با توجه به سبک و روش نگارش کتب حدیثی در میان قدمای شیعه که کتاب محور بوده و سایر قراین اعتماد آفرین، انسان به گونهای وثوق و علم عادی به اعتبار روایات کافی برای او حاصل میشود و میتوان ادعا کرد اصل بر اعتبار روایات کافی است مگر اینکه دلیل قوی بر خلافش محرز شود.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید علی دلبری، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی در یادداشتی شفاهی به مناسبت سالروز بزرگداشت محدث بزرگ شیعه مرحوم شیخ کلینی، به بیان جایگاه و شخصیت ایشان پرداخت.
محمد بن یعقوب کُلینی از محدثان برجسته قرن سوم و چهارم است؛ تاریخ تولد او دقیقا معلوم نیست لکن وفاتش در سال ۳۲۸ یا ۳۲۹ عنوان شده است، بهگونهای که میتوان ادعا کرد دوران غیبت صغری و عصر نواب خاصه را درک کرده است. اساتید و محدثانی که از آنها نقل میکند از شخصیتهای برجسته مانند علی بن ابراهیم قمی، احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن یحیی هستند و برخی از آنان عصر امام عسگری و امام هادی علیهمالسلام را درک کردهاند.
شیخ کلینی صاحب کتابهای ارزندهای همچون کتاب شریف «کافی» است، کتاب «الردّ علی القرامطه» و کتاب «الرجال»، کتاب «تعبیرالرؤیا» و کتاب «الشعر» دربارۀ پیرامون فضائل ائمه از دیگر آثار اوست و نیز کتاب «رسائل الائمه(ع)» که تا زمان سید ابن طاووس موجود بوده و سید از رسائل الائمه ایشان منقولاتی دارد.
اما کتابی که مرحوم کلینی با آن شناخته میشود (و اساسا طبق نقل نجاشی به نام خودش به نام «الکلینی» معروف بوده)؛ کافی شریف یکی از برجستهترین جوامع حدیثی شیعه است. سنت جامع نویسی در میان شیعه از زمان اصحاب ائمه مثل مرحوم بزنطی از اصحاب امام رضا علیهالسلام پا برجا بوده اما کتاب جامع مهمی که بهجا مانده و در اختیار قرار گرفته همین کتابی است که مرحوم کلینی در طول ۲۰ سال زحمت و تلاش، به نگارش آن پرداختند.
از مزایای این کتاب جامعیت در مباحث مختلف اعتقادی، اخلاقی و فقهی است بر خلاف اقران این کتاب، مثل من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق و تهذیبین شیخ طوسی از کتب اربعه شیعه که تنها به فقه اختصاص دارند. بنابراین امتیاز کتاب کافی شریف، افزون بر قدمت آن، جامعیت آن در مباحث اعتقادی، اخلاقی و فقهی است.
بزرگان شیعه در تجلیل مرحوم کلینی تعابیر بسیار ارزندهای دارند. نجاشی مرحوم کلینی را با تعبیر «اوثق الناس فی الحدیث و اثبتهم» به عنوان موثقترین فرد در حدیث معرفی میکند و یا شیخ طوسی ایشان را با عباراتی مانند «ثقه عارف بالاخبار»، «جلیل القدر عالم بالأخبار» میستاید و برخی «اعرف الناس و انقدهم» را در وصف ایشان به کار گرفتهاند.
کتاب کافی از جهات مختلفی ارزشمند است. ایشان از میان حدود ۳۰۰ هزار حدیث موجود در آن مقطع زمانی، شانزده هزار و صد و نود و نه حدیث را گزینش کردند. در دو جلد، اصول کافی را جای دادند که با کتاب (العقل و الجهل) شروع شده و کتاب الحجه و سایر مباحث اعتقادی و بعد در پنج جلد فروع کافی از طهارت هست تا دیات، کتب فقهی را متذکر میشوند و یک جلد پایانی هم مباحث اخلاقی و تاریخی که به عنوان روضه کافی معروف است.
کتاب کافی شریف از دیدگاه عالمان از جایگاه خاصی برخوردار است. شیخ مفید درباره این کتاب از تعبیر «اجلّ کتب الشیعه» یاد میکنند. شهید اول میفرمایند که این کتاب بی نظیری است «لم یُعمَل فی الامامیه مثلُه» و بزرگان دیگری تعابیر بسیار ارزندهای نسبت به این کتاب دارند. در وجوه اعتبار این کتاب شریف نکاتی گفته شده اعم از ستایشهایی که عالمان برای مرحوم کلینی و یا دربارۀ کتاب کافی شریف مطرح کردهاند و یا آنچه که خود مرحوم کلینی به عنوان شهادت و گواهی بر اعتبار کتاب خود در مقدمه کتاب آورده قابل توجه است.
با توجه به سبک و روش نگارش کتب حدیثی در میان قدمای شیعه که کتاب محور بوده و سایر قراین اعتماد آفرین، انسان به گونهای وثوق و علم عادی به اعتبار روایات کافی برای او حاصل میشود و میتوان ادعا کرد اصل بر اعتبار روایات کافی است مگر اینکه دلیل قوی بر خلافش محرز شود.
اعتبار روایات کافی
۱- به عبارت دیگر در اعتبار کتاب کافی شریف حرف و حدیث زیادی مطرح است، برخی افراط کردهاند و همه روایات کافی را قطعی الصدور میدانند؛ البته این قول به اخباریان منتسب است گرچه در نسبت آن جای تأمل است اما در اینکه همه روایات کافی از ناحیه اخباریان اعتبار ذاتی دارد محرز است.
۲- در برابر آن برخی اصولیان، واقع شدهاند که کتاب کافی شریف را همچون سایر کتابها نیازمند به ارزیابی سندی میدانند و باید تک تک روایات از همین کانال ارزیابی سندی و وثوق مخبری و بر اساس اطلاعات رجالی ارزیابی شود و صحت و سقم آن معلوم شود روایاتی که از حیث سند شرایط لازم را نداشته باشند از درجه اعتبار و حجیت خارج اند. (گر چه اختلاف است در اینکه چه روایتی را ما معتبر بدانیم اعم از صحیح و حسن و موثق است و یا محدود شویم به خصوص روایات صحیح. در نزد برخی از معاصران مانند آیتالله خویی روایات معتبر در کافی و غیر کافی روایاتی هستند که صحیح باشند یا موثق یا حسن، اینگونه روایات مشمول ادله حجیت خبر واحدند و از آن طرف روایاتی را که این شرایط را ندارد ضعیف دانسته و از تحت ادله حجیت خبر واحد خارج میدانند)
۳- دیدگاه دیگر، دیدگاه اخباری اصولی یا اخباریان معتدل از آنها یاد کنیم مثل مجلسیین رحمهالله علیهما که میفرمایند روایات کافی معتبر است و نیاز به ارزیابی سندی ندارد مگر در مقام تعارض که ما محتاج به ارزیابی سندی هستیم. طبق این دیدگاه همه روایات کتاب کافی شریف معتبر میشود مگر اینکه هنگام تعارض ما یک مرجحی نسبت به یک روایتی ممکن است داشته باشیم که سبب شود که روایت مقابلش را کنار بزنیم.
۴- یک دیدگاه دیگر در اعتبارسنجی روایات وجود دارد که به عنوان «وثوق خبری و صدوری» از آن یاد میشود که بر اساس اعتماد و اطمینانی که محقق نسبت به یک روایت با توجه به قراین موجود برای او حاصل میشود، حالا یا به عنوان (وثوق نوعی) یا (وثوق شخصی). در حقیقت هر گاه علم عادی و وثوقی نسبت به اخبار حاصل شدف مورد اعتماد خواهد بود. بخش قابل توجهی از فقها عملا در طول تاریخ این دیدگاه را برگزیدند که منتسب به قدما هم هست که روش قدمای ما من جمله مرحوم کلینی، مرحوم شیخ صدوق، ارزیابی آنها نسبت به روایات و گزینش آنها بر این معیار وثوق خبری محصول قراین بوده است.
در مسلک وثوق صدوری هرگاه به یک روایتی اعتمادی حاصل شد از هر راهی و قرینهای که یکی از آن راهها (وثوق مخبری و وثاقت راویان) است، یعنی با ارزیابی رجالی راویان مذکور در سند میبینیم که همه روات، افراد مورد اعتماد و ثقه هستند؛ این یک راه است ولی انحصار به این راه ندارد. تمایز بین این دو مسلک قدمایی با مسلک متأخرین در همین انحصار و عدم انحصار است، متأخرین راه اعتبار را منحصر به وثوق مخبری و راوی شناسی بر اساس اطلاعات دانش رجال میدانند ولی قدما این انحصار را برای ارزیابی روایات قبول نداشتهاند.
بله یکی از راههای قابل توجه، نگاه به راویان سند حدیث است ولی راهها و طرق دیگری هم برای اعتماد و اطمینان به صدور خبر وجود دارد؛ من جمله وجود روایت در کتب معتبر هست که این طریق بسیار در بین کتب شیعه و روایات شیعه از حیث اعتبارسنجی قابل توجه است. بزرگان اگر یک کتابی مورد اعتمادشان بود بابت شهرتی که داشته است یا بابت عرضه آن کتاب به معصوم، آن کتاب را معتبر میدانستند و از آن روایت نقل میکردند و در حقیقت با این شهرتی که کتاب یا صاحب کتاب برای آنها داشت، واسطه خودشان را تا صاحب آن کتاب که فرد مشهوری بوده یا کتاب معروف و مشهوری است، اگر ارسالی در سند بود و یا روات مهملی وجود داشت و یا حتی روایت از یک راوی نقل شده بود که آن راوی بر اساس مستندات رجالی ضعیف بود، این ضعف آن راوی یا ارسال در سند سبب نمیشد که این روایت را نقل نکنند بابت همان شهرتی که کتاب یا بزرگان شیعه داشتند.
در حقیقت وقتی روات برجسته شیعه مثل اصحاب اجماع و دیگرانی حدیثی را نقل کرده بودند، خود شهرت صاحب روایت و یا صاحب کتاب و یا شهرت خود کتاب در میان شیعیان، آنها را از ارزیابی تک تک روات بینیاز میکرد و متأسفانه به نظر برخی از متأخران مورد توجه واقع نشده است با اینکه این قرینه همچنان قابل بازیابی و احیا است و به مراتب از اطلاعات ناقص و بعضاً سست رجالی قویتر است. لکن اینان بر این باورند که الان این قرینه در اختیار ما نیستریال بنابراین دست ما بسته است و چارهای جز ارزیابی سندی نداریم و حال اینکه با بازیابی اسناد و توجه به کتب معروف و مشهور و روات مشهور و قابل اعتماد به نظر میرسد که همچنان راهی برای بازیابی این قراین موجود استریال کاری که کمتر تحقیق روی آن شده و جا دارد محققین در این زمینه بیش از پیش عنایت داشته باشند.