قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / همه مطالب / اجتهاد و اصول فقه / مبادا مباحث تحلیلی صرف فلسفه علم اصول، بر مباحث ثمره‌دار غلبه پیدا کند
اگر جوایز «برنده باش» را اسپانسر می‌دهد، مصداق قمار نیست/ برخی بازیهای فکری را مصداق «لعب» نمی‌دانند/ خروج از مصداق قمار، به معنای حلیت پول حاصل از آن مسابقه نیست

عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق در گفتگو با «شبکه اجتهاد»:

مبادا مباحث تحلیلی صرف فلسفه علم اصول، بر مباحث ثمره‌دار غلبه پیدا کند

اختصاصی شبکه اجتهاد: حجت‌الاسلام‌ والمسلمین محمدعلی خادمی کوشا مدیر گروه «دانش‌های وابسته به فقه» پژوهشگاه علوم و فرهنگ اندیشه است. با وی در مورد فواید و چالش‌های فلسفه علم اصول به گفت‌وگو نشستیم. وی با اشاره توهماتی که در این خصوص است ابعاد این موضوع را شفاف نمود. او معتقد است پیش از هر کاری در فلسفه علم اصول، ابتدا می بایست معنای دقیق آن را روشن کرد. به باور عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق، بسیاری از توهمات، ناشی از فهم نادرست معنای فلسفه علم اصول است.

اجتهاد: فلسفه علم اصول به چه معناست؟

خادمی کوشا: ابتدا لازم است از شبکه اجتهاد تشکر فراوانی داشته باشم، بابت توجه زیاد به مسائل مهمی از قبیل فلسفه اصول فقه که متأسفانه علیرغم اهمیت فراوان، کمتر بدان پرداخته می‌شود. فلسفه علم اصول از گروه دانش‌های فلسفه مضاف هست. به‌طورکلی فلسفه‌های مضاف دانش‌هایی هستند که به دنبال شناخت دانش دیگر هستند؛ یعنی هرگاه یک دانشی را ما از یک نگاه بیرونی موردمطالعه قراردادیم و خود آن دانش را، چیستی آن دانش موضوع و ادله و منابع و اهداف آن دانش را بررسی کردیم، این فلسفه آن علم هست. بر همین اساس می‌توانیم بگوییم فلسفه علم اصول، دانش چیستی علم اصول است. موضوع این دانش، خود علم اصول است. بنابراین پژوهشگر فلسفه علم اصول، نباید به مسائل علم اصول بپردازد، بلکه می‌باید به معرفی کلی آن اکتفا کند. به دیگر سخن، فلسفه علم اصول، از نوع علوم درجه دوم است، بدین معنا که خود دانش را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

فلسفه علم اصول تحقیقاً بعد از علم اصول محقق شده است؛ اما در مقام آموزش قطعاً قبل از علم اصول مطرح می‌شود. به خاطر این‌که هرکسی بخواهد وارد علم اصول بشود ابتدا سؤالش این است که این دانش علوم اصول چیست، هدفش چیست؟ موضوعش چیست؟ با چه منابعی سروکار دارد؟ با چه ادله‌ای سروکار دارد؟ روش این علم چیست؟

آن دانشی که به این سؤالات جواب می‌دهد، فلسفه علم اصول می‌شود.

بنابراین اگر فلسفه علم اصول را در ۲، ۳ کلمه بخواهیم بگوییم، عبارت است از دانش شناخت و چیستی علم اصول.

برخی گمان می‌کنند فلسفه علم اصول فقط مباحث فلسفی علم اصول هست، اما این مطلب اشتباه است. ایشان چون هنوز با فلسفه علم اصول آشنا نشدند تا فلسفه علم اصول می‌آید گمان می‌کنند مباحث فلسفی علم اصول موردنظر است. این در حالی است که حتی نگاه فلسفی هم به معنای این نیست که فقط مباحث فلسفی را مطرح کنند؛ یعنی همچنان که یک فیلسوف به هر چیزی با نگاه بررسی شناخت آن موضوع نگاه می‌کند به دانش علم اصول هم گاهی با همین نگاه، نگاه می‌شود. دانشیان فلسفه اصول می‌خواهند این دانش را بشناسند و چیستی دانش اصول فقه را به دست بیاورند. فلسفه اصول بدین معناست.

اجتهاد: آیا این دانش به دنبال تجمیع مبانی دانش اصول در میان سایر دانش‌هاست؟

خادمی کوشا: اساساً مطالبی که در فلسفه علم اصول بحث می‌شود مطالبی هست که نه جایگاهش در علم اصول هست و نه سایر دانشها بدان پرداخته‌اند. مباحثی از قبیل موضوع علم اصول، روش علم اصول، اهداف آن و منابع و ادله آن، در هیچ دانشی بحث نمی‌شود. حتی دانش اصول فقه نیز بدان نمی‌پردازد، بلکه این دانش، به دنبال آماده‌سازی خویش برای علمیات استنباط فقهی است.

آمدند گفتند این‌ها را همه جمع کنیم یک جای دیگر و راجع به این بحث کنیم، اسمش را هم فلسفه علم اصول بگذاریم. پس این‌جور نیست که فلسفه علم اصول به دنبال تجمیع مبانی دانش اصول در میان سایر دانش‌ها باشد و از جای دیگر بخواهد جمع کند. بلکه مبانی دانش اصول، یکی از مباحث فلسفه علم اصول است که در دانشهای دیگر نیز مطرح نشده است.

اجتهاد: فواید دانش فلسفه علم اصول چیست؟ آیا این فواید صرفاً تحلیلی است یا اثر عملی دارد؟

خادمی کوشا: به‌طورقطع عرض می‌کنم فلسفه علم اصول صرفاً یک دانشی انتزاعی نیست که فایده آن صرفاً علم باشد، بلکه فلسفه علم اصول، دانشی است که ثمره آن در عمل استنباط خودش را نشان می‌دهد.

به‌طور مثال در مورد ادله علم اصول این‌که چه چیزی می‌تواند برای یک اصولی دلیل واقع شود، در فلسفه علم اصول بحث می‌شود. اتفاقاً علما در آن اختلاف هم دارند. برخی می‌گویند فقط و فقط قطع است و ظنون حتی ظنون معتبری که در فقه هستند نیز در دانش علم اصول به درد ما نمی‌خورد. اجماع در دانش علم اصول می‌گویند به درد نمی‌خورد. حتی گاهی برخی خواستند بگویند اخبار، خبر واحد و این‌ها هم در دانش علم اصول به درد نمی‌خورد و تنها یقین، کارگشا است.

ولی برخی دیگر معتقدند نه این‌چنین نیست، بلکه علاوه بر قطع، به ظنون معتبر نیز می‌توان تمسک کرد.

کسی که طرفدار مبنای اول باشد و بگوید فقط علم در دانش علم اصول می‌تواند دلیل واقع بشود، قطعاً نمی‌تواند برخی مباحث علم اصولی را ثابت کند؛ چون با این خط‌کش که حجیت را و دلیل را محدود کرده است، دارد حرکت می‌کند. اگر ادله در علم اصول محدود شود، قواعد استنباطی علم اصول محدود می‌شود. قواعد استنباطی که محدود شد، استنباط فقهی محدود می‌شود و همین‌طور. درنتیجه در به دست آوردن احکام از ادله، دچار اشتباه می‌شود.

لذا فلسفه علم اصول، قطعا فایده دارد و فایده آن نیز عملی است نه اینکه صرفا علمی باشد. این دانش، توان استنباط را مشخص می‌کند؛ اینکه با توجه به مبانی مختلف، توان استنباط در چه حدی است، بالا یا پائین؟

اجتهاد: برخی معتقدند سرفصل‌های نگاشته شده در فلسفه علم اصول و کتب و مقالاتی که تابه‌حال در این رابطه نگاشته شده، صرفاً به مباحث انتزاعی و تحلیلی غیرکاربردی پرداخته است. نظر حضرت‌عالی در این رابطه چیست؟

خادمی کوشا: بنده صریحاً عرض می‌کنم که این‌چنین نیست. یکی از کتاب‌هایی که در این زمینه نوشته‌شده و اتفاقاً خیلی هم کتاب خوب و قابل‌استفاده‌ای هست، کتابی هست که در زمینه منابع و ادله جناب استاد بزرگوار حاج‌آقای صرّامی از هیئت‌علمی پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نوشته است. کتاب بسیار خوبی است. در این کتاب، راجع به منابع و ادله علم اصول بحث شده است. اگر کسی این کتاب را مطالعه کند خواهد دید که مباحث فلسفه علم اصول، اصلا تحلیلی صرف نیست، بلکه همان طور که مباحث تحلیلی فراوانی دارد، فواید علمی بسیاری نیز بر آنها مترتب است.

چالش‌ها و آسیب‌های احتمالی که دانش فلسفه علم اصول در آینده با آن‌هاروبرو خواهد بود را در چه اموری می‌دانید؟

خادمی کوشا: هر موقع انسان بحث فلسفه علم اصول را مطرح می‌کند ترس از این دارد که این دانش به خاطر همان مباحث تحلیلی که در سؤال قبل داشتید، دچار مباحث تحلیلی صرف بشود و موجب شود فلسفه علم اصول بی‌جهت منتفخ گردد؛ یعنی باد کند و بی‌جهت چاق و دامنه‌دار شود. در این صورت، فلسفه علم اصول نه تنها کمکی به دانش اصول نمی‌کند، بلکه به علت کثرت مباحث، موجب اطاله بی جهت آن نیز می‌گردد.

ما باید مواظب باشیم. یکی از آسیب‌های جدی در تدوین فلسفه علم اصول این است که دست به مباحث طولانی، مباحث تحلیلی و انتزاعی و علمی بزنیم که چندان ثمره عملی ندارد؛ و باعث بشود دانش فلسفه علم اصول بی‌جهت گسترده بشود و باعث بشود که تحصیل خود علم اصول هم به تأخیر بیفتد.  لذا باید مواظب باشیم تا فلسفه علم اصول، بی جهت فربه نگردد.

آسیب دیگری که ممکن است فلسفه علم اصول بدان دچار شود، غلبه مباحث تحلیلی و علمی بی ثمره بر مباحث ثمره‌دار است. از آنجا که در این دانش، هنوز کتاب کاملی تدوین نشده است، لذا این مطلب را باید به صورت جدی مورد توجه قرار دهیم تا خدای ناکرده بدان مبتلا نشویم. البته این یکی از ضعف‌های حوزه ماست که هنوز در رابطه با فلسفه علم اصول، کتاب کاملی نگاشته نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics