قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / یکی از متهمان اصلی در قتل رومینا، نظام تربیتی حاکم است/ رهبری داعیه‌دار برخورد با این سنت‌های جاهلی هستند/ جریان نواندیشی دینی متهم دیگر این ماجرا است
یکی از متهمان اصلی در قتل رومینا، نظام تربیتی حاکم است/ رهبری داعیه‌دار برخورد با این سنت‌های جاهلی هستند/ جریان نواندیشی دینی متهم دیگر این ماجرا است

حجت‌الاسلام زیبایی‌نژاد در نشستی مطرح کرد:

یکی از متهمان اصلی در قتل رومینا، نظام تربیتی حاکم است/ رهبری داعیه‌دار برخورد با این سنت‌های جاهلی هستند/ جریان نواندیشی دینی متهم دیگر این ماجرا است

رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده، ضمن معرفی متهمان قتل رومینا اشرفی، یکی از اصلی‌ترین متهمان این حادثه را نظام تربیتی حاکم بر کشور معرفی نمود و تصریح کرد: نظام آموزشی و تربیتی موجود ضد خانواده است و افراد را برای نقش آفرینی در خانواده آماده نمی‌کند.

به گزارش شبکه اجتهاد، پس از قتل دلخراش رومینا اشرفی، حجم وسیعی از مطالب در رسانه‌ها به ویژه در فضای مجازی با نگاه‌‌ها و زاویه دیدهای متفاوت منتشر گردید. اما آنچه در فضای رسانه‌ای مشهود است، برخورد سطحی، احساسی و یا گاهی مغرضانه برخی رسانه‌ها با این ماجرا می‌باشد. از این رو، دفتر هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاه اراک با مشارکت مرکز تحقیقات زن و خانواده در راستای عمل به رسالت اجتماعی دانشگاه، نشستی را با عنوان «تحلیل لایه‌های زیرین ماجرای قتل رومینا اشرفی» به منظور واکاوی و بررسی عمیق‌تر این ماجرا با حضور اعضای هیئت علمی دانشگاه اراک برگزار نمود. در این نشست که به صورت وبینار برگزار شد، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا زیبایی نژاد، رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده، به بررسی ابعاد مختلف این ماجرا پرداخت.

در حال حاضر تحلیل درستی از ماجرا نمی‌توان ارائه داد زیرا روایت‌های منتشر شده در خصوص این پرونده ناقص و متناقض است

وی در ابتدا با اشاره به نظریه تحلیل لایه‌ای «سهیل عنایت الله» آینده پژوه پاکستانی، مسائل اجتماعی را به کوه یخی تشبیه کرد که بخش کمی از آن بیرون آب، اما بخش عمده آن زیر آب و پنهان است. لایه اول که آشکار است، شامل شواهد و اطلاعات موجود از مسئله است. برای تحلیل درست یک مسئله باید این اطلاعات اولاً گسترده و ثانیاً دقیق باشد. در حالی که در ماجرای قتل رومینا، اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده است هم محدود و ناقص است و هم گاهی اوقات متناقض است. معلوم نیست روایت‌های متفاوتی که توسط افراد مختلف درگیر در این پرونده مطرح شده است، به چه میزان قابل استناد است. لایه دوم که بالاترین لایه در زیر آب است، علل موثر بر مسئله اعم از عوامل حقوقی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی را تشکیل می‌دهد. از آنجا که در ماجرای رومینا اطلاعات اولاً ناکافی و ثانیاً راستی آزمایی نشده است، در حال حاضر نمی‌توان تحلیل درستی از آن ارائه کرد و این خطایی است که برخی رسانه‌ها دچار آن شده اند. ورود رسانه‌ها به این ماجرا تا جایی که یک حس همدردی اجتماعی را ایجاد کند مثبت است اما رسانه‌ها باید از تحلیل‌های شتاب زده پرهیز کنند و اجازه دهند ابتدا اطلاعات این مسئله تکمیل شود. لایه سوم که لایه علت العلل‌هاست، به جهان‌بینی‌ها و گفتمان‌هایی بر می‌گردد که زمینه تاثیرگذاری علل اشاره شده در لایه دوم را فراهم می‌کند. لایه چهارم که لایه زیرین کوه یخ است و به‌عنوان لایه اسطوره‌ها و نماد‌ها شناخته می‌شود، معرف ابعاد انگیزشی ناخودآگاه است که زمینه پیدایش مسئله را فراهم می‌کند. وی در ادامه به این واقعیت اشاره کرد که اغلب در تحلیل مسائل اجتماعی بر دو لایه اول توقف می‌شود و از آنجا که به لایه‌های زیرین ورود نمی‌شود، موجب می‌گردد مسئله درست تحلیل نشده و مشکل به صورت کامل حل نشود.

باید دقت نمود که پشت این فضاسازی رسانه‌ای چه هدفی دنبال می‌شود. چرا رسانه‌ها به اتفاقاتی نظیر سقط غیرقانونی حدود ۳۰۰ هزار جنین در سال که به مراتب دلخراش‌تر از قتل رومیناست واکنش گسترده نشان نمی‌دهند؟

رئیس مرکز مطالعات زن و خانواده، در ادامه به انتشار گسترده اخبار و اطلاعات مربوط به ماجرای رومینا در رسانه‌ها و جامعه اشاره کرده و این پرسش را مطرح نمود که آیا میزان پرداختن به این ماجرا متناسب با وزن واقعی آن است؟ ما در کشورمان بعضاً با اتفاقاتی مواجه هستیم که به مراتب تکان دهنده ‌تر و دلخراش‌تر از قتل رومیناست اما انعکاس چندانی در رسانه‌ها پیدا نمی‌کند. به‌عنوان مثال، آمارهای ارائه شده توسط مسئولین وزارت بهداشت حاکی از آن است که سالیانه حدود ۳۰۰ هزار جنین در سال به صورت غیرقانونی به طرز فجیعی تکه تکه شده و یا خفه می‌شوند اما چندان به آن پرداخته نمی‌شود و در مقابل قتل دختری توسط پدرش به واسطه ارتباط و دوستی دختر با یک پسر، اینچنین مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد؟ چرا هیچ نهاد حقوق بشری در مسئله سقط جنین احساس خطر نمی‌کند؟

زیبایی نژاد ادامه داد: در پاسخ به این پرسش، باید دید چه جریانی از این اتفاق سود می‌برد. جریانی که در بستر قتل رومینا به دنبال نفی سنت‌های جامعه و ترویج لیبرالیسم جنسی است، این حادثه را بیش از وزن واقعی آن بزرگ می‌کند و در مقابل در مسئله سقط جنین، به سادگی از کنار آن می‌گذرد چون این جریان اساساً سقط جنین را مصداق حق تسلط بر بدن می‌داند.

وی اضافه کرد: این خطر احساس می‌شود که پشت این فضاسازی رسانه‌ای جریانی بخواهد در بستر فضای احساسی ایجاد شده، ماهی خود را از آب گل آلود بگیرد. به‌عنوان یک تجربه تاریخی، در دهه ۷۰ هم شاهد آن بودیم که در بستر اتفاق مشابهی که مربوط به قتل دختری به نام آرین گلشنی بود، فمنیست‌های سکولار با محوریت شیرین عبادی با راه انداختن یک جریان رسانه‌ای سنگین به دنبال اصلاح و تصویب برخی قوانین در خصوص حضانت فرزند با اهداف خود بودند که اتفاقاً موفق هم شدند. اخیراً هم سرکار خانم ابتکار توئیتی را منتشر کرد که در آن از مطرح شدن ماجرای قتل رومینا در هیئت دولت و دستور آقای جهانگیری بر بررسی خارج از نوبت لایحه تامین امنیت زنان خبر داده بود. از این‌رو، همگان و به ویژه مسئولین مختلف در دولت، مجلس و قوه قضائیه باید مواظب باشند که در تله احساسی ناشی از چنین فضای رسانه‌ای گیر نیفتند، بلکه با رویکرد عاقلانه با آن مواجه شوند.

رسانه‌ها در بستر این حادثه بجای ایجاد ترس و نفرت، با رشد عقلانیت به پویایی خانواده‌ها کمک کنند

زیبایی نژاد در ادامه افزود: متاسفانه جریان رسانه‌ای موجود به جای آنکه در بستر این حادثه با ارائه تحلیل‌های واقع گرایانه، عقلانیت را حساس و فعال کرده و به پویایی نظام خانواده کمک کند، شاهد هستیم که با دامن زدن به احساسات، به ایجاد نفرت و ترس در محیط خانواده کمک می‌کند. بجای آنکه برخی مزیت‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه ما تبیین شده و هدفمند شود، در فضای احساسی موجود اساساً این مزیت‌ها زیر سؤال می‌رود. مثلاً اصل نظارت والدین بر فرزندان که یک اصل اساسی تربیتی است را باید به درستی تبیین کرد، نه اینکه آن را زیر سؤال برد، یا بجای آنکه چارچوب و حدود صفت اخلاقی غیرت ورزی تبیین شود، می‌بینیم که به‌عنوان یک صفت مذموم بر شمرده می‌شود.

نقطه آغاز تحلیل‌های این ماجرا باید حداقل یک دهه قبل باشد نه یک هفته قبل

این استاد حوزه به خطای آشکار دیگری که در تحلیل‌های صورت گرفته در خصوص این ماجرا به چشم می‌خورد اشاره کرد و گفت: در اکثریت قریب به اتفاق تحلیل‌هایی که تا کنون منتشر شده است، این ماجرا را در یک قاب زمانی یک هفته‌ای تحلیل کرده اند یعنی از زمانی که رومینا با بهمن از خانه فرار کرده تا زمان قتل. در صورتی که تحلیل درست مسئله وقتی میسر است که قاب زمانی مسئله را گسترده‌تر کرده و از یک دهه قبل و یا حتی از بدو تشکیل خانواده‌هایی که این دو در آن شکل گرفته‌اند، مسئله را نگریست. دختر و پسر مورد تحلیل در این مسئله، یعنی رومینا و بهمن، یک سری نیازهای عاطفی و نیز احتمالاً نیازهای جنسی داشته اند که در مسیر صحیح پاسخ داده نشده است. چه بسا جامعه یا خانواده نسبت به این نیازها بی تفاوت بوده است. باید بررسی کرد آیا در بستر خانواده به نیازهای عاطفی رومینا پاسخ داده شده است یا وی در خانواده با فقر در دریافت عاطفه مواجه بوده که او را به سوی این رابطه سوق داده است. چنانچه پدر محبت و عشق خود را به دخترش ابراز نکند، بسیار محتمل است که این دختر با یک ابراز علاقه از جنس مخالف خود را ببازد.

متهمان این ماجرا چه کسانی هستند؟

رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده در ادامه به این پرسش که امروزه زیاد مطرح می‌شود، اشاره کرد که متهمان این ماجرا چه کسانی هستند؟ وی در پاسخ به این پرسش، متهمان و عوامل این قتل را به دو دسته سخت و نرم تقسیم کرد. متهمان سخت آن دسته از افرادی هستند که به لحاظ حقوقی متهم هستند و لذا مجازات خواهند شد، اما متهمان نرم، هر چند در وقوع این حادثه تاثیرگذار بودند، اما به لحاظ حقوقی احتمالاً بازخواست نمی‌شوند. البته به دلیل فقدان اطلاعات کافی و دقیق هنوز زود است که سهم هر یک از این متهمان را مشخص کنیم. این پژوهشگر حوزه خانواده، پدر رومینا و بهمن را دو متهم سخت این ماجرا معرفی کرد و افزود: پدر رومینا متهم است که از موقعیت پدری خود سوء استفاده کرده و در تادیب دختر افراط نموده است. در این ماجرا به نظر می‌رسد پدر از سنت‌های جاهلی که متاسفانه در بعضی مناطق، طایفه‌ها و عشیره‌ها وجود دارد، تبعیت کرده است. بهمن نیز متهم است که رومینا را اغوا کرده و نتوانسته نیاز عاطفی و جنسی خود را در مسیر درست هدایت کند. چنانچه گفته می‌شود با ارسال عکس‌هایی از خودش و رومینا برای پدر رومینا در اینستاگرام، پدر را تحریک کرده و آتش خشم او را شعله ور نموده و انگیزه قتل را در او تقویت کرده است. این متهمان محاکمه شده و احتمالاً حکم برای آن‌ها صادر می‌شود. اما در مقابل افرادی هستند که هرچند معلوم نیست حکمی برای آن‌ها صادر شود اما در این قضیه نقش داشته اند. از جمله برادران قاتل، این‌گونه که گفته می‌شود پدر را تحریک کرده و به او گفته اند این دختر مایه ننگ خانواده است و اگر او را نکشی ما خودمان این کار را می‌کنیم. اگر این روایت صحت داشته باشد، این افراد که متمسک به یک سنت جاهلی شده اند، قطعاً مقصرند.

برخی از افراد و جریان‌ها از جمله روشنفکران غربزده مدعی حقوق کودک که الان در جایگاه مطالبه‌گر نشسته‌اند، خود متهم این ماجرا هستند

رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده، در ادامه عنوان داشت: در ماجرای رومینا عده‌ای اکنون در جایگاه مطالبه‌گر نشسته اند که اتفاقاً خود متهم و مقصر هستند. اول بهتر است از خودمان شروع کنیم. بنده و دوستان بنده در حوزه‌های علمیه و شما و امثال شما در دانشگاه‌ها مقصریم که آنگونه که بایسته و شایسته است با سنت‌های جاهلی که در بعضی مناطق کشور وجود دارد، مقابله نکرده ایم. مقام معظم رهبری از ۲۰ سال پیش و بلکه بیشتر، داعیه دار برخورد با این سنت‌های جاهلی بوده اند. ایشان در سخنرانی‌هایی که در سفر به استان‌های خوزستان و ایلام داشتند، یکی از محورهای صحبت‌هایشان انتقاد از برخی سنت‌های جاهلی به ویژه در خصوص زنان بوده است. اما متاسفانه ما صحبت‌های ایشان را پی نگرفتیم و بی تفاوت از این سنت‌های جاهلی گذشتیم و لذا این سنت‌های جاهلی استمرار پیدا کرده است.

وی در ادامه، جریان‌های روشنفکری مدعی حقوق کودک را متهم دیگر این ماجرا معرفی کرد و افزود: کسانی که علیه کودک همسری تبلیغ می‌کنند، در این ماجرا مقصرند. در منابع دینی ما توصیه می‌شود که وقتی فرزند شما به بلوغ جنسی رسید زمینه ازدواج او را فراهم کنید و گر نه منتظر آسیب‌های آن باشید، مثل سیبی که وقتی روی شاخه رسید اگر چیده نشود، فاسد می‌شود. نیاز جنسی یک نیاز طبیعت بنیاد است و با تعلیم و تربیت نمی‌توان اصل آن را نفی کرد. اما جریان روشنفکری با ادعای حمایت از کودک با این موضوع مخالفت می‌کند و با تبلیغ کودکی فرزندان، بچه‌های ما را کودک کرده است. یعنی والدین با تصور آنکه بچه ۱۵ ساله یا ۱۸ ساله هنوز کودک است، مهارت‌های زندگی خانوادگی را به وی یاد نمی‌دهد و می‌بینیم با اینکه سنش زیاد شده اما هنوز رفتارهای کودکانه دارد. در قضیه رومینا هم این رفتار دوگانه مدعیان حقوق کودک را شاهدیم. پدر رومینا، در مواجهه ارتباط دخترش با بهمن سه کار می‌توانسته است انجام بدهد. اول اینکه دخترش را منصرف می‌کرده و از او می‌خواسته نیازهای عاطفی‌ و جنسی خودش را نادیده بگیرد و رهبانیت پیشه کند. هرچند که این راهکار جواب نمی‌دهد، زیرا اساساً باید قبل از آن زمینه ایجاد تعلق عاطفی گرفته می‌شده است. دوم اینکه او را به ازدواج بهمن یا هر خواستگار دیگری در می‌آورده و سوم اینکه با این رابطه به همین شکل بدون ازدواج موافقت می‌کرده است. مدعیان غربزده حقوق کودک در مورد اول، پدر را متهم به سرکوب عواطف کودک می‌کردند، در مورد دوم نیز وی را متهم به کودک همسری می‌کردند، اما در مورد سوم او را مذمت نمی‌کردند! یعنی همین مدعیان حقوق کودک که الان پرچم خونخواهی رومینا را بلند کرده اند اگر پدر رومینا با ازدواج بهمن و دخترش موافقت می‌کرد، الان سردمدار مخالفت با پدر بودند. لذا این جریان الان باید در برابر این ماجرا پاسخگو باشد نه مدعی.

جریان نواندیشی دینی نیز در این ماجرا متهم است

زیبایی نژاد، جریان نواندیشی دینی را متهم دیگر این ماجرا معرفی کرد. وی مخاطبان را به مقاله آقای محمدجواد غلامرضاکاشی با عنوان «بابت سهم خود شرمنده‌ام» ارجاع داد و گفت: افول و سپس از بین رفتن بلوک شرق به رهبری شوروی زمینه را برای گسترش لیبرالیسم که از آن به‌عنوان موج سوم دموکراسی نام می‌برند، در کشور ما فراهم کرد و این همزمان شد با تدوین برنامه‌های توسعه پس از جنگ تحمیلی. اما مشکلی که لیبرالیسم در کشور ما با آن مواجه شد این بود که نسل جوان ادبیات جذابی را در لیبرالیسم پیدا‌ نمی‌کرد. جریان نواندیشی دینی برای رفع این خلا متوسل به انعکاس ادبیات پست مدرن در ایران شد که به واسطه رویکرد انتقادی آن نسبت به همه چیز، از جمله سنت‌ها، ارزش‌های اخلاقی و احکام شرعی، برای نسل جوان جذاب بود. هر چند پست مدرن خود منتقد لیبرالیسم نیز هست، اما از آنجا که اصلی‌ترین دشمن لیبرالیسم در ایران سنت‌ها بودند، جریان نواندیشی دینی با رویکرد پست مدرن بیشترین هجمه را به سنت‌ها و زیست دینی وارد کرد و از این‌رو بیشترین خدمت را برای بسط لیبرالیسم در ایران انجام داد، بگونه‌ای که تحت تاثیر آن برخی از نسل جوان سنت‌ها، حتی سنت‌های حسنه و ارزش‌های اخلاقی را نمی‌پذیرند و لیبرالیسم جنسی از آن بیشترین سوء استفاده را می‌کند. از این‌رو، جریان نواندیشی دینی باید در برابر سهم خود در پیدایش چنین حوادثی پاسخگو باشد.

نظام تربیتی حاکم، یک متهم اصلی در قتل رومینا

این پژوهشگر حوزه خانواده در ادامه نظام تربیتی مدرن از جمله در ایران را به‌عنوان یک متهم اصلی دیگر در ماجرای رومینا معرفی کرد و افزود: نظام تربیتی رسمی ما ضد خانواده است و ارزش‌های خانواده را نادیده می‌گیرد و افراد را برای نقش آفرینی در خانواده آماده نمی‌کند. مثلاً یکی از مسائل و دغدغه‌های ذهنی مهم در کودکان ما در سنین بلوغ حتی قبل از آن در خصوص عشق و ارتباط با جنس مخالف است که در نظام تربیتی ما اصلاً هیچ دغدغه‌ای نسبت به آن وجود ندارد. دانش آموز در این نظام تربیتی هیچ مهارتی را چه به صورت رسمی یا غیررسمی در این زمینه یاد نمی‌گیرد. اینکه چگونه عشق خوب از بد را تشخیص دهد؟ چگونه بفهمد کسی که به او ابراز علاقه کرده دنبال تشکیل خانواده است یا دنبال هرزگی؟ اگر با این مسئله مواجه شد چگونه بر احساسات خود غالب شود تا تصمیم غیرمنطقی نگیرد؟ مسئله را با چه کسی در میان بگذارد؟ و مسائلی از این قبیل. وقتی نظام تربیتی ما هیچ پاسخی به این دغدغه‌های ذهنی بچه‌ها نمی‌دهد، خوب آن‌ها پاسخ را از مسیرهای نامعتبر دریافت می‌کنند که آسیب‌زاست. آموزش و پرورش ما دختر را برای زن شدن و پسر را برای مرد شدن پرورش نمی‌دهد، هر چند که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ادعا شده است که آموزش و پرورش در سنین ۶ تا ۱۸ سالگی متولی فرایند تعلیم و تربیت در تمامی ساحت‌های آن است. پدری که الان به‌عنوان متهم اصلی پرونده مطرح است در کدام نظام تربیتی مهارت‌های پدری به او یاد داده شده است؟ کجا به او یاد داده که اقتدار با استبداد فرق می‌کند؟ کجا به او گفته شده است که غیرت‌ورزی خوب است اما خط قرمزهایی دارد؟ در کدام برنامه آموزشی به دختر روانشناسی اختلافی زن و مرد یاد داده می‌شود که نقاط ضعفش را بشناسد تا در مواجهه با جنس مخالف، فریب نخورد؟

قانون قصاص نشدن پدر در صورت قتل فرزند متخذ از شرع است و در خصوص آن بین فقهای شیعه اتفاق نظر وجود دارد

زیبایی نژاد در پایان به این پرسش که چرا پدر در صورت قتل فرزند قصاص نمی‌شود، پرداخت و در پاسخ به چند نکته اشاره کرد. اول اینکه، این مسئله متخذ از شرع و دارای دلایل فقهی محکم است و در خصوص آن بین فقهای شیعه اتفاق نظر وجود دارد. دوم اینکه، علت این حکم بر ما پوشیده است، همچنان که فلسفه بسیاری از احکام برای ما بیان نشده است. علت‌هایی هم که امروزه برای این حکم بیان می‌شود، تحلیل‌های انسانی و صرفا حدس و گمان است. البته می‌توان استنباط کرد که علت این حکم فقط ارتباط به پدر بودن دارد و نه مرد بودن یا حتی ولی دم بودن. یعنی اگر مردی خواهر یا همسرش یا پدرش را بکشد می‌تواند قصاص شود. در خصوص فلسفه احکام باید توجه داشت که مسلم یعنی کسی که نسبت به امر الهی تسلیم باشد، لذا اگر فلسفه حکمی که قطعی است گفته نشده بود، فرد مسلمان چون باور دارد که خداوند مصلحت او را بهتر از خود او می‌داند، پذیرش حکم برای او آسان است. سوم اینکه، عدم قصاص پدر به معنای مجازات نشدن او نمی‌باشد، بلکه حاکم بنابر مصلحت جامعه و بر اساس عدالت می‌تواند حتی حکمی سنگین برای او اعمال کند. چهارم اینکه، حتی اگر مجازات قصاص برای قتل فرزند توسط پدر جاری شود، آیا مشکل حل می‌شود و از وقوع حوادث مشابه جلوگیری می‌شود؟ در همین هفته گذشته پسری خواهر خودش را آتش زد که اتفاقا انعکاس چندانی هم در رسانه‌ها پیدا نکرد. آیا این پسر نمی‌دانست که حکم قتل خواهر قصاص است؟ جواب این است که گاهی اوقات قدرت احساسات و سنت‌های جاهلی آن‌قدر زیاد است بگونه‌ای که فرد با اینکه می‌داند مجازات عمل او قصاص است اما باز هم دست به چنین جنایتی می‌زند و لذا برای بازدارندگی نیاز به فرهنگ سازی است تا این سنت‌های جاهلی منسوخ شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics