شبکه اجتهاد: تمایل ندارم خیلی از اصطلاح «پول طلا» استفاده کنم. آنچه از اقتصاد اسلامی فهمیده میشود و بسیاری از اقتصاددانان غربی نیز برآنند لزوم احیای مجدد «پول حقیقی» در نظام اقتصادی است و مصداق آن را که طلا باشد یا نقره یا «مال»ی غیر از اینها مردم و بازار تعیین میکنند (اصل مردمی و غیردولتی بودن پول اسلامی). با این حال به علت شیوع و برجستگی این مصداق در میان نگرشهای غیراعتباری به پول، در عنوان یادداشت از آن استفاده کردم.
تأکید مجدد رهبر معظم انقلاب بر مسأله تولید در شعار امسال (سرمایهگذاری برای تولید)، حاکی از برآورده نشدن این آرمان و به تبع، لوازم آن است. در سادهترین نگاه، تولید برآیند کار و سرمایه است (صرفنظر از فناوری و ترتیبات نهادی و …)؛ و عمده مشکلات در بخش سرمایه یا تأمین مالی تولید است. عبارت آشنا و پرتکرار کمبود نقدینگی در عرصه تولید، یعنی اینکه مجرای خونرسانی یا رساندن سرمایه به بخش واقعی اقتصاد (تولید) معیوب و مسدود است. این مجرا چیزی نیست مگر بانکها و بازار مالی. نقدینگی هست و اتفاقا فراوان نیز هست اما حبس شده در گرداب پولیِ بانکهای ربوی و بورس پرفسادِ دولتی-کاغذی. نابخردانهترین کار در این عرصه که برخی از دوستان اقتصاد اسلامی هم گاه مطرح میکنند، پولپاشی با سیاستهای انبساطی و اسم قشنگ «هدایت اعتبار» است که نتیجهاش چیزی جز تورم معده سیریناپذیر این نهادهای فاسد کشور نخواهد بود.
آنچه مخل به امر تولید و خونرسانی نقدینگی به جسم نیمهجان آن است، باز گذاشتن عرصههای دلالی و سوداگری و سفتهبازی و رباخواری است؛ یعنی به طور شفافتر: دلالی زمین و ارز و طلا و خودرو و دیگر کالاهایی که چنین شأنی پیدا کردهاند، بعلاوهی بانک و بخش معظم بورس فاسد کنونی کشور. لازمه هدایت آب حیات نقدینگی به سمت زمین تشنه تولید، احداث سیلبندهایی محکم بر این شورهزارها بست (مالیات عایدی سرمایه یا CGT و …).
اما در خصوص طلا؛ آنچه مضر و مخل است مواجهه با طلا به عنوان یک دارایی فیزیکی سرمایهای – در مقابل دارایی پولی – است که از دوران منحوس حکومت رضاخان میرپنج با ضرب سکههای پهلوی آغاز شد، همان که پس از انقلاب با تبدیل نامش به «بهار آزادی»، مثل بسیاری دیگر از نهادهای استعماری دیگر تطهیر شد. اگرچه ما با استدلالهای مختلف فقهی و اقتصادی نشان دادهایم که پول اسلامی نمیتواند اعتباری باشد، اما به هر تقدیر، وقتی پول کشور اعتباری شد، ضرب سکه طلا چه با عنوان پهلوی و چه با عنوان بهار آزادی نمیتواند معنایی جز تبدیل کردن طلا به ابزار «کنز» و سفتهبازی داشته باشد.
اما مسأله و آرمان پول طلا (پول حقیقی) به کلی از ساحت این آلودگیها مبراست. واقعیت مهمی که متأسفانه عموم مسئولان بانک مرکزی و نهادهای مالی کشور (حتی دوستان امام صادقی متخصص مدیریت مالی و مسئول در این نهادها) به فهم آن نایل نشدهاند این است که تنها چیزی که طلا را از ابزار سفتهبازی و سوداگری و کنز در گاوصندوقهای خانگی نجات میدهد، تبدیل طلا از «دارایی فیزیکی» به «دارایی پولی» یا پول است. اگر طلا پول شود به جریان میافتد و مقدمه ورود آن به عرصههای بایسته اقتصاد (تولید) فراهم میشود.
آنچه وظیفه حاکمیت در این باب است، به رسمیت شناختن بسترها و سکوهای پول حقیقی و پول طلا، کمک به تکامل و توسعه مردمی آنها، اتصال آنها به سامانه شاپرک و اهتمام به نظارت بر آنها از حیث التزام به مبانی فقهی-حقوقی پول حقیقی (از قبیل عدم خالیفروشی، عدم خلق توکن بیمحل و …) است. در حال حاضر معدود صندوقهای طلا – به علت عدم حمایت قانون – عمدتاً کارکرد پسانداز و قرضالحسنه محدود میان اعضا دارند. با اتصال این صندوقها به شاپرک که حق شرعی و طبیعی شهروندان ایرانی است، کارکرد پولی آنها عینیت یافته و زمینه انتقال سرمایههای طلایی انبوه مردم به عرصه تولید – چه به صورت قرضالحسنه و چه با عقود انتفاعی شرعی – فراهم میشود. قطعاً مافیای بانکی و مالی به راحتی کنترل شریان اقتصاد یعنی «پول» را واگذار نمیکند؛ این امت حزبالله است که باید بدن رو به اغمای اقتصاد انقلاب را از لوث زالوهای پول و مال ملت پاک کند.