رئیس مؤسسه فتوح اندیشه با اشاره به ضرورت توجه به فقه بینالملل به منظور اسلامی سازی علم روابط بینالملل، گفت: اگر بتوانیم یک فقه بینالملل خوب و پویا طراحی کنیم میتوانیم در عرصه بینالمللی یک الگوی روابط بینالملل داشته باشیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام دکتر احمد رهدار رئیس مؤسسه فتوح اندیشه در ادامه سلسله نشستهای «فقه مضاف» که از سوی مؤسسه فتوح اندیشه اصفهان و با همکاری دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار میشود، در همایشی با عنوان «فقه روابط بین الملل» به تبیین مباحث مربوط به این حوزه پرداخت. در ادامه مشروح مطالب ارائه شده در این نشست برای بهره برداری مخاطبین به تفصیل میآید:
در حوزه علمیه مسأله و مبحثی به نام فقه بین الملل به صورت رسمی نداریم اما به معنای این نیست که به این موضوع پرداخته نشده باشد. هدف ما از بحث فقه بین الملل ابتدا دعوت و ترویج به اسلام است به عنوان استفاده از فقه به عنوان یکی از ظرفیتهای دعوت به اسلام، مسأله دیگر حفظ منافع اسلام و مسلمین است در حدی که فقه بین الملل کاربرد دارد.
فقه روابط بینالملل میتواند یک الگوی جهانی شود
اگر بتوانیم یک فقه بین الملل خوب و پویا طراحی کنیم میتوانیم در عرصه بین المللی یک الگوی روابط بین الملل داشته باشیم، کار سختی است اما ناامید نیستیم، اگر چنین موضوعی محقق شود فقه میتواند حتی در جوامع غیراسلامی نیز جاری شود.
در غیاب فقه بین الملل از طریق دو رشته غیراسلامی و فاقد خاستگاه غیراسلامی خلأ این فقه روابط بین الملل را جبران میکنیم، یکی حقوق بین الملل است و دیگری روابط بین الملل که هر دو از علوم سکولار است. در کشور ما تلاش شده تا علم حقوق را به فقه نزدیک کنیم ولی این نحوه اسلامی کردن حقوق نظیر اسلامی سازی دیگر علوم ما است.
در مسأله اسلامی سازی علوم غربی تلاش کردیم بخشهایی از علوم غربی را روایت مالیده کنیم و تلاش کنیم تا اندازهای زهر مستقیم سکولاریسم علوم غربی را بگیریم ولی در عین حال با این روش موفق به اسلامی کردن علومی که ذاتا سکولار هستند نخواهیم شد. بلکه باید علوم دیگری که خاستگاه، مبانی، روش، اصول و غایات آنها اسلامی است را تأسیس کنیم و فقه بین الملل یکی از این علوم است و تراث موجود ما ظرفیت و توانمندی این مسأله را دارد.
افراد، دولتها، سازمانهای بینالمللی و نظام بینالملل، مکلفین فقه بینالملل هستند
در زمینه فقه بین الملل نخستین مکلف افراد هستند، مکلف بعدی دولتها هستند که سهم بازیگری آنها در عرصه بین الملل بسیار جدی و سنگین است، یک سری احکام فقه بین الملل مستقیما خود دولت را نشانه میشود، مثلا تنظیم سیاست دولت اسلامی در قبال مسلمانان اقلیت در دیگر کشورها و وظایفی که در قبال آنها دارد.
در دهههای اخیر یک بازیگر نسبتا تأثیرگذار و جدی در کنار دولت در عرصه بین الملل پیدا شده که مستقل از دولت است و احکام خاص خود را دارد و آن سازمانهای بین المللی است. اگرچه دولتها در شکل گیری آنها نقش دارند و ممکن در درون این سازمانها نقشی داشته باشند اما اساسا سازمانهای بین المللی مستقل از دولتها هستند و حتی گاهی فراتر از دولتها عمل میکنند.
بیش از ۱۵۰ سازمان بین المللی در حوزههای مسائل مختلف داریم که قائم به دولت خاص نیستند و به لحاظ حقوقی نیز دارای استقلال هستند و از همین حیث احکام خود را دارند. آخرین مکلف هم نظام بین الملل است که غیر از دولتها و سازمانهای بین المللی است، حاکمیت با حکومت فرق دارد، نظام بین الملل حاکمیت در عرصه بین المللی است.
مجموعه کنشها و فعالیتهای سه مکلف دیگر در محیطی است که قواعد و اصول خود را دارد و آن نظام بین الملل است که بر سازمانهای بین المللی، دولتها و افراد سایه گسترانده، باید احکام مناسب به این عرصه را با ایجاد فقه بین الملل پدید آوریم. موضوع در فقه بین الملل روابط دولت اسلامی با این چهار بازیگر عرصه بین الملل است، روابط دولت اسلامی با افراد، دیگر دولتها، سازمانهای بین المللی و نظام بین الملل است.
از موضع دیگر باید روابط فرد با سازمانها، دولتها و نظام بین الملل را در نظر گرفت، روابط فرد با این چهار بازیگر را مفهوم دیپلماسی عمومی معنا دار میکند و روابط دولت اسلامی با این چهار بازیگر عرصه بین الملل را مفهوم دیپلماسی رسمی معنا دار میکند.
فقه تمدنی مسیر ورود به فقه بینالملل را بسیار هموار میکند
سه نظریه کلان فقهی در حوزه بین الملل وجود دارد؛ نظریه تعاون، نظریه جهاد و نظریه مصلحت که اینها اقتضائی است، سطح تحلیل در فقه بین الملل گاهی سطح تحلیل فقاهت فردی است. سطح تحلیل گاهی بر مبنای فقاهت حکومتی است، به دلیل اینکه مباحث فقه حکومتی ما در عرصه ملی به اندازه فقه فردی تولید نشده طبعا ورود ما از این پایگاه به حوزه فقه بین المللی به صورت حداقلی بوده است.
یک سطح تحلیل فقاهت تمدنی هم داریم که دیگر ملت محور نیست بلکه امت محور است که داده و گزاره بسیار کمی در این زمینه داریم؛ دلیل آن هم عدم تولید فقه تمدنی بوده است و اگر این دستاورد محقق شود بسیار راحت میتواند وارد عرصه فقه بین الملل شد. عرصههای فقه بین الملل باید در ذیل مباحث دارالکفر و دارالاسلام تعیین شود، قواعدی در اصول فقه بین الملل وجود دارد که بعضی اینها تقسیم بندی مخصوص به خود را دارد، یکی مسأله مصلحت است.
در فقه بین الملل با مصلحت به عنوان یک اصل یا یک قاعده روبرو هستیم، یعنی هرچه بیشتر در این زمینه نظریه پردازی کنیم دست ما بازتر خواهد بود. آقای سعید جلیلی میگفت زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودم، کتاب فقه و مصلحت آیت الله علیدوست بیش از هر منبعی برای من راهگشا بود.
باید ابعاد مختلف بحث مصلحت مورد بررسی قرار گیرد تا دست ما در پایگاه مسأله فقه و مصلحت بازتر باشد، مصلحت موضوع جدی است. یکی دیگر از قواعد که در عرصه بین الملل به درد ما میخورد قاعده الزام است. این قاعده در عرصه بین الملل میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند، در این عرصه ممکن است به مباحثی چنگ بزنیم که خود ما آن را قبول نداریم اما خصم ما به آن معتقد است و ما میتوانیم از این طریق پروژه خود را به جلو ببریم.
اهمیت توجه به قاعده نفی سبیل در روابط بینالمللی
روابط ما در عرصه بین الملل باید به نحوی باشد که قاعده نفی سبیل و عدم تسلط کفار بر مسلمانان را در نظر بگیریم، یکی از مباحث مهم در زمینه ارتباطات، راه اندازی اینترنت ملی است. ما امروزه به حدی به اینترنت وابسته شدهایم که اگر نظام سلطه و کفر بخواهد از طریق این نیاز ما را تحقیر کند و تحت فشار قرار دهد به سادگی میتواند، به همین دلیل است که به اینترنت ملی نیازمندیم.
اصولی نظیر تعاون و بر، اصل حمایت از مستضعفین، حرمت اعانه بر اثم، اصل وحدت اسلامی، اصل اعداد قوه و اصول بسیار زیاد دیگری در چارت فقه بین الملل استخراج شده است و خیلی از آنها در فقه موجود وجود دارد و برخی از آنها نیز جدید هستند.
قواعد فقهی محدود نخواهند شد و پرونده آنها باز است، میتوانید در زمینه فقه جعل قاعده کنید و پرونده آن همیشه باز است و نمیتوان قواعد فقهی را محدود کرد. در تاریخ فقه ما هم کاملا این نمایان است که قواعدی که ۱۰ قرن قبل فقهای ما مطرح کردهاند نسبت به قواعد امروز بسیار محدودتر بودهاند این موضوع مؤید رشد داشتن و محدود نبودن قواعد فقهی است.
محور دیگر در حوزه فقه بین الملل محور «مسائل» است که به چندین مقسم تقسیم شده است و یکی از این تقسیمها بر پایه صلح و جنگ است، ذیل هر یک از این دو عنوان یک طیفی از مسائل قرار میگیرد، مثلا مسائل روشی در حوزه صلح، نظیر دعوت به صلح در عرصه بین الملل که خوشبختانه حتی در فقه فردی مباحث خوبی در این زمینه مطرح شده است.
موضوع دیگر مسأله تقیه است، حد و حدود و شروط تقیه در عرصه بین الملل باید بررسی شده و مورد تحقیق قرار بگیرد، روش تألیف قلوب مسأله دیگر در حوزه صلح است، در فقه ما ذکر شده است برای اینکه مانع اتحاد و نزدیکی عدهای از کفار و مشرکین با دشمنان شویم میتوانیم از منبع زکات به آنها پرداختی داشته باشیم و این به معنای تألیف قلوب است.
فقه جاسوسی و نفوذ از نیازهای امروز ما است
امروز مصادیق بحث تألیف قلوب فراتر از گذشته رفته است، بحث تابعیت در فقه موجود ما وجود ندارد اگرچه مسأله امان خواستن در فقه ما در نظر گرفته شده است و میتواند ما به ازای تابعیت باشد. بحث نفوذ و جاسوسی و فقه جاسوسی از دیگر مسائلی است که باید به آن توجه داشت، متأسفانه این مسائل که از مسائل مستحدث الآن ما است به تفصیل مورد نظر و بررسی قرار نگرفته است.
فقه میانجیگری از دیگر مسائلی است که به آن نیاز داریم و تولید نشده است، فقه تابعیت و پناهندگی نیز از جمله مسائلی است که حقوق آنها را تأمین میکند و ما خیلی به این مباحث در فقه اهتمام نورزیدیم. فقه سفارت و سفیر از مباحثی است که مسائل بسیاری دارد؛ اینکه نظارت بر سفیر چگونه باید باشد، حفظ جان و مال، هدایای سفیر، خیانت سفیر، حدود فقهی مجالست سفیر، ملکیت سفارت، تعاملات و ارتباطات سفارت و مباحثی از این دست در فقه سفیر و سفارت مطرح میشود.
فقه معاهدات بین المللی بسیار کم وجود دارد و کمتر به آن توجه شده است، در حالی که مسأله بسیار پیچیده و مهم است، فقه معاملات و تجارت بین المللی نیز از دیگر نیازهای ما در حوزه فقه است که به آن پرداخته نشده، اینها عرصهها و مسائلی است که نظام بین الملل برای ما آورده و روزانه با آن درگیر هستیم و به آنها نیازمندیم.
فقه خراج و جزیه هم موضوع دیگری است؛ اگرچه امروز اخذ نمیشود اما باید به آن بپردازیم تا زمانی که یک جریان انحرافی نظیر داعش آن را در دستور کار قرار میدهد بتوانیم آن را به دنیا ارائه دهیم و اثبات کنیم داعش یک جریان انحرافی از دین اسلام است.
فقه تشریفات از نیازهای ما است که موجود نیست، در حالی که همایشهای بین المللی بسیاری در کشور برگزار میشود، این مسأله در سفارتخانهها بسیار جدی است. این موضوع ابعاد گستردهای دارد که همه نیازمند پاسخهای فقهی هستند و روش بحث هم همین است که این مسأله و خیلی از اصول و قواعد که در این مسأله امکان صدق و انطباق دارند باید بررسی شود.
داعش توجه زیادی به فقه تروریسم داشته است
فقه گروگانگیری در عرصه بین الملل، فقه اسارت، فقه تروریسم و نحوه برخورد با تروریسم که داعش به این موضوع پرداخته است و ابوبکر ناجی در این زمینه کتابی کاملا فقهی نوشته است.
مسأله دیگر جهاد نرم است، جهاد از موضوعات مهم در حوزه فقه بین الملل است، روایات و آیات بسیاری در حوزه جهاد داریم ولی جهادی که مطرح است جهاد سخت است و مسأله جهاد نرم در نظر گرفته نشده است. بحثهای بسیاری در حوزه جهاد مطرح است که باید فقه به آنها ورود کند و مباحث مختلف آن را بررسی و در نهایت فتوا را در خصوص اینها مشخص کند.
یکی از مباحثی که با آن روبرو هستیم مسأله خرید سلاح است، در جنگ پیشرفته باید سلاحهای به روز و توانمند خرید، نحوه خرید و مسأله اینکه از چه کسی سلاح بخریم موضوع بسیار مهمی است.
در روزگار ما عرصه روابط بین الملل آنقدر مهم شده است که هیچ کشوری عاقل و حکیمی نمیتواند نسبت به مهندسی روابط خود در حوزه بین الملل بیخیال باشد، کشورهای اسلامی برای مهندسی اسلام این روابط ناگزیر هستند به سراغ فقه بین الملل بروند. در فقه موجود ما بدون اینکه این مباحث را داشته باشیم ابواب و بحثهایی را داریم که خودکار از بحثهای عمومی خارج شده و وارد حوزه فقه بین الملل خواهند شد.
فقه موجود ظرفیت استخراج فقه بینالملل را دارد
از فقه موجود میتوانیم مبانی و مبادی فقه بین الملل را استخراج کنیم؛ بحثهای اصول فقهی و قواعد فقهی حاکم بر فقه بین الملل نیز در فقه موجود وجود دارد و آنچه که نیست هم با یک موضوع شناسی صحیح میتوانیم استخراج کنیم. فقه موجود ما میتواند مبنا، اصل و قاعده را در اختیار ما قرار دهد؛ چون ما برای تأسیس فقه بین الملل خیز برنداشتیم، تحصیل مسائل فقه بین الملل وجود نداشته است.
از دیگر عرصهها مسأله عمل مسلمانان در کشورهای غیراسلامی است، مسلمانان در جوامع غیر اسلامی اقلیت دینی هستند که بحثهای فی الجمله فقهی برای آنها وجود دارد.
اگر حوزههای علمیه ما به عنوان فقه بین الملل حساس شوند نسبت به بعضی دیگر از عناوین مستحدث کنونی، فقه بین الملل تراث آماده و در دسترس دارد که در دیگر عرصهها از آن محروم هستیم. فقه بین الملل یک رشته آماده است اگرچه همه ابعاد آن در فقه موجود ما نیست اما مبانی و اصول آن در فقه موجود وجود دارد. وسائل