اختصاصی شبکه اجتهاد: انسان ذاتا موجودی رفاه طلب و کمالگرا است، هم در بعد معنوی و هم در بعد مادی و در طول زندگی همیشه به دنبال زندگی مرفه و عاری از مشکلات و رنجها است. او همواره در طول تاریخ، بهترینها را برای خود خواسته و هیچگاه به آنچه داشته قانع نبوده است، به طوری که امروزه بسیاری از پیشرفتهای علمی و تکنولوژی مدیون همین کمالگرایی وی بوده است. این کمالگرائی اما گاه منجر به تجملگرائی و میل به تجمل نیز میشود. در رابطه با اینکه آیا تجملگرائی در زمره محرمات شریعت محسوب میشود یا نه، با حجتالاسلام محمدصادق علمالهدی، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم گفتگو کردیم. به نظر وی مدگرایی، یا براساس مد، پوشش و آرایش انتخاب کردن، لزوماً مصداق عنوان تجمل نیست، بلکه میتواند به جهت اینکه عناوینی از قبیل تشبّه به کفار بر آن صادق است، مورد مذمت قرار بگیرد.
اجتهاد: آیا تجمل عنوانی از محرمات شریعت است؟
علمالهدی: خیر. تجمل نه فقط از عناوین محرم در شریعت نیست، بلکه از عناوین ممدوح و مستحب است و بر آن تأکید زیادی هم شده است. در قرآن در قالب استفهام انکاری میفرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ»؛ چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟! یا در جای دیگر میفرماید: «یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباسًا یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشًا»؛ ای فرزندان آدم به یقین بر شما لباسی که عورتهای شما را بپوشاند و لباسی که زینت و زیور شما باشد نازل کردیم.
در احادیث هم تأکید فراوانی در مورد پوشش خوب و ظاهر آراسته وارد شده است و در این مورد احادیث فراوانی هست و ابوابی در کتب روایی ما وجود دارد. مثلاً در کتاب کافی، بحثی تحت عنوان باب التجمل و اظهار النعمه وجود دارد. یا در وسائل الشیعه ، باب الاستحمال التجمل و کراهه التباعس وجود دارد.
در حقیقت تجمل یا آراستن بدن که مصادیقش عبارت است از استحمام، اصلاح سر و صورت و کوتاه کردن ناخنها، کوتاه کردن شارب، لباس مرتب و زیبا به تن کردن، از اموری است که در احادیث توصیه شده و به عنوان اظهار نعمت مطرح شده است.
در کتاب حدیثی هست که میفرماید: «ان الله جمیل و یحب الجمال و یحب عن یری اثراً نعمه علی عبده». خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. و دوست دارد که اثر نعمت را بر عبد خود ببیند.
مشابه این حدیث باز در کتاب کافی و سایر کتب آمده است. اینکه شخص در مواجهه با اشخاص خودش را آراسته کند، یکی از امور مورد توصیه اسلام هست. در حدیث دیگری باز در کتاب کافی هست که از قول امیرالمؤمنین آمده است: «لیتزین احدکم لاخیه المسلم کما یتزین للغریب الذی یحب عن یراه فی احسن الهیبه». دستور میدهد که وقتی میخواهید با برادر مسلمانتان مواجه بشوید، زینت بکنید و لباس خوب بپوشید. در حدیث دیگر از کتاب کافی هست که از امام صادق آمده که «ان الله عز وجل یحب الجمال و التجمل و یبغض البعس و التباعس».
بنابراین آراستگی بسیار مورد تاکید شریعت است. اینکه لباس خوب بپوشد و زیبا حرکت بکند، زیبا بگردد و به خود برسد و صورت و ظاهر خود را اصلاح بکند، اموری است که در شریعت مورد تاکید قطعی واقع شده است. خود اهل بیت هم آراسته زندگی میکردند. حتی در مواردی گزارش شده که انبیاء و ائمه لباسهای فاخر و نسبتاً گرانقیمتی به تن داشتند.
در حدیث در مورد دو نفر این مطلب به شکل صریح آمده است. یکی راجع به حضرت یوسف و یکی هم راجع به حضرت سلیمان. این دو از نعمتهای ظاهری پروردگار به نیکی استفاده میکردند و هر دو هم مورد مدح احادیث ما واقع شدند. در روایت هست که امام سجاد عبای خز میخریدند به ۵۰ دینار و البته بعد که هوا گرم میشد این را صدقه میدادند.
یا در تفسیر عیاشی دارد که امام باقر لباسی به رنگ تن داشتند که وقتی مورد نگاه واقع شدند این آیه را تلاوت کردند که «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ».
بنابراین پوشش مناسب و مطابق شأن، مورد تأکید اهل بیت است. فقط نکتهای که اینجا هست این است که در هر مقولهای افراط و تفریط شایسته نیست. مرز ممنوع تجمل، اسراف است. یعنی به گونهای باشد که در عرف بگویند این همه هزینه بابت این پوشش، اسراف مال محسوب میشود.
بنابراین تا وقتی که تجمل به اسراف نکشیده است، نه فقط مذموم که کاملاً ممدوح است و در اخبار و احادیثمان بدان تصریح شده است.
البته اینجا باید نکتهای گفته شود و آن اینکه بین آراستگی و استفاده از زینتهای دنیا و بین دلبستگی به این زینتها تفاوت است و نباید اینها را با هم خلط کرد. کسی از زینتهای الهی بخواهد بهره بگیرد، این مطلوب است و ممدوح. اما اگر بخواهد به اینها دل ببندد ، مذموم است. از این جهت که باعث میشود غفلت از یاد خدا برای انسان حاصل شود.
شاید در آیه شریفه ۲۸ سوره کهف به همین مقوله اشاره میکند که میفرماید: «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطًا». توصیه میکند به نبی اکرم(ص) که مبادا زینت و آرایش زندگی دنیا را طالب باشی و از کسی که قلب او را از یاد خدا غافل کردهایم و از هوا و هوس پیروی میکند و کارش اسراف و افراط هست اطاعت کنیم.
این آیه شریفه در حقیقت به نظر میآید همان معنایی را که ما در اینجا میخواهیم تذکر بدهیم بیان میکند که افرادی را مذمت میکند که آن چنان شیفته زینت حیات دنیا هستند که غافل از یاد خدا شدند و در این مقوله مبتلا به افراط و اسراف شدند.
در سوره حدید آیه ۲۰ دارد: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی اْلأَمْوالِ وَ اْلأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفّارَ نَباتُهُ»؛ اینکه میفرماید بدانید که زندگی این دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی و افزونطلبی در اموال و فرزندان نیست. و این زندگی را تشبیه میکند به بارانی که گیاهان کوتاه عمر را سرسبز میکند و چشمها را به شگفت وا میدارد، اما بعد پژمرده میشود و زرد میگردد و خشک و شکسته میشود. این جور آیات ناظر به همین دلبستگی به حیات دنیاست، به گونهای که بخواهد انسان از یاد پروردگار غافل کند.
بنابراین بین این دو مقوله باید فرق نهاد که کسی از زینتهای الهی بهرهمند بشود، بخواهد از زینتهای پرورگار و زینتهای دنیایی پروردگار که نِعَم او در این دنیا هستند بهرهمند بشود، یا اینکه بخواهد به اینها دلبسته بشود.
البته اینجا باید دقت کرد که تجمل هم محدودیتهایی دارد. مثلاً تجمل زن برای نامحرم بسیار بسیار مذموم است. این نهی قرآنی است که «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها». که دستور میدهد زینتهای خودشان را آشکار نکنند مگر آن چیزی که عرفا از زینتهای زنها آشکار میشود. بنابراین، این تجمل یک زن برای نامحرم که بخواهد جلب او بکند، هیچ مطلوبیت و محبوبیت و هیچ ممدوحیتی ندارد که از این حیث بسیار بسیار مذموم است و اصطلاحاً به آن تبرّج گفته می شود.
بنابراین بین تجمل و تبرج باید فرق نهاد و اینها دو مقوله کاملاً منفک هستند.
اجتهاد: به نظر شما بحث مدگرایی با بحث تجمل متفاوت است؟ آیا میتوانیم مدگرایی و توجه به برندها را بدون در نظر گرفتن عنوان تجمل حرام بدانیم؟
علمالهدی: مدگرایی غیر از آن تجمل مطلوب در شریعت است. مد در واقع، یک موج فراملی است که در دنیا راه میافتد، به نفع یک پوشش خاص و یک آرایش خاص و یک سبک و سلوک رفتاری خاص که بیشتر معیار و مناطش، تظاهر به هم شکلی و همانند بودن است و لزوما لباسی که مد میشود، لباس آراسته و زیبایی نیست و دارای ضوابطی نیست که در شریعت مورد مدح و ستایش واقع بشود.
بنابراین مدگرایی، یا براساس مد، پوشش و آرایش انتخاب کردن، لزوماً مصداق عنوان تجمل نیست، بلکه میتواند به جهت اینکه عناوینی از قبیل تشبّه به کفار در موردش صادق باشد، مورد مذمت قرار بگیرد. علاوه بر اینکه بعضی از مدها هم با آن پوشش اسلامی واجب منافات دارد و از این جهت قابل انتقاد است.
در مورد برندها هم همین مقوله صادق است. استفاده از یک برند معروف، لزوماً به معنای تجمل ممدوح در احادیث نیست. به ویژه اینکه گاهی اوقات هزینهای که بابت این برندها به صرف اینکه یک برند محسوب میشود، پرداخت میشود، مصداق اسراف در اموال است. مصداق اعانه کفار در امر اقتصاد هست، چون به نوعی کمکرسانی به آنهاست. البته نمیتوانیم خیلی جازمانه و محکم مدگرایی یا برندگرایی را تحریم کنیم. مگر اینکه مستلزم بعضی از عناوین محرم بشوند. مثل تشبّه به کفار یا اسراف یا تبرّج و یا خروج از آن پوشش اسلامی محسوب بشود. ممکن است لباس شهرت به حساب بیاید. یا حتی باعث بشود که انسان در بین قوم و قبیلهاش، در بین مردم شهر و روستایش انگشتنما بشود. اینها عناوینی است که در شریعت ممنوع و حرام هستند و اگر بخواهد از این مدها و برندها تبعیت کند، طبیعتاً اینها هم حرام خواهند بود.
اجتهاد: آیا مدگرایی به شکل مطلق مذموم است یا اینکه تنها توجه به مدهای غربی را حرام است و مدهای اسلامی شامل حکم حرمت نمیشود؟
علمالهدی: مقوله مد یک مقوله مستحدثه است. در منابع ما چیزی به اسم مد وجود ندارد. نمیشود مدگرایی را به شکل مطلق مذموم دانست. اصلاً موافق نیستم که با تحریمهای بیاساس یا مبتنی بر پایهها و اساسهای قابل خدشه فضا را بر جوانان تنگ کنیم. مدگرایی اگر فقط در همین حد باشد که در یک مقطعی در چشم جامعه لباسی یا هیئتی زیبا جلوه میکند و از جهات دیگری هم در موردش مذمتی نمیتوان سراغ گرفت، عنوان مذمومی نمیشود بر آن منطبق کرد، لذا اشکالی ندارد و ما دلیلی بر اینکه بخواهیم جلوی اینها را بگیریم، نداریم.
بنابراین وقتی که مدگرایی، فی نفسه عنوان حرامی نیست، مدهای اسلامی هم به طریق اولی نمیتواند حرام باشد. اتفاقاً توصیه ما هم این است که این تمایل طبعی جوانان به مدگرایی را به رسمیت بشناسند. کسانی که در زمینه پوشش و آرایش خلّاقند، سعی کنند برای جوانان مدهای منطبق با موازین ملی، منطبق با فرهنگ ملی و اسلامی تدارک ببینند. چون به هر حال این مدگرایی ریشه در همان عواطف و شرایط روحی و روانی دوران جوانی دارد. همان شرایط و عواطفی که منشاء حرکتهای آرمانخواهانه در جوانان میشود، چه بسا گاه در سطح مدگرایی تنزل کند.
در جوامع اسلامی که جمعیت جوان زیادی در آنجا حاضرند این یک نیاز است که مدهایی را در بین آنان ایجاد بکنند و از این جهت بتوانند فرهنگ پوششی و آرایشی نسل جوان را مدیریت کنند.
بنابراین مدگرایی اسلامی، خوب است؛ به شرط اینکه با توجه به روحیات جوان باشد، بدون سختگیریهای بیمورد و بدون تنگنظریهای خاص و مبتنی بر اصول زیباشناسی لباسها، پوششها و آرایشهایی طراحی شود. لذا، اگرخلاقانه و مبتکرانه طرحهایی برای پوشش و آرایش به جوانان پیشنهاد بشود، به نظر میآید که بر همین اساس بتوان فرهنگ جامعه را مدیریت کرد و از تبعیت کورکورانه از مدهای غربی پرهیز داد.
آنکه بد است تبعیت کورکورانه از مدگرایی است. باید دقیقاً مطلب را شکافت که این مدی که میخواهید شما از آن تبعیت بکنید چه تبعاتی را به دنبال دارد، هرچند توصیه ما به جوان این است که مدهای غربی را حتی الامکان مورد توجه قرار ندهند. اما اگر جوانی واقعاً خواست و علاقمند بود که به این شیوه لباس بپوشد، یا حرکت بکند، اگر از محرمات شریعت به دور باشد معتقدم نباید برخوردهای سلیقهای و سختگیرانه در این مورد اعمال کرد. به هر حال یک مقطع سنی است که خواهد گذشت.