قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / تمایز دیدگاه امام خمینی و محقق نائینی در مسئله اعتبارات عقلاء
فقه منهای مطالعه شریعت قطعا به خطا می‌رود

استاد احمد مبلغی توضیح داد:

تمایز دیدگاه امام خمینی و محقق نائینی در مسئله اعتبارات عقلاء

استاد احمد مبلغی ضمن اشاره به سه سنخ نقدهای امام خمینی(ره) بر محقق نائینی تصریح کرد: شما با سنخ‌شناسی هم شخصی که مورد نقد قرار گرفته را بهتر می‌شناسید و مکتب و مدرسه او را می‌فهمید و هم ناقد و مدرسه ناقد را می‌شناسید.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «سنخ‌شناسی نقدهای امام خمینی(ره) به محقق نائینی» چندی قبل با سخنرانی استاد احمد مبلغی، رئیس شورای دین پژوهان کشور و عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد درس خارج حوزه علمیه قم به همت مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

موضوع بحث ما نقدهای امام خمینی(ره) به مرحوم نائینی است. مرحوم نائینی از اعلام است. خود امام وقتی می‌خواهد اسم نائینی را بیاورد با عناوینی مثل اعلام و محققین از ایشان یاد می‌کند و خود توجه امام به اصول نائینی نشان می‌دهد که ایشان از یک اهمیت و فوق‌العادگی برخودار است و در فضای اصول، دارای یک حرکت رو به پیشرفت و دارای توسعه و منطق است. اینکه امام مرتب به محقق نائینی توجه می‌کنند حکایت از جایگاه فکری و اصولی و فقهی ایشان دارد.

درباره نظرات مرحوم نائینی نقدهای زیادی مطرح شده است. طبیعی است بحث اصول بدون نقد نمی‌شود و ما در مدرسه اجتهاد نشستیم، نه مدرسه تعبد. مرحوم امام هم از محقق نائینی نقدهای زیادی به عمل آورده که ما نمی‌خواهیم این نقدها را بازگو کنیم بلکه می‌خواهیم سنخ نقدها را شناسایی کنیم. این سنخ‌شناسی چه فایده‌ای دارد؟ سنخ‌شناسی در واقع نقدشناسی است یعنی شما با سنخ‌شناسی هم منقودعلیه یعنی شخصی که مورد نقد قرار گرفته را بهتر می‌شناسید و مکتب و مدرسه او را می‌فهمید و در مسیر فهم و شناخت این مدرسه گام‌هایی برمی‌دارید و هم ناقد و مدرسه ناقد را می‌شناسید. مکتب‌شناسی امر ضروری و کثیرالفائده است که یک راه آن سنخ‌شناسی نقدهاست. این بحث جدیدی است که اگر در حوزه پا بگیرد ثمرات بسیاری دارد. احساسم این است آینده حوزه دیر یا زود به سمت نقد مبتنی بر مکتب می‌رود و اگر این کار را انجام دهد از پس نیازهای اصولی برمی‌آید، این مقدمه بحثم بود.

سه خاستگاه نقدهای امام بر نائینی

به نظر می‌آید امام(ره) از سه خاستگاه به نقد مرحوم نائینی پرداخته است؛ یعنی سه سنخ نقد برای امام نسبت به نائینی وجود دارد. یک سنخ برآمده از نگاه مرحوم امام به اعتبارات عقلا است. این سنخ مصادیق مختلفی دارد. یک سنخ نقد ایشان از خاستگاه ادعای عدم دقت مرحوم نائینی در به‌کارگیری اصطلاحات فلسفی است، امام فیلسوف بود. مقام فیلسوفی ایشان با دیگر محققان اصولی قابل قیاس نیست. مچ‌گیری‌های انتقادی ناظر به عدم دقت در به‌کارگیری اصطلاحات فلسفی، در نقدهای امام نسبت به نائینی مشاهده می‌شود. طبیعتا این نقدها در اصول ثمره دارد. یک سنخ ثالثی هم وجود دارد و آن تحلیل‌های اصولی است. سنخ دوم و سوم خیلی مهم نیست و اصلا در این جلسه فرصت نداریم به آنها بپردازیم. بنابراین من فقط محورهای سنخ اول را مطرح می‌کنم.

نظریه امام در ارتباط با اعتبارات عقلا از اوجب واجبات است و حوزه باید آن را بشناسد. این اعتبارات پشت صحنه تفکر اصولی را تشکیل می‌دهد ولی بحث مستقلی درباره آن انجام نمی‌گیرد. از این جهت نظریه اعتبارات امام نیازمند پیگیری و دقت و بررسی است. من چند محور از این نظریه را ذکر می‌کنم.

محور اول این است که امام اعتبارات عقلا را تا سر حد مصدر اصول ارتقا می‌دهد. در فقه اعتبارات عقلا جزء مصادر نیست و فقط کتاب و سنت و عقل و اجماع به عنوان مصدر شناخته می‌شود ولی امام سیاقی را ذکر کرده است که انگار در نظر ایشان اعتبارات عقلا جزء منابع اصول است. البته معنای این سخن، عدم نیاز به امضا و قبول شارع نیست. پس محور اول این است که امام اعتبارات عقلایی را در حد مصدر می‌داند.

آیا مرحوم نائینی چنین برداشتی داشت؟ خیر. مرحوم نائینی همان تعاملی که با سیره عقلا در فقه دارد، در اصول هم دارد. یکی از نتایج منبعث از این نگاه مصدرگونه به سیره عقلا، ارجاع است. چون امام اعتبارات عقلا را منبع می‌بیند دلایل دیگر و حتی روایات را به سیره عقلا ارجاع می‌دهد یعنی رویکرد ارجاعی دارد. این در اصول نائینی مشاهده نمی‌شود.

دیدگاه متفاوت امام خمینی به مسئله امضای شارع

چون امام نگاه مصدرگونه به سیره عقلا دارد، اندیشه‌هایی نسبت به امضای شارع دارد که مرحوم نائینی آن را ندارد و اتفاقا این مسئله ثمره عملی دارد. یک پرسش این است که آیا شارع باید نسبت به امضا تصریح کند؟ نائینی در معاملات به این نظر مایل شده که باید از جانب شارع، تصریح به امضا شود ولی امام می‌گوید نیازی نیست. مسئله دیگری که پیرامون امضا از دیدگاه امام برمی‌خیزد این است که امام احتمال ردع را مضر نمی‌داند. یک مسئله این است که آیا ما باید احراز عدم ردع کنیم یا خیر؟ پاسخ امام این است که خیر، همین که احتمال عدم ردع باشد کافی است.

یک محور دیگر چیزی است که می‌شود از آن به تبعیت تعبیر کرد. تبعیت یک بحث روشی است. شاید نقدهای اصلی امام به نائینی اینجا خودش را نشان دهد. اساسا تمایز مکتب امام و نائینی اینجا آشکار می‌شود. امام معتقد است اگر به سیره رجوع می‌کنیم باید تابع باشیم، یعنی نباید آن را بد تفسیر کنیم، نباید نگاه مخلوط و مشوش به آن داشته باشیم. به عبارت دیگر بر عناوین اعتباری که شارع از اعتبارات عقلا گرفته است ارزش افزوده‌ای نگذاریم و آنچه در اعتبارات است عینا بگیریم و چیزی روی آن نگذاریم و از آن کم نکنیم. به عنوان نمونه، شما شنیدید در اصول کلاسیک چیزی به نام تتمیم کشف وجود دارد. امام می‌گوید این مراجعه به عقلا است نه در جهت فهم آنچه عقلا می‌گویند بلکه در جهت تحمیل بر عقلا و اساسا عقلا چنین چیزی را نمی‌گویند و قبول ندارند./ ایکنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics