شبکه اجتهاد: درباره نحوه شکلگیری فقه امامیه به عنوان یک مکتب فقهی هنوز هیچ پژوهش قابل اعتنایی صورت نگرفته. اما آنچه مسلم است این است که از سوی شاگردان امام صادق (ع) آثاری فقهی شامل پارهای از تعالیم فقهی امامان باقر و صادق تدوین میشد. این البته با شکلگیری فقه امامی به عنوان یک مکتب فقهی فرق میکند.
نخستین تلاشها برای تدوین منظم فقه امامی به اوائل سده سوم بر میگردد. با این وصف حتی در آن دوران هم فقه امامی به عنوان مجموعهای منظم و منتسب به امامان شیعه کاملا در دسترس همگان نبود و اسنادی هست که نشان میدهد حتی در کوفه جامعه زیدی در نیمه اول سده سوم قمری شناخت درستی از فقه امامیه به عنوان یک منظومه فقهی نداشته است. آنچه مسلم است در عصر الهادی الی الحق زیدیان به خوبی از تمایز فقه امامی از فقه زیدی اطلاع داشته و آن را به عنوان منظومهای متفاوت مینگریستهاند که از امامان شاخه غیر زیدی شیعه روایت شده بود. در شمال آفریقا هم همزمان با ظهور دولت فاطمی مجموعههایی به عنوان فقه امامان باقر و صادق (ع) شناخته بود و همانها هم فقه اسماعیلی را در اوائل سده چهارم و همزمان با دوران کلینی شکل داد.
شایستگی متون حدیث فقهی امامیه در این دوران برای شکلگیری فقه اسماعیلی که تمایز عمدهای با فقه امامی دوران آل بویه بغداد ندارد نشان میدهد که فقه منسوب به دو امام باقر و صادق (ع) تا قبل از پایان سده سوم قمری کاملا تدوین شده بود. البته قاضی نعمان که در شکلگیری فقه اسماعیلی سهم اساسی دارد خود با تعالیم فقهی حنفی و مالکی آشنا بود و از آنها در تدوین آثار فقهیاش بهره برد منتهی چارچوب فقه او همچنان فقه امامی بود کما اینکه در دعائم الاسلام خود را نشان داده است. این خود نشان میدهد فقه امامی در آخر سده سوم قمری شکل گرفته بود و ادعای محققانی که معتقدند فقه امامی محصول دوران آل بویه و نتیجه سیاست مذهبی آنان است به کلی نادرست و غیر دقیق است. آثاری مانند کتاب تکلیف شلمغانی گواهی است دیگر بر اینکه فقه امامی در دهه اول سده چهارم کاملا استقرار یافته بود و اجماعات اصلی در آن مکتب و اتفاق عمل طائفه در آن زمان روشن بود.
یکی از ادلهای که میتوان بر این سخن آورد وجود احادیث واقفه در فقه امامیه است. اگر خطوط اصلی فقه امامان شیعه تا قبل از ظهور اختلافات سخت میان واقفه و قطعیه در حدود سالهای ۱۸۵ ق تا ۱۹۰ هنوز شکل نگرفته بود و به عنوان مجموعههایی در حدیث دست کم در دسترس نبود امکان نداشت با وجود اختلافات اعتقادی سخت میان قطعیه و واقفه که حتی تا به تبدیع و تضلیل همدیگر هم پیش رفت آثار فقهی واقفه مورد پذیرش وسیع امامیه قرار گیرد. البته بخشی از آثار حدیثی واقفه در دورههای بعدی در طول سدههای سوم و چهارم وارد میراث امامیه شد (این مطلب را در تحقیق جامع خود درباره تاریخ حدیث امامیه نوشته ام که هنوز تکمیل نشده) اما به هرحال در این تردید نیست که اگر این پذیرش مسبوق به سابقهای در اوائل سده سوم نبود و آثار واقفه در این دوران در میراث امامیه جا نگرفته بود بعدا این امکان به کلی از دست میرفت. به هرحال چنانکه گفتم شکلگیری نخستین رگههای فقه امامان شیعه و تدوین آثاری حدیثی در تعالیم فقهی صادقین (ع) تا قبل از سال ۱۹۰ ق و حدود ۲۰۰ ق که زمان اوج اختلافات واقفه و قطعیه است سبب شد که آن اختلافات اثر مهمی در تمایزات فقهی قطعیه و واقفه نگذارد و الا اگر جز این بود حتما سرنوشت فقهی واقفه میتوانست متفاوت باشد و دلیلی برای شباهت و هماهنگی فقهی میان این دو گروه وجود نداشت و احادیثی که هر گروه قطعیه و واقفه به امامان باقر و صادق (ع) نسبت میدادند میتوانست متفاوت باشد.