قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / گستره شریعت دراصول فقه آیت‌الله خوئی مطرح نیست
توجیه نکاح معاطاتی در نهایت به همباشی منجر خواهد شد/ دختران؛ قربانی ازدواج سفید

استاد علیدوست در نشست معرفی کتاب تقریرات مرحوم گرجی مطرح کرد:

گستره شریعت دراصول فقه آیت‌الله خوئی مطرح نیست

استاد دروس خارج حوزه علمیه قم با نقد روش شناسی اصول فقه آیت‌الله خوئی می‌گوید: موضوعی مثل میزان گستره شریعت در کفایه و اصول فقه آقای خوئی مطرح نیست.

به گزارش شبکه اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست استاد دروس خارج حوزه عملیه قم در نشست «واکاوی کتاب تقریرات درس خارج اصول فقه استاد مرحوم ابوالقاسم گرجی» گفت: مرحوم گرجی اوج جوانی آقای خوئی در حدود ۴۵ سال را درک می‌کند. دهه پنجاه برای یک عالم پرفایده ترین و پربازده ترین دهه به حساب می‌آید. آقای گرجی هم در حدود بیست و دو سه سالگی در اوج دوران تحصیل دانشجویی ست. آیت‌الله خوئی در اوج افاده و گرجی در اوج استفاده است. ایشان خوئی در دور دوم تدریس اصول است که این تقریرات را آقای گرجی ثبت می‌کند.

در این نشست که در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد، استاد علیدوست گفت: گرچه مستقیما شاگردی آقای گرجی را نداشته‌ام اما با بهره گیری از آثار ایشان از جمله «تاریخ فقه و فقها» خود را جزو شاگردین او می‌دانم. مرحوم آیت‌الله خویی از ایستادگان بر قله فقه و اصول، خصوصا اصول، در کنار کلام و تفسیر است. ایشان هفتاد سال تدریس می‌کنند و گاهی نزدیک به ۳۰۰ جلسه در سال داشته اند. اصول را شش دور کامل تدریس کرده اند. ایشان خودش می‌گوید که فقط دو سفر به مشهد داشته‌اند و یک سفر به مکه و بقیه ایام را به تدریس مشغولند. ما اگر شیخ انصاری را نسل اول به حساب بیاوریم، شاگردان شیخ مثل آخوند را نسل دوم و شاگردان شاگردان شیخ نظیر محقق عراقی و محقق اصفهانی را نسل سوم به حساب بیاوریم، آقای خوئی میراثدار سه نسل پرتلاش است. فضایی در نجف که گفته‌اند در خیاطی و قصابی هم بحث اصول برپا بوده است! ذهن تیز، فارغ، مستعد، ماجراجو با یک عمر نسبتا طولانی نزدیک به ۹۴ سال، مثل آقای خوئی فرصت مناسبی غور در فقه فقاهت بوده است.

استاد حوزه علمیه قم افزود: مبحث روش شناسی را به دو صورت می‌توان ارائه کرد. اول روش شناسی فلسفی است. در اینجا آنچه هست توصیف می‌شود. دوم روش شناسی هنجاری یا ناقدانه است. ارائه امروز من هنجاری است. این نقد ذره‌ای از عظمت استاد و شاگرد و اثر نمی‌کاهد. اصول آقای خوئی در شش دوره بر مبنای کفایه الاصول آخوند خراسانی است. آقای خوئی روش خاص فقهی مخصوص خود دارد که این در فقاهتش بروز می‌کند. به این معنی او از دو نهاد متاثر است. یک نهاد که ساختار اصول فقه او را تعیین می‌کند که کفایه است و یک نهاد که محتوای اصول او را معین می‌کند که شخصیت خود اوست. به این معنا اگر نقدی یا فایده‌ای مترتب بر کفایه الاصول باشد، برایشان نیز وارد است.

نقد و اشکال به ساختار و محتوای کفایه الاصول

علیدوست در ادامه خاطرنشان کرد: با نگاه به ساختار و محتوای کفایه الاصول می‌توان سه نقد و اشکال را به آن داشت. در کفایه الاصول آخوند محور اصلی اصول ارائه نشده است. نظریه اخیر من «اصول فقه، توسعه گستره با ساختار جدید» است. در آنجا من معتقدم روش آخوند خراسانی روش دقیقی نیست. در آنجا گفته ام که اگر به دنبال کشف حکم شرعی هستیم باید از حکم شروع کنیم. در نقطه کانونی دایره باید حُکم، اقسام حکم و مبادی حکم، نحوه جعل حکم باشد. در حالیکه این مبحث اصلی در کفایه الاصول کارتن خواب است! آخوند در جلد دوم از بحث «حُکم» استطرادا بحث کرده است و این عجیب است.

استاد درس خارج حوزه در بیان دومین اشکال گفت: گاهی گفته می‌شود که برخی مباحث اصول فقه چاق شده است و باید رژیم بگیرد. من مخالف این نکته نیستم. ولی بسیاری از مباحث اصول فقه است که مغفول مانده است. بحث گستره شریعت، بحث شئون معصوم، بحث رابطه دو سویه آیات و روایات، بحث مصلحت، بحث عرف، بحث‌‌های از قبیل فلسفه فقه و … در اصول فقه جاری نیست. نیم خط و چند خط کافی اینها نیست. باید دفتر دوم و سوم اصول فقه نوشته شود. اصول فقه ما وظیفه فهمنده نص را بیان می‌کند، اما تعهدات مبینان شریعت را بیان نمی‌کند.

«بسیاری از شبهات به فقه و اصول باید در همین دفتر دوم و سوم حل شود. گاهی میزان گستره شریعت مورد نقد قرار می‌گیرد، مدیریت علمی را در برابر مدیریت فقهی مطرح می‌کنند و در نقطه مقابل از شمول حداکثری فقه بر زندگی دفاع می‌شود. در این میان کدامیک از دو حرف درست است؟ با اتهام و دعوا و ناسزا که مشکل حل نمی‌شود. بحث‌‌های علمی با علم حل می‌شود. ما بیش از ۱۵۰ سال با همین بحث و دعوا گستره شریعت میان مشروعه طلبان و مشروطه طلبان طرف بوده ایم. در رسائل مشروطیت یا کتاب فقه و عرف من این نزاع‌‌ها مفصل آمده است. اصول باید در اینجا با دفتر دوم و سوم خود حلّ نزاع کند. این در اصول آقای خوئی نیست. شاید این کار را بر عهده ما گذاشته‌اند و دفتر دانش تنها چند ورق خورده و بقیه اش مانده است.»

در بیان سومین اشکال این استاد حوزه گفت: با همه کمالاتی که کفایه دارد سومین نقص وارد بر آن، ورود مویرگی به برخی بحث‌‌ها مثل بحث اجماع، بحث عقل است. در حالیکه اینها شاهرگند. این نقص‌‌ها در بحث اصول اقای خوئی هم وجود دارد. مباحث عقل و عرف و اجماع در اصول ایشان هم کمرنگ و لاغر است.

آیت‌الله خوئی صناعت محور است

وی افزود: در بخش دوم سخن به شخصیت مستقل آقای خوئی می‌پردازم. او جزو اصولی‌‌های مَدرسه‌ای است. صغرایی کبرایی است. صناعت محور است و ریاضی وار می‌اندیشد. این در نقطه مقابل فقهای اهل اقناع وجدان و تجمیع ظنون در فتوی است. به عنوان مثال در رشته حقوق آثار مهدی شهیدی صناعت محور است و آثار مرحوم کاتوزیان تا فرصت می‌یابد به روح قانون استناد می‌کند. این در فقه هم هست. اقای خوئی صناعت محور است. جالب اینجاست که ایشان ابتدا اینگونه نبوده‌اند و در دو دهه بعدی به سمت مدرسه‌ای شدن حرکت کرده است. این را من از تورق همین تقریرات آقای گرجی فهمیدم. مقایسه تقریرات آقای گرجی در این دور دوم با تقریرات مرحوم بهسودی در دور سوم یا چهارم این موضوع را نشان می‌دهد.

علیدوست افزود: به خاطر همین مدرسه‌ای بودن اصول فقه آقای خوئی چند ویژگی دارد. اول اینکه برای عقل و مصلحت جایگاهی نمی‌بیند. به تعبیر خود ایشان اصل «کل ما حکم به العقل، به الشرع» کبرایی است که یک صغری ندارد! ندیدن مصلحت در فقه اجتتماعی و سیاسی بسیار تاثیرگذار است. چون در آنجا ما با تزاحم مفاسد و منافع مواجهیم. دوم اینکه در اصول ایشان مقاصد یا به عبارت دیگر آیات مبین مثل (لقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) جایگاهی ندارد. شاگردان شاگردان آقای خوئی هم در پاسخ به نقش آیات مبین می‌گویند هیچ نقشی متصور نیست. سومین پیامد مدرسه‌ای بودن این است که ایشان به شهرت اعتنا دارد و می‌گوید روایت ضعیف السند در صورتی که شهرت داشته باشد، مورد تصدیق است. البته در دور سوم و چهارم اصول خود در تقریرات بهسودی شهرت را نفی می‌کند و می‌گوید حجیتی متوجه آن نیست.

داوری‌‌های آیت‌الله خوئی درباره اجتهاد دیگران قابل مناقشه است

علیدوست خاطرنشان کرد: فایده زحمت آقای پهلوان در تصحیح و تنظیم این تقریرات این است که تفاوت دوره‌‌های اول و دوم اصول آقای خوئی با دوره‌‌های سوم و چهارم را نشان می‌دهد. این خیلی با ارزش است و می‌بایست معرفی، ترویج و توصیه شود. دیگر پیامد این است که در روش آقای خوئی جستجو جایگاهی ندارد. او ادله را می‌بیند، می‌گوید قرآن و حدیث چه می‌گوید و به زید و عمرش کاری ندارد. به همین دلیل داوری‌‌های آیت‌الله خوئی درباره اجتهاد دیگران قابل مناقشه است؛ مثلا ایشان می‌گوید تخصیص قرآن به خبر واحد را احدی قبول نکرده است. در حالیکه اینگونه نیست. یا مثلا درباره جواز تجدیدنظر در رای قضایی احدی اظهارنظر نکرده است. در حالیکه این بحثی اختلافی است. در خیلی از مباحث ایشان اسم گرا یا نومینالیست است و با ابزارگرایی یا کارکردگرایی مخالف می‌کند.

استاد دروس خاارج فقه حوزه علیمه قم در پایان سخنان خود گفت: این نقدها ذره‌ای از عظمت کار بزرگان کم نمی‌کند؛ اما نباید از نقد ترسید که جای بحث و گفتگو باز است. درست این است که بگوییم در این حوزه‌‌ها خیلی کار شده است؛ اما خیلی خیلی خیلی کار مانده هم وجود دارد که می‌بایست پی گرفته شود. ایرنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics