اختصاصی شبکه اجتهاد: مد و مدگرایی پدیدهای است که کمابیش در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما در این میان، جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به مد اهمیت میدهند. در رابطه با مدگرایی، از جهات مختلفی فقهی میتوان، بحث کرد. از یکجهت میتوان از باب تشبه به کفار، وارد این بحث شد و بحث مد را از حیث موضوع و حکم، بررسی کرد و از جهت دیگر میتوان از باب اسراف وارد شد و بحث کرد که آیا مدگرایی از باب اسراف، اشکال دارد یا خیر. در رابطه با جواز استدلال به حرمت اسراف برای اثبات حرمت مدگرائی و مستثنیات حرمت اسراف در برخی روایات، با آیتالله محمدعلی گرامی قمی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و از مراجع تقلید این شهر گفتگو کردیم. او معتقد است ادله حرمت اسراف، مطلق بوده و زمان و مکان تأثیری در حکم آن ندارد. او همچنین استثنائات «لاسرف» را نیز از باب خروج موضوعی و تخصص میداند نه تخصیص.
اجتهاد: مراد از اسراف در لسان آیات و روایات چیست؟
گرامی قمی: اسراف یک معنای عرفی دارد. اگر شرایط شخص به گونهای است که باید در هر جلسه، یکجور لباس بپوشد و چنین کاری مخالف شأن او نیست، اسراف نیست ولی اگر مازاد بر متعارف، باشد اسراف خواهد بود. این را هرکسی متوجه میشود. مثلاً متعارف یک چنین آدمی در این شرایط این یک دست لباس و این یک خانه و این یک ماشین است. بعضی افراد، ماشینهای آنچنانی در پارکینگ خانه خود در شهر دیگری دارند که اگر روزی به آن شهر رفتند و نیاز به ماشین پیدا کردند، از آن استفاده کنند. اینها قطعاً اسراف است؛ اما آنچه مهم است این است که فرق اسراف و تبذیر، معلوم شود. اسراف یعنی زیادهروی و تبذیر یعنی پخش کردن غیر مفید و از بین برنده. مثل اینکه انسان یک مشت گندم را در جایی بریزد که هیچ وجهی ندارد. یا از وسایل و ابزاری که دارد به گونهای استفاده کند که آن را از بین ببرد. مثل اینکه شخصی که تعمیرکار ماشین است، با کتوشلوار پلوخوری، به تعمیر ماشینها بپردازد. ریشه لغت تبذیر، از همان بذر است. وقتی در روایات نگاه میکنیم، مواردی بیان شده که در ذهن عرف، مبالغه جلوه میکند. مثلاً فرموده اسراف جایز نیست حتی در هسته خرما. من قبلاً در کتاب مالکیت خصوصی در اسلام، اسراف را بحث کردهام و گفتهام این جملات، مبالغه است و الّا هسته خرما به چه درد میخورد. بعد فهمیدیم که از همین هسته خرما در همین ایران، نان درست میکنند و حتی هسته خرما، خواص پزشکی دارد. پس یک وقت از معنای اسراف بحث میکنیم و یک وقت از فرق اسراف و تبذیر سخن به میان میآید و یک وقت بحث از روایاتی است که در این زمینه وارد شده است.
اسراف از نظر فقهی حرام است. چون قرآن صریحاً نهی فرموده است که «لاتسرفوا» و فرموده «لایحب المسرفین» و ظهور نهی هم در حرمت است و حمل بر کراهت یا حمل بر ارشاد، خلاف ظاهر و بلا وجه است. اینکه این آیات را به معنای اسراف و ظلم بر نفس بگیریم کما اینکه در آیه شریفه میفرماید: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسکم»، منافاتی با حرمت اسراف ندارد؛ چون همانطور که در بحث ضرر میگوییم هم ضرر بر نفس و هم ضرر بر دیگری حرام است، در اسراف هم همینطور است. علاوه بر اینکه عباراتی مانند «لاتسرفوا» اطلاق دارد و شامل غیر اسراف بر نفس هم میشود؛ اما نسبت به تبذیر هم ما قائل به حرمت هستیم. چون قرآن کریم میفرماید: «ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین». از این جمله، حرمت تبذیر استفاده میشود. اگرچه شیطان در امور مکروهه هم دخالت دارد اما نوع فقها، وسوسه که امری شیطانی است را حرام میدانند. چون وسوسه از شیطان است. لذا فقها میگویند که اگر کسی در نماز به خاطر وسوسه، ذکر را تکرار کند، اشکال دارد. البته قائل به بطلان نشدهاند؛ یعنی کار حرامی مرتکب شده است. بله اگر این تکرار ذکر، به عنوان زیادی در نماز محسوب شود، نماز هم باطل خواهد بود.
اجتهاد: استثناهایی که در روایات تحت عنوان «لاسرف» واردشده، از باب تخصیص است یا از باب تخصص است؟
گرامی قمی: مسلماً از باب تخصص است. چون در موضوع تصرف میکند. مثل لاصلاه الا بفاتحه الکتاب. ظهور اولیه این روایات «لاسرف» هم تصرف در موضوع و از باب تخصص است.
اجتهاد: آیا این استثناها به جهت شرایط زمانی و مکانی عصر تشریع بوده یا قابل تسری به همه زمانها و امکنه است؟
گرامی قمی: اگر گفتیم که شرع محمد صلیالله علیه و آله مستمر الی یوم القیامه جاری است، معنا ندارد محیط و زمان آن موقع را در نظر بگیریم بلکه حقیقت اسراف در هر زمان و مکانی حرام است.
اجتهاد: در بحث طبی، بعضی اشکال میکنند که مربوط به همان زمان و مکان صدور بوده است و لذا قابل تسری به زمان ما نیست. آیا این حرف در مورد اسراف هم صادق است؟
گرامی قمی: در احادیث طبی هم روایات زیادی در اطعمه و اشربه وسایل الشیعه وارد شده است که اهلبیت علیهمالسلام مستقیماً یک مطلب طبی را بیان کردهاند و اینطور نیست که حتماً سؤالی مطرح شده باشد و حضرت علیهالسلام، جواب داده باشند تا اشکال کنید که قضیه فی واقعه بوده و اختصاص به همان مکان و زمان دارد. مرحوم شیخ مفید در روایات طبی میفرماید: اطلاق این روایات، معتبر نیست. ولی در هر صورت احکام دین، فرقی بین زمانها و مکانهای مختلف نمیکند.
اجتهاد: آیا میتوان با تنقیح مناط، احادیث «لاسرف» را به عناوین دیگر هم توسعه داد؟
گرامی قمی: روایات «لا سرف» موضوعی است. در موضوعات که نمیتوان تعمیم داد. این کار همان قیاسی است که در فقه شیعه باطل است؛ اما اگر مراد سؤال، در متعلق اسراف است، شاید بتوان این تعمیم را پذیرفت.