شبکه اجتهاد: ضمن تشکر از آیتالله علوی بروجردی بابت باز کردن باب گفتوگو، لازم است عزیزانی که آن بحث را استماع کردند این نکات را بدانند. امیدوارم باب گفتوگوی حضوری رسانهای هم فراهم شود.
۱- اینکه بگوییم «اقتصاد دنیا بر عقلا بنا شده» که ظاهراً مقصودشان سیره عقلاست، سخن دقیقی نیست. گمان رفته تنها یک سیره عقلا وجود دارد. حداقل ایشان اقتصاد سوسیالیستی و کاپیتالیستی را قبول دارد یا نه؟ کدام سیره عقلاست؟ این نشان میدهد سیره عقلا در امور اجتماعی یکسان نیست. عقلانیتها هم متصف به ایدئولوژیهای مختلف هستند. حتی نظریههای تجربی مبتنی بر عقلانیتهاست. مثلاً مگر یک نظریه شخصیت داریم؟ در باب شخصیت از سوی مازلو، فروید و… نظرات مختلفی وجود دارد. کدام سیره عقلاست؟ کدام مبتنی بر تجربه است؟ معلوم میشود تجربه عریان در اختیار محقق قرار نمیگیرد و توأم با تفسیر خاصی است که پذیرفتهاند؛ پس امروزه عقلا بما هم عقلا در مسائل سیاسی و اجتماعی رخت بربسته. اینکه در گذشته بوده هم محل بحث است.
۲- «اسلام در جاهایی تابع سیره عقلاست» اما این هم محل بحث است. این سیره در صورتی که ردعی نباشد حجیت دارد. بعد هم سیره یکی از حجج است. شارع یک وقتی تأیید میکند، خیلی وقتها هم ردع میکند. جایی هم نظر جدیدی میدهد. مثلاً در مالکیت شهید صدر خیلی دقیق بحث کرده. هم مالکیت خصوصی را در حدودی قبول دارد هم عمومی و هم دولتی یا امامتی. مالکیت انفال، اراضی موات و… مال امام است. فیء یا زمینهایی که مال کافران بوده و در جنگ دست مسلمانان رسیده در اینجا مطرح است. سوسیالیستها مالکیت امامتی را قبول ندارند؛ چون امام را قبول ندارند. مالکیت دولتی را قبول میکنند. مثلاً نظر اسلام در مورد آزادی اقتصادی متفاوت است. واقعاً اهداف آزادی اسلام با لیبرالیستها و سوسیالیستها یکی است؟ مکتب اقتصاد یعنی اصول و اهداف. هدف اقتصاد اسلامی با آن اقتصادها یکی است؟ قطعاً متفاوت است. همین حرمت کنز و ربا و… بر مکتب اقتصاد تأثیر میگذارد.
۳- اینکه «اشاره کردند به کتاب مکاسب شیخ»، استاد علوی بروجردی قطعاً حضور ذهن دارند که کتاب مرحوم شیخ سه بخش است. در همین مکاسب وقتی بحث میکند، عقلانیت سرمایهداری را قبول دارد؟ شیخ در همین مکاسب خیلی مواقع حتی سیره متشرعه را قبول نمیکند چه برسد به عقلا! میگوید گرفتار تسامح و تساهل هستند. عقلانیت سرمایهداری، حرمت معاملات آلات لهو و بحثهای مختلفی که شیخ آورده را قبول دارد؟ تلقی کتب سرمایهداری از آزادی هم فرق میکند. این هم عقلانیت است اما عقلانیت مبتنی بر لیبرالیسم.
اینکه گفتند ۲۰ روایت داریم، بله گاهی بیست روایت است اما این بیست تا بیست قاعده فقهی است. گاهی خیلی روایت را تنزل میدهیم. المومنون عند شروطهم قاعده است و بر صدها مسئله میتواند تأثیرگذار باشد. قاعده ید، قاعده معاوضه، قاعده مبادله و…
۴- نکته چهارم اینکه «علم اقتصادی یک علم نیست». امروزه علوم اقتصادی داریم. یک بحث، فلسفه اقتصاد است که مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی و… است. مبنای اقتصاد سرمایهداری نومینالیسم است. نمیتوانید آن را بدون نومینالیسم بپذیرید. پذیرش آن یعنی نفی کلیات. بحث فلسفی دقیقی در اقتصاد دارد.
بحث دیگر «حقوق اقتصادی و بایدها و نبایدها در اقتصاد است». با این نگاه خب کل مکاسب را کنار بگذارید. بحث دیگر مکتب اقتصاد است که اصول حاکم بر رفتار اقتصادی است. آزادی مشروط در اقتصاد اسلامی معنا دارد که شیخ هم گفته است. مالکیت سهگانه، نه دوگانه یا یک گانه. عدالت اقتصادی تعریفش تفاوت است و… . حالا یک بخش، بخش تجربی اقتصادی است که روابطی را در نظر میگیرد که در جای خودش هم برخی قبول دارند. مگر شهید صدر میخواهد کل اقتصاد را نقلی کند؟ بحث علوم انسانی اسلامی را درست ببینیم. قیاس اقتصاد با فیزیک و شیمی خیلی قیاس معالفارقی است.
۵- ایشان رسالت پیغمبر (ص) را محدود میکند به اخلاق. این همه احکام جهاد و قضا و حدود و امر به معروف و… چه؟ سالهاست بزرگان در جهان بحث علوم انسانی اسلامی را تحقیق کردند و صدها کتاب نوشته شده است، با یک مصاحبه عرفی نمیتوان اینها را نقد کرد.