزمین، این مقطع نورانی را فراموش نخواهد کرد. به امید آنکه ملت عراق با عمل به رهنمودهای ایشان به اهداف متعالی خویش دست یابد. (منتشر شده در نهمین شماره تقریرات)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics