قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / حلقه‌های مفقوده در نظام سازی اسلامی
شهید صدر

حلقه‌های مفقوده در نظام سازی اسلامی

درباره مرحوم شهید صدر آنچه مورد توجه و تأمل است این که آیا می‌توانیم نظرات افراد مختلف را صورت‌بندی کنیم و آنچه شهید صدر مکتب می‌نامند را تولید کنیم؟ آیا ثبوتا ممکن است که با توجه به تفاوت و بلکه تهافت مبانی و مناهج مدارس و مذاهب از مجموعه آرایی که در بستر آن‌ها تولید شده است برآیندی صحیح پیدا کنیم؟ کسانی که از این نظر دفاع می‌کنند آیا می‌توانند از نظرات فقهی با گرایش اشعری و فقیهی با گرایش معتزلی به برآیند واحدی برسند؟

به گزارش خبرنگار اجتهاد، همزمان با ایام سالگرد شهادت آیت‌الله سید محمدباقر صدر، همایش «علامه شهید صدر؛ ساخت نظام‌های اسلامی و مسأله حجیت» با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مدرس خارج فقه اصول و حجت‌الاسلام والمسلمین رضا اسلامی عضو هیأت علمی پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۲۶ فروردین‌ماه ۹۵ در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار گردید. مشروح سخنان اساتید مدعو، تقدیم مخاطبان فرهیخته «شبکه اجتهاد» می‌شود:

در ابتدای همایش، حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی‌خراسانی مدیرکل آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، ضمن خیرمقدم و تبریک به مناسبت فرا رسیدن ایام ماه رجب، اظهار داشت: متفکر شهید مرحوم علامه صدر به تعبیر رهبر معظم انقلاب از نوابغ معاصر شیعه است.

تاکنون افکار شهید صدر به طور بایسته طرح نشده است

برخی گمان می‌کنند که امروز بحث در زمینه زنده نگه‌داشتن اندیشه‌های شهید صدر است، اما در واقع، بحث مطرح شدن آرای ایشان است. اکثر مباحث شهید محمدباقر صدر حتی به طور بایسته طرح نشده‌است تا ما تنها نیازمند زنده نگه داشتن آن‌ها بشویم. در طول دوره‌های مختلف، افکار بلند شهید صدر مورد غفلت واقع شده و به تازگی و بعد از گذشت ۴۰ سال، بحث‌های اصولی ایشان مورد توجه حوزه به نحو شایسته قرار می‌گیرد. در واقع بعد از فراز و نشیب‌های گوناگون مباحث اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی، جامعه شناسی اسلامی و پسوند اسلامی نهادن بر هر آنچه در علوم انسانی است، به تازگی مورد توجه قرار گرفته است.

حل مسئله علوم انسانی اسلامی بیش از آن که نیازمند تدبیر در ساحت علوم انسانی باشد، در ساحت علوم اسلامی است؛ و تولید علمی که صورت خواهد گرفت دستمایه پدیدار شدن رویکردهای تازه و بعد از آن نظریات نو و در پایان، مکاتب علوم اسلامی مستند از معارف اسلامی خواهد بود. آنچه از آن به نظام‌های اسلامی یا نظام‌های معرفتی مبتنی بر معارف اسلامی یاد می‌شود به تعبیر علامه شهید صدر تا حد مکتب و بالاتر از نظام، قابل طرح است. ساخت مکتب، امید و سودایی است که در شهید صدر مطرح و  آرزو کرده که در حوزه‌های مختلف این اتفاق صورت گیرد و به عنوان نمونه بحث اقتصاد را مطرح می‌کند.

مجتبی الهی خراسانی

در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که با همه تفاوت‌هایی که نظام‌های عقلی مبتنی بر اسلام، بر استنباط‌های تک‌گزاره‌ای -که به طور معمول در فقه تفریعی و کلام و فلسفه ما و سایر علوم اسلامی طرح می‌شود و تفاوت‌هایی که با فقه‌های چند سطحی یا معرفت شناسی چند سطحی دارد- آیا می‌توان با ارتباط دادن میان گزاره‌ها -با همین مدل فعلی معرفت‌شناسی اسلامی- نظامی کلی ساخت؟

به دلیل حاکمیت تقریباً کم‌منازع پارادایم حجیت بر منظومه علوم اسلامی، که برگرفته از علم اصول فقه است و در سال‌های اخیر چه بسا به درستی در سایر علوم اسلامی که در حال تعقیب است و در جای خودش محل بحث است که معرفت‌شناسی دینی مبتنی بر حجیت، چه تفاوتی با منطق و معرفت شناسیِ دوارزشی مبتنی بر ثبوت یا ضرورت قیاسی دارد؟ این ابهامی جدی است که برای دلبستگان به علوم اسلامی انسانی از یک سو و علاقه‌مندان به تولید معارف اسلامی به شکل نظام‌واره هندسی، از سوی دیگر مطرح است.

آیا از همین نظام حجیت می‌شود در حوزه نظام‌های اسلامی کمک گرفت یا خیر؟ آیا این مباحث اقتضای نظریات جدید در حوزه‌های جدید خواهد داشت؟‌ آیا ما نیازمند وحدت اصول، مبتنی بر این درک جدید از حجت خواهیم بود؟ آیا حجت به معنای تنجیز، اساساً در کار کشف نظام که به نظر می‌رسد ناظر به واقع یا حقیقت است، کارایی دارد؟ آیا نوع دیگری از تنجیز اینجا قابل تصور است؟‌ آیا برای نظام‌سازی، ما به منطقی دو ارزشی و معرفت شناسی واضح‌تری با واقع‌نمایی بیشتر نیازمندیم یا خیر؟

سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین رشاد

حجت‌الاسلام علی‌اکبر رشاد، سخنران بعدی این نشست در ابتدا ضمن گرامیداشت مناسبت‌های ماه رجب، مقام شهید صدر را به عنوان متفکر، مبتکر، فقیه نواندیش، اصولی مبدع و اندیشمندی نظام‌واره اندیش والا دانست.

شهید صدر زمانی در ایران مطرح شد که فضای کشور، دانشگاه‌ها و حوزه‌ها، فضای تقابل بین ایمان و تفکرات مارکسیستی و سوسیالیستی بود، مسئله اساسی آن زمان، بحث از اقتصاد اسلامی و مباحث مربوط به شناخت و تلقی آن روز از این مقوله بود که اگر کسی در این موضوع وارد می‌شد، خودبه‌خود بینش و تفکر سوسیالیستی پیدا می‌کرد.

شهید صدر و اتهام مارکسیست بودن

هنگامی که شهید صدر و بعضی شاگردان ایشان وارد مباحث اقتصادی شدند، از سوی برخی عناصر تندرو و مبارز آن زمان متهم به انتقاد به مارکسیسم و سوسیالیسم می‌شدند این در حالی بود که شهید صدر به تفکرات فلسفی سست و بی‌پایه مارکسیست‌ها انتقاد داشت.

شرایط زمان شهید صدر طوری بود که برخی مردم و روحانیان بین تفکر اسلامی و سوسیالیستی خلط می‌کردند؛ در آن زمان معممی را می‌شناختم که خود را سوسیالیست معرفی می‌کرد؛ البته باید توجه داشت که مارکسیست‌های آن زمان در واقع، نه مارکسیست بودند و نه سواد و مشی مارکسیستی داشتند؛ فقط به صورت احساسی و عاطفی از این تفکر دفاع می‌کردند. تفکرات این افراد بیشتر شعاری بود و خیال می‌کردند که باید این شعارها را بدهند و این‌طور فکر کنند تا جوانان جذب شوند.

وقتی شاگردان شهید صدر به قم بازگشتند تقریباً به تعبیر امروزی بایکوت شدند، کتب و متون ایشان خیلی در دسترس نبود و کتاب‌های ایشان در بعضی محورهای حاشیه‌ای مطرح می‌شد و تعداد معدودی طلبه در اطراف شهر قم در گوشه‌ای و مسجدی جمع می‌شدند و کتاب اقتصادنا شهید صدر را می‌خواندند؛ همان وقت به کتاب فلسفتنای ایشان ایرادهایی وارد می‌شد اما کتاب اقتصادنای ایشان مورد استقبال قرار گرفت. حتی بعضی از اساتید حوزه با تعابیری که موجب تخفیف آثار ایشان باشد از این کتاب‌ها یاد می‌کردند و موجب طرد شدن آن‌ها می‌شدند.

شاگردان شهید صدر در افق مرجعیت قرار گرفته‌اند

در حال حاضر ما ۴۰ سال از زمان شهید صدر فاصله گرفته‌ایم و در واقع یک قرن عامیانه گذشته، تا بالاخره امروز تعدادی از شاگردان ایشان که در نجف و قم در افق مرجعیت قرار گرفته‌اند این امکان را پیدا کرده‌اند تا افکار ایشان را مطرح کنند؛ در گذشته هنگام بررسی افکار ایشان، گفته می‌شد: «بعض الطلبه اینطور گفتند» اما امروزه شماری از فقها و مراجع آینده نیز از کسانی خواهند بود که تحت تأثیر شهید صدر هستند.

من فکر می‌کنم در بین اصولیین ما در طول تاریخ پرافتخار دانش اصول کمتر کسی است که بشود با شهید صدر در ابتکار و نوآوری در مباحث اصولی مقایسه شود؛ ما محققان برجسته و اصولیان بزرگ کم نداشتیم که هر از چندی نقطه عطف شدند و اصول را دگرگون کردند و کسی نمی‌تواند ارزش کارهای آخوند خراسانی، محقق ثانی، کارهای هر چند محدود اما دقیق شیخ بهایی در کتاب زبده را ندیده بگیرد و شأن شیخ اعظم را نبیند؛ «الوافیه» با حجم کم اما ابتکارات دقیق خود، که عمدتاً دستمایه افکار و آرای شیخ اعظم شده و به نام شیخ اعظم تمام شده، جایگاه خود را برای اهل فن دارد؛ اما من تصور می‌کنم مرحوم شهید صدر از جهات مختلف اصول را دگرگون ساخته و ساختار و هندسه جدیدی را در کتاب حلقات پیشنهاد داده است.

نظر آیت‌الله سیستانی درباره کتاب حلقات

 آیت‌الله سیستانی در باره کتاب حلقات بیان کرده‌اند که به نظر من، ساختار علم اصول باید آن‌طور باشد که در حلقات مطرح شده است؛ اگرچه وقتی ایشان خارج اصول را شروع کردند، گفتند در حال حاضر چون ذهن حوزه مأنوس با این ساختار نیست، لاجرم باید مبنا را کفایه قرار داد.

به نظر من بسیاری از اساتید جرأت ندارند مبنای مرحوم صدر را قبول کرده یا تدریس کنند زیرا می‌ترسند در مورد ایشان گفته شود: ذهن ایشان برگرفته از تفکرات شهید صدر است.

برخی علما ابتکارات خوبی در علم اصول فقه داشته‌اند اما من فکر می‌کنم ابتکاراتی که در اصول فقه مطرح شده تأثیر گرفته از شهید صدر است. ایشان، هم به لحاظ کلام و هم به لحاظ صورت‌بندی مباحث ابتکارات فوق‌العاده‌ای دارد، اصطلاحات‌سازی اصولی جدیدی بیان کرده و ورود ایشان به مباحث و خروج از آن نیز غالباً بدیع است.

شبکه اجتهاد

قوت و قدرت علمی هر فرد در یک علم به جمع مباحث در سینه نیست که بگوییم به ذات المعارف یک علم تبدیل شده بلکه آنچه اهمیت دارد، این است که بتوانیم در تاریخ یک علم خطی در نظر بگیریم و ببینیم چه کسی مفصل جدیدی در این تاریخ است، وقتی آمد چه چیزهایی نبود و وقتی رفت چه چیزهایی به ارث نهاد؛ شهید صدر در زمره کسانی است که میراث معرفتی بازمانده از ایشان در طول عمر محدودشان بسیار بسیار حجیم است کما و کیفا.

 البته به هرحال ایشان فقط یک دوره اصول گفته و مسلماً مباحث ایشان قابل تعقیب است. دوره تدریس اصول توسط ایشان پنج سال طول کشیده است که به ظاهر تقریراتی که وجود دارد، حاصل همان یک دوره است؛ کسی که به ساختار اصطلاح سازی و ارائه نظرات جدید در کتاب بحوث ایشان توجه کند، متوجه می‌شود که ایشان چه سهمی در حوزه علمیه دارند.

لزوم طرح مباحث علمی به زبان همان علم

ما طلبه‌ها وقتی مباحث جدید مطرح می‌کنیم یک نکته را نباید مغفول بگذاریم و آن این‌که اگر نظری در حوزه پذیرفته شود، حوصله می‌خواهد و باید یک نسل عوض شود تا جایگاه آن کلام مشخص شود. مرجعیت شأن خاصی در بین مردم ما دارد، نایب حضرت حجت (عج) تلقی می‌شود، بنابراین اگر کسی‌شان مرجعیت پیدا نکند و آرای او مورد توجه قرار بگیرد اتفاق نادری است ولی به هرحال عرف حوزه همین است و باید مورد پذیرش قرار گیرد.

همچنین اگر نظری قرار است مطرح شود باید با ادبیات و فرهنگ حوزه بیان شود والا تأثیری در تحول حوزه نخواهد گذشت؛ مثلاً زبان علم در حوزه علمیه عربی است بنابراین باید طلبه به زبان عربی مسلط شود و اگر شهید صدر مباحث خود را به فارسی بیان می‌کرد مورد پذیرش قرار نمی‌گرفت؛ این موارد در حوزه علمیه عرف شده است و شهید صدر این عرف را رعایت کرد و چون در این بستر قرار گرفت، نظراتش مورد پذیرش واقع شد.

پیش‌انگاره‌های ورود به بحث نظام‌پردازی دینی

توضیحی درباره برخی اصطلاحاتی که می‌خواهم بیان کنم ارائه می‌دهم تا بعد مباحثم را توضیح دهم. پیش از ورود به بحث نظام‌پردازی دینی باید چند نکته را پذیرفته باشیم و به سؤالاتی همچون ممکن بودن علم دینی، ضرورت و جواز علم دینی با وجود علوم فعلی، و … پاسخ دهیم؛ پاسخ به این سؤالات پیش شرط‌ِ ورود به بحث نظام‌پردازی دینی و پیشاپیش انگاره‌هایی برای فلسفه‌های مضاف است که مسیر صحیح تولید معرفت دینی را مطرح می‌کند و به شکر خداوند در حال رواج است.

گاه خلط‌هایی پیش می‌آید مثل اینکه آیا علم دینی ممکن است و اگر ممکن است آیا مفید است و آیا با وجود علوم فعلی ضروری و حتی مجاز است زیرا ممکن است کسی بگوید با پیشرفت علوم دیگر نیازی به طرح این مباحث نیست.

این گونه پرسش‌ها در زمره مسائل فلسفه مضاف مطرح می‌شود در حالی که به نظر من این پرسش‌ها جزو مسائل اصلی فلسفه‌های مضاف نیست. فلسفه‌های مضاف عهده‌دار طرح و بحث پیش انگاره‌های هستی‌شناختی و معرفتی و احیاناً روش‌شناختی متعلَق خود هستند و این سؤالات پیش‌فرض نیستند بلکه پیش‌شرط هستند. یعنی قبل از ورود به مباحثِ اصلیِ فلسفه مضاف، باید این سؤالات جواب داده شوند والا راه بسته می‌شود. در نظام هم همین مباحث به صورت پیش‌شرط و پیش‌انگاره ابتدا مطرح شوند حتی پیش از مبادی قریبه و بعیده.

سازواره بودن و کامل بودن دین، پیش‌شرط‌های نظام‌سازی

در اینجا مسائلی از قبیل اینکه دین را سازواره بیانگاریم باید مورد قبول واقع شده باشد والا اگر دین را پریشان بدانیم دیگر جای بحث از نظام‌سازی پیش نمی‌آید، علاوه بر این باید دین را جامع و کامل بدانیم چراکه اگر فرض کنیم دین ناقص است نمی‌شود از آن نظام استخراج کرد، چون باید بگوییم اگر دین کامل می‌شد سازواره بود، ولی هنوز که کامل نیست، سازواره هم نیست.

برای اصطلاحاتی مثل خود کلمه نظام تعاریف مختلفی ارائه شده است ما از کلمه نظام این تعبیر را داریم که «نظام، مجموعه فرآورده‌های فراهم آمده از واحدهای سازگار و مبتنی بر مبادی هم‌افزا برای تأمین غایت یا غایاتی مشترک است» نظام‌پردازی نیز «صورت‌بندی مجموعه واحدها برای پدیدآوردن یک نظام، مطابق با تعریف پیش‌گفته‌شده از نظام تعریف می‌شود». بنابراین نظام از واحدهای سازگار تشکیل شده و بسیط نیست و بخش‌های مختلف سازگاری خاصی با همدیگر دارند که شاید سازگاری مجموعه را علاوه بر تناسب موضوعات این واحدها مبانی هم افزا در اشتراک با هم باعث سازگاری می‌شوند.

طبقه‌بندی نظام‌های اسلامی

نظام‌های اسلامی با دو جهت و از دو زاویه قابل طبقه‌بندی هستند:

یک سلسله انواع طولی و عمودی دارند که نظام‌های طولی می‌توان آن‌ها را دید. مثلاً همان‌طور که شهید صدر متذکر شده مکتب، سطحی از نظام است، نظام لایه‌لایه است و شامل کلان‌نظام، میان‌نظام و خرده‌نظام می‌شود و می‌توان ریزنظام‌ها در مرحله بعد تصور کرد. ریزنظام‌ها شامل داده‌های دینی می‌شوند که نمی‌توان تعریف نظام را بر آن تطبیق داد.

علی اکبر رشاد

 نظام‌های دینی را با دید طولی می‌توان به ۴ سطح مختلف تقسیم‌بندی کرد: کلان‌نظام مثل نظام حقوقی؛ میان نظام‌ها مثل نظام اقتصاد اسلامی؛ و خرده‌نظام‌ها مثل نظام‌های صنعت و … در اقتصاد و زیر نظام‌ها که شامل هر چیزی از داده‌های دینی است که نمی‌توان تعریف نظام را بر آن تطبیق داد. عناصر تشکیل دهنده نظام‌ها را زیر نظام می‌نامند.

از جهت عرضی و افقی هم می‌توان نظام‌ها را تقسیم‌بندی و دسته بندی کرد. که نظام‌های دینی به دو گروه گزاره‌ها و آموزه‌ها تقسیم‌بندی می‌شوند. نظام‌های گزاره‌ای شامل کلان نظام بینشی «اعتقادی» و کلان نظام دانشی «طبقه‌بندی علوم» و کلان نظام آموزه‌ای دینی شامل کلان نظام منشی «اخلاقی» و کلان نظام کنشی «فقهی، حقوقی» تقسیم می‌شود. این کلان نظام‌ها هم به نوبه خود به ساحات مختلف تقسیم‌بندی می‌شود.

کلان‌نظام‌های دینی در احکام به دو دسته تکلیفی و تحسینی و یا به عبارت دیگر الزامی و ارزشی تقسیم می‌شود، فقه، حقوق و اخلاق آموزه‌هایی هستند که معطوف به اعمال جوارحی و جوانحی انسان صادر شده‌اند بنابراین می‌توان برای هر حوزه‌ای که به این اعمال مربوط شود، نظام تدوین کرد.

رفتارهای حکمی و خُلقی

در همین موضوع رفتار انسان شامل رفتارهای حکمی و خُلقی است؛ خداوند وقتی با عدلش رفتار می‌کند بر اساس حکم است و وقتی بر اساس فضلش رفتار می‌کند بر اساس آموزه‌های اخلاقی است؛ انسان نیز در مواجهه با حق تعالی دو رفتار دارد؛ رفتار تکلیفی و رفتار ارزشی که نظام حقوقی عبودیت، ادب عبودیت و نظام اخلاقی عبودیت از آن تولید می‌شود و این دو نظام به همین ترتیب در رابطه با سایر ساحاتی که انسان مواجهه جوارحی و جوانحی دارد، نیز وجود دارد.

تولید نظام احکامی و اخلاقی در ساحت‌های مختلف اعمال انسان

به طور مثال در مورد نفس هم نظام احکامی تولید می‌شود و هم نظام اخلاقی تربیت؛ در مواجهه با عواطف، حقوق و اخلاق اجتماعی، در مواجهه با خلقت، حقوق و اخلاق نسبت به محیط زیست؛ در مواجهه با خصومت‌ها و نزاع‌ها، اخلاق و حقوق قضایی؛ در مواجهه با مال، حقوق و اخلاق اقتصادی، در مواجهه با بیگانگان، مسائل مربوط به روابط بین‌الملل، جنگ‌ها و صلح‌ها و در مواجهه با قدرت، نظام، حقوق سیاسی و اخلاق سیاسی پدید می‌آید؛ البته این حقوق و اخلاق در مواجهه با قدرت بر اساس این نظر است که قدرت گرانی‌گاه سیاست است و اگر این مطلب مانند آنچه امروز تلقی می‌شود پذیرفته شود، حقوق و اخلاق سیاسی مطرح می‌شود. ابرنظام دیگری هم وجود دارد که مجموعه نظام‌های شبکه عقاید و علم است.

منطق تولید نظام

عناصر بسیاری در این امر دخیل هستند ولی یک نقطه گران‌گاهی وجود دارد و آن نقطه ماهیت تشکیل دهنده هر یک از ابر نظام‌هاست به این معنا که هنگامی که ما می‌خواهیم به قضایای که واقع‌نما هستند استنباط کنیم باید منطق کاشف را به کار ببریم و آنگاه که نظام متشکل از قضایای واقع بخش و اعتباری را نظام‌مند کنیم منطق ما باید متکی بر منطق حجیت شود.

این جا سؤالی مطرح است و آن این‌که آیا مسئله حجیت کافی است و باید همه جا به نحو جامع توحید معرفتی ما را باید پوشش بدهد؟ جواب این است که بستگی به هویت تشکیل دهنده هر نظام نوعی از معنای توحیدِ معرفت، نیاز است. قهرا در حوزه تولید علم آنگاه که در خصوص بخش‌هایی از علم که بناست از واقع حکایت کند باید منطق کاشف را به کار ببریم و در قضایای اعتباری به ما اجازه داده شده که تا حد رفع تکلیف تنزل کرده و از مسئله حجیت استفاده کنیم؛ بنابراین در استفاده از رویکردها باید به هویت‌شناختی واحدهای هر نظام توجه کرد.

بررسی امکان ارائه مکتب از آرای مختلف

درباره مرحوم شهید صدر آنچه مورد توجه و تأمل است این که آیا می‌توانیم نظرات افراد مختلف را صورت‌بندی کنیم و آنچه شهید صدر مکتب می‌نامند را تولید کنیم؟ آیا ثبوتا ممکن است که با توجه به تفاوت و بلکه تهافت مبانی و مناهج مدارس و مذاهب از مجموعه آرایی که در بستر آن‌ها تولید شده است برآیندی صحیح پیدا کنیم؟ کسانی که از این نظر دفاع می‌کنند آیا می‌توانند از نظرات فقهی با گرایش اشعری و فقیهی با گرایش معتزلی به برآیند واحدی برسند؟؛ بسیار بعید است که ما بتوانیم برایند واحدی، آن هم در افق مکتب که ظاهراً چیزی فراتر از علم بوده و به عنوان مکتب تلقی شود از این آرای متهافت، آن هم در این سطح بدست بیاوریم؛ و اگر تنها به دنبال مطالب کلی برویم و به مطالب جزئی و مورد اختلاف توجه نکنیم، کلی به دست آمده ما، آنقدر کلی خواهد بود که فقط یک اشتراک لفظی بوده و کاربرد و فایده نخواهد داشت.

در ادامه این نشست و پس از پخش مستندی از شهید مجاهد سیدمحمدباقر صدر، حجت‌الاسلام والمسلمین رضا اسلامی به ارائه نظریات خود پرداخت.

سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین اسلامی

شهید صدر جزئی از تاریخ اصولی ماست و هر اندیشمندی بخواهد درباره اصول صحبت کند باید آرای شهید صدر را مطالعه کند.

در زمان شهید صدر با گسترش غرب‌زدگی شبهه‌ای پیدا شد که فکر نظام‌مند در اسلام وجود ندارد و اسلام فقط به مفردات و آموزه‌های دینی می‌پردازد و کاری به نظام و حکومت ندارد. همین الآن هم مسلمانانی در اروپا زندگی می‌کنند که نماز شب هم می‌خوانند ولی نظام غرب را تقدیس می‌کنند. در قدیم هم این تفکر وجود داشت که دین کاری به نظام‌سازی ندارد و نظام‌واره نیست؛ از این رو شهید صدر با این تلقی غلط مبارزه کرد و بحث نظام‌سازی دینی را مورد توجه قرار داد.

کشف نظام، مشکل اصلی

 هم‌اکنون مشکل اصلی ما در نظام است والا ما اقتصاددان و… زیاد داریم. بعد از این‌که ما توانستیم نظام را کشف کنیم، می‌توانیم انواع نظام‌ها، فرهنگ حقوق نظام‌ها و سپس به دنبال کشف کلان‌نظام‌ها برویم و حتی تزاحمات نظام‌ها، مثل تزاحم بین فرهنگ و اقتصاد را حل کنیم. رابطه طولی بین نظام‌ها باید لحاظ شود.

رضا اسلامی

کتاب‌های ما کشکولی و فوایدی است یعنی به صورت نظام مطرح نشده اما دین ما نظام‌واره است. ما در حال حاضر با تزاحم نظام‌ها مواجهیم و این تزاحمات با فکر نظام‌واره حل و فصل می‌شود که رهبر انقلاب و اکثر مراجع این تفکر را دارند. فکر نظام‌واره باید تقویت شود نه اینکه تأسیس شود چون این تفکر بوده است، به خصوص در فقه حکومتی و مخصوصاً در جایی که مکتب مطرح می‌شود. باید نگاه حد اکثری به اسلام داشت.

وقتی نگاه حد اکثری می‌شود باید رابطه بین نظام‌ها لحاظ شود. رابطه طولی بین نظام‌ها باید لحاظ شود. یکی از راه‌حل‌ها قاعده اهم و مهم است. به هر حال شهید صدر این نگاه حداکثری را به نظام داشت و همین باعث شد که به سراغ نظام‌سازی رفت.

چه کسی می‌تواند نظام را ترسیم کند؟

کسی که می‌خواهد نظام را ترسیم کند حتماً باید مجتهد باشد. به نظر من فیلسوف علم باید اعلم علمای آن علم باشد. منظور از مجتهد هم همان معنای مصطلح حوزوی است بلکه در صورتی دیدگاهی که راجع به نظام احکام ارائه می‌شود به حجیت می‌رسد که یک استفراغ وسع بیشتر از استفراغ وسع طبیعی به کار رود. در نظام‌سازی فحص بیشتر است زیرا هر چیزی که احتمال ارتباط هم داده می‌شود باید دیده شود.

باید توجه داشت که مجتهد متجزی هم نمی‌تواند در باب نظام‌سازی نظر دهد و کسانی هم که اجتهاد متجزی را قبول ندارند یکی از دلایلشان همین فکر نظام‌واره بودن دین است.

سؤال این است که آیا فقه ما به طور طبیعی نظام دارد؟ بله نظام دارد و همه معارف دینی ما با هم نوعی ارتباط دارند ولی اشکال در فکر نظام ساز است البته به این مطلب به خصوص بعد از انقلاب اسلامی توجه بسیاری شده است.

نگاه سنتی منشأ بسیاری از ابهامات

چرا ما اینقدر به دنبال فکر نظام ساز هستیم؟ به این دلیل است که بعد از تشکیل نظام اسلامی سؤالاتی در سطح کلان ایجاد شده که در فقه حکومتی پاسخ داده نمی‌شود مگر اینکه ما فکر نظام واره داشته باشیم. حکومت استراتژی، راهبرد و برنامه ریزی نیاز دارد. حکومت چندین سال آینده را نگاه می‌کند. در فقه جمعی خیلی چیزها باید دیده بشود. بسیاری از شبهاتی که ما الآن با آن مواجهیم به این دلیل است که ما دائماً با فقه سنتی سروکار داشته‌ایم. در حال حاضر حیثیت‌های جدیدی در امر حکومت دخالت می‌کنند که ممکن است حکم اولی را تغییر دهد. الآن یکی از مشکلاتی که داریم این است که ما توجه نمی‌کنیم که از این کار ما تلقی بدی ممکن است ایجاد شود، یعنی این حیثیت را در نظر نمی‌گیریم.

افراط و تفریط در نگاه نظام‌ساز

در این بحث افراط و تفریط‌هایی شده که شهید صدر خواسته این افراط و تفریط‌ها را حل کند. افراط این است که گفته شده اصلاً اسلام نظام ندارد و تعارضات باید با عقل جمعی حل شود. مثل همین فضاهای مجازی که بعضاً مطالب اخلاقی هم می‌گذاریم ولی مدیریتش دست کس دیگری است و عملاً هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیریم.

شبکه اجتهاد

نگاه تفریطی، نگاه سیستماتیک به دین است؛ به این صورت که بگوییم ریاضیات دینی، جانور شناسی دینی و… ما نباید ادعایی بکنیم که نتوانیم از پس آن بر بیاییم برخی می‌خواهند همه چیز را از ریز و درشت دینی درست کنند.

نگاه متوسطی در این باره وجود دارد که باید همان مورد عمل قرار گیرد. البته این تنوع نگاه‌ها در آثار شهید صدر نیست و دلیل آن هم این است که اصلاً این فکر را ایشان پرورش داده‌اند و این تنوع در آن زمان اصلاً وجود نداشته است. در بعضی مواقع اسلام بعضی از موارد را لابه شرط گذاشته نباید توقع داشت که اسلام در این موارد هم نظام داشته باشد.

گاهی شارع خود در منطقه‌ای به نام «منطقه الفراغ» دست حاکم و مردم را باز گذاشته است؛ البته در این مواقع شارع موضع دارد ولی موضع شارع در این موارد کاری را حتم نکرده و به ما اجازه داده است.

چگونه در «نظام‌سازی» به حجیت برسیم

برای اینکه در نظام‌سازی به حجیت برسیم باید چند کار انجام دهیم: ۱- استفراغ وسع را تمام کنیم ۲- مقام ثبوت و اثبات را باید درست کنیم، یعنی در مقام ثبوت احراز کنیم که شأن شارع در این مقام چیست مثلاً شأن شارع این اقتضا را دارد که در این مقام جعل نظام شده باشد؟ در نظام ثبوت یک نظام نفس‌الامری وجود دارد یا خیر؟ آیا علم و قدرت و عدم بخل خداوند اقتضا می‌کند طراحی نظام بکند؟ و در مقام اثبات باید این نظام را کشف کنیم.

آیا نظام‌سازی اصول فقه جدید می‌خواهد؟ خیر اصول جدید نیاز ندارد ولی داشتن سؤال یک نیاز است. یعنی شما با این ذهنیت که «به دنبال نظام هستم» به سراغ اصول بروید. نظام‌واره فکر کردن نیاز به زحمت زیادی دارد که ابزار آن موجود است.

شهید صدر این مطالب را شروع و به آن توجه کرد. رهبری هم در کتاب انسان دویست و پنجاه ساله به همین مطلب توجه می‌کند و به تمام ائمه به یک چشم نگاه می‌کند و همه را یکی می‌داند. در کتاب‌های تفسیر هم به همین مطلب تأکید می‌شود و تمام آیات را ادامه هم می‌دانند.

تلفیق دیدگاه مشهور برای ایجاد نظام واحد

آیا می‌توان با تلفیق دیدگاه‌های مختلف به یک نظام واحد رسید؟ این سؤال جای بحث دارد ولی در حال حاضر دیدگاه مشهور علما به هم تلفیق می‌شود و کل آن به عنوان تفکر شیعی به جهان ارائه می‌شود. ما اگر دیدگاه‌های مشهور را به هم ضمیمه کنیم، به وضع تعینی یک نظام برای اسلام تولید می‌شود و این مطلب قهری است. به نظر من این نوعی نظام است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت، البته حجیت آن وابسته به حجیت شهرت است و هرچقدر از حجیت شهرت دفاع شد در اینجا هم معتبر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics