قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / ورود طلاب به حوزه‌های تخصصی در مقطع سطح، موجب آسیب زدن به مباحث علمی و عدم‌شکوفایی ذهن اجتهادی خواهد بود
ورود طلاب به حوزه‌های تخصصی در مقطع سطح، موجب آسیب زدن به مباحث علمی و عدم‌شکوفایی ذهن اجتهادی خواهد بود

حجت‌الاسلام مقیمی حاجی مطرح کرد؛

ورود طلاب به حوزه‌های تخصصی در مقطع سطح، موجب آسیب زدن به مباحث علمی و عدم‌شکوفایی ذهن اجتهادی خواهد بود

اگر بخواهیم طلبه‌ای که هنوز درگیر سطح عالی حوزه است را درگیر مسائل تخصصی کنیم و تمرکز او را در تحصیل گام‌های اولیه فقه و اصول از بین ببریم، آن روش و سنت کهن آموزشی حوزه آسیب می‌بیند و طلبه نمی‌تواند آنچه که در نظام سنتی حوزه است کسب کند و به درجه احتهاد برسد و تسلط به مباحث فقه، اصول فقه و رجالی پیدا کند و نیز تجربه نشان داده است که ورود به حوزه‌های تخصصی در این مقطع موجب آسیب زدن به مباحث علمی و عدم‌شکوفایی ذهن اجتهادی طلبه می‌شود و مقدمات اجتهاد که اتفاقا بسیار سخت و سنگین است را نمی‌تواند با موفقیت طی کند.

به گزارش شبکه اجتهاد، از آنجا که حوزه علمیه متولی پاسخ به نیازهای روز جامعه است و نیز از آنجا که جامعه، با پیچیدگی تعاملات و مناسبات خود در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و . . .، روز‌به‌روز با مسائل و مباحث جدیدی روبروست، حوزه علمیه قم گام در مسیر تخصصی کردن برخی رشته‌ها و فقه مضاف گذاشته است.

پایگاه وسائل در این راستا و با هدف آشنایی بیشتر با الزامات این مبحث، مصاحبه‌ای با حجت‌الاسلام و المسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی، مدرس خارج حوزه علمیه قم(فقه تربیت) و نیز مسئول همایش کتاب سال حوزه و رئیس پژوهشکده دانشنامه نگاری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، صورت داده است که مشروح آن تقدیم خوانندگان می‌شود.

لطفا به عنوان مقدمه بحث بفرمایید دغدغه بزرگان حوزه در مورد تخصصی شدن رشته‌های حوزه چیست؟

مقیمی: من هم از مجموعه وسائل به جهت توجه و اهتمام به مسائل و اخبار حوزه تقدیر و تشکر می‌کنم. حوزه علمیه چندی است که در راستای پاسخگویی به نیازهای جامعه اهتمام به طراحی رشته‌های مختلف در نظام درسی و آموزشی با عناوینی همچون رشته‌های تخصصی کلام، تفسیر، تاریخ، حدیث و . . .، کرده است. اما یک سوال که در اذهان تداعی می‌کند این است که آیا این نگاه جدید با رویکرد تخصصی شدن، به نفع حوزه و نظام آموزشی آن است یا خیر؟ به همین دلیل برخی از این ناحیه احساس  نگرانی می‌کنند.

در همین راستا، روند تخصصی شدن مورد گفت‌وگوی اساتید و صاحب‌نظران مختلف است و هدف از این گفت‌وگوها این است که بتوان کمکی به فرآیند تخصصی شدن رشته‌های حوزوی صورت بگیرد و اینکه آیا اصلا ورود به این قضیه صحیح است یا خیر؟ و نیز اینکه در صورت صحت اصل قضیه، این فرآیند چگونه باید پیگیری و انجام شود؟

به نظر شما در صورت تایید نیاز به تخصصی شدن رشته‌های حوزه، در مرحله اول چه نکاتی به عنوان کلیات این بحث باید مورد توجه قرار بگیرد؟

مقیمی: در پاسخ به این سوال چند نکته حائز اهمیت است. اولین نکته این است که ما هر روش و رویکردی را بخواهیم در نظام آموزشی حوزه طراحی کنیم باید به گونه‌ای باشد که ما را از تراث گذشته محروم نکند یعنی باید با توجه به سنت آموزشی و پژوهشی در حوزه، نظام آموزشی و رویکردهای جدید آن طراحی بشود چراکه نظام آموزشی و تحقیق و پژوهشی که هم اکنون در حوزه وجود دارد و ضمن درس‌های خارج، اساتید و طلاب در آن شرکت می‌کنند و به مباحث علمی می‌پردازند، روش کهنی است که در طول سالیان متمادی، تجاربی به دست آورده و در نوع خود پاسخگو بوده و توانسته است حوزه را به رشد و بالندگی برساند.

اگر ما به گذشته مراجعه کنیم ( مثلا به هفت قرن گذشته) تفاسیر ما، فلسفه ما، فقه ما، اصول ما، کلام ما و . . .، همه این علوم در فرآیند آموزشی و پژوهشی حوزه حفظ شده است و به مرور زمان در همین نظام آموزشی سنتی رو به تکامل نهاده است و فقه امروز ما نسبت به فقه هفت قرن قبل ما رشد کرده است و دقیق‌تر و مبسوط‌تر شده است و این نشان می‌دهد که این نظام آموزشی توانسته است علوم حوزوی را رشد بدهد و بالنده کند و در کنار آن فقها، اصولیون و فلاسفه بزرگی را تربیت کند که صاحب مکتب و صاحب فکر شده‌اند و هر کدام دستگاه فکری مستقلی داشته‌اند.

با توضیحاتی که داده شد می‌توان گفت داشته ما داشته ارزشمندی است و روش آموزشی و پژوهشی ما روشی نیست که کارآمد و پاسخگو نباشد و نتواند مجتهد، مفسر و متکلم تربیت کند، پس ما در طراحی نظام آموزشی جدید باید به گونه‌ای عمل کنیم که میراث و سنت آموزشی و پژوهشی حوزه حفظ شود و از آن استفاده بهینه شود.

چگونه می‌توان میان این در نظر گرفتن سنت و تراث حوزه با مسائل و مباحث جدید ارتباط برقرار کرد؟

مقیمی: در کنار میراث حوزه، ما یک سری نیازهای جدیدی هم داریم. عصر جدید همراه است با مسائل و موضوعات جدید که نیازمند حکم و بررسی شرعی و بالتبع پژوهش‌های جدید است. انقلاب اسلامی مدعی اداره حکومت و پاسخ به نیازهای مردم، جامعه و نظام شده است، نظام یعنی دستگاه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای مختلف، که شبانه‌روز عملیات‌های مختلفی را طراحی و اجرا می‌کنند. باید دید آیا این مجموعه(طراحی و اجرا) مطابق با دیدگاه اسلام هست یا خیر؟

چون این نظام منتسب به اسلام است باید اندیشمندان مسلمان برای مجموعه نیازهای دستگاه‌های مختلف حکومتی پاسخ داشته باشند و نظام تربیتی، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام دفاعی و…، طراحی و اجرا کنند و نمی‌توان گفت و ادعا کرد که حکومت اسلامی است ولی خرده نظام‌های آن بر اساس نظام فکری غرب طراحی و اجرا بشود.

همچنین بعد از انقلاب اسلامی، مردم به مسائل شرعی آگاه تر شدند، افراد متدین بسیارند و می‌خواهند وظیفه شرعی خود را در تعامل با موضوعات جدید بدانند که مثلا این نوع وام گرفتن یا این نوع معامله شرعی هست یا خیر؟ طبیعی است که فقهای ما، هم در گذشته و هم امروزه به این مسائل پاسخگو بوده‌اند. اما نکته اینجاست که پاسخ به برخی از موضوعات و مسائل فراتر از یک پاسخ استفتائی است و نیز فراتر از یک سوال شرعی فردی است و نیازمند به یک نظام و دستگاه فکری است و باید یک نظام فکری، اقتصادی، تربیتی، سیاسی، دفاعی و . . .، طراحی بشود. اینجا بحث این است که دیدگاه کلان اسلام در هر یک از این موضوعات چیست؟

هر یک از این نظام‌های سیاسی، اقتصادی و . . .، در درون خود رفتارهایی دارند که این رفتارها در حال انجام است همه این رفتارها باید بررسی شوند چراکه می‌توانند متعلق حکم شرعی قرار بگیرند به همین دلیل ابعاد فقهی دارند و نیز به همین دلیل بحث نظام فقه سیاسی، نظام فقه تربیتی، نظام فقه اقتصادی و مانند اینها مطرح می‌شود و نیازمند این است که فقیه وارد بررسی و طراحی کلان این مسائل بشود و با موضوعات و ساختار آن علم آشنا شود تا بتواند تلقی درستی از پدیده‌ها داشته باشد و در نتیجه بتواند در قالب ادبیات تولید شده و نیز در قالب آن علم، دیدگاه اسلام و دیدگاه فقهی اسلام را بیان کند. این نیاز، توجه فقها را می‌طلبد که به صورت تخصصی وارد این مسائل بشوند.

اگر ممکن است فرآیند شکل‌گیری رشته‌های تخصصی که مد نظرتان هست از لحاظ مواد درسی و بازه زمانی که نیازمند اجرایی شدن است را توضیح دهید.

مقیمی: مراد ما از تخصصی شدن، تخصصی شدن فرآیند اجتهاد و تجزی در اجتهاد نیست، یعنی ما نمی‌گوییم همه مجتهدین مطلق تبدیل به مجتهد متجزی بشوند تا اینکه این مساله مطرح شود که آیا ملکه اجتهاد متجزی‌پذیر است یا خیر؟ و نیز آیا این به صلاح است یا خیر؟ بلکه مراد ما این است که فرد در فرآیند آموزش طبق روش‌های متداول حوزه مراحل درس خارج فقه و اصول را به نحو کامل طی کند و در دوره‌ای که طراحی شده است به اجتهاد مطلق برسد، اما اینکه آیا مجتهد بعد از دستیابی به ملکه اجتهاد به حل همه مسائل بپردازد؟ این مقدار مسئولیت نه ممکن است و نه به صلاح است.

فقهای گذشته همچنین توفیقی نداشته‌اند و فقط به برخی از ابواب در زندگی و در فعالیت‌های علمی خود به نحو احسن و مبسوط و استدلالی، می‌پرداختند، لذا خیلی از مجتهدین ما فقط به یک بحث پرداخته‌اند و مثلا در باب صلاه، این چند کتاب مشهور است و یا در سایر مباحث هر کدام چند کتاب و یا چند فقیه شهرت و تخصص بیشتری دارند و مباحث فقهی آنها در یک موضوع بیشتر و مبسوط‌تر مطرح شده است.

حرف ما این است که مجتهد مطلق بعد از اینکه فرآیند تحصیل و آموزش را در دستیابی به اجتهاد گذراند، بیاید و در یک حوزه و در یک مجموعه مسائل مرتبط، تمرکز و تمحض کند و مجموعه اطلاعات لازم در آن حوزه از علوم جدید و قدیم و موضوع شناسی و یا مباحث رشته دانشگاهی مربوط به آن موضوع را تحصیل کند و آگاه به تمام حیثیات جدید و قدیم آن مجموعه مسائل بشود و دست به تحصیل و پژوهش استدلالی بزند و بتواند مسائل جدید آن حوزه را پاسخ بدهد.

به همین دلیل لازم است طلبه‌ای که مراحل مقدماتی تحصیل فقهی را طی کرده است بیاید و مباحث جدید شرکت را بخواند و از موضوعات جدید شرکت اطلاع پیدا کند و بعد نسبت این شرکت جدید را با شرکت اصطلاحی که در کتب فقهی است، بسنجد و مسائل آن را پاسخ بدهد و یا مسائلی که به حقوق معنوی مربوط می‌شود و به ویژه به مسائلی که به طراحی یک نظام مثلا نظام اقتصادی مربوط می‌شود، نه تک‌تک مسائل، بپردازد تا بتواند با این سیر و رویکرد به پاسخگویی به مسائل کلان بپردازد و نظام فقه سیاسی، فقه اقتصادی، فقه تربیتی و . . .، را طراحی کند.

به عنوان نمونه برخی از مزایای این طرح و برخی از مشکلات و مسائلی که ممکن است در راستای اجرایی کردن این طرح با آن مواجه بشویم بیان کنید.    

مقیمی: اگر ما چند نکته قبل را قبول کردیم در راستای طراحی نظام آموزشی، نظامی طراحی می‌شود که اولا سنت آموزشی و پژوهشی گذشته در آن لحاظ شده باشد و بر آن تحفظ شده باشد و در عین حال در این نظام آموزشی پاسخ به نیازهای جدید و تسلط بر مباحث و موضوعات جدید در یکی از رشته‌های تخصصی طراحی شده است.

اگر ما در کلیه رشته‌های تخصصی و فقه مضاف توانستیم روشی را طراحی کنیم که سنت‌های گذشته فقهای خود را حفظ کنیم و افزون بر آن در نظام آموزشی طراحی شده، دانش‌پژوه و طلبه خودمان را با موضوعات و مسائل جدید و نظام علمی رشته تخصصی در عصر جدید آشنا کنیم طبیعی است که این فرد یک جامعیتی پیدا می‌کند و می‌تواند به هدفی که ذکر کردیم دست پیدا کند.

با توجه به این اصول حاکم، اگر بخواهیم طلبه‌ای که هنوز درگیر سطح عالی حوزه است را درگیر مسائل تخصصی کنیم و تمرکز او را در تحصیل گام‌های اولیه فقه و اصول از بین ببریم، آن روش و سنت کهن آموزشی حوزه آسیب می‌بیند و طلبه نمی‌تواند آنچه که در نظام سنتی حوزه است کسب کند و به درجه احتهاد برسد و تسلط به مباحث فقه، اصول فقه و رجالی پیدا کند و نیز تجربه نشان داده است که ورود به حوزه‌های تخصصی در این مقطع موجب آسیب زدن به مباحث علمی و عدم‌شکوفایی ذهن اجتهادی طلبه می‌شود و مقدمات اجتهاد که اتفاقا بسیار سخت و سنگین است را نمی‌تواند با موفقیت طی کند.

به همین دلیل لازم است که با ورود به درس خارج( طی دو سال تا چهار سال) طلبه ممحض در درس خارج  بشود و به تحکیم مبانی رجالی خود بپردازد و با ابواب عبادی و پر روایات فقه آشنا شود و با روش فقهی فقها در درس خارج و استنباط مسائل، به مباحث مسلط شود. وقتی این مسیر را طی کرد و ذهنش به رشد لازم رسید باید به دغدغه دوم یعنی پاسخگویی به مسائل روز بپردازد.

به عنوان سوال پایانی و نیز به عنوان جمع‌بندی بحث بفرمایید برای رسیدن به هدف ترسیم شده چه مسائلی باید مورد توجه قرار بگیرد؟

مقیمی: در اینجا ما با سه دسته مسائل مواجه هستیم؛ یک سری مسائل، مبنایی است یعنی همه کسانی که وارد مباحث تخصصی می‌شوند باید با ساختار علوم انسانی و مباحث علم دینی و ماهیت مبانی و پیش‌انگاره‌های علوم انسانی در غرب آشنا بشوند.

باید با بحث‌های کلان نظام‌سازی فقهی و فقه نظام و امکان طراحی فقه نظام آشنا بشوند و نیز با بحث قلمرو دین آشنا شوند که آیا حداقلی است یا حداکثری؟ اگر قلمرو دین را حداقلی دانستیم جایی برای مطرح شدن مسائلی که ما گفتیم وجود ندارد و اگر حداکثری دانستیم هر چیزی از امور فردی و اجتماعی را شامل می‌شود.

دسته دوم از مطالب، مطالبی است که در راستای آن رشته تخصصی است. رشته تخصصی، مجموعه ادبیاتی در رشته دانشگاهی خود دارد که دانش‌پژوه و طلبه باید با آنها آشنا شود تا بتواند هم زبان با متخصصان آن رشته بشود.

دسته سوم از مسائل، مسائل مربوط به فقه تخصصی و فقه مضاف آن رشته است. بعد از فقه عمومی و شکل‌گیری اجتهاد در طلبه باید در کنار این مسائل و آشنایی با مبانی، باید با مسائل فقهی مرتبط با این تخصص آشنا بشود. از مجموعه مسائل فقه بخشی به مسائل تربیتی، بخشی به مسائل اقتصادی، بخشی به مسائل سیاسی و بخش‌هایی هم به سایر مباحث می‌پردازد.

طلبه باید با این بخش از فقه که مرتبط با آن حوزه تخصصی که آشنا شده است، نیز آشنا شود البته با همان مدل فقاهتی و مطابق با سنت آموزشی حوزه یعنی درس خارج قضا، معاملات، مسائل حقوقی، مسائل فقه تربیت و . . .، چون که قرار است صاحب نظر شود و تولید اندیشه و نظر کند تا بتواند با استنباط از تراث فقهی و با توجه به مسائل جدیدی که در رشته تخصصی خوانده و مطالعه کرده است دوباره مسائل فقهی را بازتولید و بازتعریف کند و در حل مسائل از آنها کمک بگیرد و مسائل جدید را خوب شناسایی کند و بعد از آن با توجه به منابع فقه، پاسخی فقهی استدلالی و مطابق با روش فقه جواهری به آنها بدهد.

دسته چهارم از مسائلی که باید مورد توجه قرار بگیرد تحصیل و تلاش در حوزه مباحث رجالی و اصول فقه است چون مباحث اصول فقه و رجال که قبلا توسط طلبه شروع شده هنوز ناقص است هم‌زمان با ورود تخصصی به عرصه فقه مباحث رجال و قواعد فقهی و اصول فقه را باید ادامه بدهد.

در این راستا باید طلبه به نحو سنتی پای درس استاد برود که این فرآیند درس خارج حدود ده سال طول می‌کشد که طی این زمان، یک دوره استدلالی اصول، فقه و رجال را با روش سنتی و فقاهتی و فقه جواهری طی کرده و در عین حال با یک حوزه تخصصی هم آشنا می‌شود، بعد از این دوره اگر ایشان به فقاهت دست پیدا کرد فقیهی است که در یک حوزه تخصصی اطلاعات دقیق‌تر و مبسوط‌تر دارد و این اطلاعات همراه است با موضوع‌شناسی کامل‌تر و نیز آشنایی با مسائل آن حوزه، و از این به بعد می‌تواند در این حوزه اجتهاد و پژوهش کند و به حل مسائل بپردازد و به مرور زمان تخصص بیشتری کسب کند و کم‌کم ادبیات این رشته شکل می‌گیرد، بعد از سال‌ها تدریس می‌تواند نظام سازی کند و اگر تعداد زیادی در این حوزه تدریس و پژوهش کنند مسائل این حوزه تخصصی به تفصیل ارائه می‌شود و چند دهه و شاید هم بیشتر طول بکشد تا ادبیات لازم در یک حوزه شکل بگیرد.

اگر این مسیر طی بشود امید است که بتوان مجتهدانی را تربیت کرد که به گونه‌ای متخصص باشند که بتوانند به نحو استدلالی به حل مسائل بپردازند و اگر در هر یک از این مقدمات تسریع و یا تعجیل شود و یا اگر هر یک از این مقدمات حذف شود طبیعی است که یا فرد متخصص نمی‌شود و یا فقیه نمی‌شود و طراحی ما لغو خواهد شد. البته باید گفت که ما طلابی داریم که در این حوزه‌ها زحمت کشیده‌اند ولی چون این مسیر را طی نکرده‌اند فقه و تخصص آنها به وزان بزرگانی همچون آیت‌الله خویی و سایر فقهای بزرگ نمی‌رسند.

هدف ما این است که این مسیر با تأنی در یک دوره درس خارج ده ساله طی شود و افراد بعد از این دوره وارد پژوهش بشوند تا بتوانند ادبیات لازم آن حوزه تخصصی را تولید کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics