قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / برخی در دایره شریعت جایی برای تعریف اخلاق باقی نمی‌گذارند/ مسائل اخلاقی باید به پشتوانه شریعت وارد قانون شود
دست خدا و آستین پزشکان/ سیدمصطفی محقق‌داماد

استاد محقق داماد عنوان کرد:

برخی در دایره شریعت جایی برای تعریف اخلاق باقی نمی‌گذارند/ مسائل اخلاقی باید به پشتوانه شریعت وارد قانون شود

ما اگر معتقدیم که پیرو مکتب اهل بیت(ع) هستیم و از نظر کلامی اشعری نیستیم، هم در کلام و هم در فقه باید چنین بگوییم؛ حال با این تعاریف، مشخص می‌شود که ما هم فقه و هم اخلاق را داریم و اخلاق مقدم بر فقه است چرا که اخلاق خوب و بد را به صورت درونی به ما می‌گوید و آن چیزی که از بیرون خوب و بد اعمال را به ما تذکر می‌دهد فقه است. مسائل اخلاقی باید به پشتوانه شریعت وارد قانون شود و در تعارض قانون و شریعت ما باید اصل را اخلاق قرار دهیم.

به گزارش شبکه اجتهاد، آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد، عضو فرهنگستان علوم، در نشست« اخلاق، قانون و فقه اسلامی» که در سالن اجتماعات انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری برگزار شد به تشریح جایگاه اخلاق در فقه و شریعت پرداخت و گفت: مکتب اشعری اخلاق را بی معنا دانسته و تنها به انجام امر الهی معتقد است.

وی افزود: مریدان این مکتب معتقد هستند اگر دروغ بد است چون خداوند انسان را از گفتن دروغ نهی کرده و اگر قتل مذموم محسوب می‌شود چون خداوند قتل و غارت را مذموم دانسته است؛ بنابراین در تفکر اشعری چنین القاء شده که اگر خداوند قتل همه انسان‌ها را نهی نمی‌کرد کشتن تمام انسان‌ها عملی نیکو شناخته می‌شد؛ تفکر اشعری مهمترین وسیله و ابزار سیاسی امویان بود از این رو یزید ملعون خطاب به حضرت زینب(س) گفت دیدی خداوند برادرت را کشت؛ این کلام بیانگر وجود تفکر اشعری در میان امویان است.

رئیس گروه حقوق دانشگاه شهید بهشتی درخصوص مکتب خوارج، عنوان کرد: تفکر خوارج مولود و زاییده نامشروع اندیشه اشعری است؛ نهایت تفکر و اندیشه اشعری جبر است همچنین ظاهر گرایی در علم اصول از دیگر اموری است که از تفکر اشعری نشات می‌گیرد.

اخلاق ضمانت اجرایی ندارد

محقق داماد با بیان اینکه در مقابل مکتب اشاعره تفکر معتزله قرار دارد، اظهار داشت: این مکتب می‌گوید خداوند به انسان عقل داده و بشر به واسطه همان عقل خوب و بد را تشخیص می‌دهد بنابراین خدایی را ما قبول داریم که معتقد هستیم آنچه انسان از ظلم می‌فهمد آن را انجام نمی‌دهد و آن چه از عدل می‌فهمد همان را انجام می‌دهد؛ از خصوصیات و اندیشه‌های روشن معتزلیان عقلگرایی است.

وی درباره فرق فقه حقوق و اخلاق، گفت: اخلاق ضمانت اجرایی ندارد اما فقه حقوق ضمانت اجرایی دارد بنابراین هر آنچه ضمانت اجرایی داشته باشد در زمره حقوق و هر چیزی که ضمانت اجرایی نداشته باشد اخلاق معنا می‌شود؛ بنابراین اجرای قانون جدای از اخلاق است. برخی در دایره شریعت جایی برای تعریف اخلاق باقی نمی‌گذارند و اخلاق را انجام مستحبات و ترک مکروهات بیان می‌کنند.

عضو فرهنگستان علوم با اشاره به اینکه تعریف قانون و اخلاق نمی‌تواند تعریف فقه و اخلاق قرار بگیرد، عنوان کرد: اگر فقه همانند قانون تعریف شود چنین ادعا می‌شود که شریعت اخلاق ندارد و مسیحیت، بودیسم و سایر مکاتب دارای اخلاق هستند؛ برای مثال زمانی که گفته شود دروغ نگویید اگر کسی دروغ بگوید جهنم خواهد رفت فقه دارای ضمانت اجرایی می‌شود و چون ضمانت اجرایی پیدا می‌کند در زمره اخلاق قرار نمی‌گیرد.

استاد و رییس گروه حقوق دانشگاه شهید بهشتی درخصوص رابطه عقل و شریعت گفت: عقل برخی امور را می‌فهمد و اما اینگونه نیست که همه چیز را بفهمد در آن اموری که عقل درکش به آن نمی‌رسد شرع وارد میدان می‌شود و عقل را ارشاد می‌دهد؛ بنابراین انسان به حکم عقل خوب و بد اعمال را درک می‌کند و به او حکم می‌شود که افعال خوب را انجام دهد و این همان اخلاق است و اگر انجام ندهد براساس شرع در قیامت بازخواست می‌شود.

انسان خودش می‌تواند عدل و ظلم را تشخیص بدهد

وی ادامه داد: باید و نباید، حکم شریعت و تشخیص خوب و بد اعمال، اخلاق است که به صورت درونی به انسان الهام می‌شود؛ بر این اساس انسان خودش می‌تواند عدل را بفهمد و ظلم را تشخیص دهد برای همین در قرآن کریم ما تعریفی از عدل نمی‌بینیم.

محقق داماد در ادامه بیان داشت: اگر ما بگوییم مصداق عدل و ظلم را نمی‌فهمیم و باید شریعت این مصادیق را مشخص کند به همان ایستگاهی که اشعری‌ها رسیدند خواهیم رسید و هر آن چه خدا گفته را عدل خواهیم دانست و اموری که عقل تشخیص می‌دهد برای ما اهمیتی نخواهد داشت؛ بسیاری از مشکلاتی که ما در شریعت پیدا می‌کنیم به خاطر آن است که در برخی امور به اشعریت تمایل پیدا می‌کنیم.

استاد حوزه و دانشگاه با تاکید بر اینکه منبع قانون و فقاهت اخلاق است، افزود: ما اگر معتقدیم که پیرو مکتب اهل بیت(ع) هستیم و از نظر کلامی اشعری نیستیم، هم در کلام و هم در فقه باید چنین بگوییم؛ حال با این تعاریف، مشخص می‌شود که ما هم فقه و هم اخلاق را داریم و اخلاق مقدم بر فقه است چرا که اخلاق خوب و بد را به صورت درونی به ما می‌گوید و آن چیزی که از بیرون خوب و بد اعمال را به ما تذکر می‌دهد فقه است.

این عضو فرهنگستان علوم در پایان خاطرنشان کرد: مسائل اخلاقی باید به پشتوانه شریعت وارد قانون شود و در تعارض قانون و شریعت ما باید اصل را اخلاق قرار دهیم. وسائل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics